* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 08 ارديبهشت 1388 تعداد بازديد: 2631 
تبليغ مذهب تشيع توسط عربستان سعودي
 
در يکي از سايت‌هاي قرآني و مذهبي کشور عربستان, يکي از آيات قرآن بهمراه تفسير آن قرار داده شده است. در تفسير اين آيه آمده است که خيرالبرية از قول رسول الله(ص) امام علي(ع) و شيعيان و پيروان او هستند.
 



در اين آيه که در سايت وزارت شئون اسلامي کشور عربستان گذاشته شده است، خيرالبرية از قول رسول‌الله (ص) امام علي(ع) و شيعيان آن بزرگوار بيان شده است. خيرالبرية به معناي بهترين اهل عالم است.
در صفحه‌ي پيشروي شما آمده است که "ان الذين امنو و عملو الصالحات" کساني هستند که به خداوند متعال ايمان داشته و حضرت محمد را رسول و فرستاده‌ي او مي‌دانند. خداوند باري تعالي را عبادت مي‌کنند و در دينداري خود مخلص بوده و اخلاص دارند. کساني که نماز را بپا مي‌دارند و زکات مي‌دهند. و خداوند سبحان را در آنچه که امر و نهي کرده اطاعت مي‌کنند.
در اينجا آمده است افرادي که اين کارها را انجام دهند آنها خيرالبرية هستند. در ادامه ابن حميد از قول عيسي ابن فرقد از قول ابي‌الجارود و او هم از قول محمد‌بن علي مي‌گويد که پيامبر اسلام گفتند: «"اولئک هم خير البرية" تو (علي) هستي و شيعيان و پيروانت».

براي ديدن اين مطلب در سايت عربستاني اينجا کليک کنيد.


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 88 - 00:00:00
با سلام
السلام عليك يا خير البريه يا امير المومنيين يا ابوتراب يا وصي النبي . السلام عليك يا نفس النبي .

ابن عباس مي‏گويد پيامبر اکرم(ص) فرمود: «لو انّ الفياض اقلام و البحر مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل عليّ بن ابي طالبٍ؛ اگر انبوه درختان (و باغها) قلم، و دريا مرکب، و تمام جنّيان حسابگر، و تمام انسان‏ها نويسنده باشند قادر به شمارش فضائل علي بن ابي طالب نخواهند بود»

و در جاي ديگر پيامبر اعظم فرمود: «انّ اللّه تعالي جعل لاخي عليٍّ فضائل لاتحصي کثرة فمن ذکر فضيلةً من فضائله مقرّابها غفر اللّه له ما تقدّم من ذنبه و ماتأخّر؛ براستي خداوند براي برادرم علي(ع) فضائل بي‏شماري قرار داده است که اگر کسي يکي از آن فضايل را از روي اعتقاد و اعتراف بيان نمايد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مي‏بخشد.

- سلمان با سندش به فاطمه زهرا(س) نقل مي‏کند که پيامبر اکرم(ص) فرمود: «عليکم بعليّ بن ابي طالب عليه السّلام فانّه مولاکم فاحبّوه، و کبيرکم فاتّبعوه، و عالمکم فاکرموه، و قائدکم الي الجنّة(فعزّزوه) و اذا دعاکم فاجيبوه و اذا امرکم فاطيعوه، احبّوه بحبّي و اکرموه بکرامتي، ماقلت لکم في عليٍّ الّا ما امرني به ربّي جلّت عظمته

بر شما باد به (همراهي) علي بن ابي طالب عليه السلام، براستي او مولا و سرپرست شماست پس او را دوست بداريد، و بزرگ شماست پس از او پيروي کنيد و دانشمند شماست پس از او اکرام کنيد و پيشواي شما به سوي بهشت است پس او را عزيز داريد، هرگاه شما را (به کاري) دعوت کند اجابت کنيد، و اگر دستور داد اطاعت کنيد، بخاطر دوستي من او را دوست بداريد و به خاطر بزرگي من او را بزرگ شماريد.(بدانيد) من چيزي درباره علي به شما نگفتم جز آنچه خداي بزرگ عظمت به آن امر کرده است.»
,,,,,,,,,و ,,,,,,,,,و ,,,,,,,,,,و
بر گرفته از كتاب علي(ع) از زبان پيامبر اکرم(ص) در منابع اهل سنت

در مدح تو اي مظهر اضداد چه گوييم
بالاست مقام تو و گفتار قصير است‏

با اين که تويي پادشه عالم هستي
کرباس تو را جامه و فرش تو حصير است‏


يا علي

2   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام بر اساس برداشت شما ها بايد تبليغ تشيع در قرآن هم شده باشد آيه 159 سوره انعام ‏متن آيه : ‏ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَكَانُواْ شِيَعاً لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ ‏ ‏ترجمه : ‏ ‏بيگمان كساني كه آئين ( يكتاپرستي راستين ) خود را پراكنده مي‌دارند ( و آن را با عقائد منحرف و معتقدات باطل به هم مي‌آميزند ) و شيعه شدند (دسته دسته و گروه گروه مي‌شوند ( و هر دسته و گروهي از مكتبي و مذهبي پيروي مي‌كنند ) تو به هيچ وجه از آنان نيستي و ( حساب تو از آنان جدا و ) سروكارشان با خدا است و خدا ايشان را از آنچه مي‌كنند باخبر مي‌سازد ( و سزاي آنان را خواهد داد ) .‏ ‏توضيحات : ‏ ‏« شِيَعاً » : جمع شيعه ، گروهها و دسته‌ها . « لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ » : تو اصلاً از آنان نيستي و مسؤول رستگاري يا زشتكاري ايشان نمي‌باشي و راه تو از راه آنان جدا است .‏ خدا كند اين نظرا را هم نشر كنيد والسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در قران آيه ذيل نيز آمده است «وان من شيعته لابراهيم»
شيعه به معني پيرو است ؛ آيه اي كه شما به آن استدلال كرديد ، مربوط به پيروان بدكاران است و آيه اي كه ما مطرح كرديم ، مربوط به پيروان نيكان است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  09 ارديبهشت 88 - 00:00:00
سلام از اينكه نظر من را نشر كرديد ممنون اما به نظر من ما اهل سنت شيعه علي هستيم زيرا بطور نمونه يکي از بين صدها عملي را که اهل سنت پيروي از علي عليه السلام مي کنند را بيان مي کنم ايشان در فرماني که به همۀ واليان حکومت اسلامي در زمان خلافت خويش نوشتند اوقات نمازهاي پنچگانه را به شکل واضح بيان فرموده اند که اينک نص آنرا از کتاب نهج البلاغه که معتبرترين کتاب بعد از قرآن در نزد شيعيان است نقل مي کنم: «أَمَّا بَعْدُ فَصَلُّوا بِالنَّاسِ اَلظُّهْرَ حَتَّى تَفِي‏ءَ اَلشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ اَلْعَنْزِ وَ صَلُّوا بِهِمُ اَلْعَصْرَ وَ اَلشَّمْسُ بَيْضَاءُ حَيَّةٌ فِي عُضْوٍ مِنَ اَلنَّهَارِ حِينَ يُسَارُ فِيهَا فَرْسَخَانِ وَ صَلُّوا بِهِمُ اَلْمَغْرِبَ حِينَ يُفْطِرُ اَلصَّائِمُ وَ يَدْفَعُ اَلْحَاجُّ إِلَى مِنًى وَ صَلُّوا بِهِمُ اَلْعِشَاءَ حِينَ يَتَوَارَى اَلشَّفَقُ إِلَى ثُلُثِ اَللَّيْلِ وَ صَلُّوا بِهِمُ اَلْغَدَاةَ وَ اَلرَّجُلُ يَعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلاَةَ أَضْعَفِهِمْ وَلاَ تَكُونُوا فَتَّانِينَ. » نامه 52 نهج البلاغه «اما بعد! نماز ظهر را تا زمانى با مردم بگذاريد كه سايه آفتاب به قدر جاى خفتن بزى گردد. و نماز عصر را زمانى با ايشان بگزاريد كه آفتاب سفيد باشد و تابنده و از روز آن قدر مانده باشد كه در آن دو فرسنگ راه توان پيمود. و نماز مغرب را زمانى با آنها بگزاريد كه روزه‏ دار، روزه مى ‏گشايد و حاجى روانۀ منا مى ‏گردد و نماز عشاء را زمانى با ايشان بگزاريد كه شفق پنهان گردد تا ثلثى از شب بگذرد و نماز صبح را زمانى با ايشان بگزاريد كه هر كس صورت ديگرى را تواند شناخت و نماز را در حد توان ناتوانترينشان به جاى آريد، كه موجب فتنه ‏انگيزيشان نگرديد». اينست فرمان حضرت علي عليه السلام دربارۀ اوقات نمازهاي پنجگانه حال شما بگوييد که شيعه علي کي است؟ ما يا شما؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
قبل از نوشتن هرگونه نظري بهتر است يكبار نگاهي به بخش هاي مختلف سايت انداخته تا مطمئن شويد ما جواب شبهه را نداده باشيم ؛ مي توانيد پاسخ خود را در آدرس ذيل ببينيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=697
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4   نام و نام خانوادگي:  اسکندر مرادي     -   تاريخ:  23 ارديبهشت 91 - 06:07:35
بسم الله سلام آيه تبليغ چيده شدن آيات در هر سوره به چه منظوري بوده است؟ آيا حفاظت الهي از قرآن شامل چينش آيات و سور هم ميشود؟ آيا اين چينش و اين مواضع براي کلمات و آيات مبنايي براي فهميدن است يا از سر پيچ دادن و پنهان کردن مطالب اين کار انجام شده است؟ بعضي از آقايان علما در عصر ما بر مطالبي اصرار ميورزند که باعث سردرگمي و سرافکندگي است. درعصري که شبکه هاي ارتباطي گسترده اجتماعي و کامپيوتري در آن حرف اول را ميزنند.علماي قديم ما بيشتر به ارتباط آيات معتقد بوده اند تا علماي متاخر و اين جاي تعجب است. مثلا صاحب تفسير سورآبادي به ارتباط آيات مجاور آيه تبليغ معتقد است ولي آقايان علماي معاصر معتقد نيستند و با اصرار غير منطقي سعي دارند بگويند بعضي عبارات و آيات سوره مائده در بين آيات ديگر جاسازي شده اند و مقصودي غير از آنچه بقيه آيات اين سوره دارند را بيان ميکنند! در اين شرايط دوري جوانان از دين و ديانت چيز عجيب و غريبي خواهد بود؟ شوق و ذوقي براي مطالعه قرآن باقي ميگذارد؟ بطور مثال آقاي مکارم در تفسير نمونه ج 5 ص 18 ميگويد "...ثانيا همانطور كه بارها گفته‏ايم، قرآن يك كتاب كلاسيك نيست كه مطالب آن در فصول و ابواب معينى دسته‏بندى شده باشد، بلكه طبق نيازها و..." نزول متفرق و طبق نيازها بمانند استناد و ابلاغ از يک کتاب در مواقع مختلف است و از يک کتاب منسجم الهي دريافت ميشود.هر سوره قبل از نزول بطور کامل نزد ملائکه وحي است.آيات سوره هاي بزرگ در جواب نيازهاي نظير خودشان نازل ميشوند ولي پس از نزول کامل آيات بدستور الهي چيده ميشوند طبق الگوي سوره در عالم بالا.همانطورکه ما هم پس از درک کلي و منسجم از قرآن و فقط پس از آن در مواقع مختلف و طبق نيازها احکام مجزا صادر خواهيم کرد. حتي کاملا ممکن است بعضي از عبارات آنرا بجهت شيوايي و زيبايي کلام اصطلاح کنيم.بکار بردن اصطلاحي دليل بر معناي آيات و سوره مربوطه نيست.معناي سوره با ارتباط تمام آيات و عبارات آن اخذ ميشود. چينش آيات بدستور رسول الله در هر سوره مبنايي براي درک منسجم از آن سوره و قرآن بوده است.آيا براي شبهه افکني آيات مرتب شده اند؟ ما چه اصراري داريم که عقايد مذهبي (از هر مذهبي) و متعصبانه خود را به هر قيمت حفظ کنيم؟ ما چرا بايد کتاب دين خود را با همين دسته بندي و سوره بندي قبول نکنيم؟ چرا آشکارا نمي گوييد اين چينش قرآني دست ساخت مغرضين است و مورد تاييد خداوند نيست؟ اگر رعايت اين چينش فعلي منتج به نتايج غير منطقي و ناشايست ميشد حق با ايشان و امثال ايشان بود ولي وقتي ميبينيم اين چينش و اتصال فضاي بسار زيبا و منطقي و معجزه گونه ارائه ميکند چرا بايد آنرا بي اهميت بدانيم؟ هر وقت با مذهب ما سازگار شد به ارتباط آيات استناد کنيم و هر وقت سازگار نبود بگوييم چينش آيات بر اساس بخصوصي نيست.آيا اين درست است؟ ************************************** دوبار عبارت "يا ايها الرسول" در قرآن آمده هر دو بار هم در اين سوره است يعني سوره مائده و هر دوبار هم در مورد يهود يا نصاراست.اولي آيه 41 دومي آيه 67: * يَأَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يحَْزُنكَ الَّذِينَ يُسَرِعُونَ فىِ الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يحَُرِّفُونَ الْكلَِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَاذَا فَخُذُوهُ وَ إِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَ مَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيًْا أُوْلَئكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لهَُمْ فىِ الدُّنْيَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ(41) يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (67) بين دو کلمه تبليغ و ابلاغ فرقي هست؟ تبليغ از شدت بيان در تعداد دفعات و صبر بسيار بر آن حکايت دارد.زماني ما موضوعي را يک بار دوبار ميگوييم و سپس خاموش ميشويم و ديگر کاري به مخاطب نداريم ولي زماني بدفعات موضوع را تکرار ميکنيم تا مطمئن شويم مخاطب مطلب را دقيقا شنيد و فهميد و با او اتمام حجت ميکنيم. در سوره مائده هر دو نوع بيان آمده است.در آيه تبليغ آيه 67 سوره المائده ميفرمايد: يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين‏ در آيه 92 همان سوره ميفرمايد: وَ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ احْذَرُواْ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلىَ‏ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِين‏ يا در آيه 99 ميفرمايد: مَّا عَلىَ الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا تَكْتُمُون‏ از آيه تبليغ برداشت ميکنند که رسول الله مطلبي را از ترس ديگران به مردم نمي گفته اند.در صورتيکه اينطور نيست.ايشان مامور ميشوند که آنچه را که به ايشان وحي شده است با دفعات بيشتر بيان کنند و نگران دشمني و عناد اهل کتاب نباشند و بر گمراهي کسي تاسف نخورند.بايد رسو ل الله رسول دين جديد حتما و با شدت و در بيانات متعدد رسالات الهي را به پيروان اديان قبلي ارائه دهند.دين جديد آمده است. پيروان اديان قبلي حتما بايد بشنوند و با آنها اتمام حجت شود. و اينکه چه چيزي را بگويند بطور خلاصه همان آيه بعدي يعني آيه 68 است: قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلىَ‏ شىَ‏ْءٍ حَتىَ‏ تُقِيمُواْ التَّوْرَئةَ وَ الْانجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَ لَيزَِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنهُْم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَ كُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلىَ الْقَوْمِ الْكَافِرِين‏ و موضوع چقدر ساده است!!! همان موضوع الذين يبلغون رسالات الله و لا يخشون احدا الا الله (آيه 39 سوره 33 احزاب) ميباشد.با تعاون بر البر و التقوي در ابتداي سوره مائده نيز هماهنگي دارد. آيات قبل و بعد آيه تبليغ نيز گوياي اين مطلب هستند.عبارت "لَيزَِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنهُْم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَ كُفْرًا " در ايات 64 و 68 آمده است.يعني قبل و بعد از آيه تبليغ. بنابراين "ما انزل اليک" آشکار بوده است وشنيده شده است.آيه تبليغ دستور براي تاکيد بيشتر و ابلاغ با دفعات بيشتر است. قسيسين و رهبان که استکبار و عناد ندارند پيام رسول الله را شنيده بودند (گويي بدون شدت بيان از جانب رسول الله) و از فهميدن آيات حق اشکشان جاري ميشد: وَ إِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلىَ الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقّ‏ِ يَقُولُونَ رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِين‏ (آيه 83 سوره المائده) بنابراين "ما انزل اليک" و "ما انزل الي الرسول" پنهان نبوده است. والسلام
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
چينش آيات به دستور الهي و توسط رسول الله ص بوده و حفظ آيات الهي از تحريف، حاكم بر مربوط بودن آيات در يك سوره يا بحث معجزه و... است چه بسا خداوند براي جلوگيري از تحريف يا حذف آيات، آنها را در بين آيات اما با وجود قرآئن لازم جهت محفوظ ماندن هدف معنوي آن قرار مي دهد تا كساني كه آن را بر نمي تابند دست به تحريف قرآن نزنند اما در بيان رسول و اهل بيت تفسير آن موجود مي باشد و جلوي شوق و ذوق براي مطالعه قرآن را هم نمي گيرد.
شان نزول آيات مشخص است و در مورد آيه تطهير و تبليغ و اكمال و... معلوم است كه هر قسمتي شأن نزول خاصي دارند چرا شما اصرار داريد آنها را به هم بچسبانيد.
در ثاني اگر بايد آيات به هم مربوط باشند ربط آيه 5 و 6 يا 11 و 12  يا  26 و 27  يا  37 و 38 و...كه در همين سوره در كنار هم قرار دارند چيست؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5   نام و نام خانوادگي:  اسکندر مرادي     -   تاريخ:  08 خرداد 91 - 01:10:19
بسم الله سلام در باره اتصال آيات سوره مائده اتصال آيات 5 و 6 بر چه مبنايي است ؟ بطور خلاصه در آيه 5 اعلام ميشود که خوراکي هاي حلال شده براي شما براي اهل کتاب نيز حلال است.برعکس طعام آنها براي شما نيز حلال است.زنان مسلمان و زنان اهل کتاب نيز بر شما حلال است بشرط اينکه اجور آنها را بدهيد. پس از اعلام طيبات طعام و مجوز ازدواج با زنان مسلمان و زنان اهل کتاب (خلاصه نعمات) بشکل طبيعي حمد خداوند شايسته است.اراده به نماز (قيام الي الصلوه) همان حمد و ثناي خداوند بر نعمات است. در آيه 6 هنگام اراده به نماز و حمد و ثناي خداوند بر نعمات امر به شستن و غسل پس از مواردي از قبيل تماس با نساء از آيه قبلي نشان دارد. --------------------------------------------------------------------------------- در مورد وجه اتصال آيات 11 و 12 چه ميتوان گفت؟ در اين سوره در موارد بسياري شکر بر نعمات و تقواي الهي هنگام استفاده از آنها تذکر داده ميشود. پس از آن بر توکل در راه اجراي فرامين داده شده توصيه ميشود. بطور خلاصه همان : قوامين لله شهداء بالقسط...(آيه 8) . تسليم نشدن در برابر وساوس شياطين و قدرتمندان.اين ميثاق و پيمان الهي است.عهدي الهي براي استفاده از نعمات و شکر بر آنها و بهره مند ساختن نيازمندان يعني شاهد بودن بر قسط. بعبارت ديگر در آيه 11 به مسلمانان امر ميشود تا در اجراي اوامر الهي توکل بر خداوند داشته باشيد. در ادامه در آيه بعدي بطور ضمني و آوردن مثال از موردي که قبلا به وقوع پيوسته است ميفرمايد مبادا مانند بني اسرائيل باشيد. آنها با داشتن 12 رهبر الهي نتوانستند بر عهد الهي پايدار بمانند يعني به شکر نعمت و شهادت بر قسط با تعبيرات اقامه صلوه و ايتاء الزکاه برقرار بمانند بلکه به انباشت نعمات در بين قدرتمندان پرداخته و به اسراف و فساد رسيدند.شيطان آنها را از راه بدر کرد.قلب آنها سخت شد. برداشت هاي نادرست از کتاب خدا داشته و به انحراف کشيده شدند. به تازگي در روزنامه آرمان تاريخ 04/03/91 صفحه 11 يادداشتي با نام آقاي احمد عابديني چاپ شده بود که در سوره مائده بيشترين تعداد "اتقوا الله" آمده است.دقيقا 12 مورد.البته يکي از اين موارد بصورت "فاتقوا الله" است. --------------------------------------------------------------------------------- در مورد چگونگي ارتباط بين آيات 26 و 27 سوره مائده: موسي و هارون به قوم خود گفتند که نعمات الهي را بياد آورديد آنگاه که شما را برتري داد...در پي آن بقوم خود گفت وارد ارض مقدس شويد.آنها ترسيدند و توکل بر خدا نکردند.از جنگيدن با جباران عقب نشستند .بايستي قوامين لله بوده و شاهد بر قسط ميشدند ولي نشدند و از سختي هاي راه ترسيدند. پسران بني آدم نيز بايستي (شاهد بر قسط ميشدند و ) قرباني مي کردند ولي يکي از ايشان اين کار را بصورت قوامين لله يعني با تقواي الهي نکرد.از او قبول نشد.يعني قرباني او قبول نشد.خوب در اينجا دونقر بيشتر نبودند جنگي با جباران نيست ولي وساوس شيطاني که هست. شيطان آن فرد حسود يا متوهم به قدرت طلبي برادر يا...را وسوسه کرد و وادار کرد ديگري را بقتل برساند. شاهد بودن بر قسط و قرباني کردن بايد به نيت تقواي الهي بوده باشد.نبايد ايمان را دستکم گرفت.همانطور که در آيه 5 داريم : ومن يکفر بالايمان فقط حبط عمله.(مانند فروپاشيدن جبهه چپ گرا در جهان) به سبب اين قتل رخ داده بين ابناي آدم بر بني اسرائيل نوشته شد که هر کس ديگري را بکشد بغير نفس يا فساد در زمين مانند اينستکه همه را کشته باشد... گويي قيام لله و شاهد بر قسط بودن و مبارزه با مفسدين را يکبار ديگر تذکر ميدهد و نمونه اوليه آنرا نيز توضيح ميدهد. --------------------------------------------------------------------------------- در مورد اتصال آيات36 و 37 و 38 سوره مائده: در آيه 36 ميفرمايد اگر کافرين تمام آنچه در زمين است را حتي همراه با مثل و مانندي از آن راهم داشته باشند و فديه بدهند تا از عذاب آخرت رهايي يابند باز هم از آنها قبول نمي شود. اراده ميکنند از عذاب رها شوند و از محيط آن خارج گردند ولي نمي توانند.آيه 37 خوب مگر ميشود کافرين تمام آنچه در روي زمين است را ثروت خود بحساب آورند؟ نمي توانند مگر اينکه از بقيه بدزدند.اينجاست که بسادگي بحث دزد و دزدي در آيه بعدي (آيه 38) به ميان مي آيد. دزدي در رابطه مستقيم با وجود يا عدم وجود قسط در جامعه ميباشد. والسلام
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
اولا جواب سؤال اول را نداده ايد ثانيا -سواي اينكه برخي از ربطهاي شما بسيار مضحك و مسخره است كه فكر نمي كنم خودتان هم آنرا قبول داشته باشيد- اگر ربط به اين گله گشادي كه شما مي فرماييد باشد! بين همه چيز از اين جهت كه همه مخلوق خدايند ربط است! آنوقت اين ربط آن فايده اي كه گفته بوديد نخواهد داشت ثالثا اين نظر شما مخالف نظر مفسرين است و...
السلام علي من اتبع الهدي
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
6   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:  08 خرداد 91 - 09:55:08
جناب محمد عزيز اهلسنت شماره 3:نظر شخصي بنده اين است كه عزيزان سني از محبين امير المومنين علي(ع)هستند ولي در باره نظر شما كه فرموديد اهل سنت پيروان واقعي آن حضرت هستند سئوالاتي دارم كه اميدوارم پاسخ دهيد.(تذكر در ابتداي سئوالات منظور ازلفظ "شما"اهل سنت است) 1-اگر شما پيرو مولا علي(ع) هستيد!چرا معاويه را نه يك مسلمان بلكه خال المومنين ميدانيد ورضي الله ميگوئيد؟! 2-اگر شما پيرو مولا علي(ع) هستيد!چرا طبق فرمايش ايشان كه ابوبكر وعمر را خائن وكاذب وغادر وعاصم ميدانست چرا شمابر خلاف آن حضرت آنها را امين! صديق!بي ريا و پرهيز گار محض ميدانيد؟! 3- اگر شما پيرو مولا علي(ع) هستيد!چراعمل عايشه كه اززير ولاي امام زمان خود كه آن حضرت بود خارج شد وبه جنگ ايشان رفت رامحكوم نميكنيد؟ 4- اگر شما پيرو مولا علي(ع) هستيد!چرا فضايل او كه حتي با سند صحيح و دركتب معتبر خودتان آمده است را انكار كرده و حتي فضايل او را به ناحق به ديگران نسبت ميدهيد؟ 5-اگر شما پيرو مولا علي(ع) هستيد!چرا در كتبتان سعي كرده ايد كه ظالمانه با مخفي كردن فضايل ايشان برعكس مطالبي را برعليه او به جهت كاستن از شان او بياوريد؟! 6- واگر شما پيرو مولا علي(ع) هستيد!چرا از هزاران روايت صحيح السندي كه درباره ولايت و امامت و وصايت ايشان از قول نبي اكرم(ص) آمده حتي يكي را قبول نداريد.؟! 7-آيا شما پيرو او هستيد ياپيرو ابوهريره؟اگر پيرو اميرالمومنين علي(ع) هستيد چرا در تمام كتابهايتان كمتر از 46حديث صحيح از او نقل كرده ايد ولي از ابوهريره بيش از5800روايت نقل كرده ايد؟! 8-آيا در كتب شما نيامده كه ابو هريره به مصداق ضرب المثل"شريك دزد و رفيق قافله"انساني ريا كار و به قولي حزب باد بوده و خودش گفته كه نماز با علي(ع) بافضيلت تر است و سفره معاويه چرب تر؟! 9- اگر ابوهريره چنين آدمي بوده كه در كتب خودتان آمده پس چرا وبه چه عقل و منطقي او را توثيق كرده و گفته هاي اور ا وحي منزل ميدانيد؟! 10-شما كه اينهمه به شيعه حساسيت داريد و شيعه را متهم ميكنيد كه به عايشه و خلفايتان توهين ميكند .در صورتي كه شيعه هر حرفي را زده از كتب خودتان بوده و آن هم به قصد اعتراض به راويان و نويسندگان اين عبارات سخيف.ولي همين آقاي ابو هريره به عايشه توهين كرده واو را مورد تمسخر قرار داده اگر واقعا راست ميگوئيد و نسبت به مادرتان عايشه تعصب داريد چرا توهين كننده به او را تا اعلي عليين بالا مي بريد ولي كساني را كه از مادرتان دفاع مي كنند وبه اهانت به او معترضند را محكوم ميكنيد؟!!!!آيا نبايدنام اين نحوه برخورد شما را دشمني با عايشه گذاشت نه دوستي بااو؟
7   نام و نام خانوادگي:  اسکندر مرادي     -   تاريخ:  09 شهريور 92 - 16:38:39
بسم الله
سلام
اشاره اي به اتصال آيات در چهار سوره الذاريات و الحاقه و الاحقاف و الشمس
در سوره الذاريات ترتيب ذکر اسامي اقوام و بعضي مشخصات آن جوامع ترتيب خلقت و زندگي آنها در واقعيت نيست. ترتيبي که در سوره هود بيان ميشود. پس بترتيب چيست؟
الذاريات يعني پراکنده کنندگان. از جمله آنها باد است.اين پراکنش زماني باعث تکثير گياهان ميشود.
موارد متعددي از تکثير و توسعه در اين سوره وجود دارد.
اين سوره سوره اشاره به شکفتن حيات دنيوي و نابودي تکذيب کنندگان حيات اخروي است.
بقرينه اتصال آيات تکثير مومنين هم ميتواند مد نظر باشد. تکثير مومنين پس از هر پاکسازي جوامع آلوده و گناهکار و نابود سازي کافرين آنها شروع ميشود. با استفاده از مومنين باقيمانده از آن حوادث .
بنظر ميرسد در سوره الذاريات ذکر اقوام انتخابي بترتيب تعداد افراد مومن باقيمانده ميباشد.بعبارت بهتر بترتيب موثر بودن در ادامه حيات انسانها ميباشد:
مومنين نجات يافته از قوم ابراهيم و آل لوط در تعداد بيشتري نسبت به نجات يافتگان اقوام ديگر هستند.چرا که مومنين ايشان (جهت حفاظت از آنها) قبل از عذاب مقدر از محيط خارج ميگردند:
فَأَخْرَجْنَا مَن كاَنَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(35)
فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيرَْ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ(36) الذاريات
قَالُواْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلىَ‏ قَوْمٍ مجُّْرِمِينَ(58)
إِلَّا ءَالَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ(59) الحجر
آيا ميتوانسته خانه حضرت لوط فقط همان يک خانه مسلمين باشد؟ آيا اشاره "آل لوط " تعداد افراد يک خانه را منظور دارد؟ بنابر آيات ذيل از سوره انبياء:
قُلْنَا يَنَارُ كُونىِ بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلىَ إِبْرَاهِيمَ(69)
وَ أَرَادُواْ بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَهُمُ الْأَخْسرَِينَ(70)
وَ نجََّيْنَهُ وَ لُوطًا إِلىَ الْأَرْضِ الَّتىِ بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَلَمِينَ(71)
و آيات ذيل از سوره عنکبوت :
وَ لَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى‏ قَالُواْ إِنَّا مُهْلِكُواْ أَهْلِ هَاذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُواْ ظَلِمِينَ(31)
قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُواْ نحَْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَبرِِينَ(32)
بنظر ميرسد ابراهيم و لوط در يک قريه بوده اند.بنابراين "غير بيت" اشاره به همان خانه ابراهيم (اولين فرد از مسلمين) دارد که فرشتگان در پايان (پس از بيرون بردن مومنين اهل لوط) به آن رسيده اند.
----------------------------------------------------------------------
قوم موسي در رده دوم هستند.موسي قوم خود را شبانه خارج ميکند.فرعونيان به دنبال آنها روان ميشوند.ولي مقدر اين است که آل فرعون غرق شوند. مثلا در سوره الدخان ميفرمايد:
فَأَسْرِ بِعِبَادِى لَيْلاً إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ(23)
وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنهَُّمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ(24) الدخان
----------------------------------------------------------------------
قوم عاد که کافرين آن بر اثر باد شديد نابود ميشوند داراي تعداد نجات يافته گان مومن در مرتبه سوم است.هر کسي در معرض اين باد قرار ميگرفته نابود ميشده است.هفت شب و هشت روز ادامه داشته است.
----------------------------------------------------------------------
قوم ثمود که کافرين آن بر اثر صاعقه شديد نابود ميشوند عليرغم داشتن خانه هاي مستحکم سنگي داراي تعداد نجات يافته گان مومن در مرتبه چهارم است. بنابراين نجات يافته گان اين قوم کمتر از نجات يافته گان قوم عاد ميباشند. صاعقه هاي بزرگ توليد زلزله نيز نموده اند.طبيعي است که اين حادثه تلفات بيشتري از باد داشته باشد.
----------------------------------------------------------------------
کمترين تعداد مومنين نجات يافته در حادثه طوفان نوح ميباشد. همانطور که در سوره هود ميفرمايد:
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَليلٌ (40) هود
**************************************************************************
در سوره الحاقه ترتيب ذکر اسامي اقوام نامبرده در سوره الذاريات بترتيب ديگري است. در ضمن بترتيب خلقت و زندگي آنها هم نيست. پس ذکر اسامي اقوام و وقايع تنبيهي مربوطه (البته بصورت خيلي خلاصه) بترتيب چيست؟
اين سوره سوره نابودي حيات دنيوي و شکفتن حيات اخروي و خواري تکذيب کنندگان آنست.
وقتي يک طوفان سهمگين رخ ميدهد بترتيب چه صحنه هايي رخ ميدهند؟ تراکم ابرها و برخورد شديد آنها. بروز رعد و برق. صداهاي شديد صاعقه . باد هاي شديد. ريزش هاي شديد باران و روان شدن سيل . طوفان نوح نمونه شديد و کامل اين نوع حوادث است. بروز زمين لرزه هاي زير دريا يا بيرون دريا و رخداد آتشفشان هاي دريايي نيز از جمله حوادث همراه طوفانهاي شديد ميتواند باشد.
اقوامي که در ابتداي اين سوره نام برده ميشوند اقوامي هستند که با حوادثي به همان ترتيب حوادث منتهي به سيل و طوفان تنبيه ميشوند و مورد عذاب قرار ميگيرند:
قوم ثمود با صاعقه
قوم عاد با صاعقه و با باد هاي شديد
قوم نوح با صاعقه و بادهاي شديد و طوفان.
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُواْ بِالطَّاغِيَةِ(5) الحاقه
----------------------------------------------------------------------
وَ أَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُواْ بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ(6) الحاقه
----------------------------------------------------------------------
وَ جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَن قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكَاتُ بِالخَْاطِئَةِ(9)
فَعَصَوْاْ رَسُولَ رَبهِِّمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّابِيَةً(10)
إِنَّا لَمَّا طَغَا الْمَاءُ حَمَلْنَاكمُ‏ْ فىِ الجَْارِيَةِ(11) الحاقه
-----------------------------------------------------------------------
جزئيات حوادث همراه با حوادث اصلي در اين سوره ذکر نشده است.مثلا چه بسا با رعد وبرق شديد لرزش زمين نيز همراه بوده باشد.
قوم فرعون از اقوامي است که با حوادثي در ميانه و شبيه به حوادث شاخص از بين رفته اند.آنها در درياي متلاطم غرق شدند.زمين لرزه هاي شديد و پرتاب سنگريزه نيز نابود کننده بعضي ديگر همچون قوم لوط هستند.(الْمُؤْتَفِكَاتُ)
و آخر الامر ما از فرزندان نجات يافتگان طوفان نوح هستيم. طوفاني که در پايان بيان حوادث ميان اقوام گوياي مرحله پاياني است و اشاره به آن با عبارت "زماني که آب طغيان کرد" صورت گرفته است (لما طغي الماء).
**************************************************************************
در سوره احقاف از اقوام گذشته تنها از قوم عاد نامبرده ميشود.قومي که با باد شديد و سمي نابود شد.اين موضوع بطرز اعجاب آوري در رابطه با بقيه آيات اين سوره است.بيان تولد انسان و رشد تدريجي و رسيدن به اوج بلوغ فکري و جسمي او اشاره اي به پيدايش روح پاک يا ناپاک شده در انسان است.
در آيه 20 ميفرمايد:
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُواْ عَلىَ النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكمُ‏ْ فىِ حَيَاتِكمُ‏ُ الدُّنْيَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بهَِا فَالْيَوْمَ تجُْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبرُِونَ فىِ الْأَرْضِ بِغَيرِْ الحَْقّ‏ِ وَ بمَِا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ(20)
گويي روح پاک الهي در انسان در اثر اعمال ناشايست از بدن انسان گناهکار خارج ميشود در حاليکه تبديل به روح ناپاک شده است.بيرون رفتن روح ناپاک در پايان حيات دنيوي با وزيدن باد مسموم و نابودي افراد در معرض آن در تقارن نيست؟
اعلام شنيدن قرآن توسط گروهي از جنيان که موجوداتي نامرئي و در گردش سريع هستند هم بنوعي تداعي کننده باد ميباشد...
**************************************************************************
در سوره الشمس از اقوام گذشته تنها از قوم ثمود نامبرده ميشود.قومي که با صاعقه از بين ميرود.اگر روال عذاب را از طوفان نوح شروع کنيم به صاعقه قوم ثمود ميرسيم.دوباره از صاعقه شروع ميشود به زلزله ها ي قوم لوط ميرود و پس از آن به غرق شدن فرعونيان در دريا ميرسد.اين روال به زلزله ها و طوفان هاي آخر زمان و وقوع قيامت منجر ميشود.گويي يک منحني سهمي شکل در جريان است.نقطه مينيمم آن قوم ثمود است.
بنابراين گويي شروع مجدد عذاب هاي الهي رخ ميدهد.عذاب هاي بعدي مانند تمام عذاب ها در اثر گناهان مرحله به مرحله انسان ها خواهد بود.خداوند از عواقب اين عذاب ها خوفي ندارد:
وَ لَا يخََافُ عُقْبَاهَا(15) الشمس
انسانها بايد از عواقب اعمال و نفسانيات خود بترسند.قوم ثمود با ساده ترين و ابتدايي ترين تکليف روبرو بوده اند و آنهم اينکه کاري به کار يک شتر نداشته باشند.بگذارند در محدوده خودش باشد. انسانهاي قوي نيز بايد از سوء استفاده از افراد ضعيف بپرهيزند.از ارتکاب کوچکترين گناهان بايد پرهيز کرد تا مبادا گرفتار گناهان بزرگ شويم.قوم ثمود با صاعقه که از اولين عذاب ها يا از مراحل اوليه عذاب هاي مفصل بوده است تنبيه ميشود.
اقوام اوليه مدت هاي طولاني تري مهلت داده شده اند.قوم نوح بيشترين مدت و فرصت توبه و ايمان داشته اند. لذا نابودي آنها هم با عمليات تنبيهي شديدتري انجام شده است.در تقارن با اين عذاب بزرگ اول در پايان حيات انسانها نيز با حوادث بزرگ روبرو خواهيم شد.
سوره شمس همچون خورشيد بر مسير عذاب صاعقه و عذاب هاي مخرب بعدي آن و حوادث مشابه قبلي نور و روشنايي آگاهي بخش و هشدار دهنده مي تاباند.
**************************************************************************
تا کنون از ترتيب چهار سوره بحثي نداشتيم. اگر برداشت خود را به محک ترتيب سور بزنيم همان نتايج با زيبايي و وضوح بيشتري رخ نشان ميدهند. اين ترتيب مسير خلاصه تر گفتن مفاهيم است.
در سوره احقاف سوره 46 به استقامت در موضع حق که همان ايمان به کتاب و آخرت است امر ميشود. مبادا با بادي چون بيد بلرزيم! اگر استقامت نداشته باشيم و به سراشيبي تکذيب و کفر بيافتيم بادهاي مسموم ما را نابود خواهند کرد و ...فلا تملکون لي من الله شيئا...(آيه 8)
در سوره الذاريات سوره 51 اشاره به داشتن اميد و استقامت ميشود.نجات و تکثير مومنين و پيدا شدن فرصت هاي جديد بشارت داده ميشود.
در سوره الحاقه سوره 69 هشدار داده ميشود. با بيان خلاصه حوادث نابود کننده مکذبين و کافرين قبلي. با بيان مفصل تر عذاب هاي آخرتي. اشارات خلاصه دارد به مسيري که طي شده و بايد طي شود.
سوره شمس سوره 91 هشداري است صاعقه وار به عواقب نافرماني از دستورات الهي بوديعه نهاده شده در وجودمان. ناپاک شدن روح مان. اينها نتيجه سقوط اجتماعي است.ناپاکي اجتماعي به ناپاکي دروني ما منجر خواهد شد و بالعکس.
والسلام
8   نام و نام خانوادگي:  محسن م     -   تاريخ:  24 مهر 92 - 11:14:51
سلام
جناب محمد اهل سنت
شما که ميگيد ما شيعه هستيم لطف کنيد به اين حرفهاي حضرت هم عمل کن که قشنگ شيعه بشي
که از زبان خلفا نقل شده علي(ع) و عباس عموي پيامبر ما را كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا معرفي کردنند دروغگو ، گناه‌كار ، حيله‌گر و خيانت‌كار
خائن ، دروغگو و گناهكار در جاي ديگه
قصد توهين ندارم فقط کلام امام علي(ع)هست منم مثل مسلم نقل کردم
صحيح مسلم الجهاد والسير، ، کتاب باب حکم الفئ ، ح 1756
9   نام و نام خانوادگي:  محسن م     -   تاريخ:  24 مهر 92 - 11:33:43
يه کليپ هم ديدم از جناب ملازاده که ميگفت امام صادق(ع) شيعه نبوده
بعد يه کتاب از تو قفسه پشت سرش در اورد گفت اين کتاب مناظره امام صادق(ع) با رافضي هاست
شما برادران اهل سنت دوستدار اهل بيت (ع)هستيد ولي ميخوايد اونها رو با کساني که حقشون رو ناديده گرفتن جمع کنيد ولي عزيز دلم نميشه چون ائمه به ناديده شدن حقشون بار ها اعتراض کردن شما که نهج البلاغه خوني خطبه 3(شقشقيه) رو هم يه نگاهي بنداز يا خطبه حضرت زهرا(س) بنداز که 11 تا از علماي اهل سنت نقلش کردن
يه مساله هم که گفتيد نماز 5 گانه:ما هم اولويت ثواب رو با 5 نوبت با جماعت ميدونيم ولي نماز جماعت سه گانه رو بافضيلت تر از فراداي 5 گانه ميدونيم
مجوز نماز سه گانه هم از طرف پيامبر(ص)وجود داره در منابع اهل سنت پس نماز سه گانه باطل نيست




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما