* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 02 شهريور 1390 تعداد بازديد: 1070 
اهل بيت (عليه السلام) نمي‌‏گويند براي دنيايت دعا نکن
 
علي (عليه السلام) در وصيت خود به امام حسن (عليه السلام) فرمودند: «لَا تَکُنِ الدُّنْيَا أَکْبَرَ هَمِّک» مبادا بزرگ‎‌ترين هدف و يا غم و غصّه‎ات دنيا باشد! نمي‌‏گويد براي دنيايت دعا نکن، بلکه مي‌‏گويد بابينش صحيح براي دنيايت دعاکن.


آيت الله مجتبي تهراني در بيستمين جلسه درس اخلاق خود در ماه مبارک رمضان با تاکيد بر ضرورت تصحيح بينش انسان نسبت به دنيا و خود گفت: اهل بيت (عليه السلام) نمي‌‏گويند براي دنيايت دعا نکن.

أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِين
وَ صَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرين وَ لَعنَةُ اللهِ عَلي اَعدائِهِم أجمَعِين.

بِسمِ اللهِ الرّحمَن الرّحِيم؛ اللّهم صَلِّ عَلَي محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائي إذا نادَيتُک و اسمَع دُعائي إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَيَّ إذا ناجَيتُک فَقَد هَرَبتُ إليکَ وَ وَقَفتُ بَينَ يَدَيک.[1]

مروري بر مباحث گذشته

گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهي است که از مصدر وحي نازل شده است و ماهي است که عبد با ربّش راز و نياز مي‌‎کند و خواسته‎‌ها و حاجاتش را اظهار مي‌‎کند که از اين خواسته‏‌ها تعبير به دعا مي‌‎شود؛ لذا ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. در باب مضامين دعا عرض کردم که عبد بايد هم براي دنيايش و هم براي آخرتش دعا کند؛ امّا در امور دنيوي بايد سقفي براي دعايش قرار دهد و زياده‎طلب نباشد، که از آن سقف در روايات ما تعبير به «کفاف» مي‌‏شود. در جلسات گذشته گفتيم که درخواست کفاف در دعا، امر تعبّدي محض نيست؛ بلکه بستگي به بينش انسان نسبت به خلقت دنيا و خلقت خودش در ارتباط با دنيا دارد. نگاه انسان بايد به دنيا، نگاه ابزاري باشد؛ انسان نبايد براي دنيا اصالت قائل شود و در باب خلقت خود نيز بايد به اين مسأله توجه داشته باشد که او براي دنيا خلق نشده است، بلکه براي نشئه ديگري خلق شده است.

ضرورت تصحيح بينش انسان نسبت به دنيا و خود
معصومين (عليهم‏السلام) ترسيم اين بينش صحيح را تحت قالب مثال به ما آموخته‎اند. پيغمبر اکرم (صلّي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) مي‌‏فرمايند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ مَنْ فِي الدُّنْيَا ضَيْفٌ وَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ عَارِيَةٌ وَ إِنَّ الضَّيْفَ مُرْتَحِلٌ وَ الْعَارِيَةَ مَرْدُودَه». [2] در اين روايت شريفه، پيغمبر اکرم ديدگاه انسان نسبت به خود و دنيا را در قالب مثال فرموده است. ديدگاه انسان نسبت به خودش بايد مانند مهماني باشد که از اينجا مي‌‎رود و کوچ مي‌‎کند؛ امّا نسبت به دنيا بايد مانند مالي عاريه‏اي باشد که بايد آن را پس داده و برود و تنها مي‌‏تواند از آن استفاده کند. [3] مالکيت انسان در دنيا اصالت ندارد. اصالت آنجايي است که انسان مالک آن باشد؛ در حالي که دنيا در نزد ما عاريه است. انساني که ادّعا مي‌‎کند مؤمن است و نشئه ديگر را قبول دارد، بايد ديدگاهش نسبت به خودش در ارتباط با دنيا اين‏گونه باشد که در اين دنيا مه‌مان است و دنيا براي او اصالت ندارد و او مالک دنيا نيست. پيغمبر اکرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) مي‌‏فرمايند: «کُونُوا فِي الدُّنْيَا أَضْيَافاً». [4] ديدگاه شما بايد اين‏گونه باشد که چند صباحي در اين دنيا مه‌مان هستيد و اين دنيا براي شما اصالت ندارد.

پي‏آمد هدف‏انگاريِ دنيا
اگر انسان براي دنيا اصالت قائل شد، پي‏آمدش اين مي‌‏شود که دنيا براي انسان هدف مي‌‎شود؛ بنابر اين بيشترين تلاش خود را صرف رسيدن به هدف خود مي‌‏کند. اگر براي دنيا اصالت قائل شدم، دنيا هدف مي‌‎شود نه وسيله؛ و به طور طبيعي اگر انسان به هدفش نرسد، بالا‌ترين غصّه‎اش دنيا مي‌‎شود. اگر دنيا در دستم بود و از بين رفت، بالا‌ترين غصّه‏ام دنيا مي‌‏شود. اگر تلاش کردم و دنيا را به دست نياوردم، باز هم بالا‌ترين غصّه‏ام دنيا مي‌‏شود. چون هدفم از دست رفته است. يکي از راه‎هاي تلاش براي رسيدن به هدف، دعا کردن و از خدا خواستن است. تا جايي که بتوانم، تلاش مي‌‏کنم و پس از آنکه از تلاش خود نااميد شدم، به خدا رو مي‌‎آورم و از خدا مي‌‏خواهم که کمکم کند تا به هدفم برسم و دنيايم را به دست بياورم. چه چيز موجب شد که من به اين وادي آمدم؟ بينش غلط من نسبت به دنيا و به خودم در ارتباط با دنيا مرا به اين سمت کشاند. پس انسان بايد ديدگاهش را در اين دو رابطه تصحيح کند.

فقر و غصّه، نتيجه دنياخواهي
ابن ابي‏يعفور که از اصحاب امام صادق (عليه‎السلام) است، از ايشان نقل مي‌‏کند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْيَا أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلِ الدُّنْيَا إِلَّا مَا قُسِّمَ له»؛ کسي که صبح و شام کند در حالي که دنيا بزرگ‎‌ترين همّ او باشد، خداوند نيازمندي را بين دو چشمش قرار مي‌‎دهد. يعني هميشه احساس کم‎بود مي‌‎کند و از دنيا جز به مقداري که براي او مشخص شده برخوردار نمي‌‏گردد. «همّ» دو معنا دارد؛ يکي آهنگ به سوي هدف و هدف‎گيري و دومي غصّه و غم و اندوه. کسي که شب تا صبح و صبح تا شب به دنبال دنيا باشد، هميشه در ترس به سر مي‌‏برد؛ چرا که دنيا بزرگ‎‌ترين غصّه او است. مي‌‏گويد هرچه مي‌‎خواهد بشود، ولي اين دنيا از بين نرود! اگر «همّ» را به معناي غصّه بگيريم، بزرگ‎‌ترين غصّه، آن‏جايي است که انسان به هدفش نرسد. اگر بزرگ‎‌ترين همّ انسان دنيا باشد- چه به معناي هدف و چه به معناي غصّه- دنيا هدف انسان مي‌‏شود و انسان براي دنيا اصالت قائل مي‌‏شود و ديگر آن را به عنوان ابزار و وسيله نمي‌‏بيند.

بي‏نيازي و آرامش، نتيجه آخرت‏طلبي
امام صادق (عليه‏السلام) در ادامه روايت مي‌‏فرمايند: «وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْآخِرَةُ أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْغِنَى فِي قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَه». [5] در مقابل گروه پيشين، کسي که بزرگ‎‌ترين هدف و غصّه‎اش آخرت باشد، خداوند بي‎نيازي را در دل او قرار مي‌‎دهد. چنين فردي که از دنيا به مقدار کفاف بهره‏مند است، هيچ‏گاه احساس نياز نمي‌‎کند. او نشئه آخرت را بزرگ‎‌ترين مقصد، هدف، اندوه و غصّه خود قرار مي‌‎دهد و خداوند بي‎نيازي را در دل او قرار مي‌‏دهد و به اندازه نيازش او را از نعمات دنيوي بهره‏مند مي‌‏سازد. در روايت مذکور هر دو بينش مطرح شده است؛ چرا که بين صدر روايت و ذيل آن مقابله برقرار است. ابتدا به نشئه دنيا مي‌‏پردازد و سپس نشئه آخرت را مدّ نظر قرار مي‌‏دهد. مسأله اين است که ما بايد بينشمان را تصحيح کنيم.

دعا براي کسب بينش صحيح نسبت به دنيا
علي (عليه السلام) در وصيت خود به امام حسن (عليه‎السلام) فرمودند: «لَا تَکُنِ الدُّنْيَا أَکْبَرَ هَمِّک». [6] مبادا بزرگ‎‌ترين هدف و يا غم و غصّه‎ات دنيا باشد! لذا در دعاهايي که به ما آموخته‏اند، يکي از مسائلي که بيان مي‌‏شود، دعا در جهت تصحيح بينش‏ نسبت به امور دنيوي است. اهل بيت (عليهم‏السلام) نمي‌‏گويند براي دنيايت دعا نکن، بلکه مي‌‏گويند با بينش صحيح براي دنيايت دعا کن! در روايتي نقل شده است: «رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ کَانَ يَدْعُو دَائِماً بِهَذَا الدُّعَاءِ»؛ پيغمبر اکرم هميشه اين دعا را مي‌‎کرد: «اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْيَتِکَ مَا يَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ مَعَاصِيک»؛ خدايا! به من خشيتي عطا کن که بين من و معصيت تو فاصله اندازد. سپس مي‌‏فرمودند: «وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْيَا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا». [7] مبادا دنيا مقصد من و يا بزرگ‎‌ترين غصّه من شود. مبادا منتهاي ديدِ من، دنيا شود و به آخرت نرسد.
اگر مي‌‏خواهي دعا کني، ابتدا در پي اين باش که خدايا، بينش من را نسبت به دنيا تصحيح کن تا دنيا هدف و بزرگ‎‌ترين غصّه من نشود. اگر دعايت اِن‏شاءالله مستجاب شد، آن‏وقت براي دنيايت دعا کن. اگر بينشت تصحيح شد، از خدا کفاف مي‌‎خواهي و بيش از آن نمي‌‎خواهي. هر چه دنيا در پي تو باشد، تو از آن گريزان هستي. چنين فردي صاحب بينش صحيح در ارتباط با دنيا است.

توسل به اميرالمؤمنين (عليه‏السلام)
در روايات داريم که وقتي آن حادثه عظيم در صبح روز نوزدهم ماه مبارک رمضان واقع شد، علي (عليه‏السلام) فرمودند: «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه»؛ قسم به پروردگار کعبه که به هدفم رسيدم؛ از اين نشئه عبور کردم و به نشئه آخرت رسيدم. حضرت بعد از آن ضربه نمي‌‎توانستند خود را نگه دارند و دائماً به راست و چپ متمايل مي‌‎شدند. امام حسن (عليه‏السلام) نماز را ادامه دادند و علي (عليه‏السلام) بقيّه نماز را نشسته خواندند و سپس حضرت را به صحن مسجد آوردند.
امام حسن (عليه‏السلام) سر پدر را به دامن گرفته و شروع به گريه کردند و سپس رو به پدر فرمودند پدر! کمر من را شکستي. علي (عليه‎السلام) گفت فرزندم گريه نکن؛ اين را بدان که پدرت از اين به بعد ديگر غم و غصّه‎اي ندارد. سپس فرمودند جدّت پيغمبر اکرم، جدّه‎ات خديجه، مادرت فاطمه، حوريان بهشتي، همه در انتظار من هستند. مي‌‏گويند سر مبارک حضرت را بسته بودند، ولي از اطراف پارچه خون بر روي صورت حضرت جاري بود؛ رنگ صورت به سپيدي مايل شد. امام حسن (عليه‎السلام) گريه مي‌‎کرد. علي (عليه‎السلام) بي‎هوش شد؛ اشک‎هاي امام حسن (عليه‏السلام) روي چهره علي (عليه‎السلام) ريخت؛ حضرت چشمش را باز کرد، ديد امام حسن (عليه‏السلام) گريه مي‌‎کند. گفت فرزندم گريه مکن؛ از گريه‎هاي تو ملائکه آسمان به گريه در مي‌‎آيند. بعد، علي (عليه‏السلام) شروع کرد به دعا کردن: «إلَهِي أسألُکَ مُرَافَقَةَ الأنبِيَاءِ وَ الأوصِيَاءِ وَ أعلَي دَرَجَاتِ جَنَّةِ المَأوَي». اين دعاي علي (عليه‏السلام) در مسجد کوفه بود؛ امّا صداي منادي به خانه علي (عليه‏السلام) که رسيد، دختر علي شروع کرد صدا زدن: «وَا أبَتَاهُ وَا أمِيرَالمُؤمِنينَاه»... [8]

________________________________________
[1]. بحارالأنوار، ج 91، ص 96
[2]. بحارالانوار، ج 74، ص 189
[3]. به قول ما طلبه‏‌ها «حق انتفاع» دارد.
[4]. بحارالانوار، ج 70، ص 81
[5]. بحارالانوار، ج 70، ص 17
[6]. بحارالانوار، ج42، ص 202
[7]. بحارالانوار، ج 92، ص 361
[8]. بحارالانوار، ج 42، ص 280

منبع : شبستان




آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما