* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 29 آبان 1392 تعداد بازديد: 946 
يزيد لکه ننگي در تاريخ اسلام بلكه در تاريخ بشريت است
 
اهل بيت همگي به وي‍ژه آنها كه صحابي هم هستند، جايگاه خاصي در قلوب اهل سنت دارند و اهل سنتبه اهل بيت عشق مي ورزد. در اهل سنت كسي نيست كه محبت اهل بيت را در قلبش نداشته باشد .

به گزارش خبرگزاري تقريب، در همين زمينه با جناب مولوي "عبدالحميد اسماعيل زهي" مدير دارالعلوم مكي و امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت و گويي ترتيب داده شده است كه مشروح آن در ذيل مي آيد: 

لطفا واقعه كربلا را از نگاه اهل سنت بيان داريد؟
واقعه كربلا آزمايش بزرگي بود كه خداوند متعال در جريان اين واقعه، حضرت حسين رضي الله عنه را که نوه حضرت رسول و فرزند علي [عليه السلام]و زهرا [سلام الله عليها]و از اولياي خاص خدا بودند، مورد آزمايش قرار داد. آن هم به وسيله يزيد که انساني ظالم و نالايق بود و لياقت رهبري مسلمانان را نداشت و وقتي روي کار آمد، آزمايش بزرگي براي مسلمانان بود. 

يزيد در تاريخ، دو حادثه تلخ را رقم زده و لکه ننگي در تاريخ اسلام بلكه در تاريخ بشريت از خودش باقي گذاشته است. يکي واقعه حره است. وقتي مردم با او بيعت نکردند او در مدينه لشکرهايش را بسيج کرد و به شهر مدينه و حرم نبوي حمله کرد و دست به جنايت زد.  شهداي حره در بقيع، قبورشان جدا است و در يک چارديواري هستند. انسان هاي پاک و وارسته زيادي در مدينه کشته شدند و بي حرمتي و تعدي و تجاوز به آنان شد و جناياتي شد که سر همه انسان ها را پايين انداخت و کارهاي يزيد ضد انساني بود. 

واقعه ديگر در حکومت يزيد، واقعه کربلا است که بر امام حسين [عليه السلام]و ياران صادقش اتفاق افتاد. امام حسين [عليه السلام]در کربلا براي جنگ نيامده بود. اگر براي جنگ مي آمدند با هفتاد تن نمي آمدند و لشکري فراهم مي کردند و مي رفتند. حضرت امام حسين [عليه السلام]را اهل کوفه دعوت دادند و گفتند که يزيد ناشايسته و نالايق است و به جاي يزيد بايد فرزند صالح حضرت رسول اين جايگاه را در اختيار بگيرد و او بايد متولي امور اسلام و خدمت به مسلمين باشد زيرا حضرت حسين، مديري توانا است که مي تواند قسط و عدل را برپا سازد و در واقع اين كوفيان بودند كه امام حسين را دعوت کردند که بياييد و ما با شما بيعت مي کنيم. 

آنها با مسلم بن عقيل، نماينده حضرت حسين [عليه السلام]بيعت کردند و امام حسين [عليه السلام]را به صحنه آوردند. وقتي كه عبيدالله بن زياد، لشكر آماده كرد و براي مقابله با امام حسين[عليه السلام] آماده شدند، كوفيان عقب نشيني كردند و براي ياري امام حسين [عليه السلام]حاضر نشدند به قول و بيعتشان وفا كنند.  يزيديان خواستند امام حسين [عليه السلام]را اسير كنند و امام حسين [عليه السلام]حاضر نشد اين را قبول كند. 

حضرت حسين [عليه السلام]در پاسخ به يزيديان فرمودند: ذلت و خواري به ما راه ندارد. امام حسين [عليه السلام]انساني آزاده بودند و حاضر نشدند اسير شوند و فرمودند تا آخرين لحظه مي جنگند ولي اسارت را قبول نمي كنند. ايشان فرمودند يا اجازه برگشت به مدينه را بدهيد يا تا آخرين قطره خون با شما مي جنگم و اسير شما نمي شوم. آنها گفتند تنها راه، اسارت شما است. در نتيجه واقعه اي در كربلا به وجود آمد كه تا قيامت هيچ كس آن را فراموش نمي كند. 

شهادت، عزت و افتخار است و امام حسين [عليه السلام]با همه يارانش به درجه رفيع شهادت نايل شدند و به الله تعالي رسيدند و زندگي شهيدان را كسب كردند اما يزيد و يزيديان با حكومتشان ماندند و رسوا شدند و حيثيت خود و ديگران را بردند. 

يزيد ديري نماند و زياد حكومت نكرد و مبتلا به مريضي شد و در جواني مرد. جميع كساني كه ظلم كردند به حضرت حسين و يارانش، خدا آنها را با ذلت و خواري برد و رسوا شدند. آنها انساني را شهيد كردند كه افتخار جهانيان بود و همه جهانيان افتخار مي كردند كه چشمشان به جمال ايشان بيفتد. 

چهره امام حسين[عليه السلام] به چهره حضرت رسول شبيه بود و وجودش تكه اي از وجود مبارك حضرت رسول و حضرت زهرا [سلام الله عليها]و حضرت علي [عليه السلام]بود. چه مسلماني در دنيا بوده و هست كه به امام حسين [عليه السلام]عشق نورزد و ايشان را دوست نداشته باشد؟ گاهي انسان فكر مي كند و مي گويد نفرين بر اين زندگي و دنيايي كه انسان بخواهد از سر چنان خون هايي رد شود، خون هايي پاك و بي آلايش، تا بتواند به حكومتش ادامه دهد.

فلسفه قيام امام حسين از نگاه شما چه بود؟
همه ما اعتقاد و ايمان داريم كه قيام امام حسين [عليه السلام]براي عدالت و قسط و  برقراري دين اسلام و خدمت به مردم بود و امام حسين [عليه السلام]زماني قيام كرد كه ديد كار به دست انسان ناشايست و ناتوان افتاده است. كار در دست كسي است كه شايستگي ندارد زمامدار مسلمين و امور مسلمين باشد. امام حسين براي كشورگشايي و حكومتداري قيام نكرد و هرگز اين خيال را نيز نداشت. ليكن مي خواست در دنيا عدالت و انصاف و خدمت اسلام انجام شود و اسلام و مسلمين ضايع و متضرر نشوند. 

قيام امام حسين [عليه السلام]در جهت امر به معروف و نهي از منكر و در جهت خدمت به اسلام بود. در جهت خير و در مقابل ظلم و استبداد و ديكتاتوريت بود و در مقابل كسي كه حاضر نبود حرف كسي را بشنود و مشورت كند. 

نظر اهل سنت و جماعت راجع به اهل بيت [عليهم السلام] چيست؟
اهل بيت همگي به وي‍ژه آنها كه صحابي هم هستند، جايگاه خاصي در قلوب اهل سنت دارند و اهل سنتبه اهل بيت عشق مي ورزد. در اهل سنت كسي نيست كه محبت اهل بيت را در قلبش نداشته باشد .  همه مسلمانان اعم از شيعه و سني، اهل بيت را دوست دارند و محبت اهل بيت جزو مشتركات مسلمانان است. حضرت علي[عليه السلام] و حسنين [عليه السلام]و حضرت زهرا[سلام الله عليها]، اينها جزو كساني هستند كه محبت و جايگاه خاص در دل هاي اهل سنت دارند و محبت صحابه و اهل بيت در حقيقت جزو ايمان ما محسوب مي شود. اهل بيت و صحابه جزو مقدسات ما هستند و حرمت و ادب و محبت اين بزرگان براي ما بسيار اهميت دارد.

اگر در پايان صحبت خاصي داريد، بفرماييد؟
نكته مهم اين است كه حالا واقعه اي به نام كربلا پيش آمد و امام به شهادت رسيدند و اين واقعه هم براي همه ناگوار است، اما ما مسلمانان بايد به سيرت اين بزرگان عمل كنيم. شهادت، مقاومت، شجاعت و مردانگي امام حسين[عليه السلام] براي ما الگو است.
 
ما بايد به اين پاكان اقتدا كنيم و سيرت اين بزرگان را در زندگي پياده كنيم. تنها يك محبت خالي كه ما بگوييم خدا و رسول را دوست داريم و اهل بيت و صحابه را دوست داريم اما راه و سيرت آنها را دنبال نكنيم، هيچ كس ما را در اين محبت تاييد نمي كند.
 
شريعت اسلام نيز اين محبت را قبول ندارد. انسان اظهار محبت با خدا و صحابه و اهل بيت بكند و احكام خدا و سيرت بزرگان را رعايت نكند؟ اين محبت را شريعت و عقل هم قبول ندارد. وقتي راه آن بزرگان را قبول داريد بايد از آنان تبعيت كنيد. 

نكته ديگر اينكه برخي از برادران شيعه ما فكر مي كنند ما نسبت به اهل بيت بي تفاوت هستيم يا بي علاقه ايم و محبت نداريم. اينها چون از نزديك نبوده و نديده اند شايد اين برداشت را دارند. اگر باشند، مي بينند كه در صحبت همه خطبا و سخنرانان ما ذكر و ياد اهل بيت هست و حضرت حسنين به عنوان سيد جوانان اهل بهشت و حضرت زهرا [سلام الله عليها]به عنوان سيده و بي بي زنان اهل بهشت و حضرت علي [عليه السلام] همگي نامشان موجود است. 

با اين حال اگر ما عزاداري خاص برادران شيعه را انجام نمي دهيم اين جزو مذهب ما است زيرا ما معتقديم در مصيبت بايد صبر كرد. "استعينوا بالصبر و الصلاه" و اگر عزيزان ما هم فوت مي كنند، همينطور عمل مي كنيم و توصيه به صبر و استقامت مي كنيم. برداشت ما از دين همين است و اجتهاد ما با برادران شيعه متفاوت است. به اعتقاد ما بايد تذكره اين بزرگان و شجاعت و اخلاص آنان را ذكر كنيم و در زندگي پياده كنيم نه در يك ماه بلكه در دوازده ماه بايد چنين باشيم. ما به اهل بيت بي تفاوت نيستيم . كدام مسلمان است كه از واقعه دلخراش كربلا ناراحت نباشد و جنايت عاملان آن را محكوم نكند؟ اگر ما لباس سياه بر تن نداريم، براي فوت پدر و مادر خودمان هم لباس سياه نداريم و اين مسئله در فرهنگ و اعتقاد ما چنين است.




    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  قدرت ا.. شيرازي     -   تاريخ:  30 آبان 92 - 00:18:56
انشاءالله خداوند هرچه زود تر فرج آقا ومولايمان امام زمان(عج) را برساند
لطفاً براي بهتر شناخته شدن تبار- ولد- وتربيت -ومنش فردي اين افراد جاني ولادين مانند يزيد اين معاويه - معاويه - ابن سعد- ابن زياد شمر -خولي و ديگران که در واقعه جانسوز کربلا و بوقوع پيوستن اين اتفاق ناگوار بمقدار چند جمله پر فايده از کتب اهل تسنن توضيح بفرمائيد .
ممنون
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
كسانى كه به نوعى در قتل امام حسين عليه السلام شريك بوده اند ولد الزنا بوده اند .طبق روايات فراواني که در منابع شيعه ذکر شده است، قاتلين امام حسين عليه السلام ولدالزنا هستند حضرت امام صادق‌عليه السلام مى‌فرمايند : يكى از سه علامت « ولدالزّنا » اين است كه نسبت به ما اهل بيت دشمن مى‌شود . همچنين فرمودند: كَانَ قَاتِلُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا وَلَدَ زِنًا وَ كَانَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ ع وَلَدَ زِناً وَ لَمْ تَبْكِ السَّمَاءُ إِلَّا عَلَيْهِمَا کما . حضرت امام باقرعليه السلام نيز در مورد قتل امام حسين‌عليه السلام ، در حديثي مى‌فرمايند : قاتل حسين‌عليه السلام ولدالزّنا بود ، هان آگاه باشيد و بدانيد كه : انبياء و فرزندان آنان را نمى‌كشد مگر فرزندانى كه از زنا بار آمده باشند .جهت اطلاع بيشتر در اين خصوص به كامل الزيارات ؛ ص77 دار المرتضوية - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356 مراجعه کنيد
 در خصوص نسب افرادي که ذکر کرديد که در قتل امام حسين عليه السلام دست داشتند، گزارشي کوتاه مي دهيم: 1-معاويه.همانطور كه در كتب اهل سنت آمده است ، معاويه 4 پدر داشت :وكان معاوية يعزي إلى أربعة: إلى مسافر بن أبي عمرو، وإلى عمارة بن الوليد، وإلى العباس بن عبد المطلب، وإلى الصباح مغن أسود كان لعمارة. قالوا: كان أبو سفيان دميماً قصيراً، وكان الصباح عسيفاً لأبي سفيان شاباً وسيماً، فدعته هند إلى نفسها.
معاويه به چهار نفر نسبت داده مي‌شد ؛ مسافر بن ابي عمرو ، عمارة بن وليد ، عباس بن عبد المطلب و صباح ، ترانه خوان سياه پوست عماره ؛ ابوسفيان بدقيافه و كوتاه بود ؛ اما صباح ، جواني خوش‌سيما بود كه براي ابوسفيان كار مي‌كرد ؛ و هند او را (براي نزديكي) با خويش فرا خواند !
ربيع الأبرار  ج 1   ص 363 ، اسم المؤلف:  أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الزمخشري جار الله (المتوفى : 538هـ) الوفاة: 538
و مادرش هند در مكه براي فحشا ضرب المثل بود  وكانت هند تذكر في مكة بفجور وعهر .شرح نهج البلاغة  ج 1   ص 200 ،
2- يزيد بن معاويه : مورخان نوشته اند كه « ميسون » ، مادريزيد ، زنى ناپاکي بود كه از راه نامشروع يزيد را به دنيا آورد گرچه معروف آن است كه معاويه پدر يزيد است . افراد قبيله « ميسون » مسيحى بودند و تمامى قبيله او مسلمان نشدند . بدين خاطر پس از آن‌كه معاويه از ميسون جدا شد و يزيد را به طايفه ميسون فرستاد ، افزون بر اخلاق ظاهرى باديه نشينى و صحراگزينى در يزيد همچون علاقه به شكار ، اسب سوارى ، تربيت حيوانات و بازى با سگ و ميمون ، از تربيت خاصّ مسيحيان تأثير پذيرفت و از اين رو شراب‌خوارى ، رقص ، غنا ، سگ‌بازى و خوش‌گذرانى جزء طبيعت وجودى وى در آمد . ( براى آگاهى بيشتر به حياه الامام الحسين بن على ، ج 2 ، ص . 180 ) مسعودى نيز در مورد يزيد مي نويسد :وسيره سيرة فرعون،بل كان فرعون أعْدَلَ منه في رعيته»« سيره او همانند فرعون ، بلكه بدتر از فرعون بود » مروج الذهب  ج 1ص 378 . 3-- ابن مرجانه يا همان عبيداللّه بن زياد : ابن زياد را « ابن مرجانه » مى‌گويند زيرا نام مادر او كنيزى زناكار و مجوسى به نام « مرجانه » بود . پس از عاشورا كه اسراى اهل بيت عليهم‌السلام را در كوفه وارد دارالاماره كردند ، حضرت زينب عليهاالسلام خطاب به ابن زياد ، او را « ابن مرجانه » خواند كه اين ، اشاره به نسب ناپاك او بود و رسواگر حاكم مغرور كوفه . ( سفينه البحار ، ج 1 ، ص 580 معارف و معاريف ، ج 4 ، ص 1530 پدر عبيداللّه، زياد بن ابيه است؛ زياد كسى بود كه به خاطر ارتباط فراوان مردان با مادرش ، كسى نتوانست نسب او را مشخص كند و نام پدر وى را ذكر كند . از اين رو ، او را زياد پسر پدرش ( زياد بن ابيه ) مى‌ناميدند . معاويه مى‌كوشيد اين حلقه مفقوده را مشخص كند و زياد را از اين ننگ دور سازد . بدين خاطر ، او را زياد بن ابى‌سفيان خطاب كرد ! ! . اما اقبال و استقبال از سوى عموم آشنايان با تاريخ خانوادگى زياد ، صورت نگرفت و باز هم او را زياد بن ابيه مى‌ناميدند . همچنين خود امام حسين عليه السلام در روز عاشورا در نطقى ابن زياد و پدرش ( و بنابر قولى ديگر يزيد و پدرش ) را زنا زاده معرفى كرده فرمود : آگاه باشيد كه آن زنازاده پسر زنازاده ، مرا بين دو چيز مخيّر ساخته است شمشير كشيدن يا خوارى چشيدن هيهات كه تن به ذلت دهيم . ( مقتل ابومخنف ، ص 239 مقتل خوارزمى ، ج 2 ، ص 7 نفس المهموم ، ص 131 بحارالانوار ، ج 45 ، ص 83 « با اندكى تفاوت در تعابير » )
4- شمر بن ذى الجوشن  وى مردى آبله رو و بد سيرت و زشت صورت بود و زنازاده به حساب مى‌آمد ، در نحوه زنا زادگى وى نقل شده كه « انّ إ مراءة ذى الجوشن خرجت من جبّانة السّبيع ، إ لى جبّانة كندة ، فعطشت في الطريق ولاقت راعيا يرعي الغنم ، فطلبت منه الماء، فاءبى اءنْ يعطيها إ لاّ بالاصابة منها، فتمكنته ، فواقعها الراعى فحملت بشمر اللعين» روزى مادر شمر كه زن بزچرانى بود و در بيابان به كار خود مشغول بود ، از چوپانى كه از كنار او مى‌گذشت ، تقاضاى آب كرد تا با آن رفع عطش كند . چوپان تقاضاى شيطانى خود را شرط دادن آب قرار داد و او نيز پذيرفت و از اين طريق ، نطفه شمر منعقد شد . ( بحارالانوار ، ج 45 ، ص 5 ، 31 ، 56 و 336 كامل ابن اثير ، ج 4 ، ص 237  از اين رو امام حسين عليه‌السلام در روز عاشورا خطاب به او فرمود : « يابن راعيه المِعْزى » اى پسر زن بزچران !
5- عمر سعد پدر وى شخصى منافق بود ، روايت شده است كه روزى على عليه‌السلام به هنگام ايراد خطبه ، فرمود : « سلونى قبل ان تفقدونى » بپرسيد از من پيش از آن كه مرا نيابيد . سعد بن ابى‌وقّاص سؤال كرد : يا على ! به من خبر ده كه تعداد موهاى سر و ريش من چقدر است ؟ امام پاسخ داد : سؤالى كردى كه خليل من رسول خدا خبر داده بود كه تو از من مى‌پرسى و نيست در سر و ريش تو مويى مگر اين كه در ريشه آن ، شيطان نشسته است و در خانه تو بزغاله‌اى است كه فرزند من حسين را مى‌كشد . ( امالى ، شيخ صدوق ، مجلس 28 ، ش 6 شرح نهج البلاغه ، ابن ابى‌الحديد ، ج 1 ، ص 350 و 351 بحارالانوار ، ج 44 ، ص 256 ، ح 5 )
6- ده نفرى كه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام بر بدن مقدس آنحضرت اسب دواندند همه زنا زاده بودند كه اسامى آنان اينچنين ذكر شده است : اسحاق بن حوبه ، اخنس بن مرثد ، حكيم بن طفيل ، عمرو بن صبيح ، رجاء بن منقذ عبدى ، سالم بن خيثمه ، واحظ بن ناعم ، صالح بن وهب ، هانى بن ثبيت و اسيد بن مالك . ( بحار الانوار ، ج 45 ، ص 59 ، 60 لهوف ، ص 183 )
 موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2   نام و نام خانوادگي:  قدرت ا.. شيرازي     -   تاريخ:  02 آذر 92 - 01:40:03
خداوند انشا ءالله فرج اقا ومولايمان امام زمان (عج الشريف )را برساند.
و مسلمانان از ظلم وفتنه وهابيون سگ خوي رهائي يابند و اداره امور اماکن مقدس مسلمين بدست مسلمين سپرده شود واماکن معصومين از اماکن مشرکين تفکيک شود
از پاسخ خوب شما سپاس گذارم خداوند اجر تان بدهد




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما