* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 12 آبان 1391 تعداد بازديد: 1070 
بيانات آيت الله وحيد خراساني در خصوص فضيلت روز غدير و مقامات اميرالمؤمنين (عليه السلام)
 

افسوس که عمري گذشت و ما تو را نشناختيم و به اندازه خودمان هم حق تو را ادا نکرديم. چه بايد گفت. بهتر از همه اين است که از زبان خود پيغمبر بشنويم که او کيست و در وجود او چيست. قال رسول الله صلي الله عليه وآله: هر کس بخواهد آدم را ببيند در علمش - وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا - هر کس بخواهد ببيند نوح را در فهمش، هر کس بخواهد ببيند ابراهيم را در حلمش- از هر پيغمبري آن شاخصه او را گرفته- ابراهيم و آن حلم! باز قرآن بخوان ببين حلم چه حلمي بود! وقتي فرزندش را خواباند، شمشير را کشيد، آنجا بايد بفهمي حلم ابراهيم چه حلمي بود.

 همزمان با فرارسيدن عيدالله الاکبر آيت الله وحيد خراساني از مراجع تقليد با تاکيد بر هر چه با شکوه برگزار شدن بزرگترين عيد خدا بياناتي را اظهار داشتند که متن کامل آن به شرح زير است :
 
 بسم الله الرحمن الرحيم
 الحمد لله رب العالمين وصلي الله علي سيدنا محمد وآله الطاهرين سيما بقية الله في الأرضين واللعن علي أعدائهم إلي يوم الدين .
 
 مطلبي که اهم مطالب است در اين زمان، معرفت، به حقيقت معرفت، به مقامي است که لا يدرک ولا يوصف، منتها در حد امکان. قضيه غدير و حادثه اين روز نه تا کنون فهميده شده و نه آن چنان که بايد و شايد تحقيق شده. دقائق مطالب در فقه روايات معتبر است. اين روايت از احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي است که اين مرد از خواص امام هشتم است و از اصحاب اجماع. سند شيخ اعلي الله مقامه به بزنطي سند تام و تمام است؛ قهرا چنين روايتي بايد معرض افکار فقهاي عريق در فقاهت باشد تا حدي درک کنند اهميت امر را. گفت: در محضر امام هشتم بوديم والمجلس غاص بأهله. بعد گفتگوي غدير پيش آمد. روايت مفصل است، شرحش هم فوق اين مجالس است. قسمتي از روايت اين است. فرمود به همچو کسي که از خواص بود و قدرت درک داشت - از اين جمله ها معلوم مي شود چه خبر است- فرمود: در اين روز خداوند متعال براي هر مؤمني، هر مؤمنه اي، هر مسلمي، هر مسلمه اي، گناه شصت سال را مي آمرزد.
 
بعد فرمود: دو برابر آنچه در ماه رمضان که شهر الله اعظم است و منزل قرآن است و مورد ليلة القدر است، آن هم اجر صائمين، اما آنچه را که در ماه رمضان آزاد کرده از عذاب نار، دو برابر در روز غدير آزاد مي کند.
 
بعد باز فرمود: آن کس را که در ليلة القدر، شب قدري که خير من الف شهر، آن اندازه که آزاد کند از نار، دو برابر در روز غدير آزاد مي کند. آنچه محير العقول اهل فن است، اين بيان امام است که توأم است با قسم جلاله: والله... ، کسي که گفتۀ او صدق مطلق است اما بيانش اين است: والله ! اگر مردم اين روز را به حقيقتش بشناسند - کلمات امام امام الکلمات است – لو عرف الناس اين روز را اما بحقيقته، لصافحتهم الملائکة؛ ملائکۀ ملأ اعلا روزي ده مرتبه با کساني که عارف به حقيقت اين روز باشند، مصافحه مي کنند. از اين بيانات بايد فهميد چه غوغايي است. چه روزي است و روز هم روز چه کسي است.
 
کسي که ومَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى - نص قرآن است- ومَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ، آنچه[را] او مي گويد القاي خداست. علامه اين روايت را از اخطب خوارزم نقل مي کند: - متن روايت بايد تامل شود- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ : لَوْ أَنَّ الرِّيَاضَ أَقْلَامٌ - تصورش عقل را مبهوت مي کند- تمام درختان عالم اگر قلم بشوند، وَالْبَحْرَ مِدَادٌ دريا هم مرکب بشود، وَالْجِنَّ حُسَّابٌ والْإِنْسَ كُتَّابٌ - هر يک از اين کلمات عنايتي دارد- حساب به جن، سيطرۀ روحي او بر معادلات، اما کتابت با انس، دريا مرکّب، تمام جنس جن، حسابگر، تمام بشر از اول تا آخر، نويسنده، مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ .
 
اين جمله آن هم از پيغمبر خاتم براي اهلش چه مي سازد؟ ما احصوا، بعد از همه اينها احصا شدني نيست. نتيجۀ بحث اين است که اين بشر خواه ناخواه محدود است و متناهي. چه شده که يک انسان به اين جا رسيده که فضائل او لا يتناهي است، فضيلت در حد و حصر نمي گنجد.
 
سرّش چيست؟ سرّش اين است : اين متناهي، فاني شده اراده اش در ارادۀ ذات لايتناهي. وقتي رسيد به مقامي که قدم گذاشت روي تمام دنيا و ما فيها؛ اين قدم اولش بود. قدم دوم گذاشت روي تمام درجات بهشت تا اعلا عليين. همه را پايمال کرد، بعد رسيد به اين جا گفت: عبدتک ؛ تو را پرستيدم نه براي شوق ثوابت که تمام اولين و آخرين اعمالشان منشأش خوف عقاب است شوق ثواب است. قلم بر همه کشيد، بعد گفت: وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک. کسي که اين چنين بشود خواه ناخواه با او چنان مي شود. منتها وظيفۀ علماي محققين است که حقايق مقامات او را درک کنند و به مردم بفهمانند.
 
اين مقام بسيار مهم است. زيارت جامعه کبيره که اصح الزيارات است، هر جمله اي از آن کتابي است، يک جمله اين است: وجعلني ممن يقتص آثارکم، بارالها! مرا قرار بده از کساني که آثار اينها را براي مردم بگويم. مهمترين نتيجۀ اين بحثها اين است : باب الله الاعظم، صراط الله الاقوم اوست، اگر او شناخته شد، اگر راه به او پيدا شد راه به خدا، به تمام انبيا مفتوح است والا يکسره مسدود است. باب الله اوست. أنا مدينة العلم... أنا دارالحکمة وعلي بابها. کسي که مي خواهد وارد شهري بشود اول بايد درِ آن شهر را پيدا کند. معرفت در اين مقام بهت انگيز است. اين روايت که باز صدوق اعلي الله مقامه نقل مي کند: قال رسول الله – اهلش بايد خوب گوش بدهند درک کنند- علي في السماء السابعة کالشمس بالنهار وفي السماء الدنيا کالقمر بالليل . يعني چه علي در آسمان هفتم مثل خورشيد است در وسط سماء، علي در سماء دنيا مثل قمر است در شب تاريک؟ کسي تامل کرده تا بفهمد که عقل کل و کل عقل دراين بيان چه اراده کرده؟ سماء دنيا کجاست؟ قرآن بخوان. تمام اين کهکشان ها که ميلياردها سال، آن هم به سال نوري فاصله با زمين دارند، همه در سماء دنيا اند. زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ. اين، سماء دنياست.
حالا آسمان دوم چه خبر است! آسمان سوم چه خبر است! تا برسد به آسمان هفتم. آسمان هفتم، علي آفتاب است. آسمان اول علي ماهتاب است. مقصد از اين کلمه اين است که اهل زمين کجا!!! داخل حساب نيستند؛ اهل آسمان، آن هم سماء دنيا، استعدادشان براي شناختن او در اين حد است . از او درک مي کنند نور ماه را ولي وقتي رسيد به آسمان هفتم که ديگر ملائکه مقربين اند- من ملائکة أسکنتهم سماواتک- آنها استعدادشان چون بالاتر است درکشان از علي مثل آفتاب در وسط نهار است؛ پس خود اهل آسمان باز مراتب دارند در معرفتش. از ماه گرفته در شب تا خورشيد در روز. باز از آن جا مي گذرد .
 
افسوس که عمري گذشت و ما تو را نشناختيم و به اندازه خودمان هم حق تو را ادا نکرديم. چه بايد گفت. بهتر از همه اين است که از زبان خود پيغمبر بشنويم که او کيست و در وجود او چيست.
 
قال رسول الله صلي الله عليه وآله: هر کس بخواهد آدم را ببيند در علمش - وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا - هر کس بخواهد ببيند نوح را در فهمش، هر کس بخواهد ببيند ابراهيم را در حلمش- از هر پيغمبري آن شاخصه او را گرفته- ابراهيم و آن حلم! باز قرآن بخوان ببين حلم چه حلمي بود! وقتي فرزندش را خواباند، شمشير را کشيد، آنجا بايد بفهمي حلم ابراهيم چه حلمي بود. هر که بخواهد او را در حلمش ببيند، هر کس بخواهد يحيي را در زهدش ببيند، هر کس بخواهد کليم الله موسي را در هيبتش ببيند، هر کس بخواهد عيسي را در عبادتش ببيند، هر کس بخواهد ايوب را در صبرش ببيند، هر کس بخواهد داوود را در حکمتش ببيند، هر کس بخواهد سليمان را در بهجتش ببيند، فلينظر إلي علي بن أبي طالب. نه تنها مسأله اين است، يک نفر يک بشر به کجا رسيده ؟! عن البزنطي . روايت همچو روايتي است. عن البزنطي، عن حماد بن عثمان، عن فضيل، عن ابي جعفر، قال: کانت في علي سنة ألف نبي. در علي سنت هزار پيغمبر جمع بود. اين قدر کجا شناخته شد؟ اين مقام کجا فهميده شد؟ هنوز برتر و بالاتر است...وقت هست يا نه؟


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمود     -   تاريخ:  13 آبان 91 - 00:26:39
ما هرچه قدر از غدير بدانيم آنهم با استفاده ازبيانات گهربار امامان معصوم عليهماالسلام باز هم به اندازه ظرفيت انساني امان دانسته ايم نه واقعيت واقعي غدير؛عنايت بفرمائيدوقتي وجودمقدس معصوم عليه السلام ميفرمايدغدير در آسمان معروفتراز زمين است يعني جه؟ما همينقدر ميدانيم كه درغدير تلاش 124000پيغمبراز حضرت آدم تا خاتم صلي الله وعليه وآله وسلم به بار نشست ودين خدا براساس فرموده الهي"اليوم اكملت لكم دينكم"كامل شد ونعمت الهي براساس"واتممت عليكم نعمتي"به نهايت خودرسيدبه هرحال خداي لاشريك را بخاطراين لطف عظيم شاكريم واين روز بزرگ روزي كه اولين تبريك گو خدمت مولي الموحدين با عنوان "اميرالمومنين "حضرت جبريل امين بود را شادمانه تبريك وشادباش عرض ميكنم ويك بيت از يكي از ترجيع بندهايم را به محضرمقدس آقاامام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به عنوان برگ سبزي تقديم ميدارم با اميدآنكه موردعنايت آن بزرگوار واقع بشه انشاالله صدشكر كه باذكر علي رشدنموديم ًًًًًيعني كه دمادم به ركوعيم وسجوديم




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما