* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 26 آذر 1387 تعداد بازديد: 2002 
نبرد گسترده براي فراموشي غدير
 
هجمه به شيعه از يک ناحيه نيست. مخالفان داخلي و خارجي ما متعددند: وهابي&zwnjها، بهايي&zwnjها، صوفي&zwnjها، صهيونيست&zwnjها، مسيحي&zwnjها و بسياري ديگر که هر کدام به نوعي ضربه مي&zwnjزنند ولي آنچه که مهم و شاخص است که جنگ تمام عيار با شيعه دارد وهابي&zwnjها هستند که رسماً شيعه را مرتد، مشرک، کافر مي&zwnjدانند و جهاد با آنان و کشتن ايشان را واجب مي&zwnjشمرد. در مقابل ما وهابي&zwnjها با بيش از پنجاه ماهواره بين&zwnjالمللي، بيش از چهل&zwnjهزار سايت اينترنتي و امکانات بي&zwnjپايان نفت قرار دارند.



  • گفت&zwnjوگو با حجت&zwnjالاسلام و المسلمين حسيني قزويني




  • اشاره:


حجت&zwnjالاسلام و المسلمين دکتر سيّد محمد قزويني از جمله محقّقان بنام و خطيبان پرکار شيعه در شهر مقدّس قم است. از ايشان آثار متعدّدي در حوزة رجال، کلام و نيز فقه متقارن و تطبيقي ميان فرق اسلامي منتشر شده است. وي رياست مؤسسة تحقيقاتي حضرت ولي&zwnjعصر(ع) را در کنار تدريس، تأليف و سخنراني&zwnjهاي متعدّد بر عهده دارد. اين مؤسسه، علاوه بر پشتيباني سايت خود مؤسسه اقدام به چاپ کتاب&zwnjهايي وزين مانند «موسوعـة الامام هادي(ع)»، «موسوعـة الامام العسکري(ع)»، آثاري در حوزة رجال و کلام و توليد لوح&zwnjهاي فشردة کتابخانه&zwnjاي متعدّدي دربارة امام علي(ع)، امام حسن(ع)، امام رضا(ع)، امام زمان(ع) حضرت معصومه(س) و... نموده است. از اين ميان «لوح فشردة پاسخگو» به تنهايي حاوي بيش از شصت&zwnjهزار شبهه به همراه پاسخ آنهاست. آثار ارزشمند و تحقيقات متعدّد ايشان، به خصوص در حوزة فرقه&zwnjها و وهابيّت بهانه&zwnjاي شد تا با ايشان گفت&zwnjوگويي ترتيب دهيم. باشد که اسباب رضايت مولايمان را فراهم آورد. إن&zwnjشاءالله.



  • با تشکر از حضرت&zwnjعالي که وقت خويش را در اختيار ما گذاشتيد، لطفاً در ابتدا بفرماييد حديث غدير چه جايگاهي نزد مسلمانان دارد؟



حديث غدير اوج تثبيت ولايت اميرمؤمنان علي(ع) بوده به طوري که براي احدي عذر يا راه گريزي باقي نمانده باشد. همان تعبيري که حضرت صديقه کبري(س) فرمود:
«هل جعل ابي يوم غدير خم لأحدٍ عذراً؛ آيا پدرم در روز غدير براي احدي عذري باقي گذاشت؟»

در حقيقت، ولايت اميرالمؤمنين(ع) از همان اوّلين روزي که نبي اکرم(ص) براي اعلان رسالت و دعوت علني مأمور شدند، مطرح شد. پس از سه سال دعوت محدود و مخفيانه، رسول اکرم(ص) ضمن ماجراي دعوت عشيره در جمعي چهل نفره پس از بيان توحيد و نبوت خويش، ولايت و جانشيني اميرالمؤمنين(ع) را مطرح نمودند. در پايان رسالت هم که در مجمع بيش از صدهزار نفره غدير، باز همان پيام ابلاغ شد. حديث غدير در ميان شيعه از متواتراتي است که احدي ذرّه&zwnjاي ترديد نسبت به آن ندارد. اهل سنّت نيز با سندهاي متعدّد و فوق متواتر آن را نقل کرده&zwnjاند. علماي اهل سنّت بر اين باورند که اگر روايتي را هفت، يا هشت نفر نقل کنند، متواتر مي&zwnjدانند. حديث متواتر هم به منزلة آية قرآن شمرده مي&zwnjشود و انکار آن همان حکم انکار آية قرآن را دارد. بيش از يکصد تن از صحابه حديث غدير را نقل کرده&zwnjاند. مثلاً از ابوطفيل صحابي، هفده سند حديث غدير نقل شده است.1 از عميره، هجده نفر نقل مي&zwnjکنند.2 از زيد بن ارقم، شانزده نفر،3 از زياد بن ابي زياد، دوازده نفر نقل کرده&zwnjاند. مرحوم علامه اميني(ره) از بعضي از بزرگان اهل سنت نقل مي&zwnjکند که مثلاً از ابن جرير طبري، از هفتاد طريق اين روايت نقل شده و اين در حالي است که گفتيم تنها وجود هفت طريق آن را متواتر مي&zwnjکند. از ابن عقده، صد و پنج طريق؛ از ابوسعيد سجستاني، صد و بيست طريق؛ از ابوبکر جعالي، صد و بيست و پنج طريق و از بعضي از بزرگانشان نيز تا صد و پنجاه طريق نقل مي&zwnjکنند تا جايي که از «حافظ ابوعلاي همداني» با دويست و پنجاه طريق نقل شده است.4 صرف نظر از همة اينها عبارتي از «ذهبي» نقل شده که اگر فقط همين عبارت را داشتيم کافي بود. ذهبي شخصيتي است که تمام تلاش را براي زير سؤال بردن روايات فضايل اميرالمؤمنين(ع) به کار برده است. او مي&zwnjنويسد: کتابي از ابن جرير طبري دربارة حديث غدير ديده&zwnjام که از کثرت طرق آن دچار وحشت و شگفتي شده&zwnjام.5 يکي از شخصيت&zwnjهاي برجسته وهابي، ناصر الدين الباني است که از او به بخاري عصر ياد مي&zwnjشود و بن باز، او را «امام الحديث» مي&zwnjخواند. او نيز حديث غدير را در زمرة احاديث متواتر مي&zwnjداند و به ابن تيميه اشکال مي&zwnjکند که چطور او اين حديث را تضعيف کرده است؛ آن هم در حالتي که هر دو بخش آن به تواتر ثابت شده است.6


  •  با توجه به اين تواتر و اين همه شاهد ماجراي غدير چرا تنها هفتاد و دو روز پس از واقعة غدير خم و اندکي پس از رحلت پيامبر(ص) که محبوب&zwnjترين شخصيت نزد اصحاب بودند، دستور صريح حضرت کنار گذاشته شد و تاريخ به نحوي خلاف آن رقم خورد؟



 دربارة مخالفت صحابه با خلافت اميرالمؤمنين(ع) چند مسئله بايد مورد توجه قرار گيرد که بدون اين مسائل نمي&zwnjتوان مطلب را به خوبي فهميد. اوّل، اينکه در ميان قوم عرب تا پيش از بعثت، فرهنگ و حکومت قبيله&zwnjاي حاکم بوده است. رئيس قبيله هر نظري مي&zwnjداد افراد تابع او بودند و از او تبعيت مي&zwnjکردند. آنها رأيي غير از رأي شيخ قبيله نداشتند. نکتة دوم، اينکه اسلام به نحوي شايسته در قلوب مردم جاي نگرفته بود؛ لذا ما نمي&zwnjتوانيم توقع داشته باشيم که صحابه پس از بيست و چند سال مصاحبت پيامبر(ص) خود را مهذب کرده باشند و به جايي رسيده باشند که گفتار پيامبر(ص) را گفتار خداوند متعال بدانند و مخالفت با دستور ايشان را مخالفت با دستور خداوند. اين مطلب به طور جدي براي آنها جا نيفتاده بود. براي شما چند نمونه از همان سال آخر حيات پيامبر(ص) به نقل از صحيح&zwnjترين کتاب&zwnjهاي اهل سنت مي&zwnjآورم تا ببينيد آنان حتي در آن مقطع هم مطيع حضرتش نبودند و از ايشان سرپيچي مي&zwnjکردند. در حالي که ايشان حيّ و حاضر بودند از دستوراتشان تخطي مي&zwnjکردند چه رسد به اينکه ايشان در ميان مردم نباشند. زمان جاهليت رسم بر اين بود که هر کس محرم مي&zwnjشد بعد از مناسک به عرفه، مشعر و منا مي&zwnjآمد. پس از حجـ[الوداع پيامبر(ص) فرمودند، بايد اين رسم جاهليت برچيده شود. هر کس احرام بست، احرام اوّلي احرام عمره است و با «تقصير»7 همه چيزهايي که با احرام بر او حرام شده بود، حلال مي&zwnjشود. آنهايي که با خود قرباني نياورده&zwnjاند از احرام بيرون بيايند و همه چيز بر آنها حلال است. مردم از اين دستور که در آخرين روزهاي حيات نبوي داده شده بود با بدترين عکس&zwnjالعمل تمرّد کردند. اين اعتراض با الفاظ چنان رکيکي بود که با صميمي&zwnjترين دوستان يا حتّي غلام و بندة تحت فرمان خود چنين صحبت نمي&zwnjشود و از نقل آن واقعاً معذوريم. عزيزان براي اطّلاع مي&zwnjتوانند به منابعي که اين مطلب را نقل کرده&zwnjاند مراجعه نمايند.8 اين در حالي است که قرآن کريم مي&zwnjفرمايد: «ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا؛ آنچه را رسول خدا براي شما آورده، بگيريد (و اجرا کنيد) و از آنچه نهي کرده، خودداري نماييد»9 و «من يعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبيناً؛ هر کس نافرماني خدا و رسولش را کند، به گمراهي آشکاري گرفتار شده است».10 اين آيات کجا رفت؟ اين روايت نه در منابع دست دوم که در «صحيح مسلم» و «صحيح بخاري» آمده است؛ همان کتابي که آنها آن را تالي تلو قرآن مي&zwnjدانند. در همان جا آمده که پيامبر اکرم(ص) از اين جريان بسيار ناراحت و غضبناک شدند؛ زيرا سخن ايشان را مضحکه قرار داده بودند. عايشه که راوي قضيه است مسبّبان را نفرين مي&zwnjکند.

در روايت ديگري آمده که آن حضرت فرمودند: «مالي لا أغضب و أنا آمر بالأمر فلا اتّبع؛11 چرا غضبناک نشوم در حالي که دستور مي&zwnjدهم و از من تبعيت نمي&zwnjشود». اينها در حالتي است که آن حضرت حضور داشتند. آن وقت ما توقع داريم پس از رحلت ايشان، اين صحابه صحبت&zwnjهاي حضرت را دربارة موضوع خلافت و امامت که بالاتر از مسائل شرعي است و با قبول آن ملزم به تبعيت محض مي&zwnjشوند بپذيرند. اگر عرب مسائل شرعي را تا حدي قبول مي&zwnjکرد ليکن بحث امامت و حکومت را اصلاً به اين سادگي نمي&zwnjپذيرفت. ماجراي مشهوري که به هنگام بستري بودن پيامبر(ص) رخ داد و در برابر درخواست قلم و کاغذ براي مکتوب کردن خلافت پس از خويش، صحابه موضع گرفتند و ايستادند. اين مطلب در همه منابع معتبر آمده که آنان در اين جلسه وقيح&zwnjترين عبارت را از ابتداي خلقت انسان تا کنون، دربارة پيامبر خويش به کار بردند که اساساً در هيچ امت ديگري سابقه نداشت و آنان حتّي جسارت&zwnjهايشان مؤدبانه بود که مثلاً: «تو و خدايت برويد و بجنگيد ما همين&zwnjجا مي&zwnjنشينيم». قرآن، پيامبر(ص) را داراي خلق عظيم بيان مي&zwnjکند و آنان چنان ايشان را عصباني مي&zwnjکنند که حضرت در اين جلسه آنان را از منزل خويش بيرون مي&zwnjکنند و معلوم است به قدري دلشان سوخته و قلبشان شکسته است که نمي&zwnjتوانند حضور آنان را در منزل خويش تحمل کنند. حضرت با اين حرکت مي&zwnjخواستند وقاحت گفتار و کردار آنان را ثابت کنند تا مبادا رهبري جامعه اسلامي را بر عهده بگيرند. نکتة سوم، اينکه از ابوحامد غزالي صاحب «احياءالعلوم» پرسيدند چطور در حالي که صحابه در غدير با علي بن ابي&zwnjطالب(ع) بيعت کردند پس از آن در سقيفه بساط مخالفت با او را پهن کردند؟ غزالي مي&zwnjگويد حالت اوّل رضايت و تسليم بود و پس از آن هواي نفس براي رياست&zwnjطلبي بر آنان غلبه کرد تا جايي که سخنان پيامبر(ص) را نشنيده گرفتند و آن را به قيمت ناچيز چند صباح حکومت و خلافت فروختند. نکتة چهارم از حضرت امير(ع) دربارة مخالفت صحابه، با ايشان در مقام خلافت پرسيدند، حضرت فرمودند: «... آنان مستبدانه اين مقام را از ما گرفتند در حالي که ما برترين نسب&zwnjها را داشتيم و نزديک&zwnjترين افراد به پيغمبر اکرم(ص) بوديم و در حقيقت اين نوعي ظلم و حسادت بود که در حقّ ما روا داشتند و عدّه&zwnjاي در امر خلافت انحصارطلبي کردند و عدّه&zwnjاي هم سخاوتمندانه از کنار آن گذاشتند».12 چه تعبير گويا و زيبايي است.




  • هر کدام از مهاجران و انصار چه نقشي در اين ماجرا داشتند؟



ما بايد در اينجا نقش مهاجران و انصار را جدا کنيم. مهاجران که نقش روشني دارند. آنان خيلي با حضرت يک&zwnjدل و يک&zwnjرنگ نبودند و در جنگ&zwnjهاي زمان حيات حضرت مانند بدر، احد و... کاملاً مشهود است. تا جايي که وقتي در جنگ احد حضرت فرمودند: «عمويم حمزه هيچ گريه&zwnjکننده&zwnjاي ندارد». هيچ يک از مهاجران عکس&zwnjالعملي نشان ندادند و در مقابل، انصار زنان خود را جمع کردند که بر شهداي خود ديگر گريه نکنيد و همگي با هم براي عموي پيامبر(ص) بگرييد. حتي اگر حمايت انصار نبود معلوم نبود سرنوشت اسلام و حتي پيامبر(ص) چه مي&zwnjشد. عمدة علل گسترش و حفظ اسلام حمايت انصار بود ولي متأسفانه مي&zwnjبينيم که انصار پس از رحلت پيامبر(ص) از اوّلين افرادي هستند که براي امر خلافت به سقيفه مي&zwnjآيند. اين يک معماي جدي است. پس از بحث و مطالعه بسيار به اين نتيجه رسيده&zwnjايم که انصار در طول ايام، برخورد قريش را با پيامبر(ص) ديده بودند. که در حديبيه و احرام مکه و بسياري مواضع ديگر شاهد مخالفت&zwnjهاي قريش با پيامبر(ص) بودند؛ لذا مطمئن بودند که قريش هرگز نمي&zwnjگذارد که خلافت به اميرالمؤمنين(ع) برسد و در مقابل از خلافت قريش مي&zwnjترسيدند زيرا سران قريش به دست انصار کشته شده بودند. در تمام جنگ&zwnjهاي بدر، احد و خندق ضربه را آنها زده بودند. اين مطلبي است که يکي از انصار در همان روز سقيفه آن را تصريح کرده است که ما مي&zwnjترسيم چنانچه يکي از ديگران به قدرت برسد به انتقام کشتگانشان همة ما را از دم تيغ بگذرانند. از همين رو انصار پيش&zwnjدستي کردند تا قدرت را از دست قريش بگيرند. سعد بن عباده در جواب پرسش فرزندش در همين باره گفته بود:

ما مي&zwnjدانستيم قريش نخواهد گذاشت خلافت به علي(ع) برسد نظرمان بر اين بود که ابتدا حکومت را به دست بياوريم و پس از استقرار، آن را به علي(ع) بسپاريم و مانع تسلط قريش شويم. سعد تنها کسي بود که تا آخر عمر با هيچ يک از خلفا بيعت نکرد. بسياري از انصار هم تصريح کرده بودند که تنها علي(ع) وليّ امر مؤمنان است. در مقابل، تعدادي از مهاجران که مخالف اين امر بودند زمينه را فراهم کرده بودند بلافاصله پس از رحلت پيامبر(ص) خليفة دوم تعداد بسياري از قبيله اسلم را که سابقة طولاني در دشمني با انصار داشتند، مأمور کرد که به زور از همه براي خليفة اوّل بيعت بگيرند و در مقابل، بني&zwnjاسلم هر چقدر پول بخواهند بدهند. به طوري که در منابع تاريخي آمده کوچه&zwnjهاي مدينه مملو از حضور آنان بود و کشش چنين جمعيتي را نداشت و همة آنها ـ به تصريح شيخ مفيد(ره) ـ چماق به دست بودند. تمام منابع اهل سنت اين جمله را از خليفة دوم نقل کرده&zwnjاند که: «وقتي بني اسلم را ديدم، به نصرت يقين يافتم». به همين جهت بود که هر چقدر حضرت امير(ع) و حضرت زهرا(س) خطبه خواندند و به در خانة انصار رفتند جواب شنيدند که ما ديگر بيعت کرده&zwnjايم و نمي&zwnjتوانيم بيعت را بشکنيم. اين همان تعبير حضرت امير(ع) است که عدّه&zwnjاي خلافت را تصاحب کردند و عدّه&zwnjاي هم از کنار آن سخاوتمندانه گذشتند.




  • شکل دشمني&zwnjها با شيعه در شرايط کنوني که ما شاهد حضور قابل توجه شيعيان در ايران، لبنان، عراق، و... هستيم چه تحولي يافته است؟



مبارزه با فرهنگ شيعه در دستور کار اهل سنت ـ خصوصاً وهابي&zwnjها ـ بوده است. در همان جلسة سال سوم بعثت، بزرگان حاضر در جمع به تمسخر اين جانشيني پرداختند و دشمني با حضرت امير(ع) از همانجا شروع شد و هرگز متوقف نشد. در جنگ يمن به بريده گفتند برو و نزد پيامبر(ع) از علي(ع) سعايت کن، چنان&zwnjکه از چشم او بيفتد. بعد از پيامبر(ص) اين دشمني&zwnjها تشديد شد و در طول تاريخ کم و بيش ادامه داشت، تا اينکه انقلاب اسلامي ايران پيروز شد و ورق برگشت. تا پيش از آن مي&zwnjگفتند که شيعه&zwnjها بدعت گذارند و مؤسس شيعه يهوديان و ايرانيان هستند و ارتباطي با اسلام اصيل ندارد. امّا پيروزي انقلاب نشان داد که حکومت و قانون اساسي و... ايران همه بر اساس اسلام شکل يافته است و اگر بنا باشد تنها يک اسلام واقعي حاکم باشد همان است که در اين کشور حاکم شده که جلوي تمام مفاسد را گرفته و هر چه مشروب&zwnjخوري و خانة فساد بوده همه را تعطيل کرده&zwnjاند و به دنبال اصلاح جامعه هستند حال آنکه در عربستان که مدعي حکومت اسلام اصيل بودند، قضيه به عکس است. از همين رو جوانان تحصيل&zwnjکرده رويکرد قابل توجهي به شيعه داشتند. اين واقعيت براي عدّه&zwnjاي از اهل سنّت ـ خاصه افراطي&zwnjها ـ قابل هضم نبود و اينها به ميدان آمدند تا از تمام امکانات موجود براي هجمه عليه شيعه استفاده کنند.

مرحوم شهيد مطهري تنها چند ماه پس از انقلاب بيشتر در قيد حيات نبود امّا جمله&zwnjاي در يکي از سخنراني&zwnjهاي پس از انقلاب دارند که حزم و دورانديشي ايشان را مي&zwnjرساند. اين جمله در پيرامون جمهوري اسلامي يا «پيرامون انقلاب اسلامي» آمده که انقلاب اسلامي ايران مرزها را يکي پس از ديگري فتح مي&zwnjکند و در سطح گسترده&zwnjاي منتشر مي&zwnjشود. اين را بدانيد که در آينده نه چندان دور سيل عظيمي متوجه شيعه خواهد شد. من توصيه مي&zwnjکنم به طلبه&zwnjها و دانشجوها از الآن خودشان را براي پاسخگويي به شبهات مجهز کنند. چقدر اين مرد آينده را ظريف مي&zwnjديد. پيشگويي ايشان محقق شد. پس از چند سال، هجمه&zwnjها، نقدها، اعتراض&zwnjها، جزوه&zwnjها، لوح&zwnjهاي فشرده يکي از پس از ديگري وارد جامعه شد. شما براي نمونه ببينيد يکي از استادان برجستة اهل سنت که ظاهراً در دانشگاه فردوسي مشهد هم تدريس دارد به نام عبدالرحمن سليم، کتاب «خلافت و انتخاب از ديدگاه اهل سنت» را نوشته و در آن هجده شبهه تنها دربارة حديث غدير آورده و همه شبهات ابن تيميه و قبل و بعد از او را در اين کتاب آورده و انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد آن را منتشر کرده، آورده است. بيش از شش سال از انتشار اين کتاب مي&zwnjگذرد و هنوز جواب قابل توجهي به اين کتاب داده نشده است. او در اين کتاب همة عقايد شيعه را زير سؤال برده است.

براي دشمنان قابل تحمل نيست و مي&zwnjدانند تا وقتي شيعه غدير را به عنوان واقعيت مسلم و قطعي پذيرفته است و هر روز در جلسات، حسينيه&zwnjها و مساجد به اظهار عشق و علاقه به صاحب غدير مشغولند، در نتيجه اعتقاد و عشق به امامت اميرالمؤمنين(ع) در نسل&zwnjهاي آينده کاملاً مستحکم و قوي و نهادينه مي&zwnjشود. همين که بچه شيعه به سن دو سه سالگي مي&zwnjرسد هر ساله در خانه، مسجد، بازار و کوچه مي&zwnjبيند که بحث جشن غدير مطرح است. او از مادر، پدر، معلم و دبيرش دربارة غدير سؤال مي&zwnjکند. در يکي از پاورقي&zwnjهاي «دلائل الصدق» از مرحوم مظفر ديدم که نوشته بود يکي از بزرگان اهل سنت به من گفت که شما از جان عاشورا چه مي&zwnjخواهيد. هزار و چهارصد سال از آن گذشت و ديگر تمام شد و رفت، چرا هر سال بساط عزاي حسيني را برپا مي&zwnjکنيد؟ مرحوم مظفر مي&zwnjگويد: يکي از ما در جواب او گفت که ما از غدير خوب پاسداري نکرديم و آن را نهادينه نکرديم، شما منکر آن شديد مي&zwnjترسيم که اگر کمي نسبت به عاشورا کوتاه بياييم فردا منکر اين هم بشويد و بگوييد سيدالشهدا(ع) مثلاً با يک آنفولانزاي ساده فوت کرده و مرده&zwnjاند. بحث غدير که پس از پيروزي انقلاب طراوت و تازگي بيشتري يافته براي بعضي قابل تحمل نيست و با تمام ابزار ماهواره&zwnjاي، اينترنتي و... تمام تلاش خود را براي نابودي شيعه به کار مي&zwnjبرند.




  • شيعه در اين شرايط چه وظيفه&zwnjاي دارد؟



حضرت رسول(ص) در همان خطبه غدير فرمودند که شما حاضران وظيفه داريد اين پيام را به گوش غائبان برسانيد. اين جمله بايد در بستر تاريخ به فراموشي سپرده نشود؛ يعني هر نسلي موظف است با اتکا به اين سخن نبي اکرم(ص) پيام غدير را به نسل&zwnjهاي بعد از خود برساند. اگر ما تنها به همين يک جملة نبي عمل کنيم و به نسل&zwnjهاي ناآگاه و بي&zwnjخبر پيامبر غدير را برسانيم که پيامبر اکرم(ص) چرا سه شبانه&zwnjروز جمعيت را نگاه داشتند و از مردم، چه مرد و چه زن با اميرالمؤمنين(ع) بيعت گرفتند. ما هم همانند دشمنان بايد از تمام راه&zwnjهاي جزوه، کتاب، اينترنت، ماهواره، پيامک و... بر حسب توانايي&zwnjها و امکاناتمان استفاده کنيم و هر کس به فراخور حال و امکاناتش براي ترويج و بزرگداشت غدير استفاده کنيم. حداقل اين است که شب عيد غدير به همسايه&zwnjهاي اطراف خود اندکي شيريني بدهيم. مادامي که غدير مثل عاشورا فرهنگ نشده، موفق نبوده&zwnjايم و به حدّ مطلوبمان نرسيده&zwnjايم. با جشن يک دهة غدير مردم را شاد و خوشحال کنيم که شيعه فقط مذهب گريه و عزاداري نيست.




  • عملکرد نهادهاي فرهنگي متعدد کشور را در اين راستا چگونه ارزيابي مي&zwnjکنيد؟



علاوه بر همة آنها، من عملکرد حوزه&zwnjها را در حدّ مطلوب نمي&zwnjبينم حتي در شهر قم که پايگاه فرهنگي شيعه است و دنيا شيعه را به قم مي&zwnjشناسد. در يکي از شماره&zwnjهاي فصلنامة انتظار آمار تکان&zwnjدهنده&zwnjاي از جواناني بود که گفته بودند ما براي ظهور امام عصر(ع) دعا نمي&zwnjکنيم چون از شمشير تيز و برانش مي&zwnjترسيم. يعني ما حتي نتوانسته&zwnjايم به جوان&zwnjهاي قمي پيام خود را منتقل کنيم. اين نظرخواهي هم همين اواخر انجام شده بود نه سي سال پيش. هر چند عملکرد ما زيباست امّا اصلاً در حدّ مطلوب نيست. مثلاً شما تصور کنيد در يک ليوان 50 سي.سي آب ريخته&zwnjايم. اين مقدار تنها مي&zwnjتواند حدّاکثر يک نفر را از تشنگي نجات دهد ولي يک ليوان ظرفيتي چند برابر اين را دارد و عملکرد ما اساساً با فلسفه ساخت ليوان منافات دارد. اگر قرار بود تنها به همان مقدار يک ليوان آب ريخته شود که لازم نبود يک ليوان را اينقدر بزرگ بسازيم و اندازة يک استکان هم کفايت مي&zwnjکرد. نهادهاي فرهنگي ما هم بر همين منوال عمل کرده&zwnjاند و من معتقدم که رسالت، خيلي فراتر از عملکرد ماست و اگر تصميم بگيريم مي&zwnjتوانيم با حرکت&zwnjهاي حساب شده و جهشي به حدّ مطلوبمان برسيم. براي نمونه شما به کشور فقير مراکش نگاه کنيد که در ماه رمضان امسال چهارصد مبلغ را به فرانسه فرستاده&zwnjاند تا وهابيت را در آنجا تبليغ کنند، از جاهاي ديگر که بماند. رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي هم در همان ايام نمايشگاه عکس طبيعت برپا کرده که مورد اعتراض بسياري قرار گرفت و از مردم بسياري براي اين نمايشگاه دعوت کرده&zwnjاند. ما کجاييم و آنها کجا که يک کشور فقير و کوچک&zwnjاند. مبلغان وهابيت تنها در ماه رمضان براي تبليغ وهابيت ساخته انگليس و پروردة آمريکا که هيچ ندارند و چهرة خشني از اسلام در دنيا ارائه کرده&zwnjاند، چقدر آيين خود را تبليغ مي&zwnjکنند و ما چقدر؟ عربستان تنها در مصر هشتاد ميليارد دلار هزينه کرده است. شما ببينيد اين رقم، هزينه چند دهة وزارت ارشاد، دفتر و سازمان تبليغات و حوزه&zwnjهاي علمية ماست. شما ببينيد اين چهار نهاد ما در بيست سال اين مقدار بودجه دارند که آنها اين رقم را تنها در مصر سرمايه&zwnjگذاري فکري ـ ديني کرده&zwnjاند؟! ما هم پول داريم و هم نيروهاي ما پرشورتر و بااستعدادتر از وهابي&zwnjها هستند ولي از اينها اصلاً استفاده نکرده&zwnjايم. همان مثال ليوان است.



  • تاکتيک&zwnjها و استراتژي&zwnjهاي ضدّ شيعي امروز را چگونه مي&zwnjبينيد؟



هجمه به شيعه از يک ناحيه نيست. مخالفان داخلي و خارجي ما متعددند: وهابي&zwnjها، بهايي&zwnjها، صوفي&zwnjها، صهيونيست&zwnjها، مسيحي&zwnjها و بسياري ديگر که هر کدام به نوعي ضربه مي&zwnjزنند ولي آنچه که مهم و شاخص است که جنگ تمام عيار با شيعه دارد وهابي&zwnjها هستند که رسماً شيعه را مرتد، مشرک، کافر مي&zwnjدانند و جهاد با آنان و کشتن ايشان را واجب مي&zwnjشمرد. در ميان گروه&zwnjهاي معاند هيچ&zwnjکدام به اين شکل نيستند. در مقابل ما وهابي&zwnjها با بيش از پنجاه ماهواره بين&zwnjالمللي، بيش از چهل&zwnjهزار سايت اينترنتي و امکانات بي&zwnjپايان نفت قرار دارند که تنها در خارطوم، پايتخت مراکش يک کتاب ضدّ شيعه را در هشت ميليون نسخه تکثير و به طور رايگان توزيع کرده&zwnjاند. اينها از همه امکانات و فرصت&zwnjها عليه شيعه استفاده مي&zwnjکنند. اينکه ما در برابر اينها عمل کردمان چه بوده بماند. اين در حالي است که اگر بخواهيم واقعاً وارد عمل بشويم همانند جنگ سي و سه روزه لبنان مي&zwnjشود که با امکانات بسيار اندک توانستيم بر سومين يا چهارمين قدرت نظامي جهان فائق بياييم در عرصة فکري و فرهنگي هم مي&zwnjتوانيم پيروز باشيم. صهيونيست&zwnjها پس از آن جنگ هنوز به طور کامل کمر راست نکرده&zwnjاند و به اين نتيجه رسيده&zwnjاند که نمي&zwnjتوانند بر حزب&zwnjالله فائق آيند. اين را با جنگ شش روزة تمام اعراب با امکانات آن روز اسرائيل مقايسه کنيد که به شکست اعراب منجر شد. جمعيت و امکانات آن روز دولت&zwnjهاي عرب خيلي بيشتر از حزب&zwnjالله بود و اسرائيل هم به مراتب ضعيف&zwnjتر از امروز امّا در آن جنگ پيروز شد و اعراب در آن جنگ شکست خوردند. صحراي سينا و سواحل رود اردن و بسياري مناطق ديگر در آن جنگ، از آنِ رژيم صهيونيستي شد و در اين سي و سه روز حتي يک وجب از خاک لبنان را تصاحب نکردند. شيعه اين است چه در ميدان نظامي و چه فرهنگي. ابتکاراتي در جوانان شيعه وجود دارد که آنان حتي نمي&zwnjتوانند تصورش را بکنند.




  • تغيير موضع قرضاوي و مواضع بسيار تند ضدّ شيعي اين روزهاي او را ناشي از چه مي&zwnjدانيد؟



قرضاوي را از دو زاويه مي&zwnjتوان بررسي کرد. اوّل اينکه شايد او تحت تأثير تهديد و تطميع وهابي&zwnjها قرار گرفته باشد. او از آنجا که رئيس اتّحادية علماي اسلامي است رابطه&zwnjاي تنگاتنگ با دولت سعودي دارد و بدش نمي&zwnjآيد از آنان تبليغ کند. البته او در ماجراي عراق کشتارها و رفتارهاي بد سلفي&zwnjها را محکوم کرد و موضع&zwnjگيري خوبي در ماجراي لبنان داشت و همچنين دربارة ايران. سنّ او حدود هشتاد و يک سال شده است. شايد آن مواضع دورة جواني را نداشته باشد يا اينکه فشارهاي بسياري که دولت&zwnjهاي افراطي بر وي دارند تأثير گذاشته باشد. به هر حال چون شخصيت خيلي تأثيرگذاري است فشار بيشتري هم به او مي&zwnjآورند. نگاه دوم اين است که او تأثيرگذاري شيعه را در کشورهاي ديگر مي&zwnjبيند که بسياري از جوانان و تحصيل&zwnjکرده&zwnjها فوج فوج و دسته دسته به شيعه مي&zwnjگروند. براي نمونه يکي از دوستان نقل مي&zwnjکرد که در يکي از کشورها تنها پس از جنگ سي و سه روزه حدود سي&zwnjهزار نفر يک جا شيعه شده&zwnjاند و از حوزة علميه درخواست مبلغ کرده&zwnjاند. براي او که رئيس اتحادية علماي اسلامي است باور اين مطلب سخت است و آن را خلاف وحدت مي&zwnjداند و تبليغ شيعه را در ديگر کشورها غلط مي&zwnjداند. برخي هم مي&zwnjگويند پسر او عبدالرحمن يوسف قرضاوي شيعه شده که صحتش خيلي معلوم نيست. البته او بسيار شيفته سيد حسن نصرالله است و اشعاري درباره&zwnjاش گفته مسلم است و خود قرضاوي هم به اين مطلب تصريح کرده امّا در عين حال تشيع او به طور رسمي تأييد يا تکذيب نشده است. در ابتداي امر که او چنين خبطي کرد بايد به طور جدي و محکم جواب مطالبش را مي&zwnjداديم زيرا او از آل&zwnjشيخ ـ مفتي اعظم عربستان ـ و طنطاوي ـ شيخ الازهر ـ بر جوانان بسيار تأثيرگذارتر است. امّا در عين حال نبايد خودمان با رفتارمان فاصله او را بيشتر بکنيم آن&zwnjطور که مثلاً «خبرگزاري مهر» ايشان را بلندگوي يهود و امثال اين خواند يا در نقطة مقابل يکي از بزرگان ما در موضعي همانند برادر و پسرعمو و در نهايت تواضع برايش نامه بنويسد. نرمش بيش از حد مي&zwnjتواند اهانت&zwnjکننده را در موضع&zwnjگيري&zwnjاش جري کند. در کنار اينها هم شيعيان قطر حدود هشت جرم براي ايشان فهرست کرده و از قرضاوي شکايت مي&zwnjکنند که تا اينجا درست بود، امّا در پايان با تعابيري مانند پيري و خرفتي درخواست لغو تابعيت قطري او را مي&zwnjکنند که اين هم باز منطبق با اخلاق شيعه نيست.


از اينکه در اين گفت&zwnjوگو شرکت کرديد، متشکريم.


پي&zwnjنوشت&zwnjها در دفتر مجله موجود است.

ماهنامه موعود شماره 94



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  م ر     -   تاريخ:  26 آذر 87 - 00:00:00
درست است همرهان پيامبر درغدير خم پيامها رابه ديگران رساندند ما هم بايدبه جوانان امروز وفردا برسانيم




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما