* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 28 فروردين 1387 تعداد بازديد: 33041 
عمر در صحاح سته اهل سنت
 
 
پيشگفتار:

1 - دين عمر

الف - صلح حديبيه

ب - جلوگيرى از وصيت رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

ج - حاطب بن أبي بلتعة

د - تغيير حد شارب الخمر

ه - دستور به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و زدن فرستاده او

و - نهى از رفع صوت در مسجد

ز - نهى از شعر خواندن در مسجد

ح - بدعت عمر در نماز تراويح

ط - بدعت در سه طلاقه

ى - حكم نماز بعد از عصر

يا - اعتراض به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در تقسيم

يب - تغيير كنيه مغيره

يج - شرابخوارى عمر

يد - كتك زدن همسر

يه - عمر عامل عدم نقل و كتابت حديث

يو - درباره متعه

يز - افزودن به تلبيه

يح - منع حق ذى القربى

2 - علم عمر

الف - جهل او به سه بار اجازه گرفتن

ب - غضب او از شنيدن كلمه: «اللّه أعلم»

ج - عمر ارزش حجر الاسود را نمى‏دانست

د - مقدار ديه جنين را نمى‏دانست

ه - جهل به عدم جواز رجم مجنونة

و - جهل به دستور تيمم

ز - جهل به عدم جواز تقسيم اموال كعبه

ح - عمر معناى كلاله را تا آخر عمر ندانست

ط - عمر مقدار ارث جد را نمى‏دانست

ى - عمر معناى كلمه «ابّ» را نمى‏دانست

يا - عمر نمى‏دانست كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در نماز عيد چه سوره‏هائى مى‏خواند

يب - عمر نمى‏دانست كه از مجوس بايد جزيه گرفت

يج - جهل به عدم سكناى مطلقة ثلاثة

يد - جهل به روايتى در مورد حج

يه - جهل به كفايت وضو از مذي

يو - جهل به ارث بردن زن از ديه شوهر

يز - چه كسى دنيا را برايمان زينت داد؟

يح - پسر عمر مطلبى را دانست كه او ندانست

3 - نهى از گريه بر ميت

4 - موافقات عمر

الف - موافقت در مورد مقام إبراهيم

ب - موافقت در مورد حجاب

ج - اسراى بدر

د - نماز بر جنازه منافق

و - موافقت در مورد غيرت زنها

5 - عزت مسلمانان به اسلام عمر

6 - محدث بودن عمر

7 - شيطان از عمر فرار مى‏كند

8 - حق را از زبان عمر بشنويد

9 - رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به عمر گفت: اى اخى!

10 - تعطيل حد بر مغيرة

11 - عمر و آيه رجم

12 - غيرت عمر

13 - عمر و لباس ابريشمى

14 - عمر و پيشنهاد اذان

15 - متفرقه

1 - تبعيد شرابخوار

2 - سعد را بكشيد!

3 - يك ماه بى خبرى از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

4 - زيد بن حارثه محبوبتر از عمر

5 - ترك نهى از منكر

6 - اهميت رعايت امور مردم


حسين طبيبيان
    فهرست نظرات  
201   نام و نام خانوادگي:  احمد محمودلو     -   تاريخ:  06 دي 91 - 14:03:18
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «... همانا هر فردي روز قيامت با کسي خواهد بود که او را دوست مي داشته است.» (هر کسي با محبوب خود محشور مي شود) « کافي: ج 2، ص 126»
خداوند محبين علي را با علي و محبين عمر را با عمر محشور مي فرمايد، ان شاء الله :)
الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد و آخر تابع له علي ذلک
202   نام و نام خانوادگي:  نوکرحضرت علي(ع)حيدرکرار(ع)     -   تاريخ:  22 اسفند 91 - 00:44:55
اللهم العن الجبت والطاغوت باسلام خدمت برادران شيعه ،اولين باره که واردسايت ميشم تمام عالم به فداي حضرت فاطمه زهرا(س)که انگيزه افرينش جهان هستي وکاينات،اين بي بي بزرگوار هستند.خدالعنت کند ان حرامزاده اي راکه مسبب شهادت اين بانوي بزرگوار شد که البته به دست جناب ابولولو به درک واصل شد.اي کساني که به تشيع بدبين هستيد ويا توهين ميکنيد بدانيد که حديثي است از يکي از معصومين (عليهم السلام)که مي فرمايند:دشمن مااهل بيت نيست مگرکسي که حرامزاده باشد ومحب مااهل بيت نيست مگر کسي که حلال زاده باشد.اري،بيشعورها بريد کمي تحقيق کنيد در موردنماز طواف النسا.اصلابااين کلمه اشنا هستيد.همين مولوي هاي ؟؟؟ شماهستند که سجده برباسن رادرست ميدانند!!!ما چهارده نور مقدس داريم که هرکدام اين بزرگواران درياي جودوکرم و تقوي هستند.اماماني معصوم داريم اماشما چه ؟!!!سه موجودي که حتي نمي خواهم اسم شان رابياورم خليفه ي شما هستند.....درکلاس درس از يکي از سني هاسوال کرديم باباي عمر کيست؟بدبخت بيچاره چون جوابي نداشت(!!!!!!!)به گريه افتادوازکلاس بيرون رفت!!!بدبخت هاشما که هيچ توجيهي نداريد چراروي اين سنت اشتباهتان اينقدرمصرهستيد؟چراهمش حاشا مي کنيد؟خداکساني را که حق اميرالمومنين حضرت علي (ع)راضايع کردند لعنت کندوهرلحظه برعذابشان بيافزايد. ياحيدرصفدر ياعلي(ع)
203   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:  01 تير 92 - 00:01:24
بخاري در صحيحش در باب مناقب عمربن خطاب گويد هنگامي که عمر ضربه خورد از شدت درد ناله مي کرد ابن عباس اورا دلداري داد........عمر گفت ام آنچه که گفتي از هم نشيني با پيامبر و خشنوديش ازمن پس آن از منتهاي خداوند برمن بود و ام آنجه که ياد کردي از هم صحبتي با ابوبکر پس از منت هاي الهي بود و اما نگراني و سرا سيمگي من پس براي تو و يارانت مي باشد بخدا قسم اگر هر جا از زمين که بر آن آفتاب تابيده است طلا ميشد و مال من بود پس همه آنها را فديه ميدادم تا شايد از عذاب الهي من قبل ديدارش رهاييي يابم. صحيح بخاري ج2 ص201 وتاريخ سخن ديگري را نيز از او ثبت کرده است : اي کاش گوسفندي در خانواده ام بودم که هر گاه بخواهند مرا فربه کنند تا پس از فربه شدن و زيارت دوستانشان مرا مي کشتند و قسمتي از گوشتم را کباب کرده و قسمتي را خشک مي کردند و سپس مرا مي خوردند و چون مدفوع خارج مي شدم و بشر نبودم منهاج السنه ابن تيميه ج3 ص131 حليه الوليا ابونعيم ج1 ص25 و مانند چنين سخني تاريخ براي ابوبکر نيز ثبت کرده است هنگامي که ابوبکر که ابوبکر به پرنده اي بر فراز درخت مي نگريست چنين گفت خوشا به حال تو اي پرنده ميوه ميخوري و بر درخت مي نشيني و نه حساب و کتابي داري و نه عقاب و عذاب الهي اي کاش من هم در کنار راه بر درختي بودم و شتري بر من مي گذشت و مرا مي خورد و سپس همراه با سرگين آن خارج مي شدم و هرگز از بشرنبودم و بار ديگر گفت اي کاش مادرم مرا نمي زاييد اي کاش که درلاي خشتي بودم تاريخ طبري ص41 الرياض النظره ج1 ص134 کنزالعمال ص361 منهاج السنه ابن تيميه ج34 ص120 و اين ها برخي از اقوال آنها بود که تنها براي نمونه متذکر شدم و اين است کتاب آسماني خداوند که بندگان مومنش را اينگونه بشارت ميدهد «الا ان اوليا الله لا خوف عليهم و لا يحزنون الذين آمنوا و کانوا يتقون لهم البشري في الحياه الدنيا و في الآخره لا تبديل لکلمات الله ذلک الفوز العظيم » پس چرا ابوبکر و عمر آرزو مي کردند که بشر نباشند و خداوند ميفرمايد «و لو ان لکل نفس ظلمت ما في الارض لا فتدت به واسروا الندامه لما راوا العذاب و قضي بينهم بلقسط و هم لا يظلمون»
204   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:  01 تير 92 - 09:42:00
«لله بلادُ فُلاَن، فَلَقَدْ قَوَّمَ الاْوَدَ، وَدَاوَى الْعَمَدَ، وَأَقَامَ السُّنَّةَ، وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ! ذَهَبَ نَقِي الثَّوْبِ، قَلِيلَ الْعَيبِ، أَصَابَ خَيرَهَا، وَسَبَقَ شَرَّهَا، أَدَّى إِلَى اللهِ طَاعَتَهُ، وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ، رَحَلَ وَتَرَكَهُمْ فِي طُرُق مَتَشَعِّبَة، لاَ يهْتَدِي بِهَا الضَّالُّ، وَلاَ يسْتَيقِنُ الْمُهْتَدِي». «خداوند شهرهاى فلان را آباد دارد، يا به او خير دهد كه ناهمواريها را هموار و بيماريها را مداوا كرد، سنّت را بر پا داشت و فتنه را پشت سر گذاشت، با جامه پاك و كم عيب از دنيا رخت بر بست، نيكى خلافت را دريافت و پيش از رسيدن شرّ آن از دنيا رفت، وظيفه الهى خود را انجام داد و از نافرمانى او پرهيز كرد او خود رفت ولى مردم را در ميان راههاى مختلف رها ساخت كه گم گشته در آن راهى نمى‏يابد و راه يافته به يقين و باور نمى‏رسد.» (ترجمه از کتاب "ترجمه‏ شرح‏نه ج‏البلاغه(ابن‏ميثم)" ج 4 ص177 ؛ نقل شد) اهل سنت به اين روايت استناد مي کنند و اين را درباره ي عمر مي دانند نظر شما چيست در اين باره ؟ با علي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
درباره اين موضوع  به اين آدرس رجوع كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
205   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:  17 تير 92 - 19:29:09
سلام عليكم ببخشيد استاد ابوالقاسمي در يكي از برنامه هايشان فرمودند كه عمر شش سال بعد از مولا علي اسلام اورد اگر مي شود متن عربي بهمراه ترجمه و سناد ان را به بنده ارائه دهيد ممنون مي شوم خواهشا پاسخ بديد ممنون مي شوم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ابن جوزي در كتاب المنتظم چنين مي نويسد: قال علماء السير أسلم عمر في السنة السادسة من النبوة . علماي سيره گفته اند عمر بعد از اينكه شش سال از بعثت پيامبر صلي الله عليه و اله گذشته بود، اسلام آورد. المنتظم  ج 4   ص 135، دار النشر : دار صادر - بيروت - 1358 ، الطبعة : الأولى
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
206   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:  20 مهر 92 - 11:07:09
دوستان گرامي..حواستون به نساله وحت هم باشه.نيازي نيست لين جا کلمه حرام زاده رو بياريد...خاستين لعنت کنيد..اگر داخل دلتون هم بگيد خدا ميشنود.من خود م شيعه ام
207   نام و نام خانوادگي:  رحمت اله     -   تاريخ:  04 آذر 92 - 12:46:58
درخصوص بند 2 قسمت « يز » بايد به اين نکته اشاره شود که هرکسي خداي خودرا پرستش ميکند واين خالي از اشکال است
حالا ايشان باخداي خودشان صحبت ميکردند , و اين مهم اتفاقاً کاملاً از روي آگاهي و علم ايشان بوده ست چرا بر روي ناداني و جهل ايشان دراين مورد اصرار مي ورزيد؟
اگر اين علم را تسري بدهيد بر باقي عملکرد عمر بن خطاب کاملا منطقي و مستدل رفتار کرده اند
اين فرد هر آنچه از خدايش بر او وحي ميشده انجام ميداده آيا سزاوار نيست در بهترين جاهاي اين عالم در کنار خداي خود قرار بگيرد تا جايي که حتي از او نيز بالاتر رود. جايي که خدايش را با 1 قلاده از آتش وارد محشر ميکنند و او را با 2 قلاده
آتشي در دلم هست ز نفرت بدان حرام زاده ها که آب کوثر نتواند خموش سازد اين کينه ها را عذاب کن خدا به عذابي که جميع اهل جهنم بلند کرده ز درد و الم صدا ها را
208   نام و نام خانوادگي:  اميد س/     -   تاريخ:  12 فروردين 93 - 11:37:48
سلام.تو كه اسمتو ميذااري معاويه ...توكه ميگي اولياي خدا معاويه توي بدبخت نكبت عوضي....تو نميدوني كه علي قران ناطق بود.تو نميدوني كه علي خليفه برحق بعد بيامبر بود.تو نميدوني كه ابوذر و عمارو خيلي از بزرگان مخالف خليفه اولتون بودن .خدا لعنت كنه .... و معاويه حروم زاده و شماهايي كه به اون ميگين رضي الله.اين بدبختا مقابل علي بودن.همه ادمن ولي علي كجا و اي ??ها كجا
209   نام و نام خانوادگي:  کلب الحير     -   تاريخ:  04 تير 93 - 06:24:56
سلام خواستم ببينم ک ايا روايتى درمورد شان نزول ايه انماوليکم الله در کتب صحاح سته وجود دارد يا خير ک گوياى اين باشه ايه درمورد مولا هس؟
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ ما در اين مورد روايتي در صحاح سته اهل سنت نديديم. ممکن است در نسخه اصلي بوده ولي بعداً حذف شده است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)




  [1] [2] [3] [4] [5] [6]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما