به گزارش مرکز خبر حوزه، آيت الله صافي گلپايگاني به شبهاتي پيرامون فلسفه عزاداري براي حضرت سيّد الشهداء (عليه السّلام) پاسخ دادند.
اين مرجع تقليد در پاسخ به نامه اي پيرامون فلسفه عزاداري اباعبدالله الحسين(ع)، تاکيد کردند: اگر عزاداريها براي حضرت سيدالشهداء عليهالسلام نبود، همه چيز مُرده بود؛ اينها رمز حيات، حفظ سابقه، حفظ هويّت و ميراث بزرگ فرهنگي است.
وي با اشاره به اين که امام حسين عليهالسلام به عزاداري ما نيازمند نيست بلکه ما به او نيازمنديم، يادآور شدند: ما به معرفت راه حضرت سيدالشهداء عليهالسلام و احياي مکتب آن حضرت و حرکت در اين مسير نياز داريم.
معظم له هدف قرار دادن عزاداريها و مراسم عاشورا را هدف قراردادن قرآن و عترت و همه انبيا و خوبيهاست دانسته و تصريح کردند: امام حسين(ع) شهيد ديروز نبود و شهيد هميشه جاودان است که به همه بشريت راه خوبزندگيکردن را آموختند.
متن نامه و پاسخ هاي آيت الله صافي گلپايگاني بدين شرح است:
بسمه تعالي
محضر مبارک آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مدّظله
با سلام و تحيّت؛
چند وقتي است که نکاتي پيرامون فايده عزاداري براي امام حسين، ذهنم را مشغول کرده است که خواهش ميکنم به آنها پاسخ دهيد تا ابهامات بنده برطرف شود:
الف) عزاداري و روزهايي از سال را سياهپوشيدن و غمگينبودن آن هم به خاطر اينکه يک انسان خبيث در ۱۴۰۰ سال پيش، انسان خوبي را کشته و ديگر موضوع تمام شده است چه فايدهاي دارد؟ امثال اين واقعه بارها در تاريخ اتفاق افتاده است. آيا اين همه اوقات خود را صرف عزاداريکردن بيخردانه نيست؟ آيا حرف اهل سنّت که ميگويند: «شيعيان مردهپرست هستند» درست نيست؟ آيا با سر و سينهزدن و راهاندازي دسته و هيئت، امام حسين زنده ميشود؟
ب) همچنين در جايي خواندم وقتي يک شخص غربي، در عزاداري شيعيان براي امام حسين، شرکت کرد از يکي از شيعيان پرسيده بود: «چه کسي اين امام را کشته است؛ مسيحيان يا يهوديان؟» که وقتي با جواب منفي روبرو و متوجه شده بود که توسّط مسلمانان در 1400 سال قبل کشته شده است، متعجّبانه گفته بود: «خودتان طرف را کشتهايد، بعد خودتان داريد برايش عزاداري ميکنيد؟ اين کارهاي شما و صدمهزدن به خودتان و کار و زندگي را رهاکردن بعد از 1400 سال چه فايدهاي براي او دارد؟ و به چه درد شما ميخورد؟» بفرماييد واقعاً فايدهي اين همه عزاداري و کار را رهاکردن، براي ما و براي امام حسين چيست؟
پاسخ حضرت آيت الله صافي گلپايگاني:
بسم الله الرحمن الرحيم
عليکم السلام و رحمة الله
ج الف: ما اگر به اين حادثه از چشم مقاصد و معاني بلند آن و مراتب عالي و مقامات ملکوتي انبياء و اولياء و درجات قُرب آنها به خداوند متعال نگاه کنيم و سخن بگوييم، بايد مخاطبان آن مطالب کساني باشند که يا ملائکه ملأ اعلي باشند و يا اگر ابناء بشرند همرديف و همطراز آنها باشند، حضرت امام حسين عليهالسلام را در عاليترين مرتبهي امامت که مثل حضرت ابراهيم خليل عليهالسلام پس از طيّ آن مقامات و درجات عاليه به آن نائل گرديد بشناسيم و امام را در همان جايگاهي معرّفي کنيم که پيغمبر اکرم صليالله عليه و آله او را به آن معرّفي نمود و خود با همين پايگاه بيمانند عاشورايي، اوج عظمت وجود خود را به جهانيان نشان داد و موقفي را اتّخاذ فرمود که صعود و پرواز به آن جز با بالهاي روحالأميني و برتر ميسر نيست.
شما ميگويي: يک انسان خبيثي يک انسان خوبي را کشته، و سنّي مذهبها را به نداشتن معرفت به عظمت خاندان پيغمبر صليالله عليه و آله تا اين حد متّهم ميکني! اينکه انسان خبيث، انسان خوب را ميکُشد امري عادي است و بوده است.
در اين حادثه، جايگاه شمر و ابن زياد، سنان بن انس و يزيد که حسين بن علي سبط پيغمبر و سيّد جوانان اهل بهشت را ميکشند عنوان خبيث بر آنها به قدري کم معني است که اگر خباثت همه خبيثها را به يک نفر بدهند باز هم براي او کم است و عنوان انسان خوب بر حسين عليهالسلام - کسي که جامع همه خوبيها و کمالات انساني و انسان اشرف و اجلّ و اکرم و اعز و اولي به خدا و پيغمبر است- عنواني عادي و بسيار کمبها است.
شيعه، مردهپرست نيست. شيعه، زنده و زندهپرور است، چنانکه تجليل قرآن از انبيا، از ابراهيم و موسي و عيسي و صفا و مروه و حجر و مقام و بيت مردهپرستي نيست.
شيعه در تجليل از حسين عليهالسلام، از قرآن کريم و وحي الهي الهام گرفته و به هدايت آن عمل ميکند که آنها (مردگان) را بستاييد و به هدايت آنها هدايت يابيد؛ أُولئِکَ الَّذينَ هَدَى اللهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ. (سوره انعام، آيه190)
اين موضوع تمام نميشود، چنانکه اسم ابراهيم و ملّت ابراهيم و مقام ابراهيم و اسم موسي و عيسي و روزها و ياد مواقف و مقامات آنها تمام نميشود.
اين برنامهها، اين سينهزدنها و عزاداريها اعلام وجود و نفي شرک، نفي استکبار، نفي استحقار و استضعاف است. اين برنامهها مثل اذان است، مثل أشهد أن لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله است. مردهپرستي نيست. شما ميگوييد چي زنده ميشود؟ اينها اگر نبود، همه چيز مُرده بود. اينها رمز حيات است، حفظ سابقه است، حفظ هويّت است و ميراث بزرگ فرهنگي است.
(ب): اين منطق و گفتاري که نقل کردهايد، از بيسوادي سازندهي ساختگي اين گفت و شنودها حکايت دارد و به قدري سطح اين سخنان پايين و پايين است که انسان نميداند چه بگويد! بسيار جاهلانه و عوامانه است.
امام نه در نبرد با مسيحيان و نه يهوديان و نه اهل مذاهب ديگر کشته شد. امام، آن وجود مجسّم حقخواهي و حقپرستي و ستمستيزي و عدالتخواهي در نبرد بين حق و باطل و عدالت و ظلم و علم و جهل کشته شد.
او در ميدان «إنّي لا أرى الموتَ إلّا سعادةً والحياةَ مع الظالمين إلّا بَرَماً» و در راه نجات مستضعفان و احياء دين کشته شد.
با تأسف فراوان تمام آن واقعهي بزرگ و تاريخي و آن همه افتخارات و مواقف بزرگ که ايستادن و ايستادگي بر هر يک آنها کار نامدارترين رجال تاريخ است را در اين خلاصه ميکنيد که مرد خبيثي، مرد خوبي را کشته است و به واقعهاي که امثال و نظائر آن هميشه و همواره اتفاق ميافتد تشبيه ميکنيد؛ نه سوابق اين حادثه را ميگوييد و نه آن مرد خبيث را ميشناسانيد و نه آن مرد خوب را تعريف ميکنيد؛ نه از حَسَب و نَسَبَش، نه از اخلاق و رفتار و سيرهاش و نه از مسئوليتهاي بزرگي که مثل او بر عهده دارد ميگوييد!
چنان وانمود ميکنيد که شخصي عادي، زيدي را کشته و دعوايي شخصي بوده و طرفين دعوا به جان هم افتادند و اين هزار و چهارصد سال پيش که نه، اگر ديروز و همين امروز چنين شخصي عادي کشته شود، عزاداري و اين همه برنامههاي وسيع و مجالس سخنراني و ... برايش بيجا است.
نقلکنندهي اين سؤال و جواب، اگر مغرض نيست، علل حادثه، رجال حادثه، سوابق يزيد و بنياميّه و دشمني آنها با اسلام و جنايات بزرگ آنها را براي آن فرد غربي ميگفت تا تصديق کند که اين حادثه که يکهزار و چهارصد سال پيش اتفاق افتاده، اگر چهارصد هزار قرن پيش هم اتفاق افتاده بود بايد آن را بازگو کرد و به همه نسلها رسانيد.
اين، مکتب است، مدرسه است، هويّت عالي و متعالي بشر است. تکريم انسانهاي والا و حقپرست است.
پهلوان اين قيام و اقدام، فرد عادي نيست. آسمان، زمين، کهکشانها و عرش و کرسي است. امام حسين عليهالسلام است. او بود و خودش بود و تاريخ براي او همتا و همطراز نشان نميدهد.
يک آدم خوب هميشه هست و افرادش در کوچه و بازار بسيار و بيشمارند امّا کسي از آنها امام حسين عليهالسلام نيست.
او فرد يگانه بشر است. بايد فراموش نشود، بايد درسش و مکتبش هميشه مطرح باشد. امام حسين عليهالسلام به عزاداري ما نيازمند نيست بلکه ما به او نيازمنديم.
ما به معرفت راه او و رفتن در راه و احياء مکتب او نياز داريم. ميخواهيم باشيم، ميخواهيم با شرافت زندگي کنيم، ميخواهيم ذليل نباشم و در مقابل طواغيت و گردنکشان و متکبران سر خضوع و ذلّت فرود نياوريم.
اين عزاداريها همهاش فائده است. همهاش انسانساز است. عزاداريها و مراسم عاشورا را هدف اعتراض قرار دادن، هدف قراردادن قرآن و عترت و همه انبيا و همه خوبيهاست.
مسأله، عظيمتر از اين حرفهايي است که ميگوييم. امام حسين عليهالسلام شهيد فضيلت و حقيقت در طول تاريخ است. او شهيد ديروز نبود؛ او شهيد هميشه جاودان است که به همه بشريت راه خوبزندگيکردن را آموخت. او الگو و اسوه براي همه آزاديخواهان جهان است. بلي، حسين عليهالسلام امام و رهبر همه آزادمردان در طول تاريخ است.
اين است که حسين عليهالسلام هميشه زنده است و مردمي که با حسين عليهالسلام باشند، هميشه زنده و سرافراز و سربلند هستند. سلام الله عليک يا مولاي يا ابا عبدالله روحي و ارواح العالمين لک الفداء.