* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: رسول ابراهيمي آبشور -
تاريخ: 02 مهر 89 - 16:59:54
خدمت تمامي برادران و خواهران گرامي خودم عرض سلام و خسته نباشيد دارم. يكي از اخباري را كه موسسه عزيز وليعصر چندي پيش اقدام به نشر آن كرده بود در خصوص جملات حضرت آيت الله مكارم شيرازي حفظه الله در مورد خرافه در عزاداري عنوان شده بود. حقير يادداشتي در آنجا گذاشتهام و امروز كه پس از مدتي آن را مطالعه كردم مشاهده كردم كه بعضي از دوستان نظراتي راجع به يادداشت اين حقير قاصر گذاشتهاند و بعضي سوالاتي از اين حقير داشتهاند و بعضي هم حمايت و بعضي هم به شدت برخورد نمودهاند و بعضي ديگر از اين حقير لغت املايي گرفتهاند كه جا دارد از تمامي اين بزرگواران خالصانه تشكر كنم. اما تذكر چند مطلب را ضروري ميدانم. 1: اين حقير به گفته بعضي از دوستان كه فرمودهاند در مورد آيت الله مكارم مودبتر صحبت كنيد. بايد عرض كنم كه ما به ساحت ايشان تاكنون جسارتي نكردهايم و فقط اين حقير به نقل پارهاي از حقايق پرداختهام و نظر حضرت اقا را به مسائل مهمتري از لخت شدن در مجالس ابا عبدالله معطوف كردهام و در آن يادداشت ما به ايشان توهيني نكردهايم و شخصيت علمي ايشان كه بعضي ديگر از دوستان اشاره فرموده بودند هميشه مد نظر ما بوده و ما هم معتقد هستيم كه نوشتهجات ايشان باعث هدايت خيلي از جوانان شده و وجود ايشان بحمد الله بركتي است. اما اين دليل نميشود كه ما در مسائل اعتقادي از ايشان تقليد نماييم. چرا كه علما فرمودهاند در مسائل اصول دين و اعتقادي از كسي نبايد تقليد كرد. نظرات ايشان قابل احترام است؛ ولي اجباري در قبول كردن آنها نيست. 2: بعضي از دوستان پرسيدهاند كه شما طلبهايد يا دانشجو. بايد عرض كنم كه اين حقير در سال 82 كه خود را آماده ميكردم كه در دانشگاه حضور پيدا كنم و آن زمان افكاري غير قابل قبول داشتم و قائل به مسائل مذهبي نبودم تا اينكه شبي به مجلس روضه ابي عبدالله كشيده شدم كه يكي از روحانيون رباني و اخلاقي در انجا منبر ميرفت. اين بزرگوار آن شب روضه حضرت عباس عليه السلام خواند و همان روضه مرا از خواب غفلت بيدار كرد و باعث دگرگوني در زندگي اين حقير شد و سراغازي براي اين حقير بود كه به مسائل مذهبي بپردازم و ملاحظه كردم كه سيراب شدن از اين معارف اهل البيتي را بايد در حوزه علميه پيدا كرد. لذا حضرت عنايت فرمود و زندگي من را خريد و مرا از بردگي شياطين انسي و جني آزاد نمود و اين لياقت شامل اين كلب رو سياه خاندان رسالت شد كه پاي به جايي بگذارم كه شخصيتهايي چون امام روحي فداه و علامه امينيها و حليها و هزاران ستاره ديگر از خرمن معارف اهل البيت استفاده مينوشدهاند. لذا الطاف الهي شامل حال اين حقير شد و عنايت حضرت زهرا سلام الله عليها به اين حقير قاصر سرا پا تقصر باعث شد كه تا كنون 2 كتاب به نامهاي حرفهاي شنيدني (مناظره خواهر و برادري وهابي با يك طلبه شيعه 9 و اتمام حجت در پاسخ به جوان وهابي را به رشته تحرير در بياورم. و علت نوشتن اين دو كتاب هم تاكيد مقام عظماي ولايت رهبري عزيز روحي فداه بر لزوم نوشتن رمانهاي اسلامي توسط طلاب بوده است كه اين حقير برخوردهاي خودم و سوالاتي كه از علماي اهل سنت داشتم و آموزهاي كه به مدت دو سال از محضر ايت الله دكتر قزويني حفظه الله و حضرت علامه نجم الدين طبسي روحي فداه (كه تاكنون هم الطاف اين استاد عزيز باعث افتخار اين حقير ميباشد) در مشهد داشتم را به رشته تحرير در اوردم. 3: دوستي فرموده بود كه خيليها بودهاند كه دروغ ميگفتند كه مثلا فلانجا نيازمند به كمك است و وقتي بررسي ميكردند ميديدم كه خبري نيست و دروغ بوده. من به آقايان پيشنهاد حضور در منطقه هم دادهام و عرض كردهام كه اي كاش در منطقه حضور پيدا ميكرديد ولي اينكه به طلبهاي بگويند از كجا معلوم كه تو اين قرانها را نفروشي حرفي است بس سنگين كه از ناحيه آقاي قرائتي به اين حقير گفته شده است و دوستاني هم ناظر بر اين گفتار اين بزرگوار بودهاند. من از اين برخورد و حرف اين شخصيت بزرگ و قراني تعجب كردم و ناراحت شدم و ناراحتي عمده اين حقير به اينجا برميگشت كه ما در كتب فقهي و روايي ديدهايم كه قرانفروشي حرام است در فقه. حال چطور اين بزرگ قران فروشي را به ما نسبت دادهاند خدا ميداند. در ضمن اين حقير از اقاي قزويني هم تقاضاي كمك مالي نكردهام چون خودم از نزديك در مشهد با زحمات و خرجهايي كه اين بزرگوار براي مذهب كردهاند آگاهي داشته و و سعي دارم مشكلي بر مشكلات ايشان اضافه ننمايم 4: حضرت امام روحي فداه با اين حركت تاريخي كه انجام دادند و بنيانگزار حكومتي بودند كه در آن نيازي نيست كه شخصي در پشت شخصيتي ديگر پنهان شود و شخص ثالثي را بكوبد. رد نمايد. آموزههاي مذهب شيعه و ازاديهاي حكومتي اين كار را به شدت نهي ميكند اين جمله را هم در جواب دوست عزيزي كه در جواب دوست گرامي عقيل العزيز نوشته بود نوشتم. 5: اين حقر بار ديگر تمام دوستان را به منظقههاي جنوب كرمان و زاهدان دعوت مينمايم كه بيايند و ببينند كه وهابيت و بهائيت با جوانان شيعه و عامه چه ميكند. 6: آن دوست اديب ما هم بداند كه در تايپ كامپيوتري اغلاط زياد وجود دارد خصوص براي كساني كه تند تايپ ميكنند. البته اين حقير هرگز اغلاط خود را توجيه نمينمايم به هر حال از تذكر شما هم متشكرم. در ثاني ما به آقاي آيت الله هم گير ندادهايم و اين از ادب به دور است كه شما چنين نسبتي به ما و دوستان هم فكر ما بدهيد. در پايان از همه دوستان و برادران عزيز تشكر ميكنم و دعا مينمايم كه همه شما در تحت توجهات خاصه حضرت بقيه الله الاعظم عج الله تعالي فرجه الشريف باشيد. و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. www.almojaz.blogfa.com |