* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 04 آذر 1391 | تعداد بازديد: 1462 | |
همنوايي شيرخوارگان حسيني با لالايي رباب براي علياصغر(ع) | ||
امروز مادران با چهرههاي حزن آلود همراه با قطرات اشک، بر شيرخوارگان خود رداي سبز علوي پوشاندند و به ياد علياصغر(ع) با نواي لالايي حضرت رباب همصدا شدند. ● گزارش تصويري مرتبط ------------------------------- به گزارش خبرنگار «تکيه خبر» خبرگزاري فارس، مصلي امام خميني(ره) تهران امروز شاهد حضور شيرخوارگان سبزپوشي بود که به عشق طفل شيرخوار دشت نينوا، لباس سربازي حضرت را بر تن کرده بودند.
مادراني با چهرههاي حزن آلود همراه با قطرات اشک رداي سبز بر تن شيرخواره خود ميکردند، بياختيار فرياد «يا حسين» سر ميدادند. جمعيت در شبستان مصلي به حدي زياد بود که بسياري از طريق نمايشگرهاي مستقر در فضاي بيروني به تماشاي مراسم ميپرداختند.
شيرخوارهها که از حضور همسن و سالهاي خود به وجد آمده بودند، با لبخندهاي کودکانهشان پرچمهايي را که در دست داشتند، به هم نشان ميدادند و به نوعي در همان حال و هوا به ابراز احساسات ميپرداختند و با اينکه نميتوانستند صحبت کنند، اما با پخششدن نواي لالايي علياصغر(ع) بر سر و سينه خود ميزدند. اين همه جمعيت براي اين آمده بود که با مصيبت جانکاه رباب(س) همدردي کنند، هر چند که از آن واقعه سالها ميگذرد، اما مادران با حضور خويش ميخواستند دردي از دردهاي رباب را تسکين بخشند. امروز روز مادراني بود که يا به تازگي مادر شده بودند يا اينکه براي چندمين بار طفل شيرخواره خود را آورده بودند. امروز روز مادراني بود که پرواز طفل کوچکشان را نظاره کردند. آمده بودند تا بگويند ما نيز در غم مادر علياصغر(ع) شريک هستيم.
فضاي روحاني مراسم شيرخوارگان حسيني، تداعيگر لحظه ظهور است، لحظهاي که مهدي فاطمه(س) اين همه سرباز براي برپايي حکومت عدل جهاني مهيا خواهد کرد. هنگامي که مداحان اهلبيت «حسن خلج و علي انساني» ذکر مصيبت ميخواندند، با مشاهده برخي شيرخوارگان که به سينه مادر پناه برده بودند، ناخودآگاه ياد صحنهاي ميافتادي که علي اصغر(ع) از تشنگي بيتاب بود و بانو رباب شيري نداشت که به فرزند دلبندش بدهد و اينگونه با علياصغرش نجوا ميکرد: بخواب آروم علي جان که مادرت بيداره / رفته عمو ابالفضل، واسه تو آب بياره الهي که تا زندهام، به داغ تو ننشينم/ نشه يه وقت رو نيزه، سر تو رو ببينم شرمندهام علي جان اگر که شير ندارم / ناخون نزن به سينم، ايشالله آب ميارم
با اين حال سختترين صحنه امروز زماني بود که گهواره نمادين سبز علياصغر(ع) بر روي دستان مادران تشيع ميشد و توان و رمق آدمي را تحليل ميرفت، بياختيار نقش بر زمين ميشدي و اينگونه ميگفتي: واي از دل رباب! واي از لحظهاي که گلوي علي اصغر از گوش تا گوش بريده شد، آن هم بر روي دستان پدر، واي از گهواره خالي علي اصغر(ع)، واي از دل مادري که جگرگوشه کوچکش در مقابل رويش پرپر شد. از گريههاي اصغر، دلم داره ميگيره / يه قطره آب بياريد، بچهام داره ميميره سه شعبه رو آوردن، به جاي قطره آب / آتيش زدن دوباره، به جون و قلب ارباب به ياد تو تا زندهام، اشکاي غم ميريزم / گهواره خاليتو، تکون ميدم عزيزم داغ يه سالگيت موند، روي دل شکستم / شش ماه بيشتر نداشتي، به ماتمت نشستم شايد در آن شرايط تنها مرحم دل رباب(س) ياد خدا بود، شايد او ميدانست با شهادت شيرخوارهاش بقاي اسلام امضا ميشود و تنها شايد همين مسئله او را سرپا نگه داشت، آري مادران با طفلهاي سبزپوش خود آمده بودند تا فرزند شيرخواره خود را نذر قيام مهدي کنند و در روز رستاخيز سربلند در برابر مادر علياصغر(ع) باشند. | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: سيد -
تاريخ: 15 آذر 91 - 20:59:03
سلام ممنون ميشم سري به وبلاک مابزنيد وشيرخوارگان ماروهم رسانه اي بکنيد تاحضور6000هزارنفري شيرخوارگان مارو به گوش تمام ايرانيان برسونيم http://shirkhare.blogfa.com |