* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 18 خرداد 1388 تعداد بازديد: 2048 
درخواست حقوقدانان عربستاني از مجامع بين‌المللي براي بهبود اوضاع شيعيان
 
ده‌ها حقوقدان عربستان سعودي از سازمان‌ها و انجمن‌هاي حقوقي جهان خواستند كه براي بهبود اوضاع شيعيان اين كشور و الزام مقامات عربستان به تضمين حقوق و آزادي‌هاي ديني شهروندان شيعه تلاش كنند.

به گزارش  ايکنا، حقوقدانان عربستان در اين پيام، به بسته‌شدن تعداد زيادي از مساجد شيعي در مناطق مختلف اين كشور اشاره و اعلام كردند: در حال حاضر، مقامات عربستان از صدور مجوز براي شهروندان شيعه در زمينه ساخت مساجد در خارج از منطقه «أحساء» و «قطيف» اين كشور ممانعت مي‌كنند.

حقوقدانان عربستان تأكيد كردند: در شهر «الخبر» عربستان كه در دهه 40 قرن گذشته ميلادي ساخته شده و حدود 20 هزار شهروند شيعه در آن زندگي مي‌كنند، مقامات عربستان از صدور مجوز براي ساخت مسجد خودداري مي‌كنند و شيعيان مجبور هستند نماز جماعت را در نمازخانه‌هاي بسيار كوچك به‌جا بياورند.

حقوقدانان عربستان در درخواست خود از مجامع بين‌المللي، بازداشت گسترده ائمه جماعت و مبلغان شيعه اين كشور به بهانه برگزاري مراسم و مناسبت‌هاي مذهبي را محكوم كردند و آزادي سريع و بدون قيد و شرط تمامي انديشمندان و شهروندان شيعي بازداشت شده عربستان را خواستار شدند.


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  شاهد     -   تاريخ:  18 خرداد 88 - 00:00:00
اسوتا به هموطنان مسيحي وكليمي وزردشتي, اي كاش چند تا شهروند وحقوقدان تهروني براي هموطنان شريف اهل سنت تهران هم اين زحمت را بكشند تا مسجدي براي شان در تهرون داشته باشند. بنده وكثير از ايرونيها نميتوانند اين ممانعت جمهوري اسلامي را در اين موضوع بفهمند كه نظر بكدام قانون اسلامي يا غير اسلامي دارند اين ممانعت را انجام ميدهند؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ايران با اين كار اهل سنت مخالفتي ندارد ، اسلام مخالفت دارد ؛ مسجد براي همه مسلمانان است ، و مسجد شيعه و يا مسجد سني نداريم .
متاسفانه اهل سنت با پرهيز از نماز خواندن در مساجد شيعه (نه پشت سر شيعه) خود را محصور كرده اند با اينكه دولت با نماز خواندن آنها در مساجد مشكلي ندارد .
آنها مي خواهند مسجدي براي خود (مخصوص اهل سنت) داشته باشند و شيعه را در آن راه ندهند !!!!
اين مخالف اسلام است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  19 خرداد 88 - 00:00:00
اسب تراوا هم فقط يک اسب چوبين به نظر ‌مي‌رسيد ولي ...

جالب است که اين محبين عمر دقيقا مانند يک گروهک با حرکات تاکتيکي براي رسيدن به اهداف خود قدم به قدم جلو مي‌ايند.
تمام حرکات آنها حساب شده است و با يکديگر کاملا هماهنگي کرده‌اند. مانند اعضاي يک حزب مي‌دانند که در کدام مرحله بر کدام نکته ناگهان همه باهم پافشاري کنند.
فقط هماهنگ کننده و ليدرشان کيست نمي‌دانم؟

اکنون مدتها است که با مظلوم‌نمايي در سراسر دنيا همگي باهم فقط از يک درخواست و آنهم مسجدي در تهران دم مي‌زنند. من در خارج کشورهم شاهد بودم که دقيقا با همين تاکتيک مقايسه خود با زرتشي و مسيخي و يهودي پي گير ساخت مسجد خود بوداند.

ابتدا مي‌گويند مسجدي. بعد خواهند گفت مسجداني و بعد مساجدي. بعد هم خطيبي از وهابيون.
بعد هم نذري و صندوق قرض الحسنه‌اي. و بعد انتشار کتبي و بعد هم رفت و آمدهايي و ...

مسولان بدانند که اگر به اين گروهک دشمن شاه اسماعيل(رحمة الله عليه) اجازه کوچکترين پايگاهي دهند با دست خود فاجعه اي مانند مسجد قرمز پاکستان را باعث مي‌شوند.
3   نام و نام خانوادگي:  صادق راستگو     -   تاريخ:  19 خرداد 88 - 00:00:00
قابل توجه خانم و يا آقاي شاهدکه ديگر دروغ پردازي و جوسازي نکند.از راست گويي چه زياني ديدي که به دروغ روي آوردي ؟ چند وقتي يکي از مسلمانان سني مذهب بمسجد محله ما(منطقه 14 محله11 ناحيه يک)براي اقامه فريضه مراجعه ميکرد و حتي ايراداتي را براساس مذهب خودش از ما ميگرفت که بعضا" مورد تاييد ما بود و به آن عمل کرديم ( مثل تردد نکردن بهنگام تلاوت قرآن کريم ) پس اينطور که شما ميگوييد نيست اگر ميبيني در عربستان ؛ شيعيان ميخواهند مسجد بسازندبخاطر اينست که همپالگيهاي شما آنها را به ديگر مساجد راه نميدهند و حني قتلشان را واجب ميدانندولي ما شيعيان نه تنها سني ها را به مساجد راه ميدهيم بلکه با آنها ازدواج ؛ معامله؛ رفت و آمد ؛ بحث سياسي و مذهبي ؛ مسافرت و . . . و از آنها هم در مقابل صهيونيزم جنايتکار دفاع ميکنيم. ولي شما چه ؟ ناگهاني درب مسجد را باز و با اسلحه ساخت اسرائيل تني چند پيرمرد و . . . به خاک و خون ميکشيد
4   نام و نام خانوادگي:  انور     -   تاريخ:  19 خرداد 88 - 00:00:00
شيعه ها سني را به مسجد خود راه مي دهند تا آنها را به زعم خود شيعه كنند يك نوع آزار و اذيت براي سني ها فراهم مي شود .... يك بار در مسجدي شيعي نماز مي خواندم چشمتان روز بد نبيند اول كه توجه همه به من جلب شده بود بعد حين نماز خواندن يك نفر به تحريك چند نفر ديگر مرتب مهر را روي سجاده ام مي گذاشت و من در هر بار سجده آن را كنار مي زدم نماز كه تمام شد همان عده راست و چپ من نشستند و شروع كردن به اعتراض كه چرا مهر استفاده نمي كني ؟ كلي وقت گذاشتم تا توضيح بدم ..كار به همينجا ختم نشد گروهي ديگر از راه رسيدند كه دليل دست گرفتن شما چيست ؟ فلسفه اش كدام است؟ در ميان توضيحاتم متوجه اين قضيه شدم كه نه تنها به جواب سوالتشون گوش نمي دهند بلكه تعدادي از آنها توضيحاتم را به تمسخر مي گيرند و چند نفري هم با يك نگاهي حاكي از ترحم به خاطر اوج فلاكت و بدبختي و گمراهي بنده به صورتم خيره شدن اگر با سرعت بيرون نمي زدم از طرز نگاه ها به نظر مي رسيد عده سومي تصميم دارن جلو بيان . يك نوع عادت خاصي است كه با ديدن يك سني حتي در داخل مسجد سني فورا اين عادت فعال شده آثار و علائم خود را به صورت خودنمائي ؛ به بحث كشاندن نمازگزاران ؛ كتاب و جزوه هديه دادن ؛ محبت هاي اضافي و بي جهت ؛ دعوت براي فلان جا نشان مي دهد ...
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- بر فرض كه كلام شما صحيح باشد ، آيا همه جا اينطور است ؟ در همه مساجد اينگونه است ؟ آيا شما اهل سنتي را كه در حرم امام رضا عليه السلام ، طبق احكام اهل سنت نماز مي‌خوانند نديده ايد ؟ آيا كسي به آنان توهين كرده اشكال مي‌گيرد ؟
2- آيا شما سوال در مورد عقائد و احكام خويش را توهين مي دانيد ؟ آيا شما چون نمي توانيد به سوالات پاسخ دهيد اين كار را توهين تلقي مي كنيد ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  20 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام لعنه الله علي كذابين دوست و برادر عزيز جناب اقاي انور : دوتا سوال خواهش ميكنم جوابهاي كامل بدهي , 1 ) چرا بروي خاك, مهر, زمين سجده نميكنبد وليكن بر قالي پشمي ( از پشم گوسفند يا حيوان ديگري ) سجده ميكنيد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 2 ) جرا وقت نماز با دست بسته ( تكتف )نماز ميخوانيد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اميدوارم شما كه نشان داديد بسيار شجاع هستيد جواب صحيح با اساتيد صحيح براي من مشتاق عمل به سنت صحيح حضرت رسول ( ص ) بنويسيد و من را منور كنيد . در ضمن برادر عزيز چرا در نمازت تاخير ميكني؟ , بهر حال نماز سر وفت صوابش بسيار زيادتر و شما اهل سنت كه مقيد هستي نماز را سر وقت بخوانيد چرا تاخير ؟ منتظر جوابتان هستم . آقاي ذهبي از شعبه نقل مي‌كند: سمعت شعبة يقول: ما أعلم أحدا، فتش الحديث كتفتيشي، وقفت على أن ثلاثة أرباعه كذب. (كسي به اندازه من روي علم حديث بررسي نكرده است و به اين نتيجه رسيدم كه سه چهارم (ربع أحاديث) آنچه در كتاب‌هاي ما است كذب است. )(سير اعلام النبلاء ذهبي، ج7، ص226 ) فتنه كور روزى رسول خدا(ص ) به من فرمود: نبرد با اهل فتنه بر تو واجب شده است , چنانكه جهاد با مشركان بر من واجب گشته بود. پرسيدم : اى فرستاده خدا! اين چه فتنه اى است كه جهاد در مورد آن بر من فرض گشته است ؟ فرمود: بزودى گروهى ظاهر شوند كه شهادت بر وحدانيت حق ورسالت من دهند در حالى كه با سنت وسيرت من به مخالفت برخيزند. گفتم : با اينكه , آنان چون من بر حقانيت اسلام شهادت دهند, پس چرا باايشان به پيكار پردازم ؟ فرمود: بر بدعتهايى كه در دين نهند وسرپيچى از فرمان الهى كنند. خاطرات حضرت امير المومنين علي ابن ابي طالب شعبان خان صنمى (صبورى ) عرض كردم : شما پيشتر به من وعده شهادت در راه خدا داده ايد, كاش ازخدا مى خواستيد تا زمان آن فرا رسد ودر ركاب شما تحقق پذيرد. فـرمـود: پس چه كسى با ناكثين و قاسطين و مارقين بجنگد؟ وفاى به آن وعده حتمى است وتو به فيض شهادت نايل خواهى شد. چگونه است صبر وطاقت تو آنگاه كه محاسنت به خون سرت رنگين گردد؟ ! گفتم : اينكه بشارت است وجاى شكر وسپاس دارد, نه موقف صبر وبلا. فـرمـود: آرى , همين طور است پس پذيراى خصومتها باش كه تو همواره مورد دشمنى وخصومت خواهى بود. عرض كردم : كاش قدرى از آن فتنه ها را بيان مى فرموديد. سپس حضرت چنين ادامه داد: پـس از مـن , پـيروانم در فتنه وگمراهى خواهند افتاد, آنان قرآن را به پندارخود تاويل كنند وبه راى خـود مـعنى وتفسير نمايند, شراب را به بهانه نبيذ,حلال شمرند ومال حرام [ رشوه ] را به نام هـديه , وربا را به اسم داد وستد برخود مباح سازند. وكتاب خدا را از مواضع خود تحريف كنند... آن روز فتح وغلبه با گمراهان است . در ايـن زمـان تـو همچنان ملازم خانه خود باش (وبراى دفع اين گمراهيهااقدامى نكن ) تا اينكه زمام خلافت وزعامت در كف تو نهاده شود. پس آنگاه كه تو عهده دار ولايت وامارت مردم گشتى , كينه هايى كه درسينه ها به رسوب نشسته است دوباره به غليان افتند وانواع خدعه ونيرنگ عليه تو به كار گيرند, در اين هنگام , تو بر جهاد با اهل تاويل كمر خواهى بست چنانكه بر پيكار با اهل تنزيل (مشركان ) كمر بسته بودى , چه , حال كفروعناد آن روز ايشان , كمتر از كفر وضلالت نخستين آنها نيست . پرسيدم : اگر مردم چنان شدند, درباره آنها چه رايى داشته باشم ؟ آنان رامرتد يا مفتون بشمارم ؟ فرمود: آنان را مفتون بدان نه مرتد.... شرح نهج البلاغه , ج 9, ص 206, بحار, ج 32, ص 308. يا علي
6   نام و نام خانوادگي:  انور     -   تاريخ:  22 خرداد 88 - 00:00:00
جواب بنده به شما مايه ضرر و زيان شماست و لايزيد الظالمين الا خسارا .




7   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  23 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام
جناب انور حالا اگز براي من نميخواهي بگي براي ديگران بگو . خوبيت نداره حالا من سوال كردم جواب بده تا ضررش نصيب من بشه نه تصيب تو .
چونكه انوقت من حق دارم بگويم " چون قافيه تنگ ايد >>><<<<< شاعر به جفنگ ايد .
تازه امر به معرف و نهي از منكز وظيفه شماست .
وقيتيكه ابن جوزي عالم اهل سنت اينجوري استدلال ميكنه شما بچه وهابيون كه نميتونين بهتر از او باشيد .

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
حكايت جالبى متناسب با همين جريان مشاهده كردم كه ذكر آن خالى از لطف و فايده نيست .
يكى از علماء اهل سنت كه معروف به ابن جوزى است روزى سخنى فراتر از دهان خود بر زبان آورد و خواست همچون اميرالمؤمنين عليه السلام ادعايى كرده باشد. او بر فراز منبر صدا زد: ((سلونى قبل ان تفقدونى ؛ از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نيابيد!.))
در اين ميان بانويى آگاه و زيرك از او پرسيد: آيا درست است كه حضرت على عليه السلام براى غسل و كفن و دفن سلمان يك شب (از مدينه به مدائن ) رفت و آن مراسم را انجام داد و برگشت ؟ ابن جوزى گفت : اينگونه روايت شده است .
آن زن ادامه داد: آيا درست است كه جنازه عثمان سه روز در مزبله افتاده بود و حضرت على عليه السلام (در مدينه ) حاضر بود (و اقدامى نكرد؟) ابن جوزى گفت : آرى ، آن زن گفت : پس يكى از آن دو اشتباه بود!
ابن جوزى كه از جواب اين زن عاجز شده بود گفت : اى زن اگر تو بى اجازه شوهرت از خانه بيرون آمدى ، لعنت خدا بر تو و اگر با اجازه او بوده ، لعنت خدا بر او. در اين هنگام كه آن زن ، ابن جوزى را درمانده ديد تير خلاص را به او زد و گفت :
عايشه كه به جنگ با على عليه السلام (از خانه ) خروج كرد آيا با اجازه (شوهرش ) پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم بود؟
ابن جوزى چنان درمانده شده بود كه ساكت گرديد و جوابى نداد.

يا علي

8   نام و نام خانوادگي:  انور     -   تاريخ:  24 خرداد 88 - 00:00:00
مثل اينكه به مرض پرسش و پاسخ گرفتار آمده اي . بنده مثل بعضي ها براي مردمي كه نپرسيده اند چيزي نمي گويم خيلي خوشحالي از نوشتن بفرما خودت جواب اين سه سوال را كه پرسيده اي بده من ميخوانم . 1) چرا بر روي مهر سجده ميكنبد ؟؟؟ 2 ) جرا با دست بسته ( تكتف )نماز نميخوانيد ؟؟؟ 3) چرا نماز را اول وقت ميخوانيد؟!!!!!!
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
جواب سوالات شما در ادرس هاي ذيل آمده است :
سجده بر روي مهر :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=490
با دست باز نماز خواندن :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1252
سه وقت نماز خواندن :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=697
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  25 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام جناب اقاي انور . عزيز دل برادر اين جواب نيست , اول من سوال كردم شما جواب دهيد بعد اگر خواستيد سوالي بكنيد با كمال ميل خودم جوابتان را با احترام خواهم داد . اما سوال سوم را جواب ميدهم : سعي و اهتمام من بر اين است كه نمازهايم را سر وقت بخوانم و براي اقامه نماز سعي من در اين است كه با لباس تميز نماز بخوانم . گاهي وفتي بدليل دور بودن از محل اقامه نمازم تاخير دارم و بندرت اما حتما نماز قضا شده هم دارم كه انشالله اولا خداوند نمازهايم را بحق فاطمه زهرا ( ع ) قبول كنه و از سر تقصير در تاخير در نمازم مرا ببخشد . حالا يك خاطره خوب برايت تعريف ميكنم تا كدورتها تمام شود و به بحثها استدلالي بپردازيم : حدود يكماه قبل دم دماي غروب براي كمي هوا خوري رفتم روي پشت بام ساختمان ( يكي از شهرهاي سني نشين ) افتاب داشت غروب ميكرد قطعه ابري در اسمان زيبا و شكيل قدري از ان كبود , قدري سفيد برفي , و مقدار زيادي از ان بر اثر انعكاس نور خورشيد طلائي و موذن مسجد ندا ميداد حي علي الصلاة , حي علي الصلاة ........ و هنوز ابر قدري كبود , قدر سفيد و بخش اعظمي از ان طلائي و فضا روحاني , ربع ساعتي صبر كردم بعد از غروب كامل خورشيد براي اقامه نماز مغرب و عشا پايين امدم فكرشو بكن هنوز ابر قدري كبود , قدر سفيد و بخش اعظمي از ان طلائي و موذن ميگفت" حي علي الصلاة ........ " چقدر زيبا . جناب اقاي انور اگر جوابم را دادي يك خاطره هم از نماز صبح هم برايت تعريف ميكنم يا علي
10   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  25 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام
جناب شاهد مرداد ما سال پيش اينو در همين سايت نوشتم ايبار بخاطر گل روي ماهت انرا برايت كات پيست كردم :-
تهران شهريست با بيشتر از 200 سال قدمت چگونه است و كمتر از 32 سال از حكومت اسلامي در ايران ميگذرد چرا قبل از اين در حكومت طاغوت و قبل از ان طلب براي ساخت مسجدي نكرديد . كه حتماً با اين امر موافقت ميكردنند چونكه ميل انها به تفرقه بين مردم خيلي زياد بود يا شايد نيت انهائي كه اين صدا را در مياورند ( خصوصا حال كه فرقه ضاله و منافق وهابيت صداهايش را از دهان هر كس و ناكس بمانند قرضاوي . ريگي يا صداي امريكا در مياورد ) ساخت (مسجد ضراري) باشد كه منافقان ان را در صدر اسلام ساختند و به امر سيدنا محمد ( ص ) تخريب شد . شما گول اين حرفها را نخوريد و مسجد براي شما فقط جاي نماز خواندن است پس بمساجد ما خوش امديد وليكن اگر قصد توطئه داشته باشيد مطمئن باشيد خانه هايتان برايتان نيز امن نخواهد بود .
انشاء الله خداوند همه ما را به راه راست هدايت كنند.
اي كاش كه مسجد براي عبادت براي خدا ميخواستيد نه پايگاه ستون پنجم .
يا علي
11   نام و نام خانوادگي:  انور     -   تاريخ:  26 خرداد 88 - 00:00:00
جناب حجت الاسلام مجيد م علي عليكم السلام چه اشكالي دارد شما اول جوابگو باشيد ؟ آيا اشكالي دارد ؟! در مورد جوابتان به سوال سوم : پس شما نماز را سر وقت ميخوانيد يعني به موقع اقامه ميكنيد و اين صحيح است و اصطلاح نماز اول وقت در مورد نمازگزاراني كه در مسجد نماز جماعت اقامه ميكنند بيشتر مناسب است ؛ البته مساجد مسلمانان ( اهل سنت) اذان هر نماز را در يك ساعت و يك دقيقه مشخص مثل يهودي ها ندا نميدهند بلكه از پانزده تا نيم ساعت و گاهي بيشتر با هم اختلاف دارند و اين يعني طلوع و غروب خورشيد به صورت يك طيف اتفاق ميافتد و مثل لامپ نيست كه با يك حركت انگشت خاموش يا روشن شود ...هر مسلمان با شنيدن اذان يكي از مساجد ميداند كه به وقت فلان نماز وارد شده است و اگر هم مسجدي و موذني در نزديكي منزل خود نداشتند به تجربه ميداند كه آيا وقت فلان نماز هست يا نيست در مورد خاطره شما طلائي بودن يك دوم ابرها نشان غروب آفتاب است ؛ آفتاب ناپديد شده و بازتاب شعاعهايي از آن بر سطح قسمتي از ابرههايي كه در مسير غروب آفتاب قرار گرفته اند دليل بر اين مدعاست. اما سوال اولتان كه پرسيده بوديد:‌ جرا وقت نماز با دست بسته ( تكتف )نماز ميخوانيد ؟ جواب: چون دست بسته بودن يعني به خدمت بودن ؛ احساس عبوديت و كرنش در مقابل ذات لايتناهي پروردگار را بيشتر ميكند ؛ بالاتر يعني اينكه ما در مقابل پروردگار دست بسته و مغلوله و دست به سينه هستيم و اراده انجام كارهايي كه او اراده اش را نداشته باشد و اذن نداده باشد حتي براي اقامه نمازمان هم نداريم . از نظر روانشناسان تماس دو دست قدرت تمركز انسان را بيشتر ميكند ؛ دست باز بودن نشاني از نظاميگري است و اين با نماز نميسازد . پرسيده بوديد :‌1 ) چرا بروي خاك, مهر, زمين سجده نميكنبد وليكن بر قالي پشمي ( از پشم گوسفند يا حيوان ديگري ) سجده ميكنيد ؟ جواب: سجده بر قالي پشمي توسط اهل سنت يك بحث كتابي و حوزوي است و در عمل كسي به آن عمل نميكند اول كه پروردگار هرگز از فرش و سجاده براي نماز صحبت نكرده چه برسد به نوع و جنس آن ؛ مسلمانان( اهل سنت) بر هر نوع فرش و سجاده اي و هر نوع زير اندازي از هر جنسي به شرط آنكه متعلق به خودشان باشد و اگر مال ديگري است آن فرد راضي باشد و بعد تميز باشد و تصوير بت و مجسمه و اسطوره و حيوانات و اسامي انسانها... بر آن نباشد سجده ميكنند ؛ اگر در شرايطي قرار بگيرند كه فرش و سجاده اي همراه نداشته و يا پيدا نشود بر هر جاي تميزي سجده ميكنند چه آن محل يك صحراي شني باشد يا خاكي يا سنگلاخ باشد يا نمكزار خلاصه هيچ محدوديتي ندارد ... و اما مهر كه شيعيان استفاده ميكنند :هيچ دليلي براي قرار دادن يك مهر يا تكه اي سنگ ! براي پيشاني گذاشتن وجود ندارد جز كاري مرتاضانه كردن بلكه پيشاني اذيت شود و نوعي شكنجه كردن خود با اين طمع كه نمازگزار با عذاب دادن خود مورد توجه پروردگار قرار گيرد و به او نزديك شود در صورتي كه پروردگار خود هرگز حرج و سختي براي مومنان و تمامي انسانها قرار نداده است و نماز همراه عذاب را از مومنان طلب نكرده است . دريك صحرايي كه نه سجاده همراه داريم نه فرش ميتوان يك جاي نرم و تميزي را انتخاب كرد و همانجا نماز گزارد و اگر تا كيلومترها همه جا سنگلاخ است يا خار ميتوان ميان سنگ ها و خارها نماز خواند اما وقتي فرش و سجاده نرمي داريم چرا خود را بيازاريم و آرامش را از خود سلب كنيم ؟ بماند كه بر مهرها اسامي امامان حك ميكنند و قبله قلب از يكي به دو تا چند تا تبديل ميشود ...خاك مهرها هم كه معلوم نيست آيا در تهيه اش رعايت نظافت را كرده اند يا نه و مهر بعد از مدتي بوسيله عرق پيشاني شخص يا ديگران در مسجد آلوده شده و اين عرق به داخل نفوذ ميكند و كلي آْلودگي ديگر هم با خودش جمع ميكند ... انشاء الله اين جواب ها فايده اي براي شما و ديگراني كه ميخوانند داشته باشد .
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
با وجود علم به اين مطلب كه بحث شما تبديل به بحث بين دو نفر شده است ، چند نكته را متذكر مي‌شويم :
1-    ا. ظاهرا شما منظور آقاي مجيد م علي را متوجه نشده ايد كه چنين پاسخي داده ايد .
ب. ما نيز مانند شما ، براي نماز ساعت مشخصي نداريم ، بلكه وقت نماز را با حركت خورشيد مشخص مي‌كنيم .
2- در مورد دست بسته نماز خواندن فرموده ايد : « چون دست بسته بودن يعني به خدمت بودن ؛ احساس عبوديت و كرنش در مقابل ذات لايتناهي پروردگار را بيشتر ميكند ؛ بالاتر يعني اينكه ما در مقابل پروردگار دست بسته و مغلوله و دست به سينه هستيم و اراده انجام كارهايي كه او اراده اش را نداشته باشد و اذن نداده باشد حتي براي اقامه نمازمان هم نداريم»
آيا اين استحسانات و قياس ، براي اثبات يك حكم شرعي كفايت مي‌كند ؟ بهتر بود روايتي صحيح مي‌آورديد كه وجوب دست باز نمازخواندن را ثابت كند .
حال ما طرف مقابل استحسان شما را بيان مي‌كنيم :
ما با دست باز نماز مي‌خوانيم ، تا به اتباع ساير اديان نشان دهيم كه ما عبادت خدا را با آزادي و اختيار و باز بودن دست انتخاب كرده‌ايم ؛ ما اينگونه نماز مي خوانيم تا همگان بدانند كه ما مانند برده اي كه هيچ قدرت از خود ندارد نيستيم ، عبادت ما عبادت آزادگان است (وعبادت شما عبادت عبيد) و طبق روايت امير مومنان عبادت احرار از عبادت عبيد بهتر است !
البته شما اگر مي‌خواهيد بندگي خويش را به صورت كامل اثبات كنيد ، چرا در نماز دست خود را با طناب نمي بنديد ؟ يا غل به گردن خويش نمي اندازيد ؟ اينگونه بيشتر بندگي را ثابت مي‌كنيد !!!
اين روش پاسخ استحساني است ؛ اما پاسخ علمي :
نماز عبادت است و شرائط و آداب آن توقيفي است ، يعني بايد از جانب خداوند متعال به ما دستور برسد چگونه نماز بخوانيم ، نه اينكه هر كس هر طور صلاح دانست نماز بخواند ، و به اقرار مالك بن انس (رهبر فرقه مالكية) دست بسته نماز خواندن روايت صحيحي ندارد !!!
همچنين فرموده ايد «از نظر روانشناسان تماس دو دست قدرت تمركز انسان را بيشتر ميكند ؛ دست باز بودن نشاني از نظاميگري است و اين با نماز نميسازد»
به عكس گفته شما ، در يوگا ، هر دو دست را از هم جدا كرده و بر روي كناره پا قرار مي دهند و اين كار را بهترين روش براي تمركز مي‌دانند ، همچنين در امور نظامي نيز دست ها را باز مي‌گذارند تا با دقت بيشتري به سخنان گوش فرا دهند !
2-    فرموده ايد «سجده بر قالي پشمي توسط اهل سنت يك بحث كتابي و حوزوي است و در عمل كسي به آن عمل نميكند  اول كه پروردگار هرگز از فرش و سجاده براي نماز صحبت نكرده چه برسد به نوع و جنس آن »
بهتر بود اين سخنان را براي كسي مطرح مي‌كرديد كه دسترسي به روايات اهل سنت در مورد وجوب سجده بر روي خاك نداشته باشد !
همچنين فرموده‌ايد «و اما مهر كه شيعيان استفاده ميكنند :هيچ دليلي براي قرار دادن يك مهر يا تكه اي سنگ ! براي پيشاني گذاشتن وجود ندارد جز كاري مرتاضانه كردن بلكه پيشاني اذيت شود و نوعي شكنجه كردن خود با اين طمع كه نمازگزار با عذاب دادن خود مورد توجه پروردگار قرار گيرد و به او نزديك شود در صورتي كه پروردگار خود هرگز حرج و سختي براي مومنان و تمامي انسانها قرار نداده است و نماز همراه عذاب را از مومنان طلب نكرده است »
جالب است كه دست بسته بودن كه علامت بندگي است را خدا طلب نكرده اما اهل سنت طلب مي‌كنند ، اما سجده بر خاك را كه خداوند طلب كرده است كاري مرتاضانه دانسته و مي‌گويند خداوند آزار بنده را طلب نكرده است ! لابد روزه نيز به نظر شما مطلوب خداوند نيست !
فرموده ايد «دريك صحرايي كه نه سجاده همراه داريم نه فرش ميتوان يك جاي نرم و تميزي را انتخاب كرد و همانجا نماز گزارد و اگر تا كيلومترها همه جا سنگلاخ است يا خار ميتوان ميان سنگ ها و خارها نماز خواند اما وقتي فرش و سجاده نرمي داريم چرا خود را بيازاريم و آرامش را از خود سلب كنيم ؟»
اين را از صحابه گرام هم سوال مي‌كرديد بد نبود ، زيرا طبق روايات صحيحه اهل سنت ، آنها به خود زحمت داده و از مسيل سنگ ريزه برداشته و در كف دست مي‌گرفتند تا خنك شود و سپس بر روي آن سجده مي‌كردند اما بر روي آستين لباس و يا دامن و يا سجاده پشمي سجده نمي‌كردند !!!:
 حدثنا أَحْمَدُ بن حَنْبَلٍ وَمُسَدَّدٌ قالا ثنا عَبَّادُ بن عَبَّادٍ ثنا محمد بن عَمْرٍو عن سَعِيدِ بن الحرث الْأَنْصَارِيِّ عن جَابِرِ بن عبد اللَّهِ قال كنت أُصَلِّي الظُّهْرَ مع رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَآخُذُ قَبْضَةً من الْحَصَى لِتَبْرُدَ في كَفِّي أَضَعُهَا لِجَبْهَتِي أَسْجُدُ عليها لِشِدَّةِ الْحَرِّ
سنن أبي داود  ج 1   ص 110 ش 399
همچنين فرموده ايد «خاك مهرها هم كه معلوم نيست آيا در تهيه اش رعايت نظافت را كرده اند يا نه و مهر بعد از مدتي بوسيله عرق پيشاني شخص يا ديگران در مسجد آلوده شده و اين عرق به داخل نفوذ ميكند و كلي آْلودگي ديگر هم با خودش جمع ميكند ..»
باز هم جواب هاي استحساني ، خوب اگر شيعه به شما جواب دهد كه «پشم گوسفندان در فرش را نيز معلوم نيست از كجا تهيه كرده اند ! جداي از اينكه شيعه مهر را در جاي تمييزي مي‌گذارد اما اهل سنت روي فرشي كه هر كسي بر روي آن راه مي‌رود (ومعلوم نيست پايش را قبلا در كجا گذاشته بوده است) نماز مي‌خوانند !
4- در پايان نيز فرموده ايد «انشاء الله اين جواب ها فايده اي براي شما و ديگراني كه ميخوانند داشته باشد»
واقعا گمان مي‌كنيد بحث هاي ديني اينگونه است ؟!!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
12   نام و نام خانوادگي:  انور     -   تاريخ:  27 خرداد 88 - 00:00:00
جناب پاسخگو بنده خودم ميدانم بحث هايم بحث حوزوي و يا به قول شما بحث ديني نيست ؛ شما و سايرين هم از مستندات و مستدلات روائي ميگوئيد ...و اين براي من خيلي خسته كننده و پاسخ هاي من هم براي شما و بقيه بي فايده ست ؛ مجيد علي هم مطمئنا مثل شما ادامه خواهد داد .
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
متاسفانه (براي شما) يا خوشبختانه (براي ما) دين ما ، چيزي جز آيات قرآن و روايات رسول خدا (ص) و اهل بيت (كه همگي سخنان رسول خدا را براي ما نقل كرده اند) نيست .
اگر دين شما چيزي غير از اين است ، بايد فكري به حال خود بكنيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
13   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  29 خرداد 88 - 00:00:00
دوست و برادر عزيز جناب اقاي انور عليكم السلام .
برادر عزيز از اينكه بنده را شامل لطف بي شائبه خود كرديد جدا متشكرم وليكن بنده تحصيلات حوزوي اصلاً و ديني بدانصورت نداشته ام كه شما بنده را حجه السلام خطاب كرديد . البته بنده نميدانم ايا شما مفتي هستيد يا مفتي بهر حال از جوابهاي شما براي من مسلم شده كه شما مفتي نيستيد , حال اگر هم باشيد چه بهتر و اجر شما با خدا .
برادر عزيز بنده انتظار بهتري از شما داشتم جوابهاي شما بسيار بحث انگيز است , كه وقت زيادي ميخواهد و همچنين برادران در بخش پاسخ به شبهات جوابهاي زيباي داده اند و بقول معروف حرفي براي بنده نمانده است ., همانطور كه متوجه شديد بند ساليان سال با برادران اهل سنت نشست و برخاست ميكنم و گاه وقتي با هم صحبتهايي ميكنيم , انها هميشه يك جواب خوب در مقابل سوالات من ميگويند و ان اينه كه " """ سنت حضرت رسول است """ اين جوابي بود كه شما ميبايستي ميداديد و دليلي از كتابهاي معتبر خود مياورديد , البته وقتي اين دوستان اين را ميگويند و بنده طلب سندي ميكنم ميگويند """ مجيد تو را بخدا ولم كن من كه مفتي نيستم " .
اما در مورد تكتف كه شما از علماي روانشناس براي من نقل كرديد و از انها ادله اورديد . نستجير بالله محال است من سنت حضرت محمد ( ص ) با ادله انها تعويض كنم و اين نه بخاطر تعصبه بلكه اشراف حضرت نبي ( ص ) را بر تمامي علوم عالم چه قبل از نبوتشان و چه در اينده حتي قيام قبول دارم چرا كه ايشان عالمترين افراد بقران كريم بودنند و خداوند قران ميفرمايد . ((و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين ))( - انعام ، 134) ...... و همچنين در مورد وصي ايشان ميفرمايد ((قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب (- رعد، 43.)؛ و حضرت علي نيز به اصحابشان ميگويند : ((سلونى قبل ان تفقدونى ؛ (ينابيع المودة ، ص 73) . .......
بهرحال اين انتظار من از شما بود .
اما در مورد گريق نماز خواندن :
1 ) قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : صلوا کما رايتموني اصلي
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند :‌ نماز بخوانيد همانگونه كه مي بينيد من نماز مي خوانم.
صحيح البخاري ج 1 ص 155 , کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة ....

2 ) رسول اكرم ( ص ) ، مسلمانان را به هنگام سجده به نهادن پيشانى بر خاك فرمان مى داد ، چنانكه ام سلمه ( همسر پيامبر ) از آن حضرت روايت مى كند كه فرمود : <<<ترّب وجهك للّه >>>. مسند أحمد : ج 6 ص 301 . ‏ رخسار خود را براى خدا ، بر خاك بگذار .

اما تكتف :
1 ) هنگامى كه اسراى ايرانى را نزد خليفه ى ثانى بردند، وى ديد آن ها در برابر او دست بسته ايستاده اند، گفت:اين كار در برابر خدا سزاوارتر است، لذا دستور داد در نماز تكتّف كنند و دست بسته نماز بخوانند.
استحباب بستن دستها در نماز ميان اهل سنت شهرت دارد و تنها مذهب مالکي است که به استحباب فتوا نداده است.
2 ) مستند حکم استحباب،
تعداد اندکي از روايات اهل سنت است که علاوه بر ضعف سند، دلالت روشني نيز بر مدعا ندارند. در ميان روايات اهل بيت عليهم السلام نيز نه تنها هيچ حديثي آن را تاييد نمي کند، بلکه برخي آن را بدعت شمرده است. پس مسأله قبض در نماز مردد ميان سنت و بدعت است و مقتضاي احتياط به دليل ضعف دلايل مشروعيت آن ترک اين عمل است.
گرفتن دست چپ با دست راست و گذاشتن آن روي سينه به نشانه خضوع در نماز، از مواردي است که استحباب آن ميان فقيهان اهل سنت شهرت دارد.
حنفيه در اين زمينه گفته ‏اند: تکتف (دست‏ها را به نشانه خضوع به سينه چسباندن در نماز) مستحب است و واجب نيست و بهتر است مردان، کف دست راست را بر پشت دست چپ و زير ناف خود بگذارند و زنان دستان خود را روي سينه قرار دهند.
شافعيه معتقدند: تکتف، بر مرد و زن مستحب و بهتر است در نماز، کف دست راست بر پشت دست چپ، زير سينه و بالاي ناف و متمايل به سمت چپ بدن قرار گيرد.
حنابله نيز گفته ‏اند: تکتف سنت شمرده مي شود و بهتر است نمازگزار، کف دست راست خود را بر پشت دست چپ گذاشته، آن را زير ناف قرار دهد.
مالکيه در اين مسأله از ديگر مذاهب اهل سنت جدا شده و گفته ‏اند: در نمازهاي واجب، رها کردن دست‏ها مستحب است. گروهي نيز پيش از مالکيه همچون عبداللّه بن زبير، سعيد بن مسيب، سعد بن جبير، عطاء، ابن جريج، نخعي، حسن‏ بصري، ابن سيرين و برخي ديگر از فقيهان بر اين اعتقاد بودند.
ليث بن سعد هم اين عقيده را دارد با اين تفاوت که گفته است: مگر اين که قيام طول بکشد و نمازگزار به زحمت افتد که دراين صورت، قبض جايز است.
از امام اوزاعي نقل شده که نمازگزار بين قبض و رها کردن دست‏ها مخير است. محمد عابد، مفتي مالکيه در حجاز عقيده دارد که رها کردن و بستن دست‏ها در نماز، هر دو سنت رسول خدا (ص) است و اگر قيام کسي در نماز طولاني شد، در صورتي که دست هايش رها باشد مي تواند يک دست را با دست ديگرش بگيرد. اين مفتي مالکي گفته است که رها کردن دست‏ها در نماز اصل و قبض فرع است، اما قول مشهور ميان شيعه اماميه اين است که قبض حرام و مبطل نماز است و از ميان آن‏ها، معدودي از فقها مانند حلبي در کافي به کراهت آن نظر داده ‏اند.
مذاهب اهل سنت نيز در اين مسأله گر چه به هر دري زده ‏اند، اما به دليل قانع کننده ‏اي نه تنها بر استحباب قبض در نماز، بلکه بر جواز آن هم دست نيافته ‏اند، بلکه مي توان گفت دليل بر خلاف ديدگاه آن‏ها وجود دارد و رواياتي که از شيعه و اهل سنت در باب کيفيت نماز رسول خدا (ص) نقل شده است، اشاره ‏اي به قبض نکرده ‏اند و ممکن نيست پيامبر اکرم در طول تمام زندگي يا بيشتر آن، چنين عمل مستحبي را ترک کرده باشد. اکنون دو نمونه از اين روايات را نقل مي کنيم: يکي از طريق اهل سنت و ديگري از طريق شيعه اماميه نقل شده و هر دو کيفيت نماز پيامبر (ص) را بيان مي کنند و در هيچ يک به قبض اشاره ‏اي نشده، چه رسد به کيفيت آن.
در ضمن اگر ميدانستم كه خاطره من شما را ناراحت ميكند اصلا موضوعش را مطرح نميكردم و حتي اين خاطره دوم به احترامت نميگويم .

حالا اين مهمان من باش

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُسَيْنٍ الصّيْقَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ ع يَقُولُ لَا يَقْبَلُ اللّهُ عَمَلًا إِلّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ أَلَا إِنّ الْإِيمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 54 رواية: 2
,,,,,,,: خدا عملى را جز با معرفت نپذيرد و معرفتى نباشد مگر با عمل پس كسى كه معرفت دارد، همان معرفت او را بر عمل دلالت كند، و كسى كه عمل نكند معرفت ندارد همانا برخى از ايمان از برخ ديگرش بوجود آيد.

يا علي
14   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  29 خرداد 88 - 00:00:00
با سلام
جناب انور
در عوض براي من هرچه براي دفاع از اسلام ناب محمدي بكنم نه تنها خسته كننده نيست بلكه مفرح و زيباست "" اين عشق الهيست . اين شور خداييست """
يا علي
15   نام و نام خانوادگي:  انور     -   تاريخ:  30 خرداد 88 - 00:00:00
جناب مجيد -م علي سلام عليكم بسيار خوب شما طلبه نيستيد و تحصيل حوزوي نداريد ولي خوب خيلي به اسناد و روايات مسلط هستيد كه از نظر بنده خسته كننده است ؛ بنده جوابهايتان را خواندم و استفاده هم كردم همچنانكه جوابهاي پاسخگو را هم خواندم و هر چند براي من هم جواب هاي ايشان قابل بحث است ولي علاقه اي به بحث چگونه نماز خواندن و رو چي نماز خواندن ندارم هر كه توحيدش درست باشد خودبخود اشكالات نمازش هم برطرف ميشود و به بهترين نحو نماز خواهد خواند . هم شما هم جناب پاسخگو موفق باشيد والسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
توحيد واقعي ، به اين معني است كه ما چند خدا نداشته باشيم ، بنده غير خدا نباشيم ، بنده نفس هم نباشيم  ؛ اين كه بگوييم من خدا را قبول دارم اما حوصله دانستن دستورات او و تحقيق در مورد شرايع او را ندارم! اين بنده نفس بودن است و با توحيد حقيقي منافات دارد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  05 تير 88 - 00:00:00
با سلام دوست گرامي جناب اقاي انور . اولاً خوشحالم كه نطرات من مورد استفاده شما قرار گرفته است , به اميد اينكه مفيد هم واقع شوند انشاءالله . البته قبلاً از طولاني شدن اين مطلب معذرت ميخواهم . اما در مورد توحيد كه هر فرقه ادعاي انرا ميكنند " بله اگر اعتقادشان در مورد الله سبحان تعالي درست باشد ديگر امور اسان ميشود : حالا چند كلمه اختلافي كه شايد از ديده شما پنهان ماننده : در قران كريم و احاديث علماي شيعه كه من افتخار تبعيت از انها را دارم در باره الله سبحان تعالي چنين بيان ميشود : بسم الله الرحمن الرحيم «سبحان اللّه عمّا يصفون»( آيه 91 از سوره مؤمنون)خداى تعالى از هر چه وصفش كنند منزّه است. «لا تُدْرِكُهُ الاَْبْصارُ»( سوره انعام، آيه 103) چشم‏ها او را نمى‏بيند. «لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْما»( سوره طه، آيه) علم كسى (هم) نمى‏تواند او را بشناسد «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَى‏ءٌ») سوره شورى، آيه 11(، يعنى: هيچ چيزى مثل او نيست در اصول كافي با عنوان: «باب في ابطال الرّؤية»، 12 روايت نقل مى‏كند كه در آنها مسأله ديده شدن خدا با صراحت رد شده است. «صفوان بن يحيى مى‏گويد كه أبو قرّة محدّث (از محدّثين اهل سنّت) از من خواست كه از إمام رضا عليه‏السلام برايش اجازه بگيرم. چون حضرتش به او اجازه فرمودند سؤالاتى از حلال و حرام و احكام نمود تا آنكه از توحيد پرسيد و گفت: برايمان روايت شده كه خدا ديدن خود و سخن گفتن با خود را بين دو پيامبر تقسيم كرد. كلام و صحبت را به موسى عليه‏السلام و ديدن را به محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عطا كرد. إمام رضا عليه‏السلام فرمود: پس چه كسى از جانب خدا براى جنّ و انس خبر آورد كه: «لا تُدْرِكُهُ الاَْبْصارُ» و «لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْما» و «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَى‏ءٌ» ؟ آيا او محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نبود؟ گفت: آرى. فرمود: چگونه مى‏شود كه مردى به مردم بگويد كه من از جانب خدا آمدم و آن‏ها را به امر خدا به سوى خدا بخواند و بگويد كه: «لا تدركه الابصار» و «لا يحيطون به علما» و «ليس كمثله شى‏ء» آنگاه بگويد كه من او را ديدم و به او احاطه علمى پيدا كردم و او به صورت بشر است؟ آيا حيا نمى‏كنيد؟ بى‏دين‏ها هم نتوانستند به او اين‏گونه إشكال كنند كه از جانب خدا چيزى مى‏آورد آنگاه خلاف آن را مى‏گويد. أبو قرّه گفت: در قرآن آمده است: «ولقد رآه نزلة أخرى» إمام رضا عليه‏السلام فرمود: دنباله اين آيه معلوم مى‏كند كه چه ديد. مى‏فرمايد: «ما كذب الفؤاد ما رأى» يعنى: قلب او آنچه را كه چشمش ديد دروغ نگفت. سپس بيان مى‏كند كه آن حضرت چه ديد. مى‏فرمايد: «لقد رأى من آيات ربّه الكبرى» آيات خدا غير خداست و خداوند مى‏فرمايد: «ولا يحيطون به علما» وقتى چشم بتواند او را ببيند به او احاطه علمى و معرفت پيدا كرده است. أبو قرّه گفت: پس تو روايات را تكذيب مى‏كنى؟ أبو الحسن عليه‏السلام فرمود: وقتى روايات، مخالف قرآن باشد آن را تكذيب مى‏كنم. آنچه مسلمانان بر آن اتفاق دارند اين است كه احاطه علمى به خدا ممكن نيست و هيچ چشمى او را درك نمى‏كند و چيزى شبيه او نيست اما بحث الله سبحان تعالي در كتب صحاح و احاديث اهل سنت : *حديث أوّل: «روزى پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به ماه شب چهارده نگريست و فرمود: همان‏طور كه شما اين ماه را مى‏بينيد به زودى پروردگارتان را بى‏هيچ مانع و مزاحمتى خواهيد ديد. ( صحيح بخارى، ج 1، ص 145، باب مواقيت الصلاة وفضلها، باب فضل صلاة العصر و نيز ص 150، باب فضل صلاة الفجر، وج 6، ص 173، تفسير سوره ق، و ج 9، ص 156، كتاب التوحيد، باب وكان عرشه على الماء. ب ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 439 و 440، كتاب المساجد ومواضع الصلاة، باب 37، ح 211 و 212. ج ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 63 و 64، مقدّمه، باب فيما انكرت الجهميّة (باب 13)، ح 177 و 178، وج 2 ص 1451، كتاب الزهد) **حديث دوم: «روزى مردم از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم پرسيدند آيا ما پروردگارمان را روز قيامت مى‏بينيم؟ فرمود: آيا در ديدن ماه در شب چهارده كه ابرى مانع نباشد ضرر مى‏كنيد؟ گفتند: نه، يا رسول اللّه! فرمود: آيا در ديدن خورشيد كه ابرى جلوى آن نباشد ضررى مى‏نمائيد؟ گفتند: نه. فرمود: همانا شما خدا را مى‏بينيد الف ـ صحيح بخارى، ج 1، ص 204، باب فضل السجود (از كتاب الصلاة) و ج 8، ص 147، باب ما جاء في الرقاق و... باب الصراط جسر جهنّم وبه همين مضمون در ج 6، ص 56، تفسير سوره نساء، و ج 9، ص 156 و 158، كتاب التوحيد، باب و كان عرشه على الماء. ب ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 163 به بعد، كتاب الايمان، باب معرفة طريق الرؤية (باب 81)، ح 299 و 300 و 302 و ج 4، ص 2279، كتاب الزهد و الرقّائق، ح 16. ***حديث «چون قيامت برپا شد مؤمنين دنبال كسى مى‏روند كه از آنها شفاعت كند. ابتدا نزد حضرت آدم عليه‏السلام رفته و از او تقاضا مى‏كنند. او گناه خويش را يادآورى كرده و عذر مى‏خواهد و مى‏گويد به نزد نوح عليه‏السلام برويد آنها نزد حضرت نوح عليه‏السلام مى‏روند و همان تقاضا را از او مى‏نمايند او آنها را به إبراهيم عليه‏السلام ارجاع مى‏دهد و آن حضرت به موسى و او به عيسى عليهماالسلام (و هر كدام ـ غير از حضرت عيسى عليه‏السلام ـ گناهان خود را مانع شفاعت مى‏دانند!) تا آنكه نزد پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏روند. آن حضرت نزد خدا رفته و از او اجازه مى‏گيرد و چون او را ديد به سجده مى‏افتد... الف ـ صحيح بخارى، ج 6، ص 21 و 22، ابتداى تفسير سوره بقره و مشابه آن در ج 8، ص 145، كتاب الدعوات، باب صفة الجنّة والنار، و ج 9، ص 149 و 161، كتاب التوحيد، باب ما يذكر في الذات و... و باب وكان عرشه على الماء. ب ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 87 ـ 180، كتاب الايمان، باب 84، ح 322 إلى 329. اما توصيف الله در كتب صحاح: <<<<<<<<<<<<< دستهاى خدا >>>>>>>>>> *ـ«دست راست خدا پر است و بخشش و عطاى مداومِ شب و روز، چيزى از آن نمى‏كاهد و در دست ديگرش ترازو است .( صحيح بخارى، ج 9، ص 150 و 152، كتاب التوحيد، باب ما يذكر في الذات و... وباب وكان عرشه على الماء) ـ**«خداوند در قيامت آسمانها را مى‏پيچاند و با دست راست آن را مى‏گيرد و زمينها را با دست چپ، و در هر يك مى‏گويد: پادشاه منهم، ستمگران كجا هستند؟ متكبّرين كجايند .( صحيح مسلم، ج 4، ص 2148، كتاب صفة القيامة والجنّة والنار، (دنباله كتاب صفات المنافقين واحكامهم)، ح 24، و مشابه صدر آن حديث قبل. <<<<<<<<<<<<<شكل خدا >>>>>>> **«أبو هريرة از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله احاديثى نقل كرده است از جمله آنكه حضرت فرمود: خداى عزّ وجلّ آدم را بر صورت خودش آفريد طولش 60 ذراع بود... ( صحيح بخارى، ج 8، ص 62، ابتداى كتاب الاستئذان. <<<<<<<خدا هر شب پايين مى‏ايد >>>>> «پرودگار ما هر شب، يك سوم به آخر شب مانده، به آسمان دنيا مى‏آيد و مى‏گويد: كيست مرا بخواند تا او را اجابت كنم؟ كيست كه از من بخواهد تا به او عطا كنم؟ كيست كه از من آمرزش بطلبد تا او را بيامرزم؟ الف ـ صحيح بخارى، ج 2، ص 66، باب التهجّد في اللّيل، باب الدعاء والصلاة من آخر الليل، وج 8، ص 88، كتاب الدعوات، باب الدعاء نصف الليل، وج 9، ص 175، كتاب التوحيد، باب قول اللّه تعالى: يريدون ان يبدّلوا كلام اللّه... . ب ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 521، كتاب صلاة المسافرين و قصرها، باب 24، ح 168. <<<<<<<<<<<<<پارتى بازى با خدا! >>>>>>>> «اهل كتاب (يهود و نصارى) به خداوند اعتراض مى‏كنند كه مسلمانان عملشان از ما كمتر و مزدشان از ما بيشتر است. خداوند مى‏فرمايد: آيا از شما چيزى كم گذاشتم؟ مى‏گويند: خير. مى‏فرمايد: اين، فضل من است و به هر كه خواهم مى‏دهم صحيح بخارى، ج 6، ص 235، باب فضل القرآن على سائر الكلام (پس از خاتمه تفسير) و ج 9، ص 169 و 191، كتاب التوحيد، باب قول اللّه تعالى: انّما قولنا لشى‏ء... و باب قول اللّه تعالى: قل فأتوا بالتوراة فاتلوها... صحيح بخارى، ج 6، ص 235، باب فضل القرآن على سائر الكلام …. اين مطالب بر گرفته شده از كتاب خدا در صحاح از همين سايت وزين ميباشد كه اميدوارم به ان مراجعه كني تا حداقل وقتي از توحيد صحبت ميكني خدايت را شناخته باشي . http://www.valiasr- aj.net/fa/page.php?bank=maghalat&id=48 حالا يك از خطبه‏هاى آحضرت علي ( ع ) در باره صفات پروردگار و موعظه مردم ايراد شده‏ حمد خداى را كه بدون آنكه ديده شود شناخته مى‏شود. خالقى كه بدون بكار بردن انديشه مى‏آفريند. پروردگارى كه از ازل و به طور دائم بوده است. هنگامى كه نه از آسمان نشانى بود و نه از ستارگان و نه از پرده‏هاى آسمانى با درهاى بسته آن خبرى بود. زمانى كه شب تاريكى وجود نداشت و نيز درياى آرام و كوه با درّه‏ها و شكافهايش راههاى پرپيچ و خم و زمين گسترده و آرام بخش و خلق صاحب قدرت، هيچكدام وجود نداشتند. آرى او آفريننده همه خلايق است و بعد از همه آنها برقرار و باقى است. روزى موجودات به دست اوست. خورشيد و ماه به رضاى او در گردش‏اند. هر چيز نو را مى‏پوساند و هر دورى را نزديك مى‏كند. تقسيم روزى خلايق با اوست. تعداد آثار و اعمال و جمعيت و نگاههاى دزدكى و رازهاى پنهانى در دلها و جايگاهشان در صلب و رحم پدر و مادرانشان تا موقعى كه مرگشان فرا رسد همه را شماره مى‏كند. اوست كه در عين وسعت رحمتش بر دشمنانش عقوبت سختى مى‏كند، و در عين عقوبت سخت، رحمتش را براى دوستانش وسيع قرار مى‏دهد. هر كه را او چيره شود، مقهورش سازد و هر كه با او دشمنى ورزد هلاكش كند. كسى كه با خدا كينه‏توزى نمايد خوار و تيره‏روزش مى‏كند و بر هر كه با او دشمنى نمايد غالب مى‏شود. آنكه به پروردگار توكل مى‏نمايد، كفايتش مى‏كند و آنكه از او چيزى درخواست مى‏نمايد عنايت مى‏فرمايد و هر كه از او قرض گرفت آن را ادا مى‏نمايد و هر كه در درگاهش كار خوبى انجام داد نتيجه‏اش را به دست آورد و هر كس كه شكر او بجا آورد پاداش دريافت نمايد. بندگان خدا قبل از آنكه شما را بسنجند، خود را سنجش كنيد و پيش از آنكه به حساب اعمال شما برسند، به حساب اعمال خويش برسيد. و قبل از بسته شدن راه گلو نفس بكشيد و پيش از آنكه شما را با زور ببرند به طاعت حق گردن نهيد. بدانيد آن كس كه نتواند خود را پند دهد تا از گناه كناره گيرد به طور قطع ديگرى نمى‏تواند اين كار را براى او انجام دهد. يا علي
17   نام و نام خانوادگي:  انور     -   تاريخ:  07 تير 88 - 00:00:00
عليك سلام جناب مجيد علي آنچه از علي ابن موسي و علي ابن ابيطالب و آنچه از صحاح آورده ايد تنها قسمتي از بحث توحيد است و همه آن نيست ضمن اينكه بعضي جاها كه شايد بدليل ترجمه نادرست باشد شرك و كفر هم در آن ها وجود دارد. بعد: تمام اين آيات: بسم الله الرحمن الرحيم «سبحان اللّه عمّا يصفون»( آيه 91 از سوره مؤمنون)خداى تعالى از هر چه وصفش كنند منزّه است. «لا تُدْرِكُهُ الاَْبْصارُ»( سوره انعام، آيه 103) چشم‏ها او را درك نميكنند «لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْما»( سوره طه، آيه علم عالمان نميتواند بر او احاطه كند «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَى‏ءٌ») سوره شورى، آيه 11(، يعنى: هيچ چيزى مثل او نيست باضافه آيات : اعراف - 143 : تجلي ( يا جلوه قدرت) پرودگار بر كوه براي موسي كه به موسي ثابت شد نميتواند با اين دو چشم سر الله را ببيند و از طرف ديگر تجلي يك تجسم مادي از پروردگار بر روي زمين مخالف قدر و شان پروردگار است . قيامه-23 : پروردگار اراده ميكند رستگاران در قيامت به سويش نظاره كنند نه اينكه گفته باشد او را ميبينند چون اگر به رويت اشاره ميكرد يعني اينكه با چشم سر ميبينند كه باز لازم ميايد پروردگار در قالب يك جسم خارق العاده درآيد و اين مخالف شان و مرتبه پروردگار است بلكه در آيه اين بار هم تجلي پروردگار در سطحي بالاتر است يعني يك ردي كه بيشتر ودر سطحي عاليتر به شناخت پروردگار و لقاء او هدايت ميكند يعني رستگاران در چنان مرتبه اي قرار ميگيرند كه نظاره كردن به سوي پروردگار امري نه تنها عجيب نخواهد بود بلكه مناسب مرتبه و درجه آنها ست. كه ميتواند بالاترين پاداش الله تعالي باشد آيات اول سوره نجم : رسول الله روح الامين را ميبيند نه الله تعالي را و روح الامين بنا به آيه 6 كه ميفرمايد ذومره فاستوي ( صاحب حسن و راست ) اگر موجودي راست ايستاده و زيبا در روي زمين تصور شود انسان از هر موجود راست قامتي زيباتر است و به اراده الله در چشم و قلب رسول الله ديده و درك شده - همين روح الامين براي مريم سيده النساء العالمين به صورت مردي راست قامت ديده شد و مريم با قلبش يقين كرد كه امري از پروردگار است همچنانكه حضرت محمد رسول الله هم آنچه ديد و قلبش دريافت باور كرد ( اين ها يعني تجلي روح الامين به اذن و اراده الله در قالب يك انسان البته نه بر روي زمين ايستاده بلكه در چشم و ضمير پيامبر اكرم و مريم . نسا - 164 كلام مستقيم پروردگار با موسي و بقره - 253 كلام مستقيم پروردگار با بعضي پيامبران كه در اين آيات تجلي پروردگار در قالب كلام بوده نه جسم و تجسم مادي بر روي زمين حال ميخواهد اين كلام فقط در گوش موسي شنيده شده باشد يا طوري بوده باشد كه طنين افكن شود در روي همين زمين و مردم عادي هم شنيده باشند در هر دو صورت تجلي مستقيم پروردگار بوده است .
18   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  12 تير 88 - 00:00:00
{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }}}}}}}}}}}}}} (1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (2) الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (3) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ (7) }}} با سلام برادر عزيز جناب اقاي انور متشكرم از جواب شما . الحمد الله ما در بسياري از موارد اسلامي با هم توافق داريم بدون هيچ شكي . اما مشكل اساسي ما در اختلافات است كه متاسفانه كمتر كسي براي رضاي خدا حاضر است از اين اختلافات دست بردارد ( البته بيايد بطرف حق ). اين اختلافات است كه باعث شده كه نه تنها امت اسلامي بلكه مردم جهان دچار مشكل كنند . براي روشن شدن موضوع سريعاً و صريحاُ به چند موضوع مهم اكتفا ميكنم : 1 ) در وصف الله سبحان تعالي 2 ) تحريف در تفسير و برداشت صحيح از قران كريم 3 ) تحريف و تجاوز اشكار به شخصيت بارز حضرت محمد ( ص ) و سنت ايشان 4 ) ترجيح دادن بعضي ها را به اهل بيت عليهما السلام . 5 ) ترجيح دادن بعضيها را بر اصحاب ( مومن ) حضرت نبي ( ص ) . و و و به اشكار ميتوان گفت بسياري از مسلمانان همان راهي را پيمودنند كه باقي اديان الهي خصوصا يهود و نصارا رفتند . اما خوشبختانه به دو دليل محكم است كه اين اسلام به طور صد در صد راه دينهاي ديگر الهي نرفت براي اينكه : 1 ) وجود قران كريم : «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون‏» حجر، آيه‏9. 2 )وجود اهل البيت : خداوند در قرآن كريم ميفرمايند :( واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرّقوا ) آل عمران : 103 به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد . كه حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام ميفرمايند :نحن حبل الله الذي قال : (واعتصموا بحبل الله ..) .ما ريسمان خدا هستيم كه فرمود : ( به ريسمان خدا چنگ بزنيد ...) . كه در كتابهاي اهل سنت بمثل : اسعاف الراغبين : 109 , جواهر العقدين : 2/96 و 126 , رشفة الصادي : 24 , شواهد التنزيل : 1/130 – 131 الصواعق المحرقة : 90 الكشف والبيان : 2/ورقه 17 مفتاح النجا : ورقه 7 نور الابصار : 112 ينابيع المودة : 132 و 327 و 356 در نهايت بر ميگرديم به اول مسئله و از خداوند همانطور كه در هر نماز دو بار تقاضاي انرا داريم ميگويم يا رب : ( إهدنا الصّراط المستقيم ) ( خدايا ما را به راه مستقيم هدايت كن) . عن أبي بريدة قال : صراط محمّد وآله . راه مستقيم راه و روش حضرت محمد وآهل بيت أوست . منابع أز كتب برادران أهل تسنن :الكشف والبيان : 1/ورقة29 , معالم التنزيل : 1/10, شواهد التنزيل : 1/57-58 , رشفة الصّادي : 25 , 70 . اين حديث كوچك و قوي را مهمان من باش كه همين حديث با صراحت أهل بيت (عليهم السلام) را مساوي و عدل قرآن ميداند , وهمين حديث يكي از دلايل عصمت أهل بيت (عليهم السلام) است .: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) : إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلو , كتاب الله وعترتي أهل بيتي . من بين شما چيزي را ميگذارم كه اگر به آن تمسّك كنيد گمراه نميشويد , كتاب خدا وعترتم أهل بيت . منابع أز كتب علما أهل تسنن : صحيح مسلم : 4/1873 , چاپ : عيسى البابي ؛ مصر , 1374 هـ صحيح الترمذي : 5/622 – 663 المستدرك : 3/109-110 و 148 كفاية الطالب : 12 و 24 و 130 , أسد الغابة : 2/12 , 3/147 ,أنساب الاشراف : 2/111 , الاعتقاد للبيهقي : 325 الالمام بالاعلام : 3/154 الخصائص الكبرى : 2/266 ,البداية والنهاية : 5/209 , 7/349 التدوين : 2/266 , 3/465 ,الحدائق لابن الجوزي : 1/397 الدر المنثور : 2/60 , 6/7 ........................... يا علي




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما