* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 25 تير 1387 تعداد بازديد: 2460 
ولادت اميرالمؤمنين علي(ع)
 
اولين امام مؤمنين و خليفةالله بلافصل بعد از رسول الله خاتم الأنبياء(ص)، برادر، پسر عمو، وزير و داماد او سيدالوصيين اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب(ع) در روز جمعه 13 رجب در بيت الله الحرام، داخل کعبه به دنيا آمد.


قبل ايشان و بعد از ايشان مولودي در کعبه بدنيا نيامده و نخواهد آمد. اسم شريفشان علي(ع) است. صاحب کتاب الأنوار مي گويد: علي بن أبي طالب(ع) در کتاب خدا 300 اسم دارد. مشهورترين القاب آن حضرت اميرالمؤمنين است و ابن شهر آشوب بيش از 850 لقب براي آن حضرت ذکر نموده است.


القاب اميرالمؤمنين(ع)

مشهورترين کنيه هاي آن حضرت ابوالحسن(ع) است. اضافه بر اسامي و القابي که آن حضرت در کتابهاي مختلف آسماني به زبانهاي مختلف دارند .. چه اينکه آن حضرت نزد اهل آسمان معروف به شمساطيل است. در زمين جمحائيل، در لوح قنسوم، در قلم منصوم، در عرش معين، نزد رضوان امين است، نزد حورالعين اصب است، در صحف ابراهيم(ع) حزبيل است، در عبرانيه بلقياطيس، در سريانيه شروحيل، در تورات ايليا، در زبور اريا، در انجيل بريا، در صحف حجر عين، در قرآن علي است.

 

والدين اميرالمؤمنين(ع)

پدر والا مقام آن حضرت، سيد بطحاء حضرت ابوطالب(ع) و مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف، بانوي حرم حضرت ابوطالب(ع) است که انوار امامت و ولايت اولا از آن خزانه عصمت و گنجينه حياء و عفت به ظهور آمده و اولين هاشميه اي است که چنين اختر فروزنده اي آورد.

آن حضرت نه تنها مادر اميرالمؤمنين(ع) بود، بلکه بعد از وفات عبدالمطلب(ع) &ndash که شش يا هشت سال از سن مبارک پيامبر(ص) گذشته بود و آن حضرت به ابوطالب(ع) سپرده شده بود &ndash فاطمه بنت اسد(ع) در حق پيامبر(ص) مادري مي کرد و هميشه او را بر فرزندان خود مقدم مي داشت و همه روزه از آن حضرت علامات نبوت را مشاهده مي نمود و پيامبر خدا(ص) آن حضرت را مادر خطاب مي کرد.

همچنين بعد از رحلت حضرت خديجه کبري(ع) پيامبر(ص) فاطمه زهرا(ع) را به فاطمه بنت اسد(ع) سپردند. ايشان براي آن حضرت مادري مي کرد و در دامان عزت خود آن مستوره دو جهان را با جان و دل سرپرستي مي کرد تا زماني که از دنيا رفت.

آن حضرت در سال چهارم هجري در مدينه طيبه از دنيا رفت و در بقيع مدفون شد. هنگامي که اميرالمؤمنين(ع) خبر فوت والده اش را به پيامبر(ص) دادند آن حضرت فرمودند: او مادر من بود. بعد عمامه و لباسش را داد که فاطمه(س) را به آنها کفن کنند و خود حضرت بر جنازه نماز خواند و چهل تکبير بر جنازه گفت و فرمود: چون چهل صف از ملائکه به جنازه اش نماز خواندند چهل تکبير گفتم. بعد در قبر خوابيد و هنگام دفن او را تلقين فرمود و درباره او دعا کرد.

 

نور اميرالمؤمنين(ع) در اصلاب پدران

حديث ولادت اميرالمؤمنين(ع) هم دلالتي بر صلابت ايمان فاطمه بنت اسد(ع) مادر آن حضرت دارد. نوري که از عرش پروردگار آمده بود، در انبياء و اوصياء يکي بعد از ديگري منتقل شده تا به عبدالمطلب(ع) رسيد و بعد آن نور دو قسم شد. نوري در پيشاني مبارک عبدالله(ع) پدر بزرگوار پيامبر(ع) که آن نور بعدا به پيشاني آمنه(ع) و سپس در صورت مبارک خاتم الأنبياء(ص) منتقل شد. نصف ديگر نور در پيشاني مبارک ابوطالب(ع) قرار گرفت.

خداوند به ابوطالب(ع) چند فرزند عطا فرمود: عقيل، طالب، جعفر، فاخته يا ام هاني، جمانه و علي اميرالمؤمنين(ع). هنگامي که خداوند علي(ع) را به ابوطالب و فاطمه بنت اسد(ع) داد، آن نور در صورت فاطمه بنت اسد درخشندگي مي کرد.

 

محل ولادت اميرالمؤمنين(ع)

مکان ولادت علي(ع) اشرف بقاع يعني حرم است. اشرف اماکن حرم مسجد است و اشرف بقاع مسجد کعبه است. مولودي جز آن حضرت در آن مکان بدنيا نيامده است، آن هم در سيد ايام روز جمعه، در ماه حرام و در بيت الحرام.

اميرالمؤمنين(ع) سه روز چشم مبارک را باز نکرد تا او را خدمت پيامبر(ص) آوردند. آنجا بود که چشم باز کرد. آن حضرت فرمود: او مرا مخصوص به نظر خود قرار داد و من او را مخصوص به علم خويش قرار دادم. سپس آن حضرت را در آغوش کشيد و به منزل ابوطالب(ع) آورد.

 

پيشگويي از ولادت اميرالمؤمنين(ع)

جابربن عبدالله انصاري مي گويد: راهبي بود به نام مثرم بن رعيب که 190 سال عبادت کرده بود ولي حاجتي از خدا نخواسته بود. روزي از خداوند خواست يکي از اوليائش را به او بنماياند. خداوند متعال جناب ابوطالب(ع) را نزد او فرستاد و بعد از آن که راهب دانست اين آقا چه کسي است، به آن حضرت بشارت داد که اي ابوطالب، خداوند به تو پسري عنايت مي فرمايد که او ولي خداست و اسم شريف او علي است. هنگامي که او را درک کردي سلام مرا به او برسان و به او بگو که مثرم راهب، اقرار مي کند به وحدانيت خدا و به ولايت تو يا اميرالمؤمنين(ع) شهادت مي دهد.

هنگام رفتن جناب ابوطالب(ع) خرما و انگور و انار بهشتي ميل فرمودند و به منزل آمدند. فاطمه بنت اسد(ع) بانوي حرم جناب ابوطالب(ع) هم خرمايي که پيامبر(ص) به آن حضرت داده بودند ميل فرمود و به ابوطالب(ع) هم دادند و آن حضرت هم ميل فرمود. پيامبر(ص) فرموده بودند: اين خرما را کسي مي خورد که مقر به توحيد و نبوت من باشد.

بعد از آنکه پدر و مادر آن حضرت، ميوه هاي بهشتي را ميل فرمودند وجود حضرت مولي الموحدين علي بن أبي طالب(ع) به وجود آمد. هنگامي که فاطمه بنت اسد(ع) حامل آن وجود شريف شد، به زيبايي و نورانيتش افزوده شد.

 

انعقاد نطفه اميرالمؤمنين(ع)

هنگامي که وجود شريف آن حضرت در بطن فاطمه بنت اسد(ع) قرار گرفت در مکه زلزله شد و قريش بتها را به کوه ابوقبيس آوردند ولي زلزله بيشتر شد و بتها به رو افتادند. آنان به ابوطالب(ع) پناه بردند و آن حضرت بالاي کوه آمد و فرمود: مردم در اين شب اتفاق مهمي افتاده است. خداوند خلقي را آفريده که اگر از او اطاعت نکنيد و اقرار به ولايت او ننماييد و شهادت به امامت او ندهيد اين زلزله ساکن نمي شود. پس به اطاعت و ولايت و امامت او اقرار کنيد. سپس در حالي که اشک مي ريخت دستان مبارک را بلند کرد و فرمود: پروردگار من و آقاي من، تو را مي خوانم به محمديت پسنديده و علويت بلند مرتبه و به فاطميت درخشنده و نوراني که بر سرزمين تهامه به رحمت و مهرباني خويش لطف بفرمايي.

ديگران آمين گفتند. دعا که تمام شد زلزله پايان يافت. عربها در زمان جاهليت تا گرفتار مي شدند اين دعا را مي خواندند و گرفتاري بر طرف مي شد.

جعفر بن أبي طالب(ع) صداي آن حضرت را از شکم مادر شنيد و بيهوش شد. همچنين فاطمه بنت اسد(ع) به قصد طواف گرد خانه خدا مي رفت، ولي ناگهان آن حضرت از داخل شکم دو پاي خود را به شدت فشار مي داد و نمي گذاشت مادرش به محلي که بتها نصب شده اند نزديک شود و حال آنکه مادرش براي عبادت خانه خدا را طواف مي کرد. زماني ديگر بتها در مقابل آن فرزند بدنيا نيامده به صورت به زمين مي افتادند. شير درنده طائف در برابر ابوطالب(ع) تعظيم کرد. هنگامي که آن حضرت علت را جويا شد شير گفت: شما پدر اسدالله و کمک محمد پيامبر خدا(ص) و مربي شير خدا هستي.

 

مادر علي(ع) در کعبه

شب جمعه سيزدهم رجب بانوي بزرگوار ابوطالب(ع) احساس درد کرد ولي با قرائت نامي مخصوص آرامش پيدا کرد. هنگامي که جناب ابوطالب(ع) خواست زناني از قريش را براي کمک فاطمه بنت اسد(ع) بياورد، از گوشه خانه ندايي رسيد: اي ابوطالب، صبر کن چرا که دست نجس نبايد ولي خدا را لمس کند.

صبح هنگام فاطمه بنت اسد(ع) ندايي شنيد: اي فاطمه به خانه ما بيا. ابوطالب(ع) و پيامبر(ص) آن حضرت را به مسجدالحرام آوردند. عباس بن عبدالمطلب که به همراه جماعتي در مسجد نشسته بودند، ديدند که فاطمه(ع) وارد مسجدالحرام شد و در مقابل کعبه ايستاد و نگاهي به سوي آسمان نمود و چنين فرمود: پروردگارا، من به تو و به پيامبران و کتابهايي که از جانب تو آمده اند ايمان دارم. من کلام جدم ابراهيم خليل را تصديق مي کنم و او بوده که اين خانه را بنا کرده است. تو را قسم مي دهم و از تو مي خواهم به حق کسي که اين خانه را بنا کرد و به حق فرزندي که در شکم من است و با من سخن مي گويد و با گفتارش با من انس مي گيرد، و من يقين دارم که يکي از آيات و نشانه هاي توست، که اين ولادت را بر من آسان فرمايي.

ناگهان حاضرين در مسجدالحرام ديدند که ديوار پشت آن سمتي که در کعبه است شکافته شد و فاطمه بنت اسد(ع) داخل شد. هر چه کردند قفل در کعبه را باز کنند ممکن نشد و دانستند که حکمت خداوند در کار است.

فاطمه بنت اسد(ع) مي فرمايد: هنگامي که داخل کعبه شدم ديدم حوا، ساره، آسيه، مادر موسي بن عمران و مريم مادر عيسي آمدند. آنان به من سلام کردند: السلام عليک يا وليةالله، و در مقابلم نشستند.

آنچه در ولادت خاتم الأنبياء(ص) انجام دادند در ولادت علي بن ابي طالب(ع) نيز انجام دادند، چه اينکه فاطمه بنت اسد(ع) در هنگام ولادت پيامبر(ص) حضور داشت و به ابوطالب(ع) ماجرا را خبر داد. حضرت ابوطالب(ع) قبلا به او فرموده بود: 30 سال صبر کن تا خدا مولودي به تو عنايت کند مثل خاتم الأنبياء(ص) مگر در نبوت که وصي و وزير او خواهد شد.

 

روز ولادت اميرالمؤمنين(ع)

روز جمعه علي بن ابي طالب(ع) مانند خورشيد بر روي سنگ سرخ در گوشه راست کعبه طلوع فرمود. همين که قدم بر زمين کعبه نهاد، به سجده افتاد و دستها را سوي آسمان بلند نمود و فرمود: اشهد أن لا اله الا الله، و أن محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي محمد رسول الله، بمحمد يختم الله النبوة و بي يختم الوصية و أنا اميرالمؤمنين: شهادت مي دهم که خدايي جز الله نيست و محمد(ص) پيامبر خداوند است و علي وصي محمد رسول الله(ص) است. به محمد نبوت ختم مي شود و به من وصايت کامل و تمام مي شود و منم اميرالمؤمنين. سپس فرمود: جاء الحق و زهق الباطل، حق آمد و باطل رفت.

در اين هنگام که وجود سرا پا جودش پاي بر اين عرصه خاکي نهاده بود، بتهايي که در کعبه بود به صورت به زمين افتادند و آسمانها نوراني شد. شيطان فرياد برآورد: واي بر بتها و بت پرستان از اين فرزند.

منبع: شيعه آنلاين


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  مهدي احمدي     -   تاريخ:  26 تير 87 - 00:00:00
با سلام و عرض تبريك اين روز خجسته خدمت برادران زحمت كش در موسسه تحقيقاتي ولي عصر و خصوصا جناب آقاي حجت الاسلام علامه دكتر سيد محمد حسيني قزويني.
تشكر فراوان از مطالب اموزنده شما
2   نام و نام خانوادگي:  عليرضا قاسم ژور     -   تاريخ:  06 دي 88 - 00:00:00
از اين كه توانستم با مراجعه به سايت شما به جوابم برسم خيلي خوشحالم سايت شما بسيار ژر بار است آن را به ديگران نيز معرفي خواهم كرد




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما