* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 22 ارديبهشت 89 - 00:00:00
"يک وصله ناجور در تاريخ اسلام" كلمة حقٍّ يراد بها الباطل. آري فاجعه عاشوراء وصله اي ناجور در تاريخ إسلام است، كه بحقّ باعث تعيير مسلمين توسط سفير روم در دربار يزيد(ملعون الخامس) شد؛ البته بشرطيكه بتوان مسببين فاجعه عاشوراء را جزو مسلمين! قلمداد نمود. گفته اند: كدخداي ده كه مرغابي بوَد*واي بر آن ده كه چه رسوائي بوَد. وقتي مشركي با لباس إسلام، منافقانه خود را خليفه خودمختار مسلمين كرده و براي إثبات عناد و كينه اش از رسول الله(صلي الله عليه وآله) مُزدِ "رحمة للعالمين" بودنش را بتأسي از بولهب با سوزاندن خانه ي أهل بيت النبوّة داده ولي كوچكترين إعتراضي از عامّة نشنيد، معلوم شد كه ملعون بعدي هم، واهمه اي از سوزاندن خيام حرم رسول الله(صلي الله عليه وآله) نخواهد داشت. اللّهم العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمدوآل محمد، و آخر تابع له علي ذلك؛ اللّهم العن العصابة الّتي جاهدت الحسين، و شايعت و بايعت و تابعت علي قتله؛ اللّهم العنهم جميعاً. اللّهم العن من سمع ذلك فرضي به. مئة مرّة اينك اين راضي از جنايت ها، 1400سال است كه ميخواهند اين ننگ را از دامانشان بشويند أمّا نميشود كه نميشود! إنكار ميكنند تا بزعمشان صورت مسئله پاك شود، بيطرفها ميپرسند: اينهمه إصرارِ بر إنكار، نشانه ي چيست؟! آنرا كه حساب پاك است*از محاسبة چه باك است توجيه ميتراشند، بد از بدتر ميشود تُفِ سر بالا و إعترافِ به گناه. خلاصه درمانده اند كه با اين "يک وصله ناجور در تاريخ اسلام" چه كنند. |
2 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 23 ارديبهشت 89 - 00:00:00
وصله ي ناجور اسلام را خداوند در قرآن عنوان و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به ما معرفي کرد همان شجره ي ملعونه خاندان ابوسفيان يا حق |
3 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 24 ارديبهشت 89 - 00:00:00
اعوذبالله من الشيطان رجيم **** زمان: شبي از شبهاي خداوند علي و اعلي **** مکان: مقر فرماندهي شيطان رجيم **** افراد حاضر جلسه: شيطان رجيم، ولها، هفاف، زلنبور،داسم،زوال و ديگر شياطين رانده شده **** موضوع جلسه: گزارش مطرش (وزير جعل و دروغ پراکني) به اعضاي کابينه شيطان رجيم *********** ---شيطان رجيم: خوب مطرش. گزارش بده ببينم چه کردهاي؟ امسال چه دروغهايي به هم بافتي؟؟ چند تا مذهب و دين جديد ساختي؟؟ چند تا حديث جعل کردي؟؟؟ ---مطرش: امسال سال بسيار پر کار و تلاشي براي من بود. شرح حال اعمال بنده چنين بود: 1))) ابتدا سعي کردم که مشتي سنگ و چوب را براي عدهاي به عنوان معبود جاي بزنم. ولي متاسفانه قرآن کريم کارم را سخت کرده است. ناچار صنمي از جنس «اوهام» ساختم. صنمي که در قيامت به زير آسمان ميآيد و مردم روانه او ميشوند!!!! ---شيطان رجيم: آفرين بر تو اي مطرش!!! بنده مدام در اين فکر بودم چگونه بعد از نزول قرآن کمر توحيد را بشکانم. ---مطرش: اين که چيزي نيست. گروه کثيري را وادار کردهام که صبح و شام مقابل اين وهم سجده کنند و او را بپرستند. احمق ها به اميد آن هستند که اين «وهم» در قيامت آنها را از دوزخ نجات دهد ---زوال: آخ!! ---شيطان رجيم: خفه شو زوال!!! باز ديگر چه مرگيت است وسط جلسه صدا ميدي؟؟ ---زوال: چيزي نبود!! يک لحظه يادم عزيزم افتادم!! ---مطرش: براي اينکه محکم کاري کنم. پرستش اين صنم «اوهامي» را جزئي از سنت اسلام نشان دادم. اينهم ضميمه گزارشم: http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=7#s14 ---شيطان رجيم: ها ها ها!!! ها ها!! يکي نيست به اين احمق ها بگويد اگر خداوند در ابعاد جاي ميگرفت که «ابعاد» لايق تر بر پرستش بودند!!! خوب اينها را انداختي در تله!!! ديگر حتي روي بهشت را هم نميبينند!!! ها ها ها!!! صنم سنگي جايش را به صنم «وهمي» داد!!!! گرچه آنها که لات و عزي هم ميپرستيدند در «وهم» خود به آنها صورت موجود زنده و شنوا ميدادند!!! خوب ادامه بده مطرش!! ---مطرش: سپس به ميان گروهي رفتم و شخص جاهلي که از او حتي 50 صفحه مطلب علمي را نقل نشده بود را جانشين آخرين رسول خدا معرفي کردم!!! ---شيطان رجيم: شاهکار کردي!!!! من به عمرم هيچگاه فکر نميکردم که بتوان چنين اعتقاد ابلهانهاي را در ميان مردم پخش کرد!!! راستي اسم اين فرد جاهل چه بود؟؟ ---زوال: جون!!!! مال خودمه!!!! ---مطرش: راست ميگويد!! در واقع اين کار مديون زوال هستم!!! تا اينجا دو کار کردهام: 1))) به جاي الله مردم را وادار به پرستش «وهم» ساق دار کردهام 2))) به جاي جانشين واقعي اخرين رسول خدا،مردم را وادار به اطاعت از عمر کردهام!!! ----شيطان رجيم: خوب ادامه بده! ---مطرش: آري. بعد شروع به افسانه بافي کردم: چه کسي گفته است رسول خدا عاري از هرگونه خطا بوده است؟؟ رسول خدا قصد خودکشي داشته است!!! رسول خدا نسبت به زنانش غيرت نداشت!!! رسول خدا به فقيران بيمحلي ميکرد و به کفار ثروتنمند توجه ميکرد!!! رسول خدا هذيان ميگفت!!!! ---شيطان رجيم: اين چرنديات را هم کسي باور کرده است؟ ---مطرش: به!!! تو کتب «صحيحشان» هم وارد کردهاند!!! ---شيطان رجيم: مطرش خودمي!!! ---مطرش: در ادامه افسانههايي بافتم که وصي خداوند و آن جاهلي که ادعاي خلافت ميکردند نه تنها با هم اختلاف نداشتند بلکه دوست و رفيق هم بودند!!! ---شيطان رجيم: چگونه؟؟ ---مطرش: غصب دختر بچه 7 ساله نزد وصي خدا، از سوي جاهل 57 را دليل دوستي آن دو اعلان کردم!!! همه جا جار زدهام که وصي خدا نه تنها از اينکه يک جاهل به احکام قرآن خليفه شده است ناراحت نبود بلکه دخترش را هم به عقد او در آورده است. ---شيطان رجيم: ها ها ها!!!! کاش اين چيزها را زمان فرعون بلد بودم!!! آن وقت همه جا جار ميزدم که پدر مومن آسيه و فرعون کافر با هم رفيق هستند!!!! وگرنه چطور غيرت پدر آسيه اجازه ميداد که دخترش را فرعون کافر به چنگ خود در آورد؟؟ ها ها!!! ----مطرش: اين که چيزي نيست. شاهکار جديدم اين است: http://www.islamicweb.com/goldenbook/ali_vs_muawiya.htm «و لهذا اتفق أهل السنة على أنه لا تفسق واحدة من الطائفتين» « كان معاوية يقاتل في ظنه دفاعاً عن الحق و عن دم عثمان المهدور، و لم يكن ممن تأخذه العِزَّةُ بالإثم» «و أن معاوية أخطأ في اجتهاده و تقديره» http://islamicweb.com/goldenbook/siffin.htm ««لا تقوم الساعة حتى تقتتل فئتان عظيمتان دعوتهما واحدة. فبينما هم كذلك، مرق منهما مارقة، تقتلهم أولى الطائفتين بالحق» ---شيطان رجيم: افرين بر تو اي مطرش!!!!! وصي خدا و معاويه هند مادر را هم يکي کردي: «دعوتهما واحدة»!!! ---مطرش: اين که چيزي نيست. همه اش را بخوان: « و هذا هو مذهب أهل السنة و الجماعة: أن عليا هو المصيب، و إن كان معاوية مجتهداً و هو مأجور إن شاء الله. و لكن علي هو الإمام فله أجران، كما ثبت في صحيح البخاري من حديث عمرو بن العاص أن رسول الله r قال: إِذَا حَكَمَ الْحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ وَ إِذَا حَكَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ». **** فجعل علي يستغفر لهم حتى بلغ أهل الشام. فقلت له: «يا أمير المؤمنين إنّا في أصحاب معاوية!». فقال علي: «إنما الحساب عليّ و على معاوية»[13]. أي أنه يرى نفسه و معاوية مسؤولـَين عمّا حدث، و هما يحاسَبان على ذلك.!!!!!!!!!!!!!! ---شيطان رجيم: آفرين بر تو!!!! «أي أنه يرى نفسه و معاوية مسؤولـَين عمّا حدث» پس وصي خدا و معاويه هر دو مسئوول اين کشتار بودند!!!! ----مطرش: بخوان بقيه اش را: «فلما رجع علي من صفين، عَلِمَ أنّه لا يَملكُ أبداً، فتكلّم بأشياء كان لا يتكلم بها، و حدّثَ بأحاديث كان لا يتحدث بها، فقال فيما يقول: «أيها الناس؛ لا تكرهو إمارة معاوية! و الله لو فقدتموه لرأيتم الرؤوس تندر من كواهلها كالحنظل» آري!!!! اکنون يک ميليارد فرزند آدم بر اين باور هستند که وصي خدا گفت:أيها الناس؛ لا تكرهو إمارة معاوية!!!! آري!!!! وصي خدا گفت که از امارت معاويه متنفر نباشيد!!!!! آري!!!! هم وصي خدا و هم معاويه!!! هر دو را دوست داشته باشيد!!!! --- شيطان رجيم: فوق العاده بود!!! تو ديگر چه شيطاني هستي!!!! ببينم اين ابلهاني که اين ها را اساس عقيده خود قرار داده اند به برابري 0 و 1000 هم معتقد هستند؟؟ ---مطرش: چرا که نه!!! از نظر آنها: 100000000=0 خورشيد=سياه چاله روز = شب عالم=جاهل الله=وهم ساق داري که به زير آسمان ميآيد دخت نبي=عايشه وصي نبي=عمر وصي خدا=معاويه ---شيطان رجيم: آفرين بر تو!!! هزار آفرين بر تو!!! بايد از زوال بخواهم به تو روحيه فيزيکي بدهد!!! ************** ----مطرش: ولي هر کار کردم يک مساله را نتوانستم حل کنم. ---شيطان رجيم: چه مسالهاي را؟؟؟ ******** ---مطرش: اينکه حسين ابن علي را مساوي يزيد نشان دهم!!!!! ---شيطان رجيم: نيار اون اسم را!!! نگو از آن «وصله ناجور»!!!! آن اسم را نيار!!!! کمرم را شکاندي!!! سوختم!!! سوختم!!! سوختم!!!! لاقيس!!! طرطبه!!!! پدرتان را در آغوش گيريد که سوخت!!!! طرطبه(دختر ابليس رجيم): پدر!!! پسرت با حسين همنوا شده است!!!! معاويه بن يزيد حسيني شده است!!!!! در کابين تو نيز حسين آتش به پا کرده است!!!! |