وهابيها در يک مورد، با يک کمک سه ميليون دلاري، يکي از چهرههاي مذهبي معتدل اندونزي را که دست کم دو بار هم به ايران سفر کرده و در سخنرانيهاي خود از ايران و امام خميني ستايش ميکرد، وادار به تغيير موضع کردند. اين کمک پس از آن انجام شد که امام جماعت مسجدالحرام به اندونزي آمد و با وي ديدار کرد.
در حالي كه مذهب شيعه روند رو به رشدي در كشور پرجمعيت اندونزي دارد، شيوخ وهابي با انواع ابزارها همچون صرف هزينههاي سنگين و نيز حمله به مراكز شيعي، تلاش دارند مانع اين روند شوند. با اين حال، جالب اينجاست كه بيش از همه، نخبگان اين كشور به تشيع روي آوردهاند.
حجتالاسلام رسول جعفريان در گزارشي كه از سفر خود به اندونزي به دست داده، مينويسد: فعاليت وهابيها به تازگي در اينجا رو به ازدياد گذاشته است. بيشتر حساسيت آنان روي شيعه بوده و از اين زاويه به مسائل تبليغي مينگرند. متقابلا وجود آنها به شيعيان انگيزه فعاليت بيشتر ميدهد. اين همان وضعي است که در حال حاضر در بيشتر کشورهاي آفريقايي و شرق آسيا جريان دارد. هرچه هست سايه تبليغات وهابي در اينجا بر سر شيعيان سنگين است، هرچند چندان جدي نيست. طبعا به دليل آن که تشيع در اين جا يک مذهب رسمي شناخته شده، اوضاع عاديتر است.
وهابيها مترصد هستند تا با کمکهاي مالي خود، ارتباط برخي از چهرههاي سني معتدل را با شيعيان قطع کنند. در يک مورد، با يک کمک سه ميليون دلاري، يکي از چهرههاي مذهبي معتدل اندونزي را که دست کم دو بار هم به ايران سفر کرده و در سخنرانيهاي خود از ايران و امام خميني ستايش ميکرد، وادار به تغيير موضع کردند. اين کمک پس از آن انجام شد که امام جماعت مسجدالحرام به اندونزي آمد و با وي ديدار کرد. اين استاد، حتي به تعهدش براي آوردن يک استاد ايراني عمل نکرد، چون بنا بر قرار خودشان، بايد براي دانشگاه آنان از هر کشوري يک استاد همراه همسرش به جاکارتا ميآمد. تلاش براي لغو اقامت برخي از مبلغان مذهبي هم از سوي وهابيها در جريان بوده و هست. بايد عرض کنم غالب 90 درصد مسلمان اينجا ـ از 240 ميليون جمعيت آن ـ شافعي هستند و به تازگي تبليغات فرقه احمديه (مريدان غلام احمد قادياني) نيز در اينجا بالا گرفته و تعداد زيادي از مردم هوادار آنان شدهاند. چند هفته پيش يک تظاهرات نيز داشتهاند...
نخستين نکتهاي که درباره تشيع در اندونزي ميشنويم، درباره سادات اينجاست که همگي از نسل امام جعفر صادق (ع) و از شاخه علي بن جعفر عريضي هستند. اينها سادات حضارمه يا حضرموتي (بخشي از يمن) هستند که در قرن نهم با کشتي به اين مناطق آمدهاند. اين را هم عرض کنم که سادات عريضي در ايران هم شاخههايي دارند. شماري از اين سادات از شيعيان قديم هستند که نخستين بار در شهر «آچه» ساکن شده و از آنجا به ديگر نقاط اندونزي کوچ کردهاند. هماكنون شمار بسياري از آنان سني مذهب (شافعي) و حتي برخي از آنها وهابي هستند. در اينجا به جاي کلمه «سيد» کلمه «حبيب» را به کار ميبرند.
سادات اندونزي، نسبشان به سيد علوي بن عبيدالله بن احمد المهاجر بن عيسي بن محمد بن علي بن جعفر الصادق ـ عليه السلام ـ ميرسد. عنوان «باعلوي» به ساداتي اطلاق ميشود که به اين «سيد علوي» ميرسند. اين شاخه از سادات در منطقه حضرموت بوده و شماري از آنان به مناطقي در شرق آسيا از قبيلاندونزي، مالزي، تايلند، فيليپين، سنگاپور و برخي هم به مناطقي از آفريقا رفتهاند. مهمترين خدمت اين جماعت، انتشار اسلام دراندونزي در يک فرصت کوتاه است. آنان در قرن چهاردهم ميلادي وارد اين ديار شده و توانستند به سرعت به نشر اسلام بپردازند. در جاوه، جزيرهاي از پنج جزيره بزرگاندونزي که جاکارتا هم در آن قرار دارد، از «اولياءتسعه» ياد ميشود که نسب آنان به سيد جمال الدين بن احمد بن عبدالله بن عبدالملک بن علوي بن محمد صاحب مرباط بن علي بن علوي بن محمد بن علوي بن عبيد الله بن احمد المهاجر منتهي ميشود. گفته ميشود که سيد احمد مهاجر در سال 317 از بصره، راهي حضرموت شده و هماكنون مرقد او در فاصلهاي نزديک با شهر «تريم» است...
اسلام حدود ششصد سال پيش از طريق آچه وارد اين جزيره شده و عامل آن تعدادي از سادات حضرموت يا اصطلاحا حضارمه هستند که تا به امروز در اين جزيره حضور دارند. مسلمانان دويست سالي در اينجا حاکم بودند تا آن که هلنديهاي استعمارگر آمدند و اين منطقه را از دست آنان خارج کردند. در دوره حکومت مسلمانان، بيشتر مردم به سرعت مسلمان شدند. برخي از اين حکام سختگير بودند و يکي از آنان بود که تمام بوداييها را به بالي فرستاد که امروزه بوداييهاي متدين همه در آنجا هستند. زبان آن دوره جاوي و خط آنان عربي بوده و نمونههايي از آن است. البته زبانهاي محلي بسيار زياد است و شمار آنها را تا سيصد زبان ميدانند.
در دوره تسلط هلنديها، تبليغات زيادي براي رواج مسيحيت در اين جزاير شد، اما راه به جايي نبرد. البته ساکنان فليپين با تلاش اروپاييان مسيحي شدند؛ همين طور تيمور شرقي که آنها هم مسيحي هستند و با حمايت غرب و کليساي کاتوليک چند سال پيش آنها از اندونزي مستقل و يک کشور مسيحي در اين منطقه مستقل درست شد. سنگاپور هم بيشترشان مسيحي هستند. شمار زيادي هم در مالزي تغيير دين دادند، اما آنچه امروزاندونزي ناميده ميشود، مردمانش سخت برابر اين تبليغات ايستادگي کردند. دولت برونئي هم که زماني دولت بزرگي بود و اکنون بسيار کوچک شده، تنها بازمانده دولتهاي اسلامي کهن است و سلسله اي از نسل همان سادات بر آن حکومت ميکنند. سادات دراندونزي تقريبا حدود سه ميليون نفرند که نسب نامه دارند. در حال حاضر نيز تبليغات مسيحي ادامه دارد و در جزاير «مالاکو» تلاش ميکنند جزاير را از نظر تعدادي به پنجاه، پنجاه مسيحي و مسلمان برسانند...
به نظر ميرسد آيندهاندونزي در اختيار اين دو جمعيت و انجمن است و به همين دليل، قدرتهاي خارجي هم روي آنها حساسيت زيادي دارند. رايس در يکي از سفرهاي اخير خود از يکي از اين حوزهها بازديد کرد. در کل فضاي مذهبي اينجا برگرفته از سعودي است و به همين دليل، وهابيها در اينجا بسيار فعالند.
در اين ميان، نکتهاي که در اينجا جالب توجه است گرايش نخبگان به تشيع است. تعدادي از اساتيد دانشگاه و حتي سياستمداران يا فرزندان آنان در شمار اين افراد هستند، اما در مقابل، وهابيها براي جلوگيري از رشد تشيع تلاش زيادي دارند. حدود پانزده سال پيش، آنان از دولت خواستند تشيع را مانند کشور مالزي مذهبي ممنوع اعلام کند، اما عبدالرحمان وحيد اين برخورد را مخالف با آزادي دانست. آنان کتابي با نام «چرا شيعه را نفي ميکنيم» در اين باره نوشتند.
حوادثي هم درباره برخورد وهابيها با شيعيان رخ داده است. سال گذشته در جاوه شرقي در «بانگيل» يکي از شهرکهاي «سورابايا»، وهابيها تظاهراتي ترتيب دادند و به همراه آن يک مرکز شيعه را نيز آتش زدند. شهر بانگيل، يکي از مراکز مهم شيعه است که بسياري از طلاب قم فارغ التحصيل اين شهر هستند. باني اين مؤسسه مرحوم سيد حسين حبشي بوده كه يک مجتمع آموزشي شامل مهد کودک تا پايان دبيرستان است. به تازگي نيز قصد راهاندازي يک حوزه علميه را دارند.
در ماجراي حمله به اين مؤسسه و سنگباران منزل رئيس اين مؤسسه، آقاي سيد محمد بن علوي، بيش از همه تحريکات وهابيها مؤثر بود. پيش از آن، قرضاوي در سفري به اندونزي تلاش کرده بود تا به عنوان ميهمان ويژه رئيس جمهور، اهل سنت و مسئولان دولت را ضد شيعه بسيج کند. بازتاب اين فعاليت در حمله به اين مرکز در شهر بانگيل که به عنوان شهر قم براي شيعيان به شمار ميآيد، ظاهر شد. عامل مستقيم اين حادثه، شخصي به نام سيد طاهر الکاف که خود وهابي بود و از عربستان کمک ميگرفت.
مدرسهاي هم به نام الهادي در جاوه مرکزي بود که حدود هفت سال پيش حملهاي به آن شد و هماكنون آن مدرسه تعطيل است، هرچند مدرسه قديمي آن که حوزوي است، مشغول کار است. به نظر ميرسد شيعيان در اينجا روش نسبتا عاقلانهاي در پيش گرفته و تحريک نميکنند. در حالي اگراندکي افراط شود، برخورد وهابيها با شيعيان بسيار تند خواهد بود و ماجراهاي پاکستان تکرار خواهد شد...
مراسم دعاي کميل در اينجا بسيار عالي برگزار ميشود و نه تنها شيعيان، بلکه سنيها نيز در آن شرکت ميکنند. در اندونزي، يکي از علايم تشيع شرکت در دعاي کميل است. اين مراسم در مؤسسه فاطمه (س) و مؤسسه اهل البيت نيز برگزار ميشود. مؤسسه فاطمه (س) دست خاندان «سقاف» است...
پديده عمومي ديگري که در وقت گردش در مراکز شلوغ ميتوان ديد، حجاب است. در ده سال گذشته، تعداد زنان محجبه چندين برابر شده و هماكنون ميتوان گفت که چيزي بين سي تا چهل درصد زنان محجبه شدهاند. هرچند خيلي به معرفت ديني آنان افزوده نشده است. از اسلام، نمازهاي يوميه به علاوه نماز جمعه نهايت اهميت را دارد، اما بيش از آن، چيزي نيست. غالب مردم در وقت رفتن به نماز جمعه، شلوار خود را درآورده و لنگ مانندي ميپوشند. اين به ويژه براي افراد مقدس رايج است. کساني که به مکه مشرف شدهاند،اندونزياييهايي را معمولا با اين قبيل لنگها ديدهاند...
صحبت از شيعيان شد و اين که آيا کساني که شيعه ميشوند از طبقه نخبگان هستند يا افراد عادي. خانم تانگ ميگفت در جاکارتا، نه تنها شيعيان از افراد تحصيل کرده هستند، بلکه بسياري از آنها از افراد ثروتمندند، به ويژه چندين زن ثروتمند هستند که شيعه شدهاند و خانههاي خود را به برگزاري مراسم شيعي اختصاص دادهاند. در اينجا معمولا شيعه شدن يک عضو خانواده، واکنش تندي از سوي ديگر اعضا ايجاد نميکند. اين نکته مهمي است. بيشتر شيعيان در شهرهاي جاکارتا، باندونگ، بانگيل، بگور، جوک جاکارتا، (با سه روستاي کاملا شيعه در حومه جوک جاکارتا)، سمارانگ، مَاکاسار، لامپونگ، و مالانگ هستند. باندونگ محلي است که براي نخستين بار جنبش عدم تعهد در آنجا تشکيل جلسه داد. متأسفانه فرصت ديدار آن دست نداد...
منبع: تابناك
|