* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: جواد صفاري -
تاريخ: 11 خرداد 88 - 00:00:00
تا به كي بايد صبر كنيم كه اينها اينگونه وحشيانه بردران ما را قتل عام كنند ؟؟ما خواهان يك فتواي محكم از رهبر معظم انقلاب هستيم تا همه اسلحه به دست گرفته و با يزيديان زمان نبرد كنيم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي متاسفانه يزيديان زمان ، خود را در بين مردم بي گناه پنهان كرده اند ، لذا نمي توان فتوايي داد كه جان مردم بي گناه را تهديد كند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 11 خرداد 88 - 00:00:00
به خبر تلاش براي سرنگوني هواپيماي مسافربري توجه فرماييد: http://news.google.com/news/url?sa=t&ct2=us%2F0_0_s_0_1_aa&usg=AFQjCNGLNkYemTTkAwBaoe6Ia_I4tEZG5w&cid=1252189677&ei=PLUjSpinGoehkAX66rV1&rt=SEARCH&vm=STANDARD&url=http%3A%2F%2Fwww.guardian.co.uk%2Fworld%2F2009%2Fmay%2F31%2Fbomb-plane-tehran-iran-elections اين عمرپرستان شمشير را از رو بسته اند. تهديد ميکنند و به تهديدشان هم عمل ميکنند. جواب نظر: با سلام دوست گرامي اين خبر را شبكه العالم پخش كرده و با مسئولين در رابطه با اين بمبگذاري و خنثي كردن آن نيز مصاحبه كرد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
3 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 11 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام من چه بگويم وقتيكه از حضرت محمد ( ص ) و علي ( ع ) نقل ميشود : (بيمارى رسول خدا(ص ) شدت مى گرفت و خطر لحظه به لحظه زندگى او راتهديد مى كرد). چيزى نگذشت كه فرياد فاطمه (س ) بلند شد و مرا به داخل فرا خواند. (سراسيمه )وارد شدم , ديدم رسـول خـدا(ص ) در حال احتضار است و لحظات پايانى عمر خود راسپرى مى كند. با مشاهده آن صحنه بسختى گريستم و خود دارى از گريه به هيچ وجه ممكن نبود. پـيـامـبر خدا(ص ) فرمود: على ! گريه براى چيست ؟ اينك زمان گريستن نيست , كه لحظه فراق وجدايى بين ما فرا رسيده است . بـرادر! تـو را بـه خـدا مـى سپارم . پروردگارم مرا به سراى جاويد فرا خوانده وجوار لطف ورحمت خـويـش را برايم برگزيده است . (من از اين بابت اندوهى به دل ندارم بلكه )گريه واندوه بى پايان مـن بـر تـو و فـاطمه است . و (گويا مى بينم ) پس از من او را به هلاكت رسانند و مردم در ظلم و تعدى بر شما همدل و هماهنگ گردند! شما را به خدا سپردم و از او خواستم كه شما را در حفظ و پناه خود بپذيرد كه او نيزپذيرفت وشما همچنان وديعه من , نزد پروردگار خواهيد بود. 2. پيامبر خدا در لحظات پايانى عمر, دو گفتار با على (ع ) داشته است : يكى كوتاه و آشكار و ديگرى طولانى و به راز. حضرت در زير از هر دو, چنين يادمى كند: پيامبر خدا(ص )... مرا به نزد خويش فرا خواند, چون نزديك او شدم فرمود: على ! تو در حيات و ممات , وصى وخليفه من در ميان خانواده و پيروانم هستى ,دوست تو, دوست من است , ودوست من ولى خداست . دشمن تو دشمن من است , و دشمن من دشمن خداست . عـلـى ! آنكه امامت و جانشينى تو را انكار كند مانند كسى است كه رسالت مرا انكاركرده باشد, چه اينكه تو از منى و من از توام . سپس مرا نزديكتر خواند و به پنهانى و راز سخن گفت . از گفتار او هزار باب علم بررويم گشوده گشت و از هر باب آن هزار باب ديگر باز شد اين نهان گويى چندان به طول انجاميد كه سر و روى مـن و رسـول خدا(ص ) به عرق نشست . به طورى كه عرق از روى من بر او و از چهره مبارك او بر من مى چكيد. 3. پـيـامـبر خدا(ص ) در حالى كه برسينه من تكيه داده بود و دهان در گوش من داشت ,متوجه حركت زشت دو تن از همسرانش شد كه سعى داشتند با استراق سمع , ازسخنان آهسته و پنهانى او سـر در بـيـاورند. رسول خدا(ص ) (همانجا برآشفت و)گفت : پروردگارا! شنوايى را از ايشان باز گير. سپس فرمود: على ! اين آيه را ديده اى : كسانى كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته انجام مى دهند, بهترين خلق خداهستند. ((سوره بينه (98): 7)) آيا مى دانى كه آنان چه كسانى هستند؟ گفتم : خدا و رسولش بهتر مى دانند. فرمود: آنان شيعيان و ياوران تو هستند. وعده ديدار من و آنان , كنار حوض كوثر,هنگامى كه امت ها بـه زانـو درآيـنـد و هـمه در محضر پروردگار خويش حاضر شوند و به آنچه از آن گريزى نيست خوانده شوند. آن روز از تـو وشـيـعـيـانـت نـام مـى بـرنـد وهـمـه باچهره هايى برافروخته وروشنايى كه ازپيشانى وسجده گاه آنان مى درخشد درحال نشاط وسيرابى نزد من آيند.... خاطرات حضرت علي ( ع ) شعبان خان صنمى (صبورى ) با اين دليل خوب چه كسي ميتواند اين حرفها را بزند ؟؟؟ برادران عزيز تنها راه پيروزي بر اين منافقين اتحاد و پيروي از ولي شجاعمان رهبر فرزانه ميباشد . يا علي |
4 |
نام و نام خانوادگي: راه علـي سعـادت -
تاريخ: 11 خرداد 88 - 00:00:00
هنوز اين انفجاراول راه است. |