* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: محمد علي -
تاريخ: 30 مرداد 87 - 00:00:00
اميدوارماين مطلب را عزيزان اهل سنت به خوبي مطالعه كنند و وجدان خود را قاضي قرار دهند . آْيا اينطور نبود؟ چرا آقاي مرادزهي از پاسخ به سوالات آقاي قزويني فرار مي كرد؟!!!!!!!! اين در شان يكي از بزرگان اهل سنت نيست؟!!!!!!!!! والسلام علي من التبع الهدي |
2 |
نام و نام خانوادگي: مجيد -
تاريخ: 31 مرداد 87 - 00:00:00
بسم ا... الرحمن الرحيم با سلام متشكرم از اين تحليل زيبا و منطقي . از جناب استاد قزويني . حجه الاسلام هدايتي براي برگزاري ان نيز متشكرم و اميد به تداوم انرا دارم . جا دارد كه از حضور جناب مولوي عبد المجيد مراد زهي نيز تشكر كنم كه با وجود شناختي كه ايشان از استاد قزويني داشتند در اين مناظره شركت كردند كه البته وظيفه ديني خود را انجام دادند و از اينكه در برنامه قبلي شبكه سلام امادگي خود را براي تداوم مناظره اعلام كردند دليل بسيار خوبيست كه ايشان اهل منطق ميباشند و باشد كه انشاء الله بسياري از اختلافات بدينوسيله حل شود و خود نيز باعث بيداري كساني شود كه حل اختلافات را منوط به افتراح و استعمال طرق غير اسلامي بمانند خشونت, قتل و جرح ميدانند . در ضمن از اقاي مولوي مراد زهي درخواست دارم كه به جنجال و سر و صداي و عو عو سگهائي كه مزدوران صهيونيستي وهابي از گلوي كثيف ملحداني مانند ملعون دنيا و اخرت <> بيرون مي اورند هيچگونه اهميتي ندهند . |
3 |
نام و نام خانوادگي: رحمان -
تاريخ: 02 شهريور 87 - 00:00:00
سلام و عرض ادب خدمت شما . لازم به ذکر است که خطبه مذکور در نهج البلاغه که توسط آقاي مولوي گفته شد 219 نيست بلکه خطبه 228 مي باشد. متن خطبه : لله بلادُُِ فُلاَنٍ، فَلَقَدْ قَوَّمَالاََْوَدَ، وَدَاوَى الْعَمَدَ وَأَقَامَ السُّنَّةَ، وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ)ِ! ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ، قَلِيلَ الْعَيْبِ، أَصَابَ خَيْرَهَا، وَسَبَقَ شَرَّهَا، أَدَّى إِلَى اللهِ طَاعَتَهُ، وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ، رَحَلَ وَتَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مَتَشَعِّبَةٍ لاَ يَهْتَدِي بِهَا الضَّالُّ، وَلاَ يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِي خداوند به او خير دهد!كه كژيها را راست كرد و بيماريها را مداوا نمود،سنت را بهپاداشت،و فتنه را پشتسر گذاشت،با جامهاى پاك و كم عيب از اين جهان رختبربستبه خير و نيكى آن رسيد،از شر و بدى آن رهائى يافت!وظيفه خويش را نسبتبه خداوندانجام داد،و آنچنان كه بايد از مجازات او مىترسيد! خود رفت و مردم را بر سر چند راهى باقى گذاشت كه نه گمراهان در آن هدايت مىيافتندو نه جويندگان هدايتبه يقين راه خويش را پيدا مىكردند. پاسخ : از کجا کشف شده که اين فلان، جناب عمر است؟ در متن نهجالبلاغه هم دارد: «ومن کلام له عليه السلام يريد به بعض أصحابه؛ برخى از اصحابش را اراده کردهاند.» حالا از کى عمر جزو اصحاب حضرت على(ع) شده، لابد پيروان عمر خبر دارند!!. ثانيا چگونه مي توان چنين پنداشت که اين خطبه در وصف خليفه دوم باشد . در حالي در خطبه سوم نهج البلاغه امام صراحتا خلفا را غاصب خوانده و دوران خلافت آن ها را محيطى كه پيران را فرسوده،جوانان را پير،و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگىبه رنج وا مىدارد مي داند ./ (عَلَى طَخْيَةٍعَمْيَاءَ، يَهْرَمُ فيهَا الكَبيرُ، وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ، وَيَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ) در مورد اينکه اين شخص (فلان) چه کسى بوده، ميان شارحان نهج البلاغه اختلاف شديدى است. شارحان اهل تسنن مانند ابن ابى الحديد و محمد عبده، اين سخن را اشاره به خليفه دوم مىدانند و مىگويند على(عليه السلام) آن را بعد از فوت عمر گفت. در حالى که چنين چيزى با خطبههاى ديگر نهج البلاغه هماهنگ نيست، زيرا امام(عليه السلام) در خطبه شقشقيه شکايت زيادى از حکومت خليفه دوم دارد و در خطبهها و برخى نامههاى نهج البلاغه از غصب خلافت، شديداً شکايت مى کند. چگونه مىتوان آن همه را ناديده گرفت و اين کلام مبهم و مجمل را ناظر به خليفه دوم دانست؟! جالب اينکه طبرى [تاريخ طبرى، ج3، ص285) که اين سخن را درباره عمر مىداند، آن را از مغيرة بن شعبه نقل کرده که از دشمنان على(عليه السلام) است و تنها کسى که بخشى از اين خطبه را قبل از سيّد رضى از على(عليهالسلام) نقل کرده همان طبرى است! عجب اينکه ابن ابى الحديد مى گويد: من در نسخه اى از نهج البلاغه که به خط رضى نوشته شده بود ديدم که در زير کلمه «فلان» عمر نوشته شده بود و اين نشان مى دهد که رضى هم چنين عقيده اى داشته است(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج12، ص3)، در حالى که هيچ بعيد نيست که اين نسخه (اگر اصالت داشته باشد) سالها دست اين و آن بوده و برخى اين کلمه را ذيل آن نوشتهاند. عجيبتر اينکه ابن ابى الحديد در چند صفحه بعد از اين عبارت (يعنى صفحه20 از جلد 12) حديثى از ابن عباس نقل مىکند که سابقاً آن را آوردهايم و مفهومش اين است که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مىخواست در بيمارى وفاتش صريحاً نام على(عليهالسلام) را به عنوان خليفه و جانشين خود بنويسد و من مانع شدم. آيا اين سخن با تفسير ابن ابى الحديد از خطبه مورد بحث، سازگار است؟! شارحان شيعه که يقين دارند اين سخن نمىتواند درباره خليفه دوم باشد و اين مدح بليغ با مذمت شديدى که امام(عليه السلام) در خطب مختلف نهج البلاغه مخصوصاً خطبه شقشقيه و کلامى که به هنگام دفن حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام)(خطبه 202) در نکوهش آنان و نقدهايى که بر کارهاى آن دو دارد به يقين سازگار نيست. لذا شارحان شيعه متفقاً بر آنند که اين خطبه اشاره به يکى از خاصان اصحابش است و عمدتاً نظرها به سوى مالک اشتر متوجّه شده است. به خصوص که در عبارات منقول از آن حضرت چنان مدح بليغى از مالک ديده مى شود که شايستگى او را براى اين کلام نشان مىدهد از جمله روايتى است که ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود از آن حضرت نقل کرده که مى فرمايد: «رَحِمَ اللهُ مالِکاً فَلَقَدْ کانَ لي کَما کُنْتُ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ؛ خداوند مالک را رحمت کند که به يقين براى من چنان بود که من براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بودم» «قطب راوندى» که شرح نهج البلاغه را پيش از ابن ابى الحديد تأليفکرده مىگويد: اين سخن را امام(ع)درباره يکى از اصحابش فرموده (بعضى از شارحان نهج البلاغه گفتهاند او مالک اشتر مرد مبارز و مجاهد بود) و از اين نظر که قلبراوندى نهج البلاغه را از شيخ «عبد الرحيم بغدادى» معروف به «ابن الاخوة» و اوآن را از دختر سيد مرتضى و او ز عمويش «شريف رضى»نقل کرده است. مىتوان گفت که وى به مسائل مربوط به نهج البلاغه آشناتر است. علاوه «صبحى صالح»که خود از دانشمندان اهل سنت است تصريح مىکند که اين سخن را امام(ع) درباره يکى از اصحابش فرموده است، لذا اين تفسير از همه تفسيرها صحيحتر به نظر مىرسد، خصوصاً که مطالب سخن آن حضرت طورى است که نمىتوان گفت آنرا درباره عمر گفته، زيرا مسئله تغيير مسيرخلافت و حکومت اسلامى و جسارتهايى که نسبت به دختر پيامبر نمود و همچنان اعتراضهايى که در موارد مختلف به پيامبر کرده است چيزهايى نيست که بتواندامام(ع)از آن تعبير کند به «ذهب نقى الثوب» بويژه که تعبيرات امام در خطبه شقشقيه درباره او مخالف با اين حرف است. و احتمال تقيه در سخن بعيد به نظر مىرسد و اگر چنين بود مسلماً سيد رضى به آن اشاره مىکرد. جواب نظر: با تشكر از دوست گرامي جناب آقاي رحمان ! به زودي انشاء الله مقالهاي تحت عنوان بررسي شبهات حضرت زهرا سلام الله عليها روي سايت گذاشته خواهد شد كه در آن به تمامي شبهات موجود جواب داده شده است . يكي از آن شبهات همين شبهه خطبه 219 و يا 228 (با اختلاف در نسخ) است . اين مقاله آماده است و انشاء الله بعد از تأييد استاد قزويني و اعمال نظر اين استاد بزرگوار روي سايت قرار داده خواهد شد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
4 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا پرتو -
تاريخ: 04 شهريور 87 - 00:00:00
سلام خدا عمر استاد را طولاني گرداند و او را با محبوب خود محشور فرمايد .اجر شما و استاد با امير مومنين (صلوات الله عليه) يک خواهش از شما دارم البته براي دومين بار اين پيشنهاد داده مي شود: از شما خواهش مي کنم سال چاپ و محل چاپ اسناد را ذکر بفرماييد.همان گونه که مي دانيد در چاپهاي جديد خيلي دست کاريها ميشود لذا اين درخواست را از شما داريم هرچند اميدي نيست ولي از شما کمال تشکر را دارم. |
5 |
نام و نام خانوادگي: منطقي -
تاريخ: 11 شهريور 87 - 00:00:00
سلام عزيزان من خيلي براي شما فرستادم ولي كسي به من جواب نداد و من خيلي محتاج جواب مي باشم لطفا جوابي مفصل بدهيد سوال اول: جرا ما شيعيان صحابه را مرتد مي شناسيم بخاطر كه انها با امام علي بيعت نكردند ولي خدا مي فرمايد : وككنتم خير امه اخرجت للناس يعني صحابه از بني اسرايل بهتر مي باشند ايا اين تناقض با قران نمي شود كه صحابه بهترين امت بشريت مرتد يا كمراه باشند؟؟؟ سوال دوم: جرا شيعيان به بيعت با ابوبكر كه نه معصوم و نه نصي دارد اعتراض مي كنند؟؟؟؟ در حالي در .مان غيبت امام مهدي از علما و مراجع و ولي فقيه كه غير معصوم و ه نصي ندارد اطاعت مي كنند؟؟؟؟؟؟ ايا اين تناقض نمي شود با امامت؟؟ و اين كه خدا مردم را از اطلعت امام معصوم در مدت هزار سال محروم مي كند جه توجيهي عقلي دارد وايا اين منافي عدالت نيست؟؟؟؟؟ خواهان جواب شافي هستم به ايم سوالات عميق سلام جواب نظر: دوست گرامي جناب آقاي منطقي سلام ! ما به تمامي سؤالات شما جواب داده&zwnjايم ، حتماً آدرس ايميل خود را درست وارد نكرده&zwnjايد و لذا جواب را دريافت نكرده&zwnjايد . اما جواب سؤال اول : بهتر است كه شما اين سؤال را از علماي اهل سنت بپرسيد ؛ چرا كه طبق رواياتي كه در صحيح ترين كتاب&zwnjهاي اهل سنت آمده است ، تمامي صحابه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بعد از وفات آن حضرت ، مرتد شده&zwnjاند . محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحش مي&zwnjنويسد : 6215 حدثني إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ حدثنا محمد بن فُلَيْحٍ حدثنا أبي قال حدثني هِلَالُ عن عَطَاءِ بن يَسَارٍ عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال بَيْنَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ فقلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت وما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ قلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت ما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ صحيح البخاري  ج 5   ص 2407 ، ناشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا . تمام صحابه مرتد شدند ؛ مگر عده انگشت شماري . و ابن كثير دمشقي سلفي به نقل از عائشه مي&zwnjنويسد : لما قبض رسول الله صلي الله عليه وسلم ، ارتدت العرب قاطبة . زماني كه رسول خدا از دنيا رفتند ، تمامي عرب&zwnjها ؛ يعني تمامي مسلمانان مرتد شدند . اما جواب سؤال دوم : شيعيان اگر از مراجع ، تقليد مي&zwnjكنند ، به اين خاطر نيست كه آن&zwnjها معصوم هستند ؛ بلكه به اين خاطر است كه آن&zwnjها نماينده معصوم هستند و امام معصوم حضرت صاحب الزمان به ما دستور داده است كه در  هنگام غيبت از آن&zwnjها در مسائل فقهي تبعيت كنيم . اطاعت از مراجع تقليد ، در حقيقت همان اطاعت از فرماندهان و واليان رسول خدا است كه به دستور آن حضرت والي يك منطقه و يا فرمانده جنگ بودند . آن&zwnjها نيز معصوم نبودند ؛ اما چون نماينده پيامبر بودند و پيامبر دستور داده بود كه از آن&zwnjها اطاعت كنند ، مردم از آن&zwnjها اطاعت مي&zwnjكردند . پس در حقيقت اطاعت از مراجع تقليد ، اطاعت از امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است . جواب سؤال سوم : در باره امام زمان عليه السلام و دليل غيبت آن حضرت به آدرس&zwnjهاي ذيل مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=20 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=21 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=22 والسلام علي من اتبع الهدي |
6 |
نام و نام خانوادگي: سارو -
تاريخ: 12 شهريور 87 - 00:00:00
بسمه تعالي با سلام نميدانم اين امام زمان شما کجا متولد وچرا هنوز هم بر سر اسم مادرش ميان شما اختلاف است وامام يازدهم(رض)بدون فرزند فوت شد؟؟؟؟چرا احاديثي از اين امام به اصطلاح زمانتان (عج)را مختص داده ايد که تنها زير 5سال داشتند.چرا هرگاه اهل سنت از شما ميپرسندچرا فحاشي به صحابه وخلفا را داريدواصحاب را مرتد ميدانيد ميگويد از علماي خودتان بپرسيد مگر ما کتب انها را نديديم وباالفرض اگر هم اينطور باشد چرا ما دنباله رو انها نيستيم؟؟؟؟؟؟؟خيلي جالبه.يعني ما پيرو علماي بزرگ خود نيسيتيم؟؟ذاتا ياد گرفتيم!!!!!!!!؟پساختلاف ما با شما مي ماند در امامت كه ان هم يه جوراي با هم كنار ميايم بله من به کتاب مرحوم شيخ ابن تييمه با ترجمه مرحوم ايت الله برقعي قمي مراجعه ميکنم که شمارا به کساني که در شب هيزم جمع ميکنند تشبيه نموده همين طور هم هست چون يک سني که به سايت شما مراجعه ميکند ميداند 99درصداين مطالب شما کذب هستن بخصوص به دوستان شيعه ساده که به سايت شما امده فکر ميکنند تمام اين احاديث و روايات که از کتب اهل سنت گرفته ايد همه حقيقت ميباشند اما اينها نزد اهل سنت مرتد وضعيف ميباشند.والبته حق هم دارند دوستان نظر شما درباره اين دو قضيه را خواستارم نه حالا اهل سنت؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در مورد تحريف قران از ديد گاه شما که در ظاهر ميگيويد تحريف نشده ولي نمونه معتبرشما کليني که ميگويد قران مشتمل بر17000 ايه بوده و.........؟؟؟؟؟؟كه قابل انكار نيست واگر انكار كرديد خود را انكار ميكنيد چون تنها ايشان نفرمودند دوستان ديگرتان از جمله نوري طبرسي وجزايري و.... ادعا نمودند. دوستان خواهشا به چند کتاب مرحوم ايت الله برقعي قمي مراجعه نماييد تا کمي از انزوا بيرون بياييد البته علماي شيعه خود ميدانندو ربايشان سخت است که قمي چه کسي بوده وتا 45 سالگي شيعه و بعداز ان به کتابهاي در راجب خرافات وافسانه هاي شيعيان در چندين جلد اشاره نموده البته مرحوم ابن تييمه بطور کامل به شبهات شما پاسخ داده ولي شما باز هم طبق ادعاي هميشگي در سايت به او هم بد گويي کرده ايد(حسود چون به هنر برنيايد خبيس به پوستينش افتد).البته جوابيه اهل بيت ازخود دفاع ميکند را هم ديدم جاي تاسف است که جواب کامل حضرت علي (رض) بر حرام بودن متعه را ،با اينکه امام تقيه نمودند تفسير کر ده ايد البته مجبوريدچون هرگاه شيعه عاجز از جواب ميشود ميگويد امام تقيه نموده.بسي ما را ميخندانيد.......ومواردي ديگر از جمله لواط را براي زن باز هم جايز اورديد؟؟!!!!!!!!ودر مورد داستان زني كه مردي با او صيغه نموده واز او يك دختر زاييده وپس از سالها دوباره مرد نفهميده وبا دختر خود دوباره صيغه نموده وباز هم از او بچه به دنيا امده را جواب نداديدكه نسبت نوه با پدر چه ميشود؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در مورد ابوهريره مظلوم تنها شما را به كتابخانه اهل سنت راهنمايي ميكنم و به عبدالحسين عقده ي جواب مفصل داد ه اندو جالب است تقريبا 80 كتب شيعه از احاديث ابوهريره (رض) استفاده نموده اندونمونه احايث به اصطلاح دروغ را در كتابهاي شما را يافته اندوراويان شما را برملا كرده اندكه چه كساني هستند كه البته همه سايت هاي اهل سنت فيلتر شده اند كه مبادا دوستان شيعه از عالم رحم به دنيا پاي گذاشته ودست شما را بخوانند!!!!!! خواهشا مفصل جواب دهيداز حديث ضعيف خوداري فرماييد با تشکر از شما جواب نظر: جناب آقاي سارو ! اين كه شما نمي&zwnjدانيد ، دليل بر اين نيست كه حضرت مهدي به دنيا نيامده باشد . شما مي&zwnjتوانيد با مراجعه به اين لينك&zwnjها از اين مطلب آگاهي پيدا كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=20 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=21 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=22 گفته&zwnjايد كه : " چرا فحاشي به صحابه وخلفا را داريدواصحاب را مرتد ميدانيد " اين مطلب را بايد شما از بخاري سؤال كنيد ؛ چرا كه وي در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن آورده است كه تمامي صحابه ؛ جز عده انگشت شماري ، كافر شدند و روز قيامت به جهنم فرستاده خواهند شد : عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال بَيْنَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ فقلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت وما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ قلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت ما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ صحيح البخاري ، ج 5  ، ص 2407 ، ح6215 ناشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا و يا برويد از عائشه بپرسيد كه چرا گفته است : لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبة وأشربت النفاق البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 6 ، ص 304 ، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت . ابن تيميه ، از ديدگاه ما يك ناصبي و از دشمنان امير المؤمنين عليه السلام و ساير اهل بيت است . وقاحت وي به حدي رسيده بود كه فاطمه زهرا سلام الله عليها را به خاطر عدم بيعت با ابوبكر منافق (نعوذ بالله) مي&zwnjدانست . براي اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=90 گفته&zwnjايد : "يک سني که به سايت شما مراجعه ميکند ميداند 99درصداين مطالب شما کذب هستن" شما يك نمونه&zwnjاش را نشان دهيد . ما هر آن چه نوشته&zwnjايم ، از كتاب&zwnjهاي اهل سنت بوده است ، اگر آن&zwnjها دروغ نوشته&zwnjاند&zwnj، تقصير ما چيست ؟ گفته&zwnjايد : "اما اينها نزد اهل سنت مرتد وضعيف ميباشند.والبته حق هم دارند " مثلاً بنده همين الآن به كتاب صحيح بخاري و ابن كثير دمشقي استناد كردم ، آيا از نظر شما اين دو نفر مرتد و ضعيف هستند ؟ گفته&zwnjايد : " کليني که ميگويد قران مشتمل بر17000 ايه بوده و.........؟؟؟؟؟؟كه قابل انكار نيست واگر انكار كرديد خود را انكار ميكنيد" بلي سيوطي نيز با سند صحيح از عمر نقل مي&zwnjكند كه : بسند موثق عن عمر بن لخطاب، قالََََ: القرآن ألف ألف و سبع و عشرون حرف. قرآني كه بر رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) نازل شد، يك ميليون و 27 هزار حرف داشته است از توصيه شما در باره كتاب&zwnjهاي برقعي نيز ممنونيم ، ما هم به شما توصيه مي&zwnjكنيم كه كتاب&zwnjهاي بزرگاني همچون انطاكي ، تيجاني ، عصام العماد و ... را مطالعه بفرماييد . جالب اين است كه خود اهل سنت نيز برقعي را به خاطر حرف&zwnjهاي نامربوطي كه زده بود ، تكفير مي كردند . گفته&zwnjايد كه : "جاي تاسف است که جواب کامل حضرت علي (رض) بر حرام بودن متعه را ،با اينکه امام تقيه نمودند تفسير کر ده ايد" براي اطلاع بيشتر در باره متعه به اين آدرس مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93 گفته&zwnjايد كه : " ومواردي ديگر از جمله لواط را براي زن باز هم جايز اورديد؟؟!!!!!!!! " اتفاقاً اين علماي شما است كه لواط با زنان را نه تنها جايز مي&zwnjداند ؛ بلكه عملي هم كرده و راهكار ها را به مقلدينشان نشان داده&zwnjاند . ابن جرير طبري مي&zwnjنويسد : |