* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 16 شهريور 1389 تعداد بازديد: 3597 
* پاسخ استاد دکتر حسيني قزويني به درخواست مناظره آقاي حيدري از علماي اهل سنت
 

 

«دنياي امروز، دنياي رسانه‌هاست و حرف اول را رسانه‌ها مي‌زنند و ما نمي‌توانيم از اين ميدان بيرون برويم و از اين فرصت استفاده نكنيم.

در اين دنيا كه اسلام و مسلمين و أهل بيت (عليهم السلام)، دشمنان زيادي دارند، دفاع منطقي و عاقلانه و حساب شده، بر همه ما فرض است.

ما نه طرفدار خشونتيم و نه طرفدار اهانتيم و نه طرفدار عداوت با كسي هستيم. ما طرفدار محبت و دوستي و صميميت و بحث‌هاي منطقي و استدلالات علمي و راهنمايي‌هاي صحيح هستيم»

حضرت آيت ا... العظمي مکارم شيرازي

 

به گزارش روابط عمومي مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)، در پي درخواست مناظره جناب آقاي حيدري از علماي اهل سنت در شبکه ماهواره اي نور، استاد دکتر حسيني قزويني (مدظله) جوابيه اي در پاسخ به اين درخواست داشته اند که به شرح ذيل مي باشد:

بسم الله الرحمن الرحيم

 

 

 

ما از مدت‌ها قبل، براي گفت‌وگوي دوستانه و بحث علمي و منطقي با علماء و اساتيد حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌هاي أهل سنت و وهابيت داخل و خارج کشور، اعلام آمادگي کرده بوديم و گفته بوديم آمادگي اين را داريم که در هر کجا و در هر شبکه‌اي که آنها آمادگي داشته باشند، گفت‌وگو و بحث علمي داشته باشيم.

انديشمندان أهل سنت و وهابيت که مي‌‌خواهند با ما گفت‌وگوي دوستانه و بحث علمي و منطقي داشته باشند و شرايط ما را بپذيرند، ما با آغوش باز از آنها استقبال مي‌كنيم، مشروط به اين‌که:

1. به هيچ‌وجه و در هيچ شرايطي وارد بحث‌هاي سياسي و جناحي نشويم ؛

2. از هرگونه تندي و بدزباني و توهين به مقدسات يکديگر پرهيز نماييم؛

3. مباحث ديني‌مان را بر اساس ادبيات اسلامي برگرفته از قرآن شريف و سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) که مورد تائيد هر دو طرف است، ارائه نماييم؛

4. اين گفت‌وگوي دوستانه و بحث علمي، به صورت همزمان و پخش زنده، حداقل از «شبکه جهاني ولايت» و  يکي از شبکه‌هاي أهل سنت و مورد تائيد مناظره‌کنندگان پخش شود.

بنده معتقدم هر چه اين مناظرات و گفت‌و‌گوهاي دوستانه ميان انديشمندان شيعه و سني بيشتر باشد، جوانان ما از سردرگمي خارج مي‌شوند.

يکي از علماء أهل سنت و از کارشناسان «شبکه ماهواره‌اي نور»، جناب آقاي حيدري براي گفت‌و‌گوي دوستانه و بحث علمي با ما، اعلام آمادگي کرده است و شروطي هم قرار داده است:

1. مناظره ،‌حضوري و رو در رو باشد.

2. به زبان عربي باشد.

3. فقط از قرآن باشد.

شرط نخست، مورد تائيد و قبول ما مي‌باشد. ولي به نظر مي‌رسد، اجرائي شدن اين شرط در وضعيت موجود، كمي دشوار يا غير ممكن باشد. اگر ايشان مي‌توانند به ايران تشريف بياورند، بسيار مناسب است. (ما نمي‌دانيم ايشان مشكل سياسي دارند يا خير؟) ما حاضريم تمام هزينه رفت و آمد و اقامت ايشان را در قم فراهم نماييم و «شبکه جهاني ولايت» آمادگي دارد از يك تا 20 جلسه گفت‌وگو و بحث با ايشان را به صورت حضوري و زنده پخش نمايد. يا اين‌كه ايشان در «شبکه ماهواره‌اي نور»، شرايط حضور ما را فراهم نمايند. (ما خودمان با هزينه شخصي حاضر به شرکت در برنامه در آن شبکه هستيم). از آنجا که كشور إمارات، از حضور انديشمندان شيعي هراس دارد، ورود ما را به آن کشور ممنوع کرده است و در عين حال، آمادگي داريم که در صورت رفع ممنوعيت، در آن شبکه حضور يافته و گفت‌وگوي دوستانه و بحث علمي را دنبال نماييم.

اگر فراهم شدن اين شرط امكان پذير نباشد، ما پيشنهاد مي‌کنيم  مناظره از طريق تلفن يا ويدئو کنفرانس انجام شود.

در ضمن، براي يک گفت‌وگوي دوستانه و علمي، لازم است تمام شرايط و زمان براي طرفين مساوي بوده و مجري برنامه، شخصي بي‌طرف باشد و فقط وظيفه تقسيم عادلانه زمان را بر عهده داشته باشد و از دخالت در مباحث و قطع نمودن بي‌مورد کلام طرفين پرهيز نمايد.

شرط دوم: از آنجا که «شبکه ماهواره‌اي نور» و غالب بينندگان آن، فارسي‌زبان هستند يا با زبان فارسي آشنا هستند و آقاي حيدري نيز در آنجا به زبان فارسي صحبت مي‌کنند و شبهات و مطالب ضد شيعي را به زبان فارسي مطرح مي‌کنند، شرط عربي بودن گفت‌وگو، غير منطقي بوده و به نظر مي‌رسد اين شرط به دليل ترس از آشکار شدن حقايق اسلام و فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) براي فارسي‌زبانان باشد که خيل عظيمي از مسلمانان و بينندگان را تشکيل مي‌دهند.

شرط سوم: ايشان خودشان را أهل سنت مي‌دانند. أهل سنت، يعني كسي كه به سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) عمل مي‌كند.

چطور شد ايشان در شعار دادن، أهل سنت هستند، ولي در گفت‌و گو و مناظره، سنت را قبول ندارند و مي‌گويند من فقط با استفاده از قرآن گفت‌وگو مي‌كنم؟!

به نظر مي‌رسد كه شرط سوم ايشان نيز غير منطقي بوده و مخالف سيره و روش ايشان مي باشد و براي فرار از روشن شدن حقايق قرآن و سنت باشد؟

ايشان يا بايد از اين شرط‌ صرف‌نظر نمايد يا اينکه بگويند أهل سنت نيستند و أهل كتاب هستند. در اين صورت، ما نيز با ايشان ، با استفاده از کتاب، بحث و گفت‌وگو مي‌كنيم.

اما سؤال اينجاست که آيا ايشان مي‌توانند فقط با استفاده از قرآن و بدون استفاده از سنت و سيره پيامبر أکرم (صلي الله عليه و آله) ثابت کنند که نماز صبح 2 رکعت و نماز ظهر و عصر هر کدام 4 رکعت است؟؟

يا در كجاي قرآن آمده است که آيه غار در مورد ابو بکر است؟ كه انكار آن را كفر مي دانند و ...

ما قبول داريم که قرآن، کتاب هدايت بشري است و بيانگر هر چيز است:

) وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ( . سوره نحل/آيه89

ولي به نصّ صريح قرآن، تبيين و تفسير آن بر عهده رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) است:

) وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ( سوره نحل/آيه44

و ما ملزم به عمل به أوامر و ترک نواهي رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) هستيم:

) وَ مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ( . سوره حشر/آيه7

اگر ايشان توانستند اصول و اعتقادات أهل سنت را از طريق قرآن ثابت کنند، ما نيز آمادگي داريم اصول و اعتقادات مذهب شيعه را که برگرفته از حقايق قرآني است، با استفاده از آيات شريفه ثابت کنيم.

بنده مجددا آمادگي کامل خود را براي گفت‌وگوي دوستانه و بحث علمي، در يک محيط کاملا دوستانه، با آقاي عبد الله حيدري  و ساير علماء و اساتيد دانشگاه‌ها و حوزه‌هاي علميه أهل سنت و وهابيت داخل و خارج کشور اعلام مي‌نمايم.

 

                     سيدمحمدحسيني قزويني

 

 

 

 

 

اخبار مرتبط:

از سوي دکتر حسيني قزويني مولوي عبدالحميد دعوت به مناظره شد

فرار مولوي عبدالحميد از مناظره و دعوت مجدد ايشان براي مناظره و مباهله

سخن آخر آقاى دكتر قزوينى با جناب مولوى عبد الحميد

قرار مناظره دكتر حسيني قزويني با مولوي عبد المجيد مراد زهي

مناظره دکتر حسيني قزويني و مولوي مرادزهي برگزار گرديد

 

 

 

 

 

 

 




 

 

 

 

 

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  علي رضا     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 16:47:47
خداوند مراجع و علماي خوب ما را حفظ كند و ما را از شر علماي فاسد و دنيا طلب و مذهبي‌هاي كم‌سواد حفظ كند. ان شاء الله.
2   نام و نام خانوادگي:  مهرداد     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 19:24:37
بنده با توجه ارتباطات نزدكي كه با اينها دارم، مي‌دانم كل اهل خلاف مغلطه‌كار هستند. اما اين جناب حيدري براي كسي كه او را بشناسد، مي‌داند شيخ المغلطه است ... همين شروط مناظره هم از همان شخصيت شيخ المغطه بودنش نشأت گرفته است .... خداوند به اهل خلاف رحم كند.
3   نام و نام خانوادگي:  فرامرز     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 20:05:09
با سلام خدمت استاد از اين‌كه مناظره را قبول مي‌كنيد، خوشحالم و براي شما و كليه علماي شيعه آرزوي موفقيت مي‌كنم.
4   نام و نام خانوادگي:  حسام     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 22:45:13
چقدر شما صحبت‌ها را عوض مي‌كنيد. اين بابا چه وقت گفته كه مناظره بايد به زبان عربي باشه. و به نظر خود شما، آيا اهل سنت بدون سنت امكان‌پذير مي‌باشد!!!؟ اي‌كاش فايل صوتي را در سايت قرار مي‌داديد تا مشخص بشه كي درست مي‌گويد.
5   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 22:50:15
با سلام بسم الله الرحمن الرحيم «الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه اولئک الّذين هديهم الله و اولئک هم اولوا الألباب».(سوره زمر، آيه 18) «به سخن گوش فرا مى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند، اينانند كه خداي‌شان راه نموده و اينانند همان خردمندان» ضمن تشكر از اين جواب صريح و سريع شما به سني‌نيوز و جناب مولوي حيدري، اميدوارم كه جناب حيدري اين جوابيه را به فال نيك بگيرند و براي اثبات حقانيت افكارشون بهانه‌يي پيش نياورند. در ضمن از سايت سني‌نيوز مي‌خواهم كه مندرجات اين مقاله را در سايت خود بگذارند و همين‌طور جواب‌شون را براي سايت ولي‌عصر عج ارسال نمايند تا در اين سايت علني شود. شرايط جناب دكتر قزويني بسيار راحت و معقول مي‌باشد. فقط مي‌خواستم يك خواهش بكنم و آن اينه كه تقسيم وقت مناظره به نحوي باشد كه وقت كافي براي جواب باشد. مثلاً در هر ساعت مناظره، در مجموع به دو نيم ساعت تقسيم شود و هر نيم ساعت به دو بخش 20 + 5 دقيقه براي بحث اصلي و حداكثر ده دقيقه براي جواب به سخنان طرف مقابل. چرا كه در بسياري از مناظرات كه وقت كوتاه مدت مشكل‌ساز بوده. در ثاني: همان‌طور كه اهل سنت احاديث و تفسير علماي شيعه را قبول ندارند، بايد بدانند كه ما هم احاديث آنها را مورد قبول قرار نمي‌دهيم. مگر اينكه تفاسيري و احاديث كه مورد قبول طرفين مي‌باشد و بر صحيح بودن آن مهر تائيد زده شده باشد و بعد از نظر سندي قوي باشد. يا علي
6   نام و نام خانوادگي:  سيد ابطحي     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 23:28:36
جناب آيه الله حسيني قزويني، قبل از مناظره، به نظر مي‌رسد ايشان را با دليل متقن، ضربه فني کردند. طرف مي‌گه من سني‌ام، آن‌وقت از سنت مي‌ترسد. شايد خواسته از مولايش ابن صحاک ياد کنه که گفت حسبنا کتاب الله. به هر حال عمري، عمري است. از جنگ مناظره منطقي فراري است و علوي، علوي است. دل شير دارد و هرگز نمي‌هراسد. همان‌گونه که مولي به پسر هند جگرخوار نوشت: أنا أنا و السيف السيف.
7   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 23:41:08
با عرض سلام. ان شاء الله که ايشان، نه مانند مولوي ملازاده اهل اهانت باشد و نه مانند مولوي مراد زهي اهل طفره رفتن از بحث و در اين صورت مشتاقانه منتظر مناظره‌اي جانانه هستيم. خداوند به استاد بزرگوار جناب دکتر حسيني قزويني توفيق عنايت فرمايد.
8   نام و نام خانوادگي:  000     -   تاريخ:  16 شهريور 89 - 23:49:23
خداوند ما را براي علما و مراجع حفظ کند.
9   نام و نام خانوادگي:  سجاد     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 00:35:34
سلام. اين سني‌ها با خودشان هم مشکل دارند. بيشتر اينها خودشان را به خواب زده‌اند و بحث و مناظره با آنها سودي ندارد. اللهم عجل لوليک الفرج. يا علي
10   نام و نام خانوادگي:  ذوالفقار     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 01:32:09
آدم مي‌ماند چه بگويد؟ چه كند؟ به كجا پناه ببرد؟ خودش را بزند؟ بكشد؟ چه كند؟ چگونه عقده دلش را خالي كند؟ خدا مي‌داند آقا اميرالمؤمنين چه از دست اسلاف اين‌ها كشيده؟ خار در چشم و استخوان در گلو داشت. هنوز مناظره نكرده، كتاب‌هاي حديثي خود را رد كردند و به صحيحين، باطلين گفتند. آخر مي‌خواهيد در مورد چه مناظره كنيد؟ مي‌خواهيد جسميت نستجير بالله خدا را اثبات كنيد؟ يعني با چشم سرتان خدا را ببينيد كه زمان و مكان را اشغال كرده است؟ مگر نمي‌دانيد كه اين كفر محض است. مي‌خواهيد بگوييد پيامبر براي خودش جانشين انتخاب نكرد و امت اسلامي را دست ابوبكر و عمر سپرد، تا آنها جانشين خدا را انتخاب كنند؟ يعني آنها صلاح اين امت را بهتر از خدا تشخيص مي‌دادند. مي‌خواهيد بگوييد انتخاب را دست صحابه داد، يعني اين صحابه بايد جاي خدا تصميم‌گيري كنند؟ مگر علي ع ، مقداد، سلمان، ابوذر، جزء صحابه نبودند؟ چطور ابوبكر براي خودش شخصا جانشين انتخاب كرد و به قول شما مثل پيامبر رفتار نكرد و به دست صحابه نسپرد؟ يعني نعوذ بالله عقلش بهتر از پيامبر كار مي‌كرد؟ چطور عمر شوراي شش نفري انتخاب مي‌كند و برنامه هم مي‌دهد، محكم‌كاري مي‌كند، حتي با وقاحت تمام دستور قتل آنها را مي‌دهد، همه چيز را مشخص مي‌كند؟ اما پيامبر، امت تازه تاسيس شده اسلام را به حال خود، يعني ديمي رها مي‌كند و مي‌رود؟ چقدر جهل و نفهمي؟ خجالت نمي‌كشيد؟ خدا وكيلي مي‌خواهيد بگوييد عثمان بيت المال را به طور مساوي تقسيم مي‌كرد؟ خداييش اين اعتقاد را داريد؟ مي‌خواهيد بگوييد كفار و فاسقين بني اميه را بر گرده مردم سوار نكرد؟ مي‌خواهيد بگوييد ابوذر صحابي را در ربذه نكشت؟ يا صحابي فقط به معاويه، اين كافر حربي كه بر عليه ولي خدا جنگيد و هزاران نفر را قتل و عام كرد و خالد بن وليد اطلاق مي‌شود كه ماجراي زنا كردن او در كتاب‌هاي خودتان هم آمده؟ معذرت مي‌خواهم يادم رفته بود كه شما كتاب‌هاي خود را باطل اعلام كرده‌ايد. مي‌خواهيد بگوييد عثمان طبق قول امام علي ع به خاطر شكم‌پرستيش بين خلا و مطبخ سرگردان نبود؟ مي‌خواهيد بگوييد دينارهاي طلاي بيت المال و غنائم فتح آفريقا را براي باباي من داده؟ مي‌خواهيد بگوييد عثمان را كفار كشتند؟ مي‌توانيد بگوييد اين كفار از چه بلادي آمده بودند؟ شايد از آمريكا يا انگليس ، از كجا؟ اصلا مي‌دانيد چرا عثمان را كشتند؟ حتما مي‌خواهيد بگوييد براي عدالتش؟ خدا وكيلي به خاطر عدالت بود؟ يعني عدالت مي‌گويد وزخ بن وزخ بايد مشاور و همه كاره امت اسلامي شود؟ ابوذر تبعيد شود، عمار را با لگد بزني كه بي‌هوش شود و نماز صبحش قضا شود، ابن مسعود صحابي بزرگوار را با كتك زدن بكشي. مي‌خواهيد بگوييد عثمان، زبانم لال، از علي ع برتر است؟ مي‌توانيد بگوييد كجايش برتر است؟ از غضب خدا از اين مقايسه سراسر كفر نمي‌ترسيد؟ مي‌خواهيد بگوييد عمر حضرت زهرا س خير نساء العالمين را نكشت؟ شهرستاني را كه مي‌شناسيد؟ نويسنده متعصب مشهورتان، با اين دشمني كه با خاندان رسالت داشت اين حقيقت را نتوانسته پنهان كند، و مي‌نويسد: (عمر به فاطمه س زد در روز بيعت تا آن‌كه محسن از شكمش افتاد و ساقط شد) ملل و نحل، ج 1، ص 77، چاپ 1368 هجري. باز هم ببخشيد فراموش كردم كه كتاب‌هاي‌تان را در زباله‌دان تاريخ انداخته‌ايد. مي‌خواهيد بگوييد پيامبر ارث نمي‌گذارد؟ يعني بچه‌هاي تمام اهل عالم از پدران‌شان ارث مي‌برند، اما پچه پيامبر بايد شاهد به تاراج رفتن اموال پدرش باشد كه عثمان فدك را به قورباغه فرزند قورباغه دهد؟ اگر پيامبر ارث نمي‌گذارد چرا مادرتان ادعاي خانه پيامبر را مي‌كرد و وقتي كه جگرگوشه پيامبر را مي‌خواستند پيش جدش دفن كنند، سوار شيطان ديگري شد و گفت نمي‌گذارم در خانه من!!!!!!!!!!!!!!! دفنش كنيد؟ اگر طبق نظر شما آن خانه مال مسلمين بود، مادرتان چه كاره بود كه گفت خانه من؟ اگر مي‌گوييد فقط قرآن، مگر قضيه ارث بردن پيامبر از پيامبر را نخوانده‌ايد، (و ورث سليمان داود)، همين‌طور سوره مريم، آيه 5. سوره انبيا، آيه 89؟ مگر در سوره بني اسرائيل، آيه 25 خداوند به پيامبر نفرمود حق ذوي القربي را بده كه پيامبر هم طبق دستور خداوند فدك را به دخترش فاطمه س داد؟ اين‌بار فراموش نكرده‌ام. مي‌خواهم براي كساني بگوييم كه هنوز كتاب‌هاي اسلاف‌شان را در زباله‌داني نيانداخته‌اند. در اين مورد يعني ماجراي بخشيدن فدك به حضرت زهرا س طبق آين آيه رجوع كنيد به صحيح (باطل) بخاري، جزء4، ص 109 - صحيح (باطل) مسلم، جزء3، ص 54 - تاريخ طبري، جزء3؛ ص 202 - طبقات الكبري، جزء2، ص 65 - تاريخ الخميس، جزء2، ص193- روضة الصفا، ج 3، ص 144 و همچنين شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج16، ص65. يعني اين آيات شامل همه حتي پيامبران، جزء پيامبر اسلام مي‌شود. يعني خدا در عالم خلقت فقط فاطمه س را از ارث پدرش محروم كرد؟ اي ... بر ... با اين مذهب مضحك بي‌درو پيكرتان. فدك در زمان حيات پيامبر ص دست فاطمه زهرا س بود، يعني اصلا ارث نبود. پيامبر ص در زمان حياتش فدك را بخشيده بود، اصلا ابوبكر طبق اصول اسلام بايد از مدعيان شاهد بخواهد. چون قول رسول خداست كه شاهد و گواه بر مدعي است و قسم بر مدعي اليه. اين قانون مسخره را ابوبكر از كجا آورده بود كه هر كس براي مالي كه در دستش است، بايد شاهد بياورد. شايد شما قرآن ديگري داريد؟ پناه بر خدا از اين كج‌فهمي‌ها و ناداني‌ها و كينه‌ها. مي‌خواهيد مناظره كنيد، خجالت بكشي! مگر طبق آيه تطهير، فاطمه س از اهل بيت نيست؟ اين را كه ديگر نمي‌توانيد بگوييد نه، دختر پيامبر است! مگر طبق اين آيه، از هر رجس و پليدي دور نيست؟ دروغ هم شامل پليدي و گناه مي‌شود يا نه؟ پس چطور ابوبكر با بي‌شرمي مي‌گويد فاطمه زهرا س در مورد اين كه فدك مال اوست، نستجير بالله دروغ مي‌گويد؟ اينجا ابوبكر آيه قرآن را در مورد پاكي و راستگو بودن فاطمه را رد كرده است يا نه؟جواب دهيد. اين هم از قرآن. آيا ابوبكر با رد قول خدا، كافر شده يا نه؟ گرچه از نظر ما، او اصلا ايمان نياورد كه بعد بخواهد كافر شود. مي‌خواهيد مادرتان را از كشتار بيش از 20،000 مسلمان در فتنه بزرگ جمل تطهير كنيد و بگوييد اجتهاد كرده؟ بيست هزار آدم را كشته، گوسفند كه نكشته! آن‌وقت خدا به او بفرمايد بيا تا اجر هم به تو دهم، برو در بهشت. وا ويلا .. تر از شما در اين كره خاكي وجودندارد. ملت را قتل و عام كرده، اجتهادكرده؟!!!!!!!!!!! خدايا اين‌ها دگر چه مخلوقاتي هستند؟ (لا اله الا الله) به خدا قسم آدم مي‌ماند كه چه خاكي به سرش بريزد. مناظره !!!!!!! مگر عمر آيه 24 سوره نساء (ازدواج موقت) را نخوانده بود؟ چرا آن را حرام كرد؟ مگر در قرآن شما اين آيه نيست؟مگر آيه 196 سوره بقره را نخوانده بود (حج تمتع) كه آن را حرام كرد؟ مگر آيه 23 از سوره بقره را نخوانده بود (قانون سه طلاق) كه آن را با وقاحت تمام تغيير داد؟ مگر در سوره نساء آيه 23 جمع بين اختين حرام نيست؟ چرا عثمان آن را تجويز كرد گفت اگر كنيز باشد اشكالي ندارد؟ مگر در آيه آمده كه كنيز مستثني است كه تو آن را مستثني كردي؟ چرا آيه 43 سوره نسا را در مورد غسل جنابت به ميل خود تغيير داد؟ خوب اينها همه از قرآن بود يا نبود؟! برويد ... با اين مذهب و افكار مضحك‌تان! خدايا ما را به حق فاطمه زهرا س از شر اين شمرها و يزيديان زمان با ظهور حضرت حجة ابن الحسن العسكري (عج) نجات بده و عاقبت به خير بفرما. آمين.
11   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 11:53:49
با سلام جناب حسام! به اين سايت مراجعه كنيد بند 3 را در زير لينك براي‌تان درج كرده‌ام. احتياج به دروغ نيست. مگر ما از مناظره مي‌ترسيم. ================================================================================= http://sunni-news.net/fa/articles.aspx?selected_article_no=10937 ..... 3- مرجع حل اختلاف قرآن كريم باشد كه محل اتفاق طرفين است. سپس زبان عربي، زباني كه قرآن به آن نازل شده است. به گزارش خبرنگار اختصاصي سني نيوز آيت الله قزويني هم ديشب بلافاصله در شبکه ... ====================================================================== در ضمن در همين سايت سني‌نيوز مقاله‌اي آورده‌اند تحت عنوان: عبد الله حيدري ... يک وجب تا شهادت! ... من به جناب مولوي حيدري اين هشدار را مي‌دهم (هر چند خودشان بهتر مي‌دانند، چون‌كه اين روش يهود و وهابيت است كه هم‌كيشان خود را بكشند بعد طرف مقابل را مسئول قرار بدهند) مواظب اطرافيان خود باشيد. مبادا همان‌طور كه اطرافيان، خليفه ابوبكر را با سم كشتند، خداي ناكرده بخواهند ,,,,,,,, يا همان‌طور كه دختر ايشان در حين رانندگي (خر سواري) به قعر چاه فرستاده شد تا ,,,,, ايشان هم مواظب رانندگي خود باشند. ================================================================================= بهر حال اميدوارم كه شاهد اين مناظره باشيم.
12   نام و نام خانوادگي:  سيد ابطحي     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 17:50:27
برادر ولايي و عزيز جناب ذوالفقار! مطالبت کاملا حق است، ولي اشکال عمده در کار عمري‌ها آن‌ست که آن‌قدر احاديث جعلي و دروغين در فضليت اينها به دست بني اميه ساخته شده که حد ندارد. لذا فقط افرادي از اينها به تشيع گرايش پيدا مي‌کنند که قدرت تشخيص داشته باشند، که نوعا هم ندارند؛ خصوصا وهابي‌ها که عقل به کلي تعطيل است.
13   نام و نام خانوادگي:  حامد پ     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 19:35:37
ببخشيد بنده عرضي داشتم :
عکس سوم را که مي بينم ياد خاطره اي مي افتم که هرگز از ياد نخواهم برد . نقل ، نقل مناظره دکتر حسيني قزويني و مولوي عبدالمجيد مراد زهي بود. بنده يک هفته قبل از مناظره متوجه شدم و با اين که از نتيجه آن کاملا آگاه بودم به قول معروف دل تو دلم نبود . هيجان به اوج خود رسيده بود. شب حادثه بود که حجت الاسلام هدايتي به قول فرنگي ها start رو زدن ، آقا چشمتون روز بد نبينه از آقاي دکتر قزويني مدارک و شواهد از منابع اهل سنت در اثبات شهادت بي بي دو عالم ( سلام الله عليها ) و از مولوي عبدامجيد انکار .
به طوري که مولوي قصه ما داشت در گردابي ار اسناد خودي غرق مي شد تنها يه جواب داشت که هي و هي تکرار مي کرد . مي دونين اون جواب چي بود ؟ "من از جناب دکتر قزويني خواهشمندم سندي محکمه پسند ارائه کنند" !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اميدواريم اين زحماتي که اين سيد بزرگوار مي کشند حداقل در پيروان اين مولوي ها اثري کند وگرنه در خود مولوي ها که اثري ندارد.
14   نام و نام خانوادگي:  ahmad     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 19:52:17
چراه دوروغ ميگويد مگر ديشب شبكه نور رانديد
15   نام و نام خانوادگي:  شهره     -   تاريخ:  17 شهريور 89 - 21:00:55
سلام

البته اميدوارم که اقاي مولوي عبدالحميد ناراحت نشوند چون ما شيعيان بخاطر حرمت علي (ع) و مکتب اسلام برياست پيامبر عزيز اسلام هرگز هرگز و بقول معروف never به کسي توهين نميکنم وليکن اين اقاي عبدالحميد چرا بنظر عصباني و خشن ميايند مگر اسلام مولوي هاي گفته ادم ريش هايش را اينهمه
بلند کند که بد منظر باشد ريش بلند نظافتش مشکل است بهر است که اول ريش خود را مرتب و کوتاه کند و بمقدار منطقي مرتب و کوتاه کند و عصبانيت را هم کنار بگذارد و خيلي ارام و منطقي و متمدن که حتما هستند با ارائه دليل و پذيرش دلائل منطقي بدون ذره اي لجاجت و تعصب مناظره داشته باشند والا اين مناظره سودي بحال کسي نخواهد داشت. اين توصيه خواهرانه مرا گوش کند بنفعش هست. ديگر دوران لج و لجبازي و تعصب گذشته ديگر همه الان ديگر تو باغ هستند کي حرف حساب ميزنه کي نميزنه کي تعصبي هست کي نيست با اين رسانه ها و ماهواره ديگه خيلي دير شده . تمام تمام شد دوران جاهليت مردم همه الحمد به کمک علم اختراع و ايجاد ماهواره و کامپيوتر عالم شدند. اقاي مولوي بس است بس است. حالا يک کمي هم انعطاف بخرچ بده. والا ضرر نميکني!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
16   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  18 شهريور 89 - 02:31:46
ما بي‌خيال حرمت مادر نمي‌شويم با سني ؟؟؟ برادر نمي‌شويم
17   نام و نام خانوادگي:  مسلم     -   تاريخ:  19 شهريور 89 - 02:39:43
بسم الله الرحمن الرحيم و اياه نستعين

شبکه نور(ظلمت) از اغاز به منظور دروغ سازي تاسيس شده است

ما هرگز از واقعيت از قران از احاديث خود فرار نكرديم و نمي كنيم اما اين شبكه احاديث خودشان را زير سوال مي برد من هميشه نمي توانم اين شبكه را نگاه كنم اما يكبار خانه اقوام ديدم بحث اينها راجع به خلافت عثمان است مجريان يا شيوخ برنامه در كمال وقاحت مي گفتند موقع مشورت ان شوراي كذايي كه همه اش براي مقابله با حضرت امير(ع) ساخته شده بود امدند پيش حضرت گفتند شما چگونه عمل مي كنيد در صورت رسيدن به خلافت گفت طبق قران و سنت رسول اكرم و سنت شيخين!!!!!

در حالي كه از كتب همينها حديث و روايت داريم و در همين سايت موجود است كه حضرت فرمود من طبق قران و سنت رسول خدا عمل خواهم كرد و عمل به سنت شيخين را نپذيرفت حالا چطور اين شبكه ظلمت مي ايد خيلي راحت دست مي برد و احاديث معتبر خودشان را نقض مي كند خدا عالم هست

ان شا,الله همه از دست وسواس هاي خناس راحت شوند و با عقل و منطق به حقيقت برسند

والسلام
18   نام و نام خانوادگي:  مسلم     -   تاريخ:  19 شهريور 89 - 02:56:22
برخي از روايات موضوع خلافت عثمان



تاريخ اليعقوبي - اليعقوبي - ج 2 - ص 162 :

عبد الرحمن بن عوف آمد پيش علي بن أبي طالب [عليه السلام ] و گفت : ما با تو بيعت مي‌كنيم به شرطي كه وقتي حكومت به دست تو رسيد ، به كتاب خدا ، سنت پيامبر و روش ابو بكر و عمر رفتار كني . امام فرمود : من فقط بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبر ؛ تا اندازه‌اي كه توان دارم رفتار خواهم كرد .

عبد الرحمن بن عوف رقت پيش عثمان و گفت : ما با تو بيعت مي‌كنيم به شرطي كه وقتي حكومت به دست تو رسيد ، به كتاب خدا ، سنت پيامبر و روش ابو بكر و عمر رفتار كني . عثمان در جواب گفت : بر طبق كتاب خدا ، سنت رسول و روش ابو بكر و عمر با شما رفتار خواهم كرد .

عبد الرحمن دو باره رفت پش امام و همان جواب اول را شنيد ، دو باره رفت پيش عثمان و بازهم همان سخني را گفت كه بار اول گفته بود . براي بار سوم پيش علي بن أبي طالب رفت و همان پشنهاد را داد ، امام علي [ عليه السلام ] فرمود :

وقتي كتاب خدا و سنت پيامبر در ميان ما هست ، هيچ نيازي به عادت و روش كسي ديگري نداريم ،‌ تو تلاش مي‌‌كني كه خلافت را از من دور كني .

براي بار سوم پيش عثمان رفت و همان پشنهاد اول را داد و عثمان هم همان جواب اول را داد . عبد الرحمن دست عثمان را فشرد و خلافت را به او داد .



مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 75 و مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 5 - ص 185 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 39 - ص 202 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 32 و ... . :

أبي وائل مي‌گويد به عبد الرحمن بن عوف گفتم : چطور شد كه با عثمان بيعت و علي را رها كرديد ؟ عبد الرحمن گفت : من گناهي ندارم ، من به علي [ عليه السلام ] گفتم كه با تو بيعت مي‌كنم به شرطي كه به كتاب خدا ، سنت رسول و روش ابي بكر و عمر رفتار كني ، علي [ عليه السلام ] فرمود : " نمي‌توانم " . به عثمان پشنهاد دادم ،‌ او قبول كرد .


و واقعا عثمان چقدر خوب به قران و سنت عمل كرد همه در مورد بدعتهاي او شنيده اند در اصل عثمان در حد و اندازه لباس خلافت نبود پس به همان راهي رفت كه خلفا رفته بودند پس يعني سنت رسول الله(ص) و قران با سنت خلفا در يك جا نمي گنجد

امروز داستان ولادت عمر را به طور مفصل خواندم نعوذبالله وحشت كردم واقعا تا اينگونه انساني نباشي نمي تواني
دست بلند كني روي اهل بيت پيامبر(ص) واقعا ادم تكان مي خورد از اين ولادت
19   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  19 شهريور 89 - 16:57:10
با سلام جناب مسلم! مثلي است كه مي‌گويد " ادب از كه آموختي , از بي‌ادبان " خوبه اگر اهل سنتي كه واقعاً به دنبال سنت صحيح حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم وقتي‌كه اين تناقض‌گويي‌ها را از آنها ببيند، متوجه مي‌شوند كه اساس مذهب‌شون بر دروغ بوده و به دنبال حقيقت مي‌گردنند تا از آن تابعيت كنند و خود را جزء مومنين قرار بدهند. يا علي
20   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  19 شهريور 89 - 21:25:09
با سلام خواهر محترمه خانم شهره! اين‌كه ايشان ريش بلند دارند، اشكالي نيست و اينكه قيافه عبوس دارند، آن‌هم بايد به حديث مربوطه مراجع كرد. عمر و جهل او به سه بار اجازه گرفتن ==================== روزى ابو موسى اشعرى با وقت قبلى خواست وارد بر عمر شود. سه بار سلام كرد و اجازه ورود خواست. عمر كه صداى او را شنيده بود به او اجازه نداد. ابو موسى برگشت. عمر از پى او فرستاد. ابو موسى برگشت. عمر به او گفت: چرا برگشتى؟ گفت: سه بار اجازه گرفتم و اجازه داده نشد و رسول خدا صلى الله عليه و ‏آله فرمود: اجازه خواستن سه بار است، اگر اجازه داده شد كه داخل مى‏شوى و إلاّ برمى‏گردى و لذا من برگشتم. عمر گفت: گر چه من تو را متهم نمى‏دانم، ولى از آنجا كه نقل روايت از رسول خدا صلى الله عليه و ‏آله مهم است بايد بر گفته خود شاهد بياورى و إلاّ بر پشت و شكمت خواهم زد. ابو موسى از اين تهديد عمر ترسيد. وارد بر گروهى از انصار شد و با ناراحتى و خشم، جريان را براى آنها شرح داد. آنان شروع به خنديدن كردند. ابو سعيد خدرى كه جوان‌ترين‌شان بود گفت: برادر مسلمان شما ترسان نزد شما آمده و شما مى‏خنديد؟ آنگاه به ابو موسى گفت: برويم من هم در اين عقوبت با تو شريكم. عمر گفت: اين مسأله بر من مخفى شد و علت آن اين بود كه در بازار به خريد و فروش مشغول بودم. مسلم در يكى از رواياتش مى‏نويسد كه أبي بن كعب بدان شهادت داد و سپس خطاب به عمر چنين گفت: «يا ابن الخطاب فلا تكونن عذابا على اصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و ‏سلم». يعنى، اى پسر خطاب! براى اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و ‏آله عذاب نباش. الف - صحيح بخارى، ج 3 ص 72، كتاب البيوع، باب الخروج في التجارة. در آخر حديث قول عمر كه: «الهانى الصفق بالاسواق» آمده است. در ص 86 فقط همان جمله را نقل كرده و متعرض داستان نشده است. و ج 8 ص 67، كتاب الاستئذان، باب التسليم والاستئذان ثلاثا، و ج 9 ص 133، كتاب الاعتصام بالكتاب والسنة، باب الحجة على من قال.... در اينجا نيز جمله فوق از عمر را آورده است. ب - صحيح مسلم، ج 3 ص 97 - 1694، كتاب الآداب، باب الاستئذان (باب 7). ح 37 - 33. ج - سنن ترمذى، ج 5 ص 51، كتاب الاستئذان، باب 3، ح 2690. د - سنن ابن ماجه، ج 2 ص 1221، كتاب الادب، باب 17، ح 3706. ه - سنن أبي داود، ج 4 ص 7 - 345، كتاب الادب، ================================================================================= اين سنت عمر بوده كه با قيافه عبوس و شلاق در دست بنشيند كه كسي را جرئت سوال كردن از او نداشته باشد. اينها مي‌تونه ساعت‌ها برايت حرف بزنند، ولي اگر ازشون يك سوال بكني كه نتواند جوابتو بدند خيط مي‌شوند، آيا اينطور نيست؟ براي همينه كه ..... ================================================================================= يا علي -------------------------------------------------------------------------------- (2) داستان مذكور در متن، برگرفته از چند روايت از بخارى و مسلم است كه در غير صحيحين قسمت‌هايى از آن آمده است. الف - صحيح بخارى، ج 3 ص 72، كتاب البيوع، باب الخروج في التجارة. در آخر حديث قول عمر كه: «الهانى الصفق بالاسواق» آمده است. در ص 86 فقط همان جمله را نقل كرده و متعرض داستان نشده است. و ج 8 ص 67، كتاب الاستئذان، باب التسليم و الاستئذان ثلاثا، و ج 9 ص 133، كتاب الاعتصام بالكتاب والسنة، باب الحجة على من قال.... در اينجا نيز جمله فوق از عمر را آورده است. ب - صحيح مسلم، ج 3 ص 97 - 1694، كتاب الآداب، باب الاستئذان (باب 7). ح 37 - 33. ج - سنن ترمذى، ج 5 ص 51، كتاب الاستئذان، باب 3، ح 2690. د - سنن ابن ماجه، ج 2 ص 1221، كتاب الادب، باب 17، ح 3706. ه - سنن أبي داود، ج 4 ص 7 - 345، كتاب الادب، باب كم مرة يسلم الرجل في الاستئذان، ح 5180 إلى 5184. او در دو شماره اخير، قول عمر را ـ كه به ابو موسى گفته بود: من تو را متهم نمى‏كنم ولكن نقل حديث از رسول خدا صلى الله عليه و ‏سلم مهم است «ولكن الحديث عن رسول اللّه صلى الله عليه و ‏سلم شديد» يا: «ولكن خشيت أن يتقول الناس على رسول اللّه صلى الله عليه و ‏سلم » ـ نقل كرده است. -------------------------------------------------------------------------------- نمى‏پذيريم.مخصوصا آنكه آن صحابى از دشمنان على عليه‏ السلام بوده كه بنا به نص روايت نبوى اين دشمنى علامت نفاق است(1). در هر حال، اين داستان به خوبى مى‏رساند كه مازاد شيرى كه رسول خدا صلى الله عليه و ‏آله از آن نوشيد به عمر داده نشد.
21   نام و نام خانوادگي:  حامد بنگري     -   تاريخ:  21 شهريور 89 - 11:08:51
زنده باد علامه قزويني.
22   نام و نام خانوادگي:  ميراسماعيل سيدمحمدي     -   تاريخ:  21 شهريور 89 - 11:29:16
سلام آقاي قزويني من فكر كنم شما خيلي خوب فهميديد كه پيامبر و امامان (سلام الله عليه اجمعين) از دست اين سني‌ها چي كشيده‌اند.
23   نام و نام خانوادگي:  جليل زماني     -   تاريخ:  09 مهر 89 - 11:51:58
سلام عليکم به نظر من مناظره ميکردي بهتر بو د جوانان از خرافات وبدعت نجات پيدا ميکرد
24   نام و نام خانوادگي:  حسين محب اهل بيت     -   تاريخ:  28 اسفند 89 - 13:49:13
بنام خدا باعرض سلام اين عبدالله حيدري اگر عرضه داشت درايران مي ماند واز اهل سنت دفاع مي کرد نه اينکه به پناه سعودي هاي بي دين مي رفت اگه ايشان مي ترسد که اذيتش مي کردند خب انسان در راه حق اذيت مي بيند اخرش تورا مي کشتند که اين جور نيست تازه مثل امامت عمر شهيد مي شدي اين حيدري اخه مناظره بلد نيست فقط دروغ افترا فحش وناسزا ومزخرفات بلد هست ايشان بک دفعه در شبکه نور يا به اصطلاح خودمان ظلمت محض گفته بود که يک شيعه در حرم پيامبر شلوارش را پايين کشيده بود والت خودرا به باب عثمان مي ماليد اگراقاي عبد الشيطان حيدري اگر اين حرف را شنيده اي خيلي احمق هستي که هرحرفي را باور مي کنيد اگر خودت ديده اي خيلي بي غيرت وبي عرضه هستي که به امامت توهين شده وتو کاري نکرده اي دروغ بودن اين حرف بر هر انسا عاقل ومنصفي محرز هست واين حيدري اطمينان دارم نه شيعه هست نه سني بلکه مزدور سعودي ها واستعمار هست که ازاينها پول مي گيرند واينکارهارا مي کنندوهرکس به اينها پول خوب بدهد بر دين انهاهستنددرکتاب ارمغان هندوپاک ايت الله لنگرودي رحمه الله عليه نوشته بود درهندوستان گروهي هستند باعرض معذرت الت انسان پرستش مي کنند حتي انها هم به اصولهايي پايبند هستند فقط افرادي مثل اين حيدري ودارو دسته اش هستند که به هيچ اصول ومباني واعتقادي پايبند نيستند




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما