* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 18 فروردين 1389 تعداد بازديد: 2580 
عنايت امام رضا ( عليه السلام) در تشرف يک مسيحي به مذهب حقه تشيع + عکس
 
صبح ديروز يک مسيحي در موسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر(عجل الله فرجه) با حضور دکتر حسيني قزويني مسؤل اين مرکز اسلامي، پس از اداي شهادت به اسلام و مذهب حقه جعفري گرويد

اقاي اندرو ورياني در خانواده اي ديده به جهان گشود که پدر وي هندي و داراي مذهب هندو و مادر وي اهل فيليپين و ايين مسيحي بودند .

پدر و مادر اندرو در ايران با يکديگر آشنا مي شوند بقيه ماجرا را از زبان اندرو مي خوانيم :

پدرم مرا آزاد گذاشته بود تا آزادانه در باره دين و مذهبي که مي خواهم در آينده انتخاب کنم تصميم بگيرم .چون مادرم بر من نفوذ بيشتري داشت دين مسيحيت را انتخاب کردم . بعد از فوت پدرم مشکلات زيادي به ما روي آورد ومن براي حل مشکلاتمان و به دست آوردن آرامش از دست رفته خود يک بار به معبد سيک ها و يک بار به کليسا مي رفتم و ادعيه مربوط به آنها را مي خواندم ولي احساس ميکردم کسي به حرفهاي من گوش نميدهد . يک دوست هم مدرسه اي داشتم که مسلمان بود پس از اينکه اوضاع و احوال مرا ديد به من پيشنهاد داد تا به مشهد و زيارت امام رضا برويم ،من نيز پيشنهاد او را پذيرفتم و با هم عازم شهر مشهد شديم . وقتي که رسيديم به حرم امام رضا (عليه السلام)رفتيم ، من که فکر مي کردم ورود يک مسيحي به اين حرم گناه دارد از رفتن به داخل حرم امتناع کردم ولي او مرا تشويق کرد و گفت: که او را همراهي کنم. .وقتي وارد حرم شدم ناگهان حالت عجيبي به من دست داد و حس کردم که تمام بدنم سفت شده و قادر به حرکت نيستم ،حتي عينکم از چشمم افتاد و شکست. وقتي بهوش امدم احساس آرامش و حالت وصف ناشدني به من دست داد که تا آن موقع همچنين حسي را تجريه نکرده بودم . وقتي مطلب را با دوستم مطرح کردم به من گفت وضو بگير و مثل من دو رکعت نماز بخوان و من که هنوز در آن حال و هواي معنوي خودم بودم به صورت تقليدي دو رکعت نماز خواندم.

چهار روز در مشهد توقف کرديم ،خيلي خوش گذشت و هر بار که به حرم امام رضا(عليه السلام) مي رفتم احساس آرامش و نورانيت خاصي مي کردم.هر گاه که نماز مي خواندم ،حسي فرزندي را داشتم که با پدر خود صحبت مي کند.تازه فهميدم که دارم با خدا صحبت مي کنم، تمامي مشکلات و گرفتاري هايم را فراموش کرده بودم و بهترين اوقات زندگي خودم را در آنجا سپري مي کردم. بعد از مراجعت از مشهد بدون اينکه از خدا براي رفع مشکلاتم حاجتي خواسته باشم ، آنها يک به يک و خود به خود حل مي شدند همين امر باعث شد تا درباره دين اسلام تحقيق کنم. در تهران، محله نارمک، با آقاي خيرآبادي صحبت مي کردم و ايشان سؤالات مرا پاسخ مي داد از نظر من صحبت کردن با ايشان خيلي آرامش بخش بود. بعد از مدتي دوباره دلم براي حرم امام رضا(عليه السلام) تنگ شد و تصميم گرفتم که ايندفعه تنها بروم ، صبح ها مي خوابيدم و شب ها به حرم مشرف مي شدم و در آنجا از روحانيون که بودند سؤالاتم را مي پرسيدم. يک روز يکي از دوستانم که علاقه مرا به اماکن مذهبي و مراسم هاي مسلمانان ديده بود به من گفت که بيا با هم به اعتکاف برويم، به او گفتم که اعتکاف چيست؟ گفت : يکي از مراسم هاي معنوي مسلمانان است که در آن طي سه روز مردم فقط به عبادت خدا مي پردازند و از هر گونه ارتباط با دنياي مادي دوري مي کنند و من که براي شرکت در اعتکاف مي بايست نام نويسي مي کردم اسم خودم را با نام مستعار علي در آنجا ثبت کردم . در آن سه روز احساس راحتي و نشاط خاصي در خودم ديدم که باعث شد تصميم بگيرم که براي هميشه از کليسا خداحافظي کنم و فهميدم آنچه را که تا کنون دنبال آن مي گشتم را پيدا کرده ام.از آنجا به بعد براي خودم نام مقدس و مبارک علي را برگزيدم و از آنجا که علاقه شديدي نسبت به امام رضا (عليه السلام) دارم دوستانم مرا عليرضا مي نامند.

در اين جلسه که در مرکز تحقيقاتي حضرت وليعصر(عجل الله فرجه)برگزار گرديد دکتر حسيني قزويني در سخناني گرويدن اقاي علي ورياني به دين اسلام و مذهب حقه تشيع و عنايتي که توسط امام هشتم به ايشان شده بود را به وي تبريک گفتند و از ايشان خواستند تا در ميان اقوام و آشنايان خود به عنوان نماينده امام رضا(عليه السلام) از اين دين مقدس تبليغ کرده و چهره يک مسلمان واقعي را در ميان آنها به نمايش بگذارد. همچنين در پايان اين مجلس با ميمنت، دکتر قزويني به همراه اين برادر تازه مسلمان و گروه همراه ،به ديدار آيت الله مکارم شيرازي رفتند و اين مرجع تقليد طي رهنمودهايي به ايشان براي همه افراد حاضر دعاي خير و درخواست سلامتي از خداي متعال نمودند

.




    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  الناز     -   تاريخ:  18 فروردين 89 - 00:00:00
خوشا به سعادتش
2   نام و نام خانوادگي:  سعيد رستگار     -   تاريخ:  18 فروردين 89 - 00:00:00
خدا رو شکر
3   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:  19 فروردين 89 - 00:00:00
دمش گرم
4   نام و نام خانوادگي:  مهرداد     -   تاريخ:  19 فروردين 89 - 00:00:00
السلام عليکم
مي ترسم شما با اين وابستگيتان به سياسيون و احزاب! اين راهيافته را نسبت به تنها حقانيت عالم تنها کشتي نجات خلايق بد بين کنيد....!!!

خدايا بحق مظلوميت ثقلين اين جوان را از هر شري در جسم و روح حفظ بفرما.


ا...هم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و العن اعدائهم اجمعين.
5   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  19 فروردين 89 - 00:00:00
سلام

جناب مهرداد
بنده از سخنان سنجيده حضرتعالي تشکر ميکنم
و اميداورم دعاي خير شما شامل حال ايشان و باقي تشرف يا فتگان و نيز کل جماعت شيعه گردد
يا علي
6   نام و نام خانوادگي:  محمد حسين مومني     -   تاريخ:  08 شهريور 93 - 16:50:38
اقا خيلي کريم است .اگر شما هم نتوانستيد برويد به زيارت ان حضرت اما توسل به ان حضرت داشته باشيد واز دور ان حضرت را زيارت کنيدبلاخره هرچه باشد امام مارا مي بينيد ومازير نظر دارد.واز سر رافت وکرامت حق نشانش مارا يک جوري بهرمند مي فرمايد.
وبه قدرت الهي تفضل مي کندواسباب الهي اينگونه اماده مي شود براي سعادتمند که به فوز وفلاح برسد.
شخصي اينگونه مي گويد:که درطلب مقام رضا بوده است غسل مي کند ونماز مي خواند وپس از نماز دست ها را تا اخر بالا مي برد به گونه اي که دستش خسته مي شودومي گويدپروردگارا اجازه فرما تا اين عبيد وبنده کوچک تو در وادي رضاي تو وارد شود.ووراضي به رضاي توگردد.ولياقت پيداکند که اين مسير رابپيمايد.پس از صرف مختصر شام وخوابيدن نزديک صبح خواب مي بيند که امام رضا (ع) باتعدادي از ياران وهمراهان وارد مي شوند.درحالي که چهره زيبا وگندمگوني دارندواز چشمان مشکي ان حضرت وقار وابهت مي باردولباسي شبيه روحانيون خودمان دارند.بر يک مکان مشخص وارد مي شوندوان شخص که ابهت امام گرفته بودش دست حضرت را درعالم رويا مي بوسد.ومتوجه مي شود که هرکس بخواهد وارد مقام ووادي رضاي الهي بشود بايد از امام علي ابن موسي الرضا اجازه بگيرد.واوست که ملک رضا را سلطان است.وخدارا اگر بخواهي راضي به رضايش باشي بايد از امام اجازه بگيري ودرس رضا شدن را از امام هشتم بايد گرفت.
همان شخص نقل مي کند
که امام رضا (ع)گويا بسيار دلجويي از مردمان مي کند درزماني که ان شخص پدرش در بستر بيماري بوده است بسيار غمگين بوده درحالي که گاهي غم واندوه اوبسيار مي شد واشک او هم جاري مي گشت.يادي از ائمه مي کرد شبي درخواب مي بيند که تنها درحرم امام رضا(ع)است وبه قبرامام رضا(ع)چسبيده وارام گشته واينگونه امام رضا از سمت خدا مامور مي شود که ان شخص را از غم واندوه بيرون ببرد ودرغربت اوراتنها نگذاردوبگويد ماهم يادشما هستيم. وچنين اورا به حرمش برد.السلام عليک ياامام رئوف
ودجاي ديگر شخصي نقل مي کند:
که در حوزه اي در شيراز که به نام امام رضا(ع)نام گذاري شده است.واکنون نيز موجوداست.با دوستش قرار مي گذارند که براي اينکه معنويت بيشتري پيداکنند توسلي يا دعايي بخوانند يا انکه عملي انجام دهند که از فيوضات معنوي اهل بيت(ع) بيشتربهره مند گردند.به کتاب هاي مختصر دعا رجوع مي کنند وبه زيارت خاصه امام علي ابن موسي الرضا(ع)برمي خورند وتصميم مي گيرند که اين زيارت رابخوانند.ان شخص مي بيند که درعالم رويا مشرف به زيارت قبرشريف سلطان طوس شده است وخودش تنها درحرم اين امام بزرگوار به مضجع شريف امام رضا(ع)چسبيده وان را مي بوسد وخدمت قبر مي کند وان را با گلاب ناب مي شويد.
واين هم عنايتي ديگر که امام رضا(ع) درمقابل کاري ساده به ان شخص مي فرمايند.
جان ها به قربان ان کسي که خدا به اوعشق مي ورزد.يا سلطان طوس
ان شخص مي گويد من تازه مي فهمم که اين القاب امام چه ژرفايي دارند وتازه مي فهمم که امام چه مقام عظيمي نزد پروردگار عالم دارد.
ان شخص راضي به ذکر نامش نبوده لذا نامي از او ننوشتم.التماس دعا .به بهانه دهه کرامت




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما