اگر اعداد و ارقام ارائه شده در انتخابات رياست جمهورى الجزاير صحت داشته باشد، بلكه اگر حتى نيمى از اين اعداد و ارقام صحت داشته باشند، بايد بگوييم جنبشهاى اسلامى سلفى در الجزاير، مغرب بلكه در همه كشورهاى عربى با شكست دردناكى روبرو شدهاند. شكستى كه از شكست رقباى آنها نيز دردناكتر است و به نظر مىرسد گروههاى اسلامگراى راديكالى سلفى به سمت قهقرائى در حال سير هستند و شعارهاى آنها نيز با باد فراموشى سپرده شده است. البته انتخاب مجدد «عبد العزيز بوتفليقه» در دوره سوم رياست جمهورى الجزاير با حدود 90% آراء مردم، به هيچ وجه يك پيروزى براى اصول دموكراسى الجزاير به حساب نمىآيد و حتى موفقيت جديدى براى كشورى كه ممكن بود 15 سال پيش با انتخاب اسلامگراها، آرامش و استقرار سياسى خود را از دست بدهد نيز به حساب نمىآيد؛ حتى اگر آن تجربه 15 سال پيش باعث مىشد كشور الجزاير به قرنها قبل عقبنشينى كند ولى ملت آن به هوش آمده و از افتادن در دام سلفىها امتناع ورزيده و ترجيح دادند، هر انديشهاى را به اسم اسلام نپذيرند. همين كه بگوييم نيمى از شهروندان الجزايرى به يك رييسجمهور پير و افتاده كه از عهد استقلال ملى الجزاير بر جاى مانده، راى دادهاند تا راه و روشى را كه حداقل نام ليبرالى بر آن گذاشته مىشود و سرشار از انواع فساد و بىنظمى و هرج و مرج است را بر جنبشهاى تاريك و خونين سلفى ترجيح بدهند، يك شكست واقعى براى اين جنبشهاست. بايد توجه داشت که بقيه مردم هم به كانديداهاى ديگرى راى دادند كه هيچ كدام از آنها با اين جنبشها مرتبط نيستند. به عبارتى ديگر اين جنبشها نتوانستند يك كانديداى نسبتا مقبول را به مردم معرفى كنند. در دهه نود كه جبهه نجات اسلامى با استفاده از نارضايتىهاى عمومى مردم رشد كرد و نزديك بود با 40% از آراء در انتخابات قدرت را در الجزاير به دست بگيرد، برخى از انديشمندان عرب به شدت از اقدام دولت وقت در سركوب كردن اين جبهه انتقاد كردند و بر ضرورت احترام گذاشتن به آراي مردم تاكيد مىكردند، حتى اگر مردم در زمان خشم و غضب خود يك تصميمى را گرفته باشند. آنها در واقع نمىدانستند كه اجراى انديشههاى سلفى در يك كشور چه معنايى خواهد داشت؛ ولى همين مردم زود هشيار شده و دست از اين ريسك برداشتند و در اين راستا كشمكشها و فراز و نشيبهاى جنبشهاى اسلامى طى اين مرحله 15 ساله تاثير زيادى در هشيارى مردم داشت. آنها تصميم گرفتند به اقدامات وقت ارتش الجزاير در سركوب جبهه نجات اسلامى رضايت بدهند و از درگير شدن با حكومت خوددارى كنند و به انديشهها و طرحهاى وحدت ملى «بوتفليقه» رضايت بدهند و در نتيجه بوتفليقه براى دو دوره رييسجمهور الجزاير شد و باز هم در دوره سوم براى پنج سال ديگر اين رياست وى تمديد شد. به هر حال مىتوان به اين نتيجه رسيد كه انتخاب مجدد بوتفليقه پشت كردن مجدد مردم الجزاير به آن تجربه است و مردم عليرغم فرسودگى دولت و فساد و هرج و مرج، آن را بر نظام سلفى ترجيح دادند و به برنامههاى سلفىها كه عبارت بود از پايين آمدن از مناطق كوهستانى و انجام شبيخون بر مردم غير مسلح و سربريدن تعدادى از شهروندان و نظاميان، بدون اينكه هيچ برنامه سياسى و يا حتى امنيتى را در سر داشته باشند، همان وضعيتى كه در تونس، مغرب و ليبى نيز شاهد آن بوديم و باعث شد اين جنبشها از صحنه سياسى خارج شوند. منبع: پرس.تي.وي به نقل از روزنامه السفير
|