* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 16 مرداد 1389 تعداد بازديد: 2689 
گفتاري درباره دلايل بوسيدن ضريح ائمه‌(ع)
 
ايشان تبرک جستن مشروط فقط به لمس بدن رسول اکرم‌(ص) را رد کردند و اظهار داشتند: شيخين از عايشه اجازه گرفتند که در کنار قبر پيامبر‌(ص) دفن شوند، آيا با دو قبر کنار هم، بدنشان به يکديگر مي‌رسد و لمس مي‌شود که با اين کار مي‌خواسته‌اند، تبرک بجويند.


به گزارش خيمه، دلايل بوسيدن و احترام کردن ضريح حرم ائمه اطهار(ع) تبرک جستن و نشان دادن علاقه و محبت مردم به اهل‌بيت از سوي آيت‌الله العظمي سبحاني تشريح شد.

معظم‌له در پنجمين نشست از سلسله جلسات کلام اسلامي در مشهد به معني اصطلاحي « تبرک» و « تبرک جستن» اشاره کرده و اظهار داشتند: سنت الهي بر اين است که هميشه مسببات از طريق اسباب خواسته شود.

ايشان با اشاره به اينکه قرآن کريم تبرک جستن را در شرايع گذشته نقل کرده و به آن اشاره داشته است، گفتند: يکي از اين شاهد مثال‌ها درباره داستان يعقوب و پيراهن يوسف است که مي‌فرمايد «‌اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِينَ»( يوسف : ۹۳‌) ايشان اضافه کردند: خداي متعال از طريق سبب غيرطبيعي هم پيراهن و هم اراده يوسف را در اينجا موثر نموده است.

اين مرجع تقليد گفتند: مسبب الاسباب خداست که خير را در يک واسطه خاص گذاشته و به اذن او موثر مي‌شود.

معظم له در ادامه به آيه‌اي ديگر درباره تبرک جستن ملل پيشين اشاره کرده و با بيان اينکه بني اسرائيل در جنگ ‌هاي خود به صندوق حضرت موسي، تبرک جسته و عامل پيروزي خود مي‌دانسته‌اند، يادآور شدند: اگر تبرک صحيح نبود خداوند براي آن بيان و تصديقي در قرآن نمي‌آورد.

حضرت آيت الله سبحاني با اشاره به آيه «وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَيهِمْ لِيعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيبَ فِيهَا إِذْ يتَنَازَعُونَ بَينَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيهِمْ بُنْيانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِمْ مَسْجِدًا»( الکهف : ۲۱ ) اظهار داشتند: مردم براي اصحاب کهف مسجد يادبود ساختند و بر آن تبرک جستند.

ايشان در ادامه استدلال کردند: اين آيه مساله تبرک جستن و مسجد ساختن در کنار قبور بزرگان، را به خوبي تفهيم مي‌کند.

معظم له با بيان اين پرسش که برخي ادعا دارند، تبرک جستن در قبل از اسلام بوده است، يادآورد شدند: قرآن کريم اگر مطلبي را بيان کند و نخواهد تصديق نمايد، آن را نقد مي‌کند.

اين مرجع تقليد با بيان اينکه اگر اين آيات ويژه شرايع گذشته باشد، نبايد اينگونه نقل مي‌شد و حتما نقدي داشت، گفتند: قرآن در نظر ما پيشواست و به عنوان اسوه، استفاده مي‌شود.

ايشان به آيه «‌وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاکِفِينَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ‌» (‌البقرة : ۱۲۵‌) اشاره کرده و اظهار داشتند: اين بيان هم به دليل تبرک و خير داشتن است.

حضرت آيت الله سبحاني در ادامه به داستان‌هايي از پيامبر اکرم(ص) و اصحاب ايشان در تبرک جستن به ظرف آب و منبر پيامبر گرامي اسلام اشاره کرده و افزودند: اين مطلب در کتاب‌هاي شيعه و سني بيان شده است.

ايشان تصريح کردند: اگر تبرک جستن شرک محسوب مي‌شد، صحابه به بازمانده ظرف آب «رمانه» ( جاي دست) منبر رسول اکرم‌(ص) تبرک نمي‌جستند.

معظم له نفي تبرک را از زمان بني اميه دانستند و گفتند: تبرک مساله‌اي واضح در ميان امم گذشته و اصحاب رسول خدا‌(ص) بوده است.

حضرت آيت الله سبحاني با بيان اينکه ديگران تبرک جستن را مشروط به لمس کردن بدن پيامبر(ص) مي‌دانند، تصريح کردند: اين مطابق مکتب اشعري و بدتر از آن است که بر هيچ تاثيري به غير خدا، قائل نيستند و تنها موثر را چه خوب و چه بد، خدا مي‌دانند.

ايشان تبرک جستن مشروط فقط به لمس بدن رسول اکرم‌(ص) را رد کردند و اظهار داشتند: شيخين از عايشه اجازه گرفتند که در کنار قبر پيامبر‌(ص) دفن شوند، آيا با دو قبر کنار هم، بدنشان به يکديگر مي‌رسد و لمس مي‌شود که با اين کار مي‌خواسته‌اند، تبرک بجويند.

معظم له در پايان به آيه «‌قُلْ إِنْ کَانَ آَبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِيرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يأْتِي اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ‌» (‌التوبة‌: ۲۴‌) اشاره و تصريح کردند: علاوه بر تبرک جستن اظهار علاقه و محبت از ديگر دلايل بوسيدن و احترام کردن ضريح حرم ائمه و... است و اين عمل از روي عبادت و بندگي نيست.



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  رسول ابراهيمي آبشور     -   تاريخ:  17 مرداد 89 - 09:26:28
با سلام
اين كامنت من مربوط به اين خبر درج شده شما نمي باشد ؛بلكه مربوط به مولوي احمد نارويي است .
چندي قبل شما خبري را از اين مولوي نارويي درج كرديد كه جاي تشكر دارد كه مردم را با افكار اين خبيث آشنا ميسازيد و من هم به نو به خودم بعد از گشت و گذار توانستم در چند بند زندگي نامه ايشان را برايتان آماده كنم كه خواندنش خالي از لطف نمي باشد و باعث ايجادمعرفت نسبت به اين مولوي كه در دنياي اهل سنت از او به عنوان مرد شجاع دارالعلوم ياد ميشود بشود.



طبق اخبار موثق مولوي احمد نارويي تا سن حدود 10 سالگي در افغانستان بوده و بعد به منطقه نرماشير آمده و در ادامه به زاهدان مهاجرت نموده است. پدر احمد يک افغاني است و يکي از همسران احمد نيز افغاني مي باشد. آنطور که شنيده ام جناب مولوي احمد در پاسخ به اين سوال که شما کجا متولد شده ايد گفته است دقيقا نمي دانم ولي در نرماشير بزرگ شده ام!!!

لازم به ذکر است همسر افغاني احمد که اغلب اقوام وي هم اکنون در افغانستان هستند از اقوام نزديک جناب احمد مي باشد.

در بررسي انجام شده مشخص گرديد که مولوي احمد نارويي:

1- در نوجواني به دليل بيکاري وبيسوادي دربازار زاهدان( معمولا چهارراه رسولي و بازار روز زاهدان و داخل پاساژ قائم )محل تجمع قوم ياجوج و ماجوج و 72 ملت و پايگاه تهاجم و ناتوي فرهنگي دشمنان ، کاري جزفروش سي دي مبتذل و توزيع نسوارنداشته است که سه چهارسالي از اين راه امرار معاش ميکرد.

2- در يک روز سرد زمستاني که مولوي احمد نارويي پشت وانتي نشسته بود تا به خانه اش در شير اباد زاهدان برود.يکي از مسافران همراه اوکه قيافه ايي شبيه مولوي هاي طالبان راداشت با او هم صحبت و از کسب و کار و هويتش ميپرسد که مولوي احمد هم با صداقت وضع اسف بارش را بازگوميکند.

3- ان مولوي که شبيه مولوي هاي طالبان بود به مولوي احمد ادرسي ميدهد تا فردا صبح به مسجدي در خيابان خيام مراجعه و نزد مولوي قاسمي برود.

4- مولوي قاسمي انروز را به دليل مسافرت به پاکستان در مدرسه نبودند اما همان مولوي ديروز به مولوي احمد مراجعه و او را راهنمايي ميکند که به دفتر گزينش رفته تا به عنوان طلبه در مدرسه ي دارالعلوم مشغول به تحصيل شود.

5- مولوي احمد استعداد هاي خاصي هم داشت.ايشان چند وقتي را به دليل اقامت در زابل لهجه ي سيستاني را به خوبي فرا ميگيرد که معمولا در مزاکراتي که قرار بود در زابل ويا با سيستاني ها از طرف مسجد مکي انجام شود مولوي احمد به عنوان نماينده ي مولوي عبدالحميد اسماييلزهي حضور ميافت و مزاکرات را انجام ميداد.

6- مولوي احمد دوراني که در مدرسه ي دارالعلوم درس ميخواند به دلايلي چند از جمله استعداد زياد در امر ياد گيري لهجه ي زابلي وبلوچي ، مطالعات عميق ، فراگيري سريع زبان عربي و ساير دروس حوزوي و روابط عمومي بسيار قوي و داشتن اعتماد به نفس عالي مورد وثوق و اعتماد مولوي عبدالحميد قرار و به سرعت مراحل ترقي را طي کرد که همين امتياز منجربه انتصاب ايشان به مديريت اداري و مالي مدرسه ي دارالعلوم وامام جمعه ي موقت مسجد مکي زاهدان و نماينده ي ويژه ي مولوي عبدالحميد در امور مدارس اهل سنت زابل گرديد

7- اينکه مولوي عبدالحميد و ساير علماي مدرسه ي دارالعلوم هم پي به هويت مولوي احمد بردندنياز به بررسي دارداما گرفتن شناسنامه نيز از ابتکارات مولوي احمد بود که در نگاه اول حتي کارشناسان خبره هم قادر به تشخيص جعلي بودن ان نبودند.

8- مولوي احمد خيلي زيرک بود . ايشان براي ايجاد وابستگي با بلوچها علاوه بر داشتن همسر افغاني براي رد گم کردن و حفظ اصالت فرزندانش و ايجاد ريشه در ايران و بلوچها با انتخاب همسر ايراني هويت سازي کرده تا فرزندان دورگه با هويت افغاني –ايراني هم داشته باشد اما در تربيت انها خصوصا فرزندان دورگه اش نهايت دقت را نمود تا در ضمير انها ايران دوستي شکل نگرفته و عشق به وطن ومذهب پدري نهادينه شود که فرزندانش در وقت ضرورت جان را فداي وطن پدري واموزه هاي ديني کنند.

9- مولوي احمد به دليل نفوذ عاطفي دردل طلبه هاي اهل سنت و مسئولين مدرسه ي دارالعلوم زاهدان که جاي هيچ شکي را براي خدمت گزاري صادقانه نمي گذاشت توانست سکانداري امور مالي و اداري حوزه را در دست گرفته و از اين طريق به اهداف پنهانش برسد.از اينرو ايشان درگام اول به منظورتغيير ترکيب طلبه هاي ايراني مدرسه اقدام به پذيرش طلاب افغاني نمود تا با اموزه هاي مدارس علمي قم که براي افغانستان عالم و ادم تربيت ميکردند رقابت کرده و عناصري براي اينده ي ارگانها و سازمانهاي دولتي افغانستان اماده کنند .

10- با رياست بر امور ادراي و مالي حوزه اهداف ديگري نيز دنبال ميشد که ميتوان به جذب پولهاي هنگفت از القاعده و طالبان وعربستان اشاره نمود.عبدالحميد که خبر نداشت اين پولها از کجا مي امد.به اودر مورد منابع مالي گزارشات غلط از جمله کمکهاي مردمي و خيرين ميدادند در صورتي که بخش اعظم پولها از افغانستان خصوصا دولت کرزاي و سرويس جاسوسي افغانستان و از سوئد وبخشي از انها هم از دوبي و امارات با چند واسطه سرازير ميشد.عربستان نيز در حواله ي پولها نقش بسزايي داشت.

11- مولوي احمد بخشي از اين پولها را صرف توسعه ي حوزه هاي علميه اهل سنت در زابل ، کمک به حوزه هاي ساير نقاط کشور خصوصا کردستان و گلستان مينمود و در راه اندازي انها از سرويس جاسوسي افغانستان نيز خط ميگرفت.

12- مولوي احمد همه ي هزينه هاي باند انتظامات مسجد مکي را نيزتمام و کمال پرداخت مينمود.خريد دستگاهاي شنود ،.بيسم هاي مجهز، دستگاهاي رد ياب، دستگاهاي فلز ياب ، ريموتهاي کنترل از راه دور، دست مزدهاي بالا، راه اندازي سايتهاي مختلف و وبلاگهاي اهل سنت ، گوشه اي از پرداختهاي او بود.

13- اين مولوي پرکار و خدوم نيز همه ي فرزندان ذکوروبالغ خود را نيز در باند انتظامات مسجد مکي به نوعي بکار گرفته بود در واقع ايشان تنها مرد قدرتمند حوزه ي دارالعلوم زاهدان بود که اب و نان همه ي ارکان حوزه ومسجد دست ايشان بود.دخترانش نيز از فعالترين طلبه هاي حوزه به حساب مي ايند.

14- يکي از خدمات مولوي احمد در قبال کمکهاي شايان سرويس جاسوسي افغانستان باز کردن جاي پاي انها در مسجد مکي و مدرسه ي دارالعلوم زاهدان ميباشد.به همين خاطر هم چندي قبل تعدادي از ماموران سرويس جاسوسي افغانستان در پوشش جماعت تبليغي به زاهدان سفري داشتند تا با بررسي ساختمان مسجد و مدرسه و اطراف ان از نبود دستگاهاي شنود نيروهاي امنيتي ايران اطمينان حاصل کنند.که خوشبختانه در گزارششان به اين نکته هم تاکيد وبه مولوي عبدالحميد اطمينان دادند.

15- در مورد مولوي احمد نکات ديگري هم هست که اگر خدا خواست در اينده بيان خواهد انتظارمان از برادران امنيتي استان اين هست که اين گونه مسائل را شفاف به استحضار مردم شريف استان برسانند.رها کردن طلبه ها و اساتيد مدارس ديني اهل سنت خيانت به نظام و انقلاب و کشور و اسلام هست.تعليم و تعلم فرصت خوبي براي نظام هست از اينرو لازم است تا براي مديران حوزه هاي اهل سنت اهداف دشمنان تشريح و تبيين شود تا بتوان با همکاري جدي انها دست دشمنان را ازمدارس علوم ديني کشور عزيزمان ايران کوتاه کنند.

16- مولوي احمد يک پديده است اما همه ي جريان نيست.ممکن است که ايشان در اينده در ازاي يک معامله ي سياسي ازاد شوند و دوباره به حوزه برگردند.اما قطعا به افغاني بودن او هيچ شکي نبايد کرد.مدارس ديني ما بايد از هرگونه شائبه اي مبرا باشند.مولوي عبدالحميد بايد به هموطنان وعناصر اطلاعاتي وبسيج مردم شيعه اعتماد کند.همانگونه که او انتظار اعتماد متقابل را دارد

www.almojaz.blogfa.com
2   نام و نام خانوادگي:  تقي نژاد     -   تاريخ:  18 مرداد 89 - 13:38:50
با عرض سلام خدمت برادر گرامي آقاي ابراهيمي
من هم حرفهاي شما را قبول دارم فقط ميشه بگوئيد كه آيا در زمان نوجواني اين ملعون كه احتمالاَ 15 يا 20 سال پيش بوده آيا سي دي مبتذل در آن زمان در منطقه جنوب شرقي ايران وجود داشته است يا نه
3   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  18 مرداد 89 - 18:02:07
سلام

جناب تقي نژاد

قصد دخالت در بحث دو نفره شما با جناب ابراهيمي ندارم
اما از متن سخن شما سئوالي برايم ايجاد شده است:
لطفا بفرمائيد سي دي مبتذل از نظر شما داراي چه شرايطي ميتواند باشد؟؟!!!
متشکرم
4   نام و نام خانوادگي:  حامد پ     -   تاريخ:  19 مرداد 89 - 10:39:25
بنده وقتي در مقطع راهنمايي تحصيل مي کردم(سال هاي دور) در شهر ما افراد زيادي بودند که صادقانه بگم همه جور وسايل مفسده در بساطشان يافت مي شد :
فيلم هاي فاسد (VCR)، انواع نوشيدني ها ي الکلي ، مواد مخدر و......... حال با توجه به گذشت زمان بساطشان را تغيير داده اند و مثلا به جاي فروش و اجاره ويدئو کاست هاي مستاجن ، سد دي هاي مستاجن در بساطشان دارند. منظور برادر عزيز جناب ابراهيمي نيز اين بوده که ايشان در آن سال ها آچار فرانسه شيطان تشريف داشتند که دور از انتظار نيست.
5   نام و نام خانوادگي:  تقي نژاد     -   تاريخ:  19 مرداد 89 - 12:17:46
با عرض سلام خدمت جناب آقاي حسيني
خواهش مي كنم شما هم مي توانيد در اين زمينه نظرات خود را به ما بگوئيد
همانطور كه از مفهوم عرفي اين جمله بر مي آيد يعني سي دي كه ابتذال و فحشا و موارد منكراتي ديگر از قبيل مسكرات و روابط نامشروع و ... را ترويج مي كند
البته شايد هم بنظر من منظور آقاي ابراهيمي نوارهاي ويدئويي مبتذل بوده كه اشتباهاَ از لفظ سي دي بكار بردند چون در آن زمان ويدئو كاربرد زيادي داشت نه سي دي
خوشحال مي شوم اگر اشكالات نظر مرا بازگو كنيد و همچنين نظر شما برادر گرامي را هم بدانم
6   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  19 مرداد 89 - 13:19:24
سلام

بنده با عرض معذرت از برادرم جناب حامد پ عزيز

يک نکته از مطالب ايشان را تصحيح ميکنم

و آن مزلب اين است:

(((منظور برادر عزيز جناب ابراهيمي نيز اين بوده که ايشان در آن سال ها آچار فرانسه شيطان تشريف داشتند که دور از انتظار نيست.)))

تصحيح:

منظور جناب حامد پ اين است که در واقع شيطان شاگرد جناب مولوي است!!!
يا حق
7   نام و نام خانوادگي:  رسول ابراهيمي آبشور     -   تاريخ:  19 مرداد 89 - 16:52:22
دوست عزيز آقاي تقي نژاد
همان طور كه دوستان عزيز هم فرموده اند من براي اينكه سي دي مبتذل را نوشته ام توضيحي دارم كه ارائه ميدهم
اولا سي دي هاي مبتذل از همان زمان يعني 10 -15 سال پيش از زاهدان و زابل وارد ايران ميشد يعني سي دي هاي موسسه كوجي زادوري كه كار تهيه فيلم از خواننده هاي لس انجلسي ما را داشت در كويتيه دفتر داشت كه تمامي اين سي دي ها از زاهدان وارد ايران ميشد .
در شهرهاي مرزي زاهدان به خاطر هم جواري با شهر مقدس پاكستان انواع وسايل خلاف به ايران صادر ميشود و من يادم است كه آن زمان كه من نوجواني بيش نبودم در طايفه صحبت از اين شد كه پسر عموي مادر م براي ماشينش پخشي خريده كه نوار نمي خورد بلكه سي دي ميخورد كه ما مشتاقانه منتظر ديدنش بوديم
بعدشم اگر شما با مولوي هاي اهل سنت نشسته باشيد اكثر آنها ابتدا در بازار رسول يا بازار روز كار ميكردند مثلا چه كار ميكردند يا ناس ميفروختند يا سي دي يا مشروبات مثل معدوم ريگي يا به قول جند الشيطان شهيد ريگي .
و الان هم اگر زاهدان مشرف شويد ميبينيد كه خيلي از شاگردان عبد الحميد در بازار مشغول فروختن سي دي هاي آموزش خانواده يا فيلم هاي از بالا سلام و عليك و از پايين رفت آمد هستند و مشكلي هم نمي بينند در اين كار
جديدا هم بعضي از شاگرداش ناس فروشي عطر فروشي و پارچه فروشي داير كردند و هر از گاهي آبكي هم در كنار اجناسشان فروخته ميشود كه بايد به درجه خوردنش رسيده باشي چون قصد اونها اشاعه كار فساد نيست
به هر حال اينها بوده و هست و من از خاطرات خود اين مرد كه در لابه لاي سخنراني هايش هر از گاهي اشاره ميكند و اطلاعات موثق ديگر اينها را نوشته ام
متشكرم خسته نباشيد
8   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  20 مرداد 89 - 04:47:16
سلام
راست مي گه بنده خدا !
ما هم كه زاهدانيم از سال هاي قبل (10-15 سال پيش)انواع و اقسام سي دي و دي وي دي هاي رقص و گناه با قيمت گل و گلاب توي پاساژ قائم يافت ميشد...
همين الان هم جديدترين فيلم هاي روز دنيا و متال و رپ با قيمت ارزان گير مياد...
آقا ما از اين قوم چيزها ديديــــــــم ... خودش كتابي ميشه...شايد دوستان عزيز ندونن "نسوار" چيه!!! ندونن بهتره... و خاك بر سر جوون هاي گمراه شيعه كه فعلا دنباله رو اين وهابي ها شدن از مشروب و زنا و اعتياد گرفته و كوچكترين حالت نسوار ...

دعا كنيم آقا بياد همه چي درست شه...

اللهم عجل لوليك الفرج

موفق باشيد
9   نام و نام خانوادگي:  تقي نژاد     -   تاريخ:  20 مرداد 89 - 12:20:59
با عرض سلام خدمت آقاي ابراهيمي و آقا محمد
آقاي ابراهيمي از توضيحات كامل شما متشكرم من فكر مي كردم زاهدان فقط مخصوص خريد و فروش و واردات مواد مخدر باشه اصلا تصور نمي كردم كه اينجور سي دي ها اول از زاهدان وارد مي شه.
آقا محمد آيا برايتان مقدور هست كه نسوار را توضيح دهيد كه چه چيزي هست آيا يك نوع مواد مخدر مي باشد يا آلات اشاعه فحشا تا در برخورد با اينجور موارد برايمان مجهول نباشد
10   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  20 مرداد 89 - 21:30:05
با سلام جناب تقي زاده در مورد نسوار سوال كرده بوديد : ناس (ماده گياهي) ناس يا نسوار نام يک ماده گياهي اعتيادآور است٬ سبزرنگ است و از برگ تنباکو گرفته مي‌شود. ناس، برگ خشک از نوع تنباکو که آن را نرم مي‌کوبند و با اندکي آهک مخلوط کرده در جلو دهان ميان لب و دندان مي‌ريزند. نسوار پس از ساخته شدن سبز رنگ مي‌شود. ناس بيشتر در افغانستان کشت مي‌شود و مردم مناطق ايران، بيشتر مناطق افغانستان و پاکستان و قسمت‌هايي از هند، ترکمنستان، تاجيکستان و ازبکستان از نسوار استفاده مي‌کنند[نيازمند منبع]. در سوئد و نروژ از آنجاکه استعمال دخانيات در اماکن عمومي منع قانوني دارد مصرف ناس به شدت افزايش يافته‌است استفاده از نسوار را نسوار انداختن مي‌گويند و مصرف‌کننده ناس را نيز ناس‌کش گويند . دردفعات اول عوارض آن عبارت است ازاحساس سرگيجه و سردرد و تهوع وسايرعوارض استفاده مديد از ناس شامل از دست دادن تعامل رفتاري و حرکتي، ايجاد حرکات غير طبيعي در چشم‌ها، تغييرات محسوس در فشار خون، افزايش ضربان قلب، دندان قروچه، لرزش، اختلال در خواب، وابستگي روحي و رواني ،بيماري‌هاي لثه و سرطان لثه، سرطان حنجره و روده بزرگ، نارسايي‌هاي کليوي است ناس يا همان نسوار آب بدن را خشک کرده و انسان را بسيار ضعيف مي‌سازد و در مرور زمان زردآب در بدن انسان جمع مي‌شود. =========================================================================== حالا اين چيزي نيست گثافت كارهايش جاي خودش . =============================================================================
11   نام و نام خانوادگي:  رسول ابراهيمي آبشور     -   تاريخ:  20 مرداد 89 - 23:55:50
با سلام خدمت آقاي تقي نژاد با اجازه برادر عزيزمان محمد آقا اين حقير توضيحاتي در مورد نسوار ارائه مينمايم ان شالله كه آقا محمد هم ياري نمايند. ا نسوار نام يک ماده گياهي اعتيادآور است٬ سبزرنگ است و از برگ تنباکو گرفته مي‌شود.كه به آن ناس هم ميگويند. ناس، برگ خشک از نوع تنباکو که آن را نرم مي‌کوبند و با اندکي آهک مخلوط کرده در جلو دهان ميان لب و دندان مي‌ريزند. نسوار پس از ساخته شدن سبز رنگ مي‌شود. ناس بيشتر در افغانستان کشت مي‌شود و مردم مناطق ايران، بيشتر مناطق افغانستان و پاکستان و قسمت‌هايي از هند، ترکمنستان، تاجيکستان و ازبکستان از نسوار استفاده مي‌کنند. در سوئد و نروژ از آنجاکه استعمال دخانيات در اماکن عمومي منع قانوني دارد مصرف ناس به شدت افزايش يافته‌است.(منبع استفاده از ناس در سوئدhttp://www.pezeshk.us/?p=3461 استفاده از نسوار را نسوار انداختن مي‌گويند و مصرف‌کننده ناس را نيز ناس‌کش گويند . دردفعات اول عوارض آن عبارت است ازاحساس سرگيجه و سردرد و تهوع وسايرعوارض استفاده مديد از ناس شامل از دست دادن تعامل رفتاري و حرکتي، ايجاد حرکات غير طبيعي در چشم‌ها، تغييرات محسوس در فشار خون، افزايش ضربان قلب، دندان قروچه، لرزش، اختلال در خواب، وابستگي روحي و رواني ،بيماري‌هاي لثه و سرطان لثه، سرطان حنجره و روده بزرگ، نارسايي‌هاي کليوي است. ناس يا همان نسوار آب بدن را خشک کرده و انسان را بسيار ضعيف مي‌سازد و در مرور زمان زردآب در بدن انسان جمع مي‌شود.
12   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  24 مرداد 89 - 00:48:11
آقا ما نظر رو داديم ولي مثل اينكه نيومده رو سايت...

رفقا همه چي رو كامل گفتن ديگه... چي بگيم؟

ولي خيلي حال به هم زنه...

تو محل چند نفر ميندازن ... اي كاش به اينجا ختم مي شد!

ماشاالله دوستان دست به وب گوگلشون خوبه ها...

يا علي.
اللهم عجل لوليك الفرج
13   نام و نام خانوادگي:  طلبه امام حسن مجتبي     -   تاريخ:  08 مهر 89 - 14:46:36
سلام من دوست علي غلامچورم جون هر کي دوست داري منم تو تيم بچههاي حضرت .امير راه بده




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما