در اينجاست که متوجه نقش منطقهاي سوريه در مهار بحرانها در سايه روابط ممتاز و جديد دمشق و پاريس ميشويم که از طرف واشنگتن به خوبي درک شده و به موازات آن روابط ترکيه و سوريه که باعث شده اسراييل اجازه هرگونه ماجراجويي در قبال لبنان يا حتي ايران را نداشته باشد.
به گزارش شيعه آنلاين، استاد وديع الخازن طي مقاله اي در روزنامه البناء نوشت: هيچوقت سابقه نداشته که جهان عرب مصيبتي که اين روزها در مرز يمن و عربستان ميگذرد يا درگيري و نفرت بين مصر و الجزاير به خاطر يک مسابقه فوتبال را تجربه کند. اين دو معضل باعث شده که حتي مصيبتهاي عراق و چند دستگي در لبنان و فلسطين فراموش شود؛ هر چند با ابتکارعمل بشار اسد و ارتباط او با پادشاه عربستان، مشکل آخر اندکي حل شده است. آيا مانند اين تنشها در تاريخ معاصر اعراب وجود داشته است؟ ترديدي نيست که موقعيت يمن در درياي سرخ و بابالمندب، عامل استراتژيک بسيار مهمي است، به خصوص اينکه در مرز نفتي اعراب و ايران نيز حضور دارد. با اين حال اين مشکل امکان نداشت بدون دخالت خارجيها تبديل به يک مشکل مذهبي شود. در سايه اين مشکل، اختلافات ديرين بين يمن جنوبي و شمالي بار ديگر بروز يافته و نبايد فراموش کنيم که منطقه صعده در يمن شمالي از نظارت و خدمات دولت محروم است. صعده يک منطقه جغرافيايي به اندازه مساحت لبنان است که ستون اصلي ارتش يمن را تشکيل ميدهد. چگونه اين حادثه کوچک تبديل به جنگي گسترده ميان رياض و تهران شده، هر چند طرفين رسما اعلام نميکنند که چنين جنگي ميان آنها وجود دارد؟ وقتي تهران تصميم گرفت از حوثيها در شمال يمن از نظر سياسي و تبليغاتي دفاع کند، قلمهاي عربي در برخي کشورها به گردش درآمده و ايران متهم به ارسال سلاح و پول براي حوثيها شد؛ در حالي که دولت يمن هرگز ايران را رسما متهم به دخالت در اين امر نکرده است. با محاصره دريايي و حمله نيروي دريايي عربستان به بندر ميري در يمن شمالي براي بستن راه ارتباطي اهالي صعده و ستونهاي بلند شده از دود و آتش در اين منطقه، وضعيت آن به گونهاي درآمده که بين پتک دولت يمن و سندان عربستان گير کرده و کمکهاي جنگي و مالي راهي براي رسيدن به يمن شمالي نمييابند؛ هر چند حوثيها نيز راههايي براي دريافت سلاح دارند. چرا؟ طبيعي است که بسياري از ارتشيان يمن با حوثيها همدردي کرده و به اين منطقه وابسته هستند. ترس بزرگ از اين است که اين جنگ تبديل به يک خونريزي طولانيمدت شده و نگاهها را از شهرکسازي سرطاني اسراييل در سرزمينهاي فلسطيني و پيرامون مسجدالاقصي منحرف کند. ترس ديگر اين است که دشمني ديرين با کمونيسم در يمن که از زمان جمال عبدالناصر شروع شد، در غياب اتحاد جماهير شوروي تبديل به دشمني با شيعيان شود. به جاي اينکه نگاهها متوجه معضل اساسي جهان عرب يعني فلسطين شود، کشورهاي عربي با يکديگر درگير شدهاند. اين همانند توافقنامههاي دوجانبهاي است که ميان برخي کشورهاي عربي با اسراييل امضا شده است. مصر به عنوان مادر کشورهاي عربي، در قبال آرمانهاي اعراب تبديل به باري شده که فراموش کرده براي مشکلات اعراب هميشه مانند يک آغوش پر مهر بوده و در راس آنها براي فلسطين هميشه حضور داشته است. اکنون حتي در مذاکرات ميان فتح و حماس، اگر دخالت سوريه نباشد، مصر هيچ کاري نميتواند از پيش ببرد. در قبال اين وضعيت تاسفبار و مأيوسکننده که کشورهاي عربي دچار آن شدهاند، سوريه با حکمت و درايت رفتار کرده و از روابط دوستانه خود با ترکيه بهره برده و خود را به غرب نزديک ميکند. دمشق در عين حال روابط ممتاز خود با ايران را نيز حفظ کرده و اجازه نداده اختلافات و تنشهاي ميان ايران و غرب بر روي روابطش با تهران تاثير بگذارد. در اينجاست که متوجه نقش منطقهاي سوريه در مهار بحرانها در سايه روابط ممتاز و جديد دمشق و پاريس ميشويم که از طرف واشنگتن به خوبي درک شده و به موازات آن روابط ترکيه و سوريه که باعث شده اسراييل اجازه هرگونه ماجراجويي در قبال لبنان يا حتي ايران را نداشته باشد. با توجه به اين بيداري استراتژيک انتظار ميرود که سوريه در اين مرحله نقشي ايفا کرده و مشکلات ميان تهران و رياض يا جنگ ديپلماتيک الجزاير و مصر را حل کند. اگر سوريه توانسته در حل مشکلات لبنان و فلسطين تاثير بگذارد، حتما ميتواند در بحران يمن نيز نقش مفيدي ايفا کند.
|