| تاريخ: 25 تير 1389 | تعداد بازديد: 1823 |
|
| جزئيات عمليات انتحاري وهابيون کوردل در زاهدان + تعداد شهداء | ||
|
اين عمليات شبيه عمليات‌هاي تروريستي در پاکستان است که در آنها از اين ترفند استفاده ميشود که ابتدا بمبي منفجر ميشود و پس از تجمع مردم، عامل اصلي انتحاري خود را در بين تجمعکنندگان در محل انفجار اول، منفجر ميکند.
| ||
| فهرست نظرات |
| 1 |
نام و نام خانوادگي: تدبر -
تاريخ: 25 تير 89 - 19:56:40
اللهم العن الوهابيون الذي اعداء الاسلام و المسلمين و اهل البيت(ع).خدايا! شر اين انسان هاي بي خبر منافق! را از سر جامعه مسلمين كم كنجاي تعجب است !!زيراچندين سال پيش بن باز و هيئت مفتيان عربستان بيانه اي نوشتند كه ديگر از اين كشت و كشتارها دست برداريد. ولي اين لجن ها مگر دست بر مي دارند؟خدا لعنتتان كند! |
| 2 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 26 تير 89 - 13:23:18
سلام نميدانم چرا حرکتي صورت نميگيرد تاريخ هميشه گواهي داده است که اهل بدعت از ابتداي حکومت ابوبکر توسط خلفاي سه گانه اقدام به ظلم و کشتار ظالمان کردند. مثل اتفاقاتي که توسط خفاي راشدين در بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اتفاق افتاد مثل حمله اعراب به ايران به دستور عمر لعنت الله عليه به بهانه اسلام و در واقع با هدف قتل و غارت و خيانت و تجاور به جان و مال و ناموس ايرانيان بود. در واقع هر کس هم که بر عليه ظلم بپا خواست ، تضمين پيروزي وي در واقع سيره نبوي و ولايت اهل بيت عليهم السلام بود و لا غير مانند جناب شاه اسماعيل صفوي مانند حضرت شجاع الدين فيروز ابولولو اتفاقاتي مانند همين مسئله انفجارات که در توسط ته مانده و تفاله هاي عمر لعنت الله عليه صورت ميگيرد دلايل زيادي دارد : 1- اين افعال ريشه در عقايد آنان دارد 2- آنان اين افعال را ثواب ميدانند 3- آنان بگونه اي آن عقيده را با خود يدک ميکشند که گوئي با پايان دادن به جانشان تا ساعاتي ديگر آغوش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خواهند بود. 4- به هيچ عنوان از قصد تغيير آن عقيده حيواني را ندارند 5- بنا به تحقيقات روان شناسان آنان از يک نوع بيماري مزمن روحي و رواني رنج مي برند 6- به عقيده حقير آنان دچار فساد عقيده شده اند و آن فساد چيزي جز تزريق آئين يهود در مذهب اهل بدعت توسط ابوهريره ها و کعب الاحبارها نيست 7- موفقيت و توفقيات روز افزون شيعه براي اهل عمر بسيار تلخ و ناگوار و غير قابل تحمل است اما دوستان و برادران عزيز شيعه و همچنين مسئولين محترم سايت نوراني ولي عصر عج مهمترين دليل اين اتفاقات که باعث افسارگسيختگي اهل بدعت شده است بي اهميتي مسئولين است که نان شيعه را ميخورند اما نمکدان را ميشکنند. بخدا قسم تاريخ خود بهترين و بزرگترين گواه بر ظلم و ستم عمري ها طول مدت حکومتشان است. چگونه ميشود آنان را برادر خواند ، در صورتي که جان و مال و ناموس گوينده اين سخن ((اهل سنت برادران ما هستند)) از نظر همان اهل سنت مباح است؟؟؟!!!! برادران و خوراهران و مسئولين محترم آگاه باشيد که کسي که سني را برادر بداند در واقع با عمر برادر شده است. همانطور که تا بحال ديده ايم و بر همه ي ما ثابت شده است اگر شما هم آنان را برادر بخوانيد آنان شما را برادر نميدانند زيرا مبناي عقيده و مذهبشان چنين اجازه اي به آنان نميدهد. کسي که براحتي مسلمانان مظلوم را به شهادت ميرساند قطعا حلال زاده نيست، در واقع از حلال زاده چينين حرکتي بر نمي آيد و قطعا اينکار مختص حرامزادگان است. برادران عزيز و خواهران محترم شيعه و مسئولين محترم اين سايت نوراني و اين مملکت شيعه اگر بخاطر محترمتان داشته باشيد زماني صدام سني مذهب به ايران حمله کرد و خود را سردار قادسيه ناميد و شما خود بهتر ميدانيد که در اين تهاجم چه شهدائي که تقديم اين اب و خاک نشد. شما خود بهتر ميدانيد که رژيم بعثي عراق چه قتل و غارتها و تجاوزاتي را به جان مال و ناموس اين آب و خاک همانند رهبران عقيدتي خود عمر و ابوبکر و عثمان نکردند. اما اين را هم خوب ميدانيد که جوانان غيور شيعه و اين مملکت علوي که بنده هم افتخار همراهي آن عزيزان را داشتم غيوارانه و با صلابت مقابلشان ايستادند و از اين آب و خاک دفاع کردند. اما چرا اکنون هيچ حرکتي بر عليه ظلم صورت نميگيرد؟! آيا فکر نميکنيد که اختيارات زيادي به اهل بدعت داده شده است؟؟ آيا فکر ميکنيد که اگر اهل بدعت را بحال خود رها کنيد بيکار مي نشينند؟؟ آيا فکر نميکنيد که اهل عمر در کفر خود بسيار مصمم هستند و هيچ حرف ديگري را نمي پذيرند؟؟ آيا آيا آيا . . . . نميدانم داستان چيست!! اما يک چيز را خوب ميدانم و آنهم اين است که سکوت در اين مسئله چيزي جز خيانت به اهل بيت عليهم السلام و ولايت و امامتشان نيست. يا حق |
| 3 |
نام و نام خانوادگي: يك برادر -
تاريخ: 28 تير 89 - 17:06:17
براي رضاي خدا دست از تعصب و پرت و پلا گويي بردار احترام بزرگان را نگهدار عمر داماد علي و عثمان باجناق علي و ابوبكر پدرخانم رسول پاك و عمر پدر خانم رسول الله و همه بام يكي بودند فرقي بين دختران رسول الله نيست هر چهارتا مثل همند خدا راه صواب را به همه ما نشان دهد |
| 4 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان زاده -
تاريخ: 28 تير 89 - 17:12:14
برادر محترم تو كه غير از خدا و رسول كسي را قبول نداري مگر منافقين صدر انقلاب هم به قول تو وهابي بودند كه انسانهاي پاك را شهيد كردند نه شيعه بودند ولي منحرف پس در هر مذهبي ا فراد منحرف و بي دين هستند و گناه احمد را از محمود نمي پرسند |
| 5 |
نام و نام خانوادگي: WaHHabi -
تاريخ: 29 تير 89 - 10:39:47
بسم الله الجبار سلام عليکم. جناب (( يک نابرادر)) اگر آن چشمانت را خوب باز کني متوجه ميشوي که حضرت محمد (ص) به غير از بي بي فاطمه ي زهرا( صلوات الله و سلامه عيله) فرزندي ديگر نداشت بعد خود. و آن دختراني را که نام بردي که زن فلاني و فلاني شده اند يتيماني بودند که در خانه ي آقا رسول الله (صل الله عليه و آله وسلم) بزرگ شدند و آقا رسول الله (صل الله عليه و آله وسلم) يتيم نوازي ميفرمودند و اين يتيمان را هم بزرگ کردند. لذا پدر اينان نبودند بلکه سرپرستشان بودند و از نسل حضرت رسول نبودند. که شما هي داماد داماد ميکنيد و اين مطلب را بزرگان اهل سنت تاييد کرد اند و توصيه ي ما به شما اين است که اين مطلب را جاي ديگر بيان نکن و خود را مفتضح تر از ايني که شده اي منما.! داماد پيغمبر فقط يکي است و آن کس شخص شخيص و وجود مبارک امير المومنين . مولي الموحدين. قائد الغر المحجلين. مولانا و مقتدانا اسد الله الغالب . علي ابن ابي طالب ( صلوات الله و سلامه عليه) است و بس.!!! هي داماد داماد راه انداختي.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ************************************* ام المومنين حضرت خديجه ( سلام الله عليها) خواهري داشت به نام (هاله ) که با مردي از مخزوم به نام ابوهاله ازدواج کرد و دختري به نام هاله از وي متولد شد . سپس با مردي از تميم به نام ابوهند ازدواج کرد و از او پسري به هند متولد شد . ابوهند دو دختر ديگر به نام "زينب " و "رقيه " از همسر قبلي اش داشت . ابوهند فوت کرد ، پسرش هند به خانواده پدري اش پيوست ، زينب و رقيه در خانه خديجه پرورش يافتند . در ميان عرب رسم بود هر کس يتيمي را تربيت مي کرد ، به عنوان فرزند او شناخته ميشد ، از اين رهگذر اين دو دختر به پيامبر و خديجه نسبت يافتند (1) روي اين بيان زينب و رقيه نه فقط دختران پيامبر(صل الله عليه و آله و سلم) و خديجه( سلام الله عليها) نبودند ، حتي دختران هاله نيز نبودند ، بلکه ربيه هاي هاله ، يعني دختران ابوهند از همسر قبلي اش بودند ، که به جهت بزرگتر شدن در خانه خديجه ( سلام الله عليها) به آن حضرت منسوب بودند انتساب رقيه و زينب به پيامبر از روي تسامح و به قصد تبرک انجام شده ، پس از آنکه به عثمان درآمدند ، وسيله اي براي تبليغ اموي ها شد ، تا او را رقيب سياسي مولي الموالي قرار دهند. 1- الاستغاثه، کوفي ، ج1، ص 68-69 ***************************** به نقلي روايت کرده اند که : ام المومنين حضرت خديجه ( سلام الله عليها) براي پيامبر(ص) چند فرزند به دنيا آورد؛ عبد مناف، قاسم، عبدالله، ام کلثوم، زينب، رقيه و فاطمه. از اين فرزندان فقط عبد مناف قبل از بعثت به دنيا آمده است و بقيه بعد از بعثت به دنيا آمده اند. بر اساس اين روايت، چطور مي توان پذيرفت که دو دختر پيامبر قبل از بعثت همسر فرزندان ابولهب شدند و پس از آمدن اسلام، همسران عثمان بن عفان شدند؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟! برخي از نويسندگان تصريح کرده اند که رقيه کوچکتر از تمامي آنها و حتي کوچکتر از حضرت فاطمه زهرا(صلوات الله و سلام الله عليها) بود. با اين توضيحات چطور مي توان باور کرد که دو همسر عثمان نخست در عصر جاهليت با دو پسر ابولهب ازدواج کرده بودند و پس از آمدن اسلام، از آن دو جدا شدند؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اين مطالب مي رساند که رقيه اي که با عثمان ازدواج کرده، غير از رقيه اي است که دختر پيامبر (ص) است و همچنين است ام کلثوم. بر اين اساس، همسران عثمان بن عفان ربيبه هاي پيامبر بودند نه دختران واقعي پيامبر اسلام و مي توان به يقين گفت که علت اصرار برخي بر اين که اين دو دختر، دختران پيامبر بودند، اين است که مي خواهند براي عثمان بن عفان فضيلتي دست و پا کنند تا بتوان در دامادي، رقيب حضرت علي باشد. (الصحيح من سيره النبي ص، ج1 ص121 به بعد و ج4 ص12 به بعد، چاپ جامع مدرسين، چاپ سوم، 1414 هجري قمري) لعنت الله علي القوم الظالمين |