بندر بن سلطان گفت، خدا بايد به شيعيان کمک کند اما به لطف او اکنون گروههاي پراکنده سني در عراق و سوريه بيش از شيعيان ممکن است نياز به کمک خدا داشته باشند.
به گزارش شيعه آنلاين، روزنامه "اينديپندنت" چاپ انگليس در مقالهاي درباره حمايت عربستان از القاعده و افراطگري در خاورميانه مينويسد: «عربستان سعودي تا چه ميزان همدست داعش در تصرف شمال عراق و همچنين دامنزدن به درگيري فرقهاي در منطقه خاورميانه است؟ زماني پيش از 11 سپتامبر 2001 شاهزاده بندر بن سلطان که اخيرا از مقام رياست سازمان اطلاعات عربستان کنار گذاشته شد، مکالمهاي افشاگرانه با ريچارد ديرلاو، رييس سابق سازمان اطلاعات خارجي انگليس داشت.
بندر بن سلطان به او گفت: طولي نخواهد کشيد که در خاورميانه تنها خدا بايد به شيعيان کمک کند زيرا بيش از يک ميليارد سني کاسه صبرشان از آنها لبريز شده است!
اکنون زمان مرگباري که بندر بن سلطان پيشبيني کرد، احتمالا براي بسياري از شيعيان فرارسيده است و عربستان نقش مهمي در تحقق آن از طريق حمايت از شبهنظاميان ضد شيعه در عراق و سوريه داشته است. پس از تصرف شهر موصل توسط گروه داعش در تاريخ 10 ژوئن، زنان و کودکان شيعه در روستاهاي جنوب شهر کرکوک قتل عام شده و افسران شيعه نيروي هوايي عراق در نزديکي شهر تکريت قتل عام و در گورهاي دستهجمعي دفن شدند.
در شهر موصل، مساجد و مقبرههاي متعلق به شيعيان منفجر شد و در شهر شيعه-ترکماننشين تلعفر، چهار هزار خانه توسط شبه نظاميان داعش به عنوان غنيمت جنگي تصرف شد. در مناطق تحت تصرف شورشيان سني در عراق و سوريه، اگر شما به عنوان شيعه و يا يک فرقه وابسته به آن نظير علوي شناخته شويد، مثل اين ميماند که يک يهودي در بخشهاي تحت کنترل آلمان نازي در اروپاي سال 1940 باشيد.
ترديدي درباره صحت نقل قول بندر بن سلطان، دبيرکل شوراي امنيت ملي عربستان از سال 2005 و رييس سازمان اطلاعات اين کشور از سال 2012 تا 2014 وجود ندارد. دوره دو ساله ميان 2012 و 2014 سالهاي سرنوشتسازي بودند که طي آنها افراطگراني از نوع القاعده، مخالفان مسلح در عراق و سوريه را تحت کنترل گرفتند.
ديرلاو در سخنراني در موسسه خدمات سلطنتي متحد انگليس بر اهميت اين اظهارات بندربن سلطان تاکيد کرد و گفت: اين اظهار نظر، اظهار نظري ترسناک بود که من به خوبي آن را به ياد دارم.
ديرلاو که از سال 1999 تا 2004 رييس MI6 بوده، ترديدي ندارد که حمايتهاي مالي پيوسته و تاثيرگذار حاميان خصوصي در عربستان و قطر، در حاليکه مقامات چشمشان را به روي آنها بستهاند، نقش مهمي در تسلط داعش بر مناطق سنينشين عراق داشته است.
وي گفت: چنين اتفاقاتي به صورت خودجوش رخ نميدهد.
اين يک اظهارنظر واقعبينانه است و رهبران قبايل و گروههاي استانهاي سنينشين عراق اغلب زير دين حاميان مالي در عربستان و کشورهاي خليج فارس هستند و بعيد است بدون رضايت آنها با داعش همکاري کنند.
افشاگري جنجال برانگيز ديرلاو درباره پيشبيني بندر بن سلطان نسبت به وقوع روز سرنوشتساز براي شيعيان و همچنين ديدگاه وي مبني بر اينکه عربستان در پيشبرد شورش به رهبري داعش دست دارد، به طرزي شگفتانگيز با توجه خبري کمي مواجه شد. به جاي آن پوشش خبري سخنراني ديرلاو متمرکز بر موضوع اصلي اين سخنراني مبني بر اينکه تهديد داعش عليه غرب اغراق شده است، بود.
وي علت اغراق در اين تهديد را اينگونه عنوان کرد که داعش برخلاف القاعده و بن لادن، در يک جنگ جديد وارد شده که اساسا عليه مسلمانان است. البته مسيحيان مناطق تحت تصرف داعش چنين چيزي را درست نميدانند زيرا کليساهاي آنها نيز توسط افراطگران هتک حرمت شده و آنها مجبور به فرار شدهاند.
يک تفاوت ميان القاعده و داعش اين است که داعش سازماندهي بهتري دارد و اگر به اهداف غربي حمله کند، احتمالا نتايج آن فاجعهبار خواهد بود.
اين پيشبيني بندربن سلطان که سه دهه در بطن سياستگذاري امنيتي عربستان بوده، مبني بر اينکه 100 ميليون شيعه خاورميانه خود را با فاجعهاي روبرو خواهند ديد، بسياري از شيعيان را متقاعد کرده که آنها قرباني کمپيني به رهبري عربستان براي از بين بردنشان هستند.
يک مفسر عراقي که نامش را فاش نساخت، گفت: پس از آنچه که در شمال عراق رخ داد شيعيان اين تهديد را نه تنها يک تهديد نظامي ميبينند بلکه آن را برگرفته از نفوذ گسترده فرقه وهابي که يک تفسير بدون مسامحه از اسلام در عربستان بوده و شيعيان و ديگر فرقهها را به عنوان مرتد محکوم ميکند، ميدانند.
ديرلاو که رييس کالج پامبروک دانشگاه کمبريج انگليس بوده، اظهار ميدارد که با توجه به تجربه گذشتهاش عقيده دارد تفکر راهبردي عربستان ناشي از دو اعتقاد و نگرش عميق است. اول از همه، آنها مطمئن هستند که هيچ چالش قابل پذيرش و مشروعي عليه درستي ايدئولوژي وهابي آنها به عنوان نگهبان مقدسترين معابد مسلمانان نميتواند وجود داشته باشد. اما از آن مهمتر با توجه به عميقتر شدن درگيري فرقهاي، اين اعتقاد عربستان مبني بر اينکه انحصار مذهب اسلام در دست آنهاست، منجر شده که آنها عميقا به سوي هرگونه جنگ طلبي که بتواند شيعيان را به چالش بکشد، جذب شوند.
دولتهاي غربي به طور سنتي ارتباط ميان عربستان و فرقه وهابي آن از يک طرف و جنبشهاي شبه نظامي افراطگر چه متعلق به اسامه بن لادن از نوع القاعده و چه متعلق به ابوبکر البغدادي از نوع داعش را چندان مهم نميدانند.
حقيقت پنهاني درباره اين ارتباط وجود ندارد: از 19 هواپيما رباي دخيل در حادثه 11 سپتامبر 2001، 15 تن عربستاني بودهاند و بن لادن و اغلب حاميان مالي اين عمليات نيز عربستاني بودند.
اختلاف ميان القاعده و داعش نيز غلو شده است: هنگامي که بن لادن در سال 2011 توسط نيروهاي آمريکايي کشته شد، البغدادي در بيانيهاي از بن لادن ستايش کرد و داعش وعده داد به انتقام مرگ وي 100 حمله انجام خواهد داد.
با اين حال همواره در زمينه سياست عربستان در قبال افراطگران از نوع القاعده يک رويکرد دومي نيز وجود داشته است که برخلاف رويکرد شاهزاده بندر بن سلطان بوده و آنها را تهديدي مرگبار عليه عربستان ميداند.
ديرلاو اين نگرش را با توضيح آنکه چطور پس از 11 سپتامبر 2001 همراه با توني بلر به شهر رياض در سريعترين زمان ممکن سفر کرد شرح ميدهد. او به ياد ميآورد که رييس وقت سازمان اطلاعات عربستان در دفترش بر سر او فرياد کشيد و گفت: حادثه 11 سپتامبر ضربه کوچکي به غرب بود. در ميان مدت اين چيزي بيش از چند تراژدي شخصي نخواهد بود. آنچه که اين تروريستها ميخواهند از بين بردن حکومت عربستان و شکلدهي مجدد به خاورميانه است.
عربستان هر دو سياست را در پيش گرفت و در عين حال که افراطگران را به عنوان ابزار موثري براي اعمال نفوذ عليه شيعيان در خارج تشويق کرد، اما در داخل آنها را به عنوان تهديدي عليه وضع موجود سرکوب کرد. در سال گذشته اين سياست دوگانه از هم پاشيده شده است.
در اسناد افشا شده متعلق به دولت آمريکا حمايت عربستان از شبه نظاميان افراطگر عليه شيعيان شناسايي شده است. در سندي که وب سايت افشاگر ويکي ليکس منتشر کرد، هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه سابق آمريکا در دسامبر سال 2009 نوشت که عربستان يک پايگاه مهم حمايت مالي از القاعده، طالبان، لشکر طيبه پاکستان و ديگر گروههاي تروريستي است.
وي گفت اقداماتي که تاکنون عربستان عليه القاعده انجام داده نه به دليل فعاليتهاي خارجي آن بلکه به جهت رفع يک تهديد داخلي بودهاند.
اکنون با کنارگذاشته شدن بندر بن سلطان از مقام رييس سازمان اطلاعات عربستان، اين سياست در حال تغيير است اما اين تغييرات هنوز تازه و مبهم بوده و احتمالا بسيار دير رخ ميدهند. چند روز پيش بود که يک شاهزاده عربستاني گفت ديگر از يک شبکه ماهوارهاي تبليغکننده عليه شيعيان واقع در مصر حمايت نميکند.
مشکل عربستان اين است که تلاشهاي آن از زمان کنار گذاشته شدن بندر بن سلطان، براي ايجاد يک پايگاه ضد نوري المالکي و ضد بشار اسد در ميان سنيها بهطوري که همزمان با القاعده و وابستگان آن نيز مخالف باشد، شکست خورده است.
عربستان و همپيمانانش با تضعيف کردن نوري المالکي و بشار اسد، عملا در حال بازي کردن به نفع داعشي هستند که با سرعت در حال به دست گرفتن کنترل مخالفان در عراق و سوريه است.
در شهر موصل همچون اتفاقاتي که پيش از اين در شهر رقه در سوريه افتاد، نيروهاي داعش منتقدان و مخالفان را خلع سلاح و مجبور به بيعت با خليفه جديد کرده و آنها را در صورت مقاومت کشتند.
غرب نيز احتمالا به دليل ائتلاف با عربستان و سلطنتهاي خليج فارس که همواره افراطگري را جذابتر از دموکراسي يافتهاند، تاوان خواهد پرداخت. يک مثال استانداردهاي دوگانه قدرتهاي غربي واکنش آنها به سرکوب اعتراضات دموکراتيک و صلحآميز اکثريت شيعه در مارس 2011 در بحرين، به رهبري عربستان است. حدود 1500 سرباز عربستاني به بحرين فرستاده شدند و تظاهرات با سرکوبگري زياد و از بين بردن مقبرهها و مساجد شيعيان پايان يافت. آمريکا و انگليس همواره گفتند که خاندان آل خليفه در بحرين مذاکرات و اصلاحات را دنبال ميکنند اما چند روز پيش اين بهانه، پس از آنکه بحرين يک ديپلمات بلندپايه آمريکا يعني تام مالينوفسکي را به دليل ملاقات با رهبران مخالفان شيعه در حزب الوفاق اخراج کرد، کمرنگ شد.
مالينوفسکي در واکنش خود گفت که "اقدام دولت بحرين درباره من نبوده بلکه هدفش تضعيف مذاکرات بوده است."
قدرتهاي غربي و همپيمانان منطقهاي آنها همواره از انتقادات نسبت به نقششان در دامن زدن به جنگ در عراق فرار کردهاند. آنها به طور علني و خصوصي، نوري مالکي، نخستوزير عراق را به دليل به حاشيه راندن اقليت سني و تحريک آنها به حمايت از شورش به رهبري داعش متهم کردهاند. اين به هيچوجه کل داستان نيست. کوتاهيهاي نوري المالکي علت فروپاشي عراق نيست. آنچه که از 2011 به بعد باعث بيثباتي عراق شد، شورشها در سوريه و تسلط افراطگرايان تحت حمايت حاميان در عربستان، قطر، کويت و امارات متحده عربي بر اين شورش است.
سياستمداران عراقي بارها هشدار دادهاند که رهبران غربي با خودداري از پايان دادن به جنگ داخلي در سوريه آغاز مجدد جنگ در عراق را اجتنابناپذير ميکنند. چند روز پيش يکي از رهبران عراق گفت: من حدس ميزنم آنها حرف ما را باور نکردند و بر خلاص شدن از دست بشار اسد تأکيد کردند.
البته سياستمداران آمريکا و انگليس و ديپلماتهاي آنها استدلال ميکنند که مخالفتي با پايان يافتن جنگ در سوريه ندارند اما اين استدلال گمراهکننده است. اما آمريکا و انگليس با تأکيد بر اينکه مذاکرات صلح بايد درباره کنار رفتن بشار اسد از قدرت باشد - چيزي که هرگز اتفاق نميافتد زيرا بشار اسد اکثر شهرهاي سوريه را در اختيار داشته و سربازانش در حال پيشروي هستند- تضمين ميکنند که جنگ در اين کشور ادامه يابد.
نفعبرنده اصلي جنگ، داعش بوده که طي دو هفته گذشته به پاکسازي آخرين مخالفتها با حکومتش در شرق سوريه پرداخت. کردها در شمال سوريه و جبهه النصره به عنوان نماينده القاعده در اين کشور نيز تحت تأثير نيروهاي داعش که داراي روحيه بالا بوده و از توپخانه و تانکهاي تصرف شده از ارتش عراق استفاده ميکنند، به مشکل برخوردهاند.
داعش همچنين بدون آنکه توجه جهان را به خود جلب کند، بسياري از چاههاي نفت سوريه را که در کنترل نداشت تصرف کرده است. عربستان يک غول بي شاخ و دمي بهوجود آورده که با سرعت در حال از دست دادن کنترل آن است. اين حقيقت درباره همپيمانان آن شامل ترکيه که يک پايگاه پشتيباني حياتي براي داعش و جبهه النصره از طريق بازگذاشتن مرز طولاني خود با سوريه فراهم کرد، نيز مصداق دارد.
با افتادن گذرگاههاي مرزي تحت کنترل کردها به دست داعش در اين مرز، ترکيه درخواهد يافت که يک همسايهي بسيار خشونتورز پيدا کرده که در قبال الطاف پيشين سرويس اطلاعاتي ترکيه به آن، قدردان نخواهد بود.
درباره عربستان نيز اين کشور ممکن است از حمايت خود از شورشهاي سنيها در عراق و سوريه پشيمان شود چرا که شبکههاي اجتماعي متعلق به افراطگران شروع به صحبت درباره هدف قرار دادن عربستان کردهاند.
رئيس سابق سازمان اطلاعات عربستان که ديرلاو از نشست خود با وي پس از حادثه 11 سپتامبر نقل قول کرد و نامش را نيز فاش نساخت، تحليل درستي از تهديدات عليه عربستان داشت، نه بندربنسلطان و همين حقيقت موجب اخراج بندر بن سلطان شد.
همچنين اين مسئله تنها مسئلهاي نبود که بندر بن سلطان درباره آن اشتباه کرد. ظهور داعش خبر بدي براي شيعيان عراق بود اما اين خبر براي سنيهايي که رهبرانشان تسليم يک جنبش خونخوار و بيتحمل شدهاند که با خمرهاي سرخ کامبوج قابل تشبيه است، خبر بدتري است.
خلافت جديد داعش حاکم بر يک منطقهي فقير، بزرگ و دورافتاده است که مردم از آن فرار ميکنند. چند ميليون سني در بغداد و مناطق اطراف آن وضعيتي آسيبپذير دارند و در بلندمدت داعش نميتواند پيروز شود بلکه ترکيب تهجر و سازماندهي خوب آن، کار را براي از بين بردن اين گروه سخت ميکند.
بندر بن سلطان گفت، خدا بايد به شيعيان کمک کند اما به لطف او اکنون گروههاي پراکنده سني در عراق و سوريه بيش از شيعيان ممکن است نياز به کمک خدا داشته باشند.»