* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 23 تير 1393 تعداد بازديد: 737 
سناريوي جعلي وهابيت در تعريف انقلابي‌ترين نرمش تاريخ!
 
 حسن بن علي (ع) دو راه بيشتر نداشت يکي آنکه با اين تعداد کم از افراد مقابل آن جمع زياد قرار گيرد يا اينکه با معاويه مصالحه کند تا افراد باقي مانده از محبين علي (ع) و اهل بيت را حفظ کند.
 

آنچه که امام حسن (ع) واگذار کردند خلافت سياسي بود نه امامت چرا که امامت واگذار کردني نيست و کساني که آن اشکال را مطرح کردند به اين نکته توجه نکردند. خلافت منحصر مي شود به امر اداره امور دنيايي اما امامت هم بر امور دنيوي و هم اخروي اطلاق مي شود." اين جملات بخشي از سخنان حجت الاسلام حبيب عباسي، کارشناس ارشد مذاهب اسلامي و کارشناس موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) درباره يکي از شبهات وهابيت در خصوص صلح امام حسن (ع) است؛ گفتگوي ما با مدير گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقيقاتي وليعصر (عج) از نظرتان مي گذرد:

 

وهابيت مطرح مي کنند امام حسن (ع) با واگذاري امامت به معاويه مشروعيت خلافت او را امضا کرده است و اين را در منابع و کتب خود به عنوان شبهه آورده اند که اگر اين امر نامشروع بود، چرا آن حضرت (ع) چنين اقدامي کرد؛ چه پاسخي مي توان در برابر اين ادعا ارائه داد؟

اين مساله از چند وجه قابل بررسي است؛ نخست آن که بين خلافت و امامت تفاوت وجود دارد يعني آنچه که امام حسن (ع) واگذار کردند خلافت سياسي بود نه امامت چرا که امامت واگذار کردني نيست و کساني که آن اشکال را مطرح کردند به اين نکته توجه نکردند. خلافت منحصر مي شود به امر اداره امور دنيايي اما امامت هم بر امور دنيوي و هم اخروي اطلاق مي شود. دوم آنکه حضرت (ع) در رابطه با همين خلافت هم با قدرت و دليل و برهان و به علت هاي مهم اين کار را انجام دادند.

 

به اين دلايل به طور صريح اشاره کنيد.
اولين دليل حفظ خون مسلمانان و جلوگيري از اتلاف خون آنها بود. در عين حال حضرت در خطبه اي که به اين مساله اشاره مي کند، به باطل بودن معاويه و حق بودن خود اذعان دارند: اما بعد اي مردم همانا خدا شما را هدايت کرد به واسطه اولين از ما (حضرت علي) و خون شما را حفظ کرد به واسطه آخرين از امامان.
سپس حضرت در ادامه اشاره فرمودند به مساله بين خود و معاويه و بخشي از آيه 111 سوره انبياء را که پيام پيامبر(ص) به کفار است، را بيان فرمودند. و از اين اشاره حضرت به دست مي آيد که ايشان مداراي خود با معاويه را از قبيل مداراي پيامبر با کفار قريش در صلح حديبيه دانستند.
همچنين در روايت ديگري از حضرت در کتاب انساب الاشراف بلاذري جلد 3 صفحه 291 آمده است که ايشان بعد از اعتراضات بر صلح با معاويه يکي از علت هاي اين صلح را خلاص شدن شيعيان از ظلم معاويه دانسته است که در اين باره يعني ظلم و فشار شديد بر شيعه از جانب معاويه مي توان به دستور او در به قتل رساندن افرادي که نام آنها علي بود، اشاره کرد. همچنين به سب و دشنام حضرت علي (ع) در منابر و خطبه هاي نماز جمعه که همين مساله در متن صلح نامه نيز آمده است. چنان که ابن اثير در کتاب الکامل جلد 3 صفحه 405 خود اين مطلب را ذکر کرده است
نکته ديگر بحث خيانت لشکر و اضطرار و ناچار شدن ايشان به پذيرفتن صلح بود. البته اين مساله به خاطر رشوه هاي فراواني بود که معاويه به اطرافيان و سربازان و فرماندهان لشکر آن حضرت داده بود و اين مطلب در انساب الاشراف بلاذري جلد 3 صفحه 284 اشاره شده است. حتي عده اي از سران قبائل با معاويه نامه نگاري کرده و خود را مطيع او دانسته و حتي به او قول دادند که امام حسن (ع) را تسليم کنند که به اين مطلب نيز در کتاب "الفصول المهمه" ابن صباغ مالکي جلد 2 صفحه 723 و 724 اذعان شده است.

 

ظاهرا کار تا جايي بالا گرفت که حضرت به شرک نيز متهم شدند؛ آيا همين طور است؟
بله متاسفانه در مقابله با آن حضرت، برخي ايشان را به شرک متهم کردند چنان که ابوالفرج اصفهاني در مقتال الطالبيين صفحه 41 آورده است: جرّاح بن ثنان نزديک خيمه در ساباط شد و در حالي که لجام اسب خود را گرفته بود، فرياد زد الله اکبر اي حسن تو مشرک شدي همان گونه که در گذشته پدر تو مشرک شده بود!
از سوي ديگر تا حدي معاويه جسارت را زياد کرده بود که به حاکم خود در مدينه دستور به تخريب خانه هاي بني هاشم داد.
اما در پايان مناسب است به نظر يکي از علماي اهل سنت اهل عربستان سعودي به نام حسن بن فرحان المالکي در کتاب "قراءة في کتب العقايد" در خصوص علت صلح امام حسن (ع) با معاويه اشاره شود: "حضرت حسن بن علي (ع) دو راه بيشتر نداشت يکي آن که با اين تعداد کم از افراد مقابل آن جمع زياد قرار گيرد يا اينکه با معاويه مصالحه کند و اين مورد دوم چيزي بود که امام ترجيح داد تا افراد باقي مانده از محبين علي (ع) و اهل بيت را حفظ کند تا آنها علوم و سيره اهل بيت (ع) را نشر دهند." 

 

منبع : خبرگزاري شبستان 




آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما