* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 01 بهمن 1388 تعداد بازديد: 13715 
مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني
 

تقيه در لغت:

تقيّة در اصطلاح:

دلايل مشروعيت تقيه

 

مشروعيت تقيه از نگاه عقل:

ادلّه قرآني مشروعيت تقيه:

دليل اول، آيه شريفه: إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً:

دليل دوم، آيه شريفه: مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ:

دليل سوم، آيه شريفه: رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ:

دليل چهارم: قضيه اصحاب كهف

تقيه از ديدگاه روايات فريقين:

تقيه در روايات اهل بيت عليهم السلام:

تقيه در روايات اهل سنت:

تقيه در گفتار و سيره عملي صحابه:

 

تقيه صحابي رسول خدا (ص) از مسيلمه كذاب:

تقيه عبد الله بن مسعود از سلاطين جور:

تقيه عبد الله بن حذافه از پادشاه روم:

تقيه، سفارش رسول خدا (ص) به ابوذر:

تقيه، از ديدگاه ابن عباس:

تقيه از ديدگاه ابودرداء:

ابن تيميه و تقيه صحابه

تقيه از ديدگاه علماي شيعه و سني:

تقيه از ديدگاه دانشمندان شيعه:

تقيه از ديدگاه علماي اهل سنت:

آيا تقيه مسلمان از مسلمان جايز است:

تقيه از مسلمانان، در سيره عملي رسول خدا (ص) و صحابه:

رسول خدا (ص) از قوم عايشه، تقيه مي‌كرد:

تقيه رسول خدا (ص) از اصحاب:

تقيه ابن عباس از عمر:

تقيه ابوهريره از عمر:

تقيه حذيفة بن يمان از عثمان:

تقيه عبد الله بن عمر از معاوية:

تقية عبد الله بن عمر از حجاج:

تقيه مسروق بن الأجدع از معاوية:

تقيه انس بن مالك از دولت بني أمية:

تقيه جابر بن عبد الله از بُسر بن أبي أرطاة:

تقيه تمام مردم از معاويه:

تقيه از مسلمانان، در سيره عملي تابعين:

تقية سعيد بن جبير (متوفاي95هـ) از تمام مردم:

تقيه عامر شعبى (متوفاي105 هـ) از حجاج:

تقيه حسن بصري (متوفاي110هـ) از حجاج:

تقية رجاء بن حيوة (متوفاي112هـ) از وليد بن عبد الملك:

تقيه ابن شهاب زهري (متوفاي125هـ) از بني امية:

تقية واصل بن عطاء (متوفاي131هـ) از خوارج:

تقيه از مسلمانان، در سيره عملي علماي اهل سنت:

تقيه إمام أبوحنيفة (متوفاي150هـ) از منصور دوانيقي:

تقيه امام مالك بن أنس (متوفاي179هـ)، از بني امية:

تقية علي بن عيسى الرماني (متوفاي384هـ) از شيعيان:

تقيه موسي بن الحسن بن المسمار (متوفاي433هـ) از شيعيان:

تقية علماء و مردم اهل سنت در فتنه خلق القرآن:

تقيه علماي اهل سنت در احكام شرعي:

فتواي فقهاي اهل سنت مبني بر مشروعيت تقيه از حاكمان جور:

موارد تقيه:

نتيجه:

 



گروه پاسخ به شبهات، مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  ِاصغر     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 88 - 00:00:00
واقعا سنگ تمام گذاشتيد و جاي هيچ گونه سوال براي دشمنان نگذاشتيد.
يا تشکر از مطلب علميتون
2   نام و نام خانوادگي:  حسن نقوي     -   تاريخ:  11 مهر 88 - 00:00:00
سلام
خيلي ممنون خيلي کمکم کرديد
جزاکم اللہ
3   نام و نام خانوادگي:  hasan     -   تاريخ:  30 آبان 88 - 00:00:00
سلام و خستہ نباشيد
بندہ قبلا يک درخواست کردہ بودم اگر چند موارد کہ اہل سنت تقيہ را واجب ثبت کردہ اند برايم ارسال فرماييد
ممنون
اجر کم اللہ
4   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  07 بهمن 88 - 00:00:00
با سلام مي خواستم بدانم فرق تقيه با نفاق چيست چون از لحاظ ظاهري هردو اين است كه انسان به دليل خطري كه متوجه اوست(چه جاني يا مالي يا...) و يا براي پيشبرد اهدافش عقيده خود را مخفي مي كند؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
هر دو در اينكه پنهان كردن باطن و علني نكردن آن هستند ، با هم برابرند ، اما فرق در اين است كه شما چه چيزي پنهان كرده‌ايد ! گوهري در درون دل ؟ يا كثيفي ؟
شما گاهي براي اينكه يك گوهر را از دست سارق پنهان كنيد ، آن را مخفي مي‌كنيد ، و گاهي براي اينكه ديگران را به خطر اندازد ، چيزي مخفي مي‌كند (مانند مثل مشهور عرب كه شخصي ماري در آستين خود پنهان كرده بود كه ديگران را با آن نيش بزند !
آيا به نظر شما اين دو يكي هستند ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5   نام و نام خانوادگي:  سامي     -   تاريخ:  01 اسفند 88 - 00:00:00
با عرض سلام خدمت مسوولين سايت. ايا تقبه باعث گمراهي نميشود مثل اينکه امام جعفر صادق يکجا بگويد ابوبکر ادم خوبي بوده است بخاطر تقيه.و جاي ديگري بگويد ابوبکر ادم خوبي نيست از کجا بايد تشخيص بدهيم کدام سخن او تقيه بوده است و اگر اينکه امام جعفر صادق بعد از گفتن سخني بر حسب تقيه فرصت نکند صحيح ان را جاي ديگر بگويد ايا باعث گمراهي در دين نميشود و در ضمن سوال ديگري داشتم ايا حديثي از حضرت محمد در کتابهاي اهل تسنن وجود دارد که بيامبر در يکجا از خوبي کسي گفته باشد بر حسب تقيه و در جاي ديگري از بدي او گفته است و اينکه ايا جايز دانستن تقيه باعث نمي شود اشخاصي از بيانات اهل بيت عليهم السلام سو استفاده کنند و سوال ديگري که داشتم اين است که ما در عصر اسلام با فداکاريهايي از افراد زيادي اشنا هستيم که اين افراد تحت شکنجه مشرکان تقيه نکرده اند و حتي جان خود را از دست داده اند ايا مجاز دانستن تقيه در ابعادي که فرموديد باعث نميشود از اقتدار و بزرگي افراد کاسته شود ويک سوال ديگر ايا حديثي در کتب اهل تشيع و تسنن وجود دارد که بيامبر يا اهل بيت بخاطر تقيه مطلبي را خلاف حقيقت را بگويند و خودشان به اين امر اقرار کنند.و اينکه ايا اظها ر نطر نکردن در مورد چيزي در صورت اطلاع تقيه محسوب ميشود در ضمن اگر دلايل محکمتري براي اثبات تقيه وجود دارد لطفا مطرح کنيد.با تشکر و سباس فراوان
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- يكي از شروط تقيه آن است كه موجب از بين رفتن دين نشود ؛ و ائمه عليهم السلام ، در مواردي كه تقيه كرده‌اند ، به علم امامت آگاهي از اين داشتند كه به اسلام نفع اين كار براي اسلام خواهد بود .

2- در بسياري از موارد نقل روايات ، تقيه معني ندارد ، به عنوان مثال وقتي تنها يك رواي شيعه از نزديكان حضرت ، در جايي كه تنها او و امام حضور دارند ، مساله‌اي را از حضرت بپرسد ، ديگر تقيه معني نخواهد داشت !

3- در بسيار ي از موارد ، فايده تقيه بيشتر از عدم تقيه و در بعضي موارد نيز به عكس است ، به عنوان مثال ، اگر جان چند نفر در ميان باشد و در صورت تقيه نكردن سبب هلاكت آنان شود ، آيا در اينجا تقيه نكردن مناسب است ؟ گاهي نيز تقيه كردن حتي حرام است ! و آن جايي است كه به اصل دين ضرر بزند (مانند قيام حضرت سيد الشهدا عليه السلام)

4- در همين مقاله ، موارد بسياري از تقيه ثابت شده رسول خدا (ص) و ائمه شيعه و سني در كتب اهل سنت آمده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

6   نام و نام خانوادگي:  سلامت     -   تاريخ:  26 خرداد 90 - 18:05:57
اين طور بنظر ميرسد که تقيه همان نفاق است که چون به نفع ما مي باشد ايرادي ندارد و ثواب هم دارد
7   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  12 شهريور 90 - 12:13:26
سلام يه سوال مي خوام بپرسم. مي خوام بدونم آيا تقيه شيعه در برابر کسي که حداقل به ظاهر شيعه هست و قدرتمنده و ظلم مي کنه صحيحه يا فقط در باره غير مسلمونها يا سني ها صدق مي کنه. اگه لطف کردين و جواب منو دادين لطفاً به آدرس زير ايميل کنين ممنون
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در مشروعيت تقيه ، فرق ندارد كه در مقابل كافر باشد ، يا ظالم از هر مذهبي .

ولي ساير شرائط تقيه بايد موجود باشد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

8   نام و نام خانوادگي:  Tassilyn     -   تاريخ:  24 دي 90 - 23:31:23
This insight's just the way to kick life into this detbae.
9   نام و نام خانوادگي:  دلگرم     -   تاريخ:  03 فروردين 91 - 18:12:01
سلام عليکم
در وجوب تقيه شکي نيست آنچه مردم را حيران کرده وبه تعجب واداشته است عدم دسته بندي تقيه است. روحانيت معظم در اين خصوص بايست پاسخگو باشد تقيه در بين مسلمانان شيوه هاي گونگوني طلب مي کند. که بايست اهل فن پاسخگوي آن مراحل باشد تا موضوع تبيين شود. به عنوان نمونه حتي آنجا که تاکيد شده است دو دوست نقاط ضعف خودرا به همديگر نگويند چون ممکن است روزي دشمنيشان گل کند .خود مرتبه اي از تقيه است


يا در احاديث آمده است که مومن آيينه مومن است. وبه اشتباه دو دوست به همديگر مي گويند بياييم عيب يکديگر رابه همديگر تذکر بدهيم. خود اين موضوع زمينه سازي مي شود که اين دودوست نسبت به هم دوريبن نقطه ضعفشان فعال شود واتفاقا تربيتشان تربيت منفي باف بار مي آيد واين از مواردي است که چون تقيه را رعايت نکرده اند. به کژراه افتاده ودر لغزشها غلت خواهند خورد اين موارد درست ضد نفاق است اميدوارم روحانيت اين موارد راشکافته وجدول بندي تقيه را در جايگاه مختلف بيرون بياورند. وبا دسته بندي اين امر واجب را تبيين کنند والسلام محمد دلگرم
10   نام و نام خانوادگي:  فاطمه عبادي     -   تاريخ:  07 ارديبهشت 91 - 02:18:51
سلام تشكر از اينكه سوالات ما را پاسخگو هستيد
11   نام و نام خانوادگي:  ماشالله     -   تاريخ:  24 بهمن 91 - 01:41:14
اگر اين اهل سنت نبودند چگونه ميشد تشيع را توجيه کرد الحمدلله که اين برادران وجود دارند که احاديث وروايات اهل تشيع را تهيه وتاييد کرده اند خدا را شکر
12   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:  24 بهمن 91 - 18:25:27
سلام عليک جناب ماشاء الله کامنت 11 برادر گرامي شيعه نيبازي به احاديث اهل سنت ندارد . در واقع بهتر است بگوييم اصلاً شيعه احاديث اهل سنت را قبول ندارد . مگر رواياتي که تأييد داشته باشند . ( به وسيله کتاب ، عقل ، سنت ) اگر مي بينيد که برادران گروه پاسخ به شبهات از روايات اهل سنت استفاده مي کنند از باب اقناع مخاطب به واسطه مقبولات است . يعني اثبات يک حقيقت از طريق مسائلي که مخاطب سني مهب قبول دارد . خداوند ، ما و شما را بيامرزد ( آمين )
13   نام و نام خانوادگي:  سعيدي     -   تاريخ:  17 ارديبهشت 93 - 16:08:08
حزقيل پسرعمو و وليعهد فرعون مصر بود. در خاندان فرعونى مصر، تنها كسى كه ايمان به خدا داشت و به توحيد دعوت مى كرد همو بود. سخن چينان به فرعون گزارش دادند كه حزقيل تو را خدا نمى داند و به خداى يگانه دعوت مى كند و دشمنان تو را يارى مى كند.
فرعون گفت : اگر او، كه خليفه و ولى عهد من است ، چنين باشد، كفران نعمت مرا كرده است و استحقاق عذاب خواهد داشت و اگر شماها دروغ بگوييد، مستحق شديدترين عذاب ها خواهيد بود و سپس حزقيل را با آن ها روبرو كرد.
آن ها به حزقيل گفتند: تو خداوندى و پروردگارى فرعون را منكر هستى و نعمت هايش را كفران مى كنى . حزقيل فرعون را مخاطب ساخته و گفت : شهريارا، تا كنون از من دروغ شنيده اى ؟
فرعون گفت : نه . حزقيل گفت : از اينان بپرس ، پروردگارشان كيست . گفتند: فرعون .
گفت : بپرس آفريدگارشان كيست ؟ گفتند: فرعون .
گفت : بگو روزى رسانشان و آن كه زندگى اين ها را اداره مى كند و زيان را از آن ها دور مى كند كيست ؟ گفتند: فرعون .
حزقيل گفت : شهريارا، من تو را و هر كس كه در اين جا حاضر است گواه مى گيرم كه پروردگار آن ها پروردگار من است ، آفريدگار آن ها، آفريدگار من است ، روزى رسان آن ها روزى رسان من است ، مصلح زندگى و گذران من است و من به جز پروردگار آن ها و روزى رسان آن ها و آفريدگار آن ها به پروردگارى و روزى رسانى و آفريدگارى ايمان ندارم ، من تو و همه حاضران را گواه مى گيرم كه هر پروردگارى و آفريدگارى و رازقى كه به جز پروردگار و آفريدگار و رازق آن ها باشد، من از آن بيزارم و به خداوندى اش كافر هستم . فرعون خشنود شد و سخن چينان را سخت ترين شكنجه كرد.
توريه اى كه حزقيل به كار برد، اين بود كه نگفت پروردگار من ، كسى است كه آن ها گفتند پروردگار ماست ، بلكه گفت : پروردگار من ، پروردگار آن هاست .
14   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:  03 دي 93 - 22:45:42
خيلي عالي بود




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما