* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 06 آبان 1391 تعداد بازديد: 1589 
آيا شيعه معتقد به تحريف قرآن است؟
 
 قرآن، معيار تشخيص حق و باطل و مايه جدايي درست از نادرست است؛ به اين معنا که هر سخني حتي آنچه به اسم روايات به ما مي رسد، بايد به قرآن بازگردانده شود، اگر با آيات آن سازگار است، حق و در غير اين صورت، باطل است.
 
 
به گزارش «شيعه نيوز»، مشهور دانشمندان شيعه برآنند که هيچ گونه تحريفي در ساحت مقدس قرآن راه نيافته و قرآني که امروز در دست ما است، همان کتاب آسماني است که بر پيامبر گرامي نازل شد و هيچ زياده و نقصاني در آن صورت نگرفته است. براي روشن شدن اين سخن، به چند گواه روشن در اين زمينه، اشاره مي کنيم: نخست: پروردگار عالم صيانت و پاسداري از کتاب آسماني مسلمانان را تضمين نموده و مي فرمايد: « اِنّا نَحْنُ نَزَّلْناالذِّکْرَ وَانّا لَهُ لَحافِظُوْنَ » ما قرآن را فرو فرستاديم و يقيناً از آن نگهباني مي کنيم. روشن است که شيعيان جهان، از آنجا که قرآن را به عنوان سرلوحه انديشه و رفتارخود قرار مي دهند، به اين آيه شريفه ارج نهاده و به پيام آن در حفظ و صيانت کتاب خدا، ايمان دارند. دوم: پيشواي بزرگ شيعيان علي ( عليه السلام ) که خود همواره همراه پيامبرگرامي و از کاتبان وحي بود، در مناسبتهاي گوناگون ، مردم را به سوي همين قرآن، دعوت فرموده است که برخي از سخنان آن حضرت را يادآور مي شويم: «واعلموا أنّ هذا القرآن هو النّاصح الّذي لايغشّ و الهادي الّذي لايضلّ » بدانيد که اين قرآن، موعظه گري است که هرگز غش و خيانت نمي کند و راهنمايي است که هرگز گمراه نمي سازد. « اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ لَمْ يَعِظْ أحَداً بِمِثْلِ هذَا الْقُرآنِ فَإنَّهُ حَبْلُ اللهِ الْمَتِيْنُ وَسَبَبُهُ الْمُبِيْنُ».

خداوند سبحان، هرگز کسي را به مانند اين قرآن نصيحت نفرموده است، قرآن ريسمان ستبر الهي و وسيله استوار خداست « ثم أنزل عليه الکتاب نوراً لا تطفأ مصابيحه، و سراجاً لايخبوا توقّده و منهاجاً لايضلّ نهجه و فرقاناً لايخمد برهانه» سپس خداوند کتابي را فرو فرستاد که نوري است خاموش نشدني و چراغي است که هرگز بي فروغ نمي شود و راهي است که هرگز رهروانش را گمراه نمي سازد و مايه جدايي حق و باطل است که هيچگاه دچار خمودي برهان نمي گردد. از سخنان والاي پيشواي بزرگ شيعيان، به خوبي روشن مي گردد که قرآن کريم بسان چراغ فروزاني است که تا ابد، روشنگر راه انسانهاي پيرو آن،باقي خواهد ماند و هيچگونه دگرگوني که موجب خاموشي فروغ آن و يا باعث گمراهي انسانها گردد، در آن راه نخواهد يافت.

 اگر تحريف در قرآن راه يابد، تمسک به آن موجب هدايت نمي شود 

سوم: دانشمندان شيعه، اتفاق نظر دارند که پيامبر گرامي فرمود: من در ميان شما دو يادگار سنگين و گرانبها به جاي مي گذارم ؛ يکي کتاب خدا ( قرآن ) و ديگر اهل بيت و عترتم، مادام که به آن دو تمسک جوييد، هرگز گمراه نمي شويد. اين حديث، از احاديث متواتر اسلامي است که هر دو گروه شيعه و سني آن را نقل کرده اند. از اين بيان نيز به روشني معلوم مي گردد که از نظر شيعه، کتاب خدا ( قرآن ) هرگز دچار دگرگوني نخواهد شد؛ زيرا اگر تحريف در قرآن راه يابد، تمسک به آن موجب هدايت و رفع گمراهي نمي شود و اين نتيجه، با نص اين روايت متواتر، ناسازگار است. چهارم: در روايات پيشوايان شيعه، که همه دانشمندان و فقيهان ما آنها را نقل کرده اند، به اين حقيقت تصريح شده است که قرآن، معيار تشخيص حق و باطل و مايه جدايي درست از نادرست است؛ به اين معنا که هر سخني حتي آنچه به اسم روايات به ما مي رسد، بايد به قرآن بازگردانده شود، اگر با آيات آن سازگار است، حق و درست و در غير اين صورت، باطل و نادرست خواهد بود. روايات در اين زمينه، در کتابهاي فقهي و روايي شيعه بسيار است که به يکي از آنها اشاره مي کنيم: امام صادق عليه السلام مي فرمايد:«ما لَمْ يُوافِقْ مِنَ الْحَدِيْثِ الْقُرآنَ فَهُوَ زُخْرُفٌ» هر سخني که با قرآن سازگار نباشد، بيهوده و باطل است. از اين روايات نيز به خوبي روشن مي گردد که دگرگوني، در قرآن راه ندارد و لذا اين کتاب مقدس، تا ابد مي تواند به عنوان ميزان شناخت حق و باطل، قلمداد شود. پنجم: دانشمندان بزرگ شيعه که همواره پيشتازان فرهنگ اسلام و تشيع بوده اند، به اين حقيقت اعتراف کرده اند که قرآن کريم هرگز دچار دگرگوني نخواهد شد. گرچه شمارش همه اين بزرگان دشوار است، ليکن به عنوان نمونه به برخي از آنها اشاره مي کنيم :1- ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بابويه قمي، معروف به «صدوق» (متوفاي 381 هـ) مي فرمايد: اعتقاد ما درباره قرآن اين است که آن سخن خدا و وحي است و کتابي است که باطل و نادرسي در آن راه ندارد و از جانب پروردگار حکيم و دانا نازل گرديده است و او فرو فرستنده و نگهبان آن مي باشد»

همه مسلمانان بر عدم فزوني قرآن، اتفاق نظر دارند 

 2 ـ سيد مرتضي علي بن حسين موسوي علوي، معروف به «علم الهدي»(متوفاي 436 هـ) مي فرمايد:گروهي از صحابه پيامبر؛ مانند عبدالله بن مسعود و اُبيّ بن کعب و غير آنها،بارها همه قرآن را از اول تا به آخر، بر پيامبر گرامي خواندند و همه اين ها به خوبي بر اين حقيقت گواهي مي دهند که قرآن گردآوري شده و مرتب و بدون کاستي و پراکندگي بوده است. 3 ـ ابوجعفر محمد بن حسن طوسي معروف به «شيخ الطائفه»(متوفاي 460 هـ ) مي فرمايد «اما سخن در فزوني ياکاستي قرآن، از مطالبي است که در خور اين کتاب نمي باشد؛ زيرا همه مسلمانان بر عدم فزوني قرآن، اتفاق نظر دارند و در مورد کاستي آن هم، ظاهر مذهب مسلمانان، برخلاف آنانست و اين گفتار(عدم زيادتي درقرآن)به مذهب ما سزاوارتر است. اين سخن را سيد مرتضي پذيرفته و تأييد نموده است و ظاهر روايات نيز همين حقيقت را به ثبوت مي رساند. اندکي از مردم، به رواياتي در مورد نقصان آيات و يا جابه جايي آنها اشاره کرده اند که از طريق شيعه و اهل سنت رسيده است ولي اين روايات، از قبيل خبرهاي واحد هستند که موجب علم و ياعمل بر طبق آن نمي شوند و بهتر آن است که از آنها اعراض شود» 4 ـ ابوعلي طبرسي، صاحب تفسير«مجمع البيان» مي فرمايد: در مورد فزوني قرآن، همه امت اسلامي، بر بي پايگي آن، اتفاق نظر دارند، و اما در موردکاسته شدن آيات آن، اندکي از اصحاب ما و گروهي از فرقه «حشويه» از اهل سنت رواياتي آورده اند، ولي آنچه از مذهب ما پذيرفته شده و صحيح است، برخلاف آن مي باشد.

5 ـ علي بن طاووس حلي معروف به«سيد بن طاووس»(متوفاي 664 هـ) مي فرمايد: نظر شيعه آن است که دگرگوني در قرآن راه ندارد.
6 ـ شيخ زين الدين عاملي(متوفاي 877 هـ) در تفسير آيه « اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکْرَ وَاِنّا لَهُ لَحافِظُوْنَ» مي فرمايد: يعني ما قرآن را از هر دگرگوني و تغيير و فزوني محافظت و پاسداري
مي نماييم.
7 ـ قاضي سيد نورالدين تستري، صاحب کتاب احقاق الحق،(متوفاي 1019 هـ) مي فرمايد: آنچه برخي به شيعه اماميه نسبت داده اند که آنان به دگرگوني قرآن قائل هستند، مورد پذيرش همه شيعيان نيست. تنها اندکي از آنان، چنين عقيده اي دارند که درميان شيعيان، به آنان اعتنا نمي شود.

8 ـ محمد بن حسين، معروف به «بهاءالدين عاملي»(متوفاي1030هـ) مي فرمايد: صحيح آن است که قرآن عظيم، از هرگونه فزوني و کاستي مصون است و اين که گفته مي شود نام اميرمؤمنان عليه السلام از قرآن حذف شده است ! نزد دانشمندان پذيرفته نيست و هر کس که در تاريخ و روايات کاوش کند، مي داند که قرآن به دليل تواتر روايات و نقل هزاران تن از صحابه ثابت و استوار است و همه آن در زمان پيامبر گرامي، گردآوري شده است.9 ـ فيض کاشاني، صاحب کتاب وافي(متوفاي 1091 هـ) پس از آن که آياتي از قبيل «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکْرَ وَاِنّا لَهُ لَحافِظُوْنَ» را که بر عدم دگرگوني قرآن دلالت دارند، ذکر مي کند، مي فرمايد:در اين هنگام، چگونه ممکن است تحريف و دگرگوني در قرآن راه يابد؟ علاوه بر اين که روايات تحريف، مخالف کتاب خدا است. پس بايد اين روايات را بي پايه دانست.

قرآن به دليل تواتر روايات و نقل هزاران تن از صحابه، ثابت و استوار است

 10 ـ شيخ حر عاملي(متوفاي 1104 هـ) مي فرمايد:«انسان کاوشگر درتاريخ و اخبار؛ بدرستي مي داند که قرآن به دليل تواتر روايات و نقل هزاران تن از صحابه، ثابت و استوار است و در زمان پيامبر، گردآوري شده و منظم بوده است.
11 ـ محقق بزرگوار «کاشف الغطاء» در کتاب معروف خود «کشف الغطاء» مي گويد: شکي نيست که قرآن، در پرتو حفظ و صيانت الهي، از هر کمبود( و دگرگوني) محفوظ مانده است، چنانکه صريح قرآن و اتفاق نظر دانشمندان در همه عصرها بر آن گواهي مي دهد و مخالفت گروه اندکي، قابل اعتنا نمي باشد.

12 ـ رهبر انقلاب اسلامي، امام خميني(قدس سره) نيز در اين زمينه سخني دارند که به عنوان گواه روشن ديگر، آن را يادآور مي شويم: هرکس به عنايت مسلمانان در مورد گردآوري قرآن و نگهباني و ضبط وتلاوت و نوشتن آن، آگاه باشد، بر بي پايگي پندار « تحريف قرآن» گواهي مي دهد وآن را غيرقابل باور مي يابد و اخباري که در اين زمينه وارد شده، يا ضعيف است که نمي توان به آنها استدلال نمود و يامجهول است که نشانه هاي ساختگي بودن آنها آشکار مي باشد و يا رواياتي است که مضمون آنها، تأويل و تفسير قرآن است و يا اقسام ديگر که بيان آنها به تأليف کتابي جامع در اين مورد نياز دارد و اگر بيم خارج شدن از موضوع بحث نمي رفت، تاريخ قرآن و آنچه در طول قرنها برآن گذشته را شرح مي داديم و روشن مي ساختيم که قرآن مجيد، درست همين کتاب آسماني است که در دست ما است و اختلاف نظري که در ميان قاريان قرآن وجود دارد ، امري جديد است که هيچ ارتباطي با آنچه که جبرئيل امين بر قلب پاک پيامبر گرامي نازل نمود ، ندارد»
 
نتيجه : جمهور مسلمانان ، اعم از شيعه و سني برآنند که اين کتاب آسماني ، درست همان قرآني است که بر پيامبر گرامي، فرو فرستاده شده است و از هرگونه تحريف و دگرگوني و فزوني و کاستي در امان است. با اين بيان، بي پايگيِ نسبت ناروايي که به شيعيان داده اند، به ثبوت مي رسد و اگر نقل روايات ضعيفي در اين مورد موجب اين اتهام گرديده است ، مي گوييم نقل اين روايات به فرقه اندکي از شيعه اختصاص ندارد ؛ زيرا جمعي از مفسران اهل سنت نيز اينگونه روايات ضعيف را نقل کرده اند که به چند نمونه از آنها اشاره مي کنيم: الف) ابوعبدالله محمد بن احمد انصاري قرطبي در تفسير خود از ابوبکر انبازي و او نيز از اُبيّ بن کعب روايت مي کند که سوره احزاب ( با هفتاد و سه آيه ) در زمان پيامبر به اندازه سوره بقره ( که دويست و هشتاد و شش آيه دارد ) بوده است و آيه « رجم » نيز در اين سوره قرار داشته هم اکنون اثري از چنين آيه اي در سوره احزاب به چشم نمي خورد! نيز در همين کتاب، از عايشه نقل مي کند که گفته است: سوره احزاب در زمان پيامبر دويست آيه داشته، پس چون مصحف نوشته شد، به بيش از آنچه که الآن موجود است دست نيافتند ! ب) صاحب کتاب «الاتقان» نقل مي کند که عدد سوره هاي مصحب «اُبيّ» يکصد و شانزده سوره بوده است؛ زيرا دو سوره ديگر به نامهاي «حفد» و «خلع» در آن وجود داشته است در حالي که همه مي دانيم قرآن کريم يکصد و چهارده سوره دارد و از آن دو سوره (حفد و خلع) در قرآن، اثري نيست.
ج) هبة الله بن سلامه، در کتاب «الناسخ و المنسوخ» از انس بن مالک نقل مي کند که گفته است:در زمان پيامبر سوره اي را مي خوانديم که به اندازه سوره توبه بود و من تنها يک آيه از آن را حفظ کرده ام و آن اين است: لَوْ اَنّ لاِبْنِ آدَمَ وادِيانِ مِنَ الذَّهَبِ لاَبْتَغي اِلَيْهِما ثالِثاً وَلَوْ اَنَّ لَهُ ثالِثاً لاَبْتَغي اِلَيْها رابِعاً وَلاَيَملأ جَوفَ اِبْنِ آدَمَ اِلاّ التُرابُ وَيَتُوبُ اللهُ عَلي مَنْ تابَ ! در حالي که مي دانيم چنين آيه اي در قرآن يافت نمي شود و اصولاً با بلاغت قرآن نيز سازگار نمي باشد. د) جلال الدين سيوطي در تفسير«در المنثور» از عمربن خطاب روايت مي کند که سوره احزاب به اندازه سوره بقره بوده و در آن نيز آيه «رجم» وجود داشته است.بنابراين ، گروه اندکي از دو فرقه شيعه و سني ، روايات ضعيف و سست بنياني را در مورد « وقوع دگرگوني در قرآن»نقل کرده اند. اين روايات ضعيف، از ديدگاه اکثريت قريب به اتفاق مسلمانان؛ اعم از تشيع و تسنن پذيرفته نشده است، بلکه نص آيات قرآن و روايات صحيح ومتواتر اسلامي واجماع واتفاق هزاران تن از اصحاب پيامبر و اتفاق مسلمانان جهان بر آن است که هيچگونه تحريف ، تغيير ، فزوني و کاستي در قرآن مجيد ، راه نداشته و ندارد.


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  مدير وبلاگ وهابيت خاري در چشم اسلام     -   تاريخ:  09 آبان 91 - 22:34:02
اين وهابيان براي اين که بتوانند ادعاي تحريف را به شييعه نسبت دهند حاضر شده اند کتب خود را تحريف کنند علاقمندان مي توانند گوشه از تحريف حقايق را در کتب اين فرقه ضاله در آدرس زير ببينند: http://www.alvahhabi.blogfa.com/post/57
2   نام و نام خانوادگي:  محسن فرجي خواه     -   تاريخ:  13 مرداد 93 - 12:14:54
از اطلاعات بسيار مفيد شما بسيار سپاسگذارم. در مباحثي که با برادران اهل سنت و يا دوستاني که مطالعه کمي دارند از آنها بوفور استفاده ميکنم. اميدوارم در تمامي مراحل موفق و پيروز باشيد.




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما