* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي موسوي -
تاريخ: 08 اسفند 87 - 00:00:00
سلام عليکم خسته نباشيد از زحمات شما بسيار ممنونم مي خواستم بدانم بري امام حسين (ع) وحضرت عباس در چه زماني ضريح وبارگاه ساخته شد ه است ؟ بعضي از دشمنان شيعيان به ما طعنه مي زنند که در مفاتيح الجنان از امام صادق (ع) زياراتي براي امام حسين (ع) نقل شده که در فرازهايي از آنها امام صادق (ع) خطاب به راوي مي گويد که مثلا چون به کربلا رسيدي ضريح حضرت عباس را بگير وفلان دعا را بخوان ويا چون به حرم امام حسين (ع) رسيدي از در غربي ( دقيقا يادم نيست) حرم وارد شو اهل سنت مي گويند مگر در زمان امام صادق حضرت عباس ضريح داشته ؟؟؟؟ ومگر امام حسين (ع) بارگاه داشته و اين بارگاهش در داشته است ؟ خواهشمندم در اين زمينه راهنمايي بفرماييد جواب نظر: با سلام دوست گرامي اين سوال از بي سوادي گروهي از دشمنان شيعه و غرض ورزي گروهي ديگر نشات مي گيرد ؛ زيرا ضريح به معني قبر است : الضارح : هو الذي يعمل الضريح ، وهو القبر النهاية في غريب الحديث لابن الأثير ج 3 ص 81 ولي در عصور متاخر به معني صندوقي كه بر روي قبر نهاده مي شود به كار مي رود . به همين سبب كلمه ضريح در روايات به معني قبر جضرت است . اما در مورد بارگاه ساختن بهتر است بدانيد بر روي قبور شهدا و بزرگان (از جمله حضرت سيد الشهدا عليه السلام)در همان قرن دوم و بعد از نابودي بني اميه بارگاه ساخته شد ،كه البته توسط بني العباس تخريب گرديد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: عبد من عبادالله -
تاريخ: 01 آذر 88 - 00:00:00
با سلام و تشکر اجرتان با مادر سادات بنده سخني از ابن تيميه ديده بودم به اين مضمون که اگر غير خدا را بخوانيم و آنها بشنوند جائز لست. ممکن است آنرا با منبعش نقل بفرماييد؟ با تشکر يا علي مدد |
3 |
نام و نام خانوادگي: حميد صالحي -
تاريخ: 12 ارديبهشت 90 - 11:48:44
خوشمان آمد |
4 |
نام و نام خانوادگي: سيد عبدالرحمن حسيني -
تاريخ: 10 بهمن 90 - 11:36:38
عالي بود . استفاده كرديم ... |
5 |
نام و نام خانوادگي: مهديار -
تاريخ: 29 شهريور 91 - 11:51:54
خيلي متشکر من هر جا بتونم در اينترنت تبليغ سايت شما رو ميکنم |
6 |
نام و نام خانوادگي: حميده حسيني -
تاريخ: 23 آذر 91 - 11:01:46
لطفا در مورد طهارات سه گانه ( وضو ،غسل و تيمم )و احکام آنها و مباني احکام طهارات نزد شيعه و اهل سنت و کيفيت طهارات اهل سنت با شيعه چه تفاوتهايي دارد؟.چرا کيفيت انجام وضوي شيعه با سني متفاوت است؟ جواب نظر: باسلام كاربر گرامي در اين مورد بايد به كتب فقه مقارن مراجعه كنيد البته در اين سايت فقط راجع به وضو بحث شده است كه مي توانيد در بخش فقه مقارن(www.valiasr-aj.com/fa/list.php) اين بحث و برخي ديگر از بحثهاي اختلافي شيعه و اهل سنت را ببينيد. اين سؤال شما جواب مفصلي دارد كه در اين مكان نمي توان به آن پرداخت. در اينترنت در جاهاي مختلف كتب فقه مقارن قرار داده شده است كه مي توانيد براي نمونه به اين آدرس مراجعه كنيد: hajj.ir/hadjwebui/library/wfViewBookPage.aspx موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
7 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 04 مرداد 92 - 10:07:23
با سلام . اگه امکانش هست فونتش رو درست کنيد.ممنون |
8 |
نام و نام خانوادگي: ايمان -
تاريخ: 08 مرداد 92 - 20:51:18
با سلام .ممنون از اطلاع رساني خوبتان.خيلي لذت برديم از مطالب خوبتون.اميدوارم خداوند در آگاه رساني عموم ياريتان نمايد. با تشکر...يا حق |
9 |
نام و نام خانوادگي: شيعه ي اميرالمومنين -
تاريخ: 06 آذر 92 - 14:27:09
آيا فتح ايران به دست عمر و به اسم اسلام واقعه ي مبارکي بوده است؟ جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
اولين باري که اسلام وارد ايران شد، در زمان رسول الله ص و به دست اميرالمومنين(ع) بوده .آن زماني که رسول الله صلي الله عليه و آله، صديق اکبر(ع) را به يمن فرستاد و حتي بدون اينکه يک نفر کشته شود و خوني ريخته شود،مسلمان شدند.
تاريخ گواه اين هست که يمن در آن زمان،از ايران بوده است.و اولين منطقه ايي از ايران که اسلام در ان وارد شد،منطقه يمن بوده است. طبري سني در تاريخش آورده:مرزوان دو پسر داشت که يکي از آنها عربي را دوست مي داشت.او را پادشاه يمن کرد و خودش از دنيا رفت،وقتي خبر به کسري رسيد که اين شخص به زبان عربي شعر مي گويد و از زبان عربي خوشش مي آيد،او را عزل کرد و باذان ايراني، را به جاي او فرمانده کرد و باذان آخرين کسي است که از عجم(ايراني ها)فرمانده يمن بوده است.وکان للمروزان ابنان أحدهما تعجبه العربية ويروي الشعر يقال له خر خسرة والآخر أسوار يتکلم بالفارسية ويتدهقن فاستخلف المروزان ابنه خر خسرة وکان أحب ولده إليه على اليمن وسار حتى إذا کان في بعض بلاد العرب هلک فوضع في تابوت وحمل حتى قدم به على کسرى فأمر بذلک التابوت فوضع في خزانته وکتب عليه في هذا التابوت فلان الذي صنع کذا وکذا قصته في الجبلين ثم بلغ کسرى تعرب خر خسرة وروايته الشعر وتأدبه بأدب العرب فعزله وولى باذان وهو آخر من قدم اليمن من ولاة العجم ...تاريخ طبري ج1 ص484 اسلام اهل يمن به برکت نامه رسول الله (ص) و معجزه حضرت علي بن ابيطالب(ع) بوده است. آلباني ارواء الغليل آورده:براءبن عازب مي گويد:پيامبر ص خالد بن وليد را به سوي يمن فرستاد براي دعوت به اسلام،اما قبول نکردند،سپس پيامبرص علي ع را فرستاد به سوي يمن و فرمودند:هرکس مي خواهد از سپاه قبلي همراه علي ع برود.براء مي گويد:من با علي ع رفتم،وقتي به سمت قوم يمن رفتيم،آن ها به سمت ما آمدند،اميرمومنان ع،نماز را با ما خواندند،و ما را يک صف کردند و جلوي ما ايستاد،و (فقط)نامه رسول خدا(ص) را براي آنها خواند،و همه طايفه همدان،اسلام آوردند.علي ع اين قضيه را به رسول خدا (ص) گزارش دادند،رسول خدا سجده شکر به جا آورد،و سر را بلند کرد و گفت:سلام بر اهل همدان سلام بر اهل همدان. عن البراء بن عازب قال : ( بعث النبي ( صلى الله عليه وسلم ) خالد بن الوليد إلى أهل اليمن يدعوهم إلى الإسلام فلم يجيبوه ثم إن النبي ( صلى الله عليه وسلم ) بعث علي بن أبي طالب وأمره أن يقفل خالدا ومن کان معه إلا رجل ممن کان مع خالد أحب أن يبقى مع علي رضي الله عنه فليعقب معه قال البراء : فکنت ممن عقب معه فلما دنونا من القوم خرجرا إلينا فصلى بنا على رضي الله عنه وصفنا صفا واحدا ثم تقدم بين أيدينا فقرأ عليهم کتاب رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) فأسلمت همدان جميعا فکتب علي رضي الله عنه إلى رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) بإسلامهم فلما قرأ رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) الکتاب خر ساجدا ثم رفع رأسه فقال : السلام على همدان السلام على همدان )ارواء الغليل ج2 ص230 المکتب الإسلامي - بيروت اما درباره فتح ايران که آيا برکاتي داشته است يا نه؟ بايد بگوييم در اين فتح اهتمامي به ارشاد مردم، تعليم، فرهنگ سازي و تربيت آنها نداشتند آنان فقط در برابر اقبال مردم، شهادتين را بر زبان ايشان جاري مي ساختند و به برخي از حرکات و شعائر آنان را تمرين مي دادند بدون آن که عقيده باطلي را از ذهن ايشان بزدايند و فکر صحيحي را بر ايشان ترسيم نمايند. نتيجه اين فتوحات نيز آن بود که:بسياري از کشورها و مناطقي که در دوره خلفا فتح مي شدند، به سمت کفر و نافرماني بر مي گشتند و سپس دوباره به دست مسلمانان فتح مي شدند که اين نتيجه اکتفا به ظاهر اسلام بود
فتوحات خلفاي سه گانه، پيامدهاي ناهنجار درپي داشت:از جمله پيدايش طبقه جاهل مسلک مقدس مأب مانند، انحطاط اخلاق امت اسلام، در پي سرازير شدن مال و ثروت فراوان به درون سرزمين اسلامي، کاشت بذر اختلاف در جامعه اسلامي بر اثر مستي نعمت ثروت هاي بي حد و حصر
به جرأت مي توان گفت که همين فتوحات ، يکي از موانعي بود که سرعت پيشرفت اسلام را در سراسر جهان گرفت ؛ زيرا جناب عمر بن الخطاب و فرماندهان او در اين جنگها جناياتي را مرتكب شدند كه مردم را از دين اسلام منزجر و متنفر كرد . عمر تنها كاري كه كرد سر زمينهاي مردم را فتح كرد ؛ اما قلوب مردم را از دين اسلام منزجر كرد . و هنوز که هنوز است ، غير مسلمان ، دين مبين اسلام را دين شمشير و مسلمان را خونريز و خونخوار مي شناسند .
جهت اطلاع بيشتر از اين جنايات به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |
10 |
نام و نام خانوادگي: مهسا ريحاني -
تاريخ: 01 اسفند 92 - 11:49:43
ممنون از مطالبتون!!!!!!!!!!! واقعا عالي بود! |
11 |
نام و نام خانوادگي: امين -
تاريخ: 20 مرداد 93 - 20:43:19
آيا ابن تيميه حراني معتقد بوده که خليفه از طرف خدا تعين مي شود يا امت اسلامي بايد او را از ميان خود انتخاب کنند ؟ جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
ابن تيميه معتقد بود خلافت به اجماع اهل حل و عقد حاصل مي شود و نيز مي گفت خلافت ابوبکر نيز به اجماع اهل حل و عقد بوده است
وي در اين باره ميگويد: فإنه لا يشترط في الخلافة إلا اتفاق أهل الشوكة والجمهور الذين يقام بهم الأمر بحيث يمكن أن يقام بهم مقاصد الإمامة.
همانا در خلافت شرط نيست مگر اتفاق و اجماع همه اهل شوكت و جلال و همچنين جماعتي كه بوسيله آنها امر قوام پيدا ميكند بطوري كه مقاصد امامت بوسيله آنها ممكن است. منهاج السنة النبوية،ج8، ص336 وي بعد از اين كه ثابت كرد اجماع اهل حل وعقد در بيعت شرط است، بيعت ابوبكر را اجماعي دانسته و ميگويد: وأبو بكر بايعه المهاجرون والأنصار الذين هم بطانة رسول الله صلي الله عليه وسلم والذين بهم صار للإسلام قوة وعزة وبهم قهر المشركون وبهم فتحت جزيرة العرب فجمهور الذين بايعوا رسول الله صلي الله عليه وسلم هم الذين بايعوا أبا بكر. مهاجرين و انصاري كه ياور پيامبر صلي الله عليه و آله بودند و اسلام بوسيله آنها قوت و عزت گرفت و به وسيله آنها مشركين مغلوب شده و جزيرة العرب فتح شد، با ابوبكر بيعت كردند و تمام كساني كه با رسول صلي اله عليه وآله بيعت كرده بودند با ابوبكر نيز بيعت كردند. منهاج السنة النبوية،ج1، ص531
اما در آخر کتاب منهاج السنه دچار تعارض شده و بر خلاف حرفهاي قبليش، اجماع را در منعقد كردن امامت ابوبكر و هر كس ديگر، شرط نميداندكه اين نشان از بي پايگي حرف هاي او دارد. وي ميگويد :وأيضا فنحن نشير إلى ما يدل على أن الإجماع حجة بالدلالة المبسوطة في غير هذا الموضع ولكل مقام مقال ونحن لا نحتاج في تقرير إمامة الصديق رضي الله عنه ولا غيره إلى هذا الإجماع ولا نشترط في إمامة أحد هذا الإجماع. ما به ادله حجيت اجماع با ادله مبسوط در غير اين مقام اشاره خواهيم كرد ، و هر موضوعي جاي خود را ميخواهد اما ما در ثبوت امامت ابوبكر و كسي ديگر نيازي به اجماع نداريم و اين اجماع را در امامت احدي شرط نميدانيم . ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية،ج8، ص344 بنابراين با تعارضي كه در كلام ابن تيميه ديده ميشود، معلوم ميشود خود او نيز در وجود چنين اجماعي در بيعت ابوبكر شك داشته است. البته در نقد حرف ابن تيميه درباره اجماع در بيعت ابوبکر مقاله مفصلي نوشته شده است که جهت اطلاع به آنجا رجوع کنيد موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |