* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 21 خرداد 1393 تعداد بازديد: 942 
ماجراي چهار انگشت جايي که خدا و پيامبرش در آن مي نشينند!!!
 
بين لفظ استوي که در آيه 5 سوره طه آمده و نشان از عظمت الهي و هيبت ايشان دارد و لفظ جلوس که وهابيت آن را مطرح کرده و نشان از جسماني بودن شخص جالس و محل جلوس دارد، تفاوت بسياري است


خبرگزاري شبستان، وهابيت اين فرقه ساخته شده به دست استعمار پير عقايد و باورهايي را مي پذيرد و به در جوامع اسلامي ترويج مي کند که هر صاحب خرد و منطق و عقلي آن را برمي تابد و نمي تواند بپذيرد؛ در خصوص يکي از اين انحرافات با حجت الاسلام حبيب عباسي کارشناس شبکه جهاني ولايت و مدير گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقيقاتي وليعصر (عج) گفتگويي انجام داده ايم؛ گفتگوي ما را با اين استاد حوزه و دانشگاه مي خوانيد:

 با توجه به اينکه وهابيت خود را پيرو سلف مي داند اما با کنکاوي در اعتقادات وهابيت انحرافات بسياري در آراء و نظريات آنها ديده مي شود؛ اين کج انديشي حتي تا مساله توحيد هم کشيده مي شود. با اين توصيف، قائل شدن جسم براي خدا، از جمله مسائلي است که با بيانات مختلف و نظرات متعدد وهابيت پيرامون آن سخن به ميان آورده و آن را جزو اعتقادات مسلم خود کرده است. با توجه به اينکه در گفتگوهاي پيشين به مواردي پيرامون اين عقايد اشاره شد، به مساله اي ديگر در همين زمينه اشاره بفرماييد.

يکي از مواردي که در منابع وهابيت به شدت به آن پرداخته شده و ما از همين مطلب مي توانيم به ضعف وهابيت نسبت به توحيد پي ببريم، ماجراي حديث عطيط است.
اين مفهوم در ذيل توضيحاتي که خواهد آمد مشخص مي شود؛ ابن تيميه حرّاني به عنوان نظريه پرداز وهابيت، در کتاب "مجموع الفتاوا "جلد شانزدهم، صفحه 241 و 242 روايتي از پيامبر اسلام (ص) بيان کرده است و اين مطلب را به عنوان روايت کاملا مورد تاييد از جانب همه اهل سنت معرفي کرده است
در اين روايت آمده: عرش خدا يا کرسي خدا به وسعت آسمان ها و زمين است و خدا بر روي آن مي نشيند و از او به اندازه چهار انگشت هم اضافه نمي آيد يا از او جز به اندازه چهار انگشت اضافه نمي آيد و آن عرش ناله مي کند به واسطه نشستن او، مانند ناله کردن سواري جديد (مانند بچه شتري که تازه سواري مي دهد) (به اين ناله عطيط گفته مي شود.)
از اين مطلب با همه توضيحاتي که در صفحات بعدي مي آورد، اين گونه استفاده مي شود که او براي خدا و عرش الهي يک مکان جسماني در نظر گرفته است. چنان که در صفحه 243 همين کتاب اينطور توضيح مي دهد که در اين روايت عظمت عرش بيان شده است و اين که عرش مانند يک گنبد روي آسمان هاي قرار گرفته است و همچنين کوچکي عرش را در مقابل عظمت خدا بيان کرده و اين در جايي است که مي گويد ناله کردن سواري جديد از سوار خودش. پس عرش با اين عظمت به گونه اي است که وقتي خدا بر او تکيه مي زند جز به اندازه چهار انگشت از او اضافه نمي آيد.
 

به ظاهر علت اين اضافه آمدن اين چهار انگشت هم بيان شده است؛ اين سخن درست است و آيا در منابع وهابيت به اين موضوع اشاره شده؟
بله؛ علت اضافه بودن اين چهار انگشت را همنشيني پيامبر (ص)با خدا بيان کرده است که اين مکان، مکان نشستن پيامبر خدا (ص) است. يعني قرار است در آن چهار انگشت جا، پيامبر (ص) بنشينند!
جالب اينجاست که برخي از علماي وهابي به صراحت از جلوس پيامبر (ص) سخن گفته اند. چنان که در کتاب شرح العقيده التدمريه عبدالرحمن ناصر البراک صفحه 283 آمده است: اما درباره لفظ جلوس در بعضي از آثار وارد شده است که به خدا نسبت جلوس داده شده و اين که خدا بر کرسي خود هر گونه که بخواهد مي نشيند.
 

چه تحليلي مي توان بر اين ادعا ارائه داد؟
روشن است بين لفظ استوي که در آيه 5 سوره طه يعني" الرَّحْمَنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوَي. [خداي] رحمان بر تخت [اقتدار] قرار دارد." آمده و نشان از عظمت الهي و هيبت ايشان را دارد و لفظ جلوس که وهابيت آن را مطرح کرده و نشان از جسماني بودن شخص جالس و محل جلوس دارد تفاوت بسياري است و اين اعتقاد با مباني مسلمانان در مساله صفات الهي کاملا معارض است. چنان که ابن حيان اصفهاني در کتاب العظمة جلد دوم صفحه 349 بيان کرده: در سند اين حديث و متن آن اختلاف وجود دارد و حديث به دليل اضطرار در معنا و سند آن ترک شده و کنار گذاشته شده چنان که ابن الجوزي گفته است: اين حديث از پيامبر (ص) صحيح نيست و سند آن به شدت مضطرب است
 

قائل شدن جسم براي خدا يا طرح مسائلي دور از ذهن و عقل از سوي وهابيت، با چه هدفي صورت مي گيرد؟

هدف وهابيت از بيان اين دست مطالب، مخدوش کردن اعتقادات اسلامي است به گونه اي که اعتبار و حجيت قواعد و احکام و
 
اصول اسلامي از بين رفته و مانند ديگر اديان محرّف در اذهان و جوامع ديده شود.
 
با استفاده از منابع اصيل و مستند و بکارگيري عقل، هر فردي مي تواند بر بطلان اين عقايد صحه بگذارد.

 



آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما