* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 20 آبان 1385 تعداد بازديد: 409 
وضو از ديدگاه فريقين: روايات اهل سنت در بحث وضو، مسح و ... (1)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
                                                                                                                                                                      20/08/85

 

 اما آن‌چه که مورد اختلاف در ميان آقايان است، عدة من اصحابنا اول سند است که مرحوم محدث نوري u مي‌فرمايد:

فالمذکورين بعنوان العدة في طرق الکليني هم مشايخ اجازته الي کتب الروات.

اين عده مشايخ اجازه کليني بوده است به صاحبان کتب.

مشايخ الاجازه را هم که در رجال بحث کرده‌ايم که آيا مشايخ الاجازه نيازي به توثيق دارند يا نه؟ از مرحوم شهيد نقل کرديم که مشايخ الاجازه بي‌نياز از توثيق و فراتر از توثيق هستند. يعني کساني که اجازه نقل روايت مي‌دادند. مثل زمان ما که بعضي از مراجع هستند که اجازه اجتهاد مي‌دهند، در گذشته هم تعدادي از افراد بودند که اجازه مي‌دادند به افرادي که صاحب نظر در حديث هستند، حديث مطلق و مقيد را تشخيص مي‌دهند، عام و خاص را تشخيص مي‌دهند، ناسخ و منسوخ را تشخيص مي‌دهند، فقه الحديث بلد هستند، و آن‌هايي که تبحرّ در نقل حديث داشتند، به آن‌ها اجازه نقل روايت مي‌دادند که به آن‌ها مي‌گويند مشايخ الاجازه؛ يعني اساتيدي که اجازه نقل روايت مي‌دادند.آن‌ها معمولا افراد شاخص و برجسته آن روز حوزه علميه شيعه بودند. مرحوم نوري هم مي‌گويد که عدة من اصحابنا از مشايخ الاجازه کليني بوده‌اند و اين‌ها فراتر از توثيق هستند.

عبارت علامه هم اين است که از  کليني نقل مي‌کند که هر وقت من مي‌گويم «عدة من اصحابنا» مراد من چه کساني هستند و معمولا مراد از عده پنج تا شش نفر هستند که در بين آن‌ها يک يا دو نفر ثقه وجود دارد.

نکته سوم اين که عدة من اصحابنا که اول سند کافي قرار مي‌گيرد، مروي عنه آن‌ها سه نفر بيشتر نيست: 1. سهل بن زياد؛ 2. احمد بن محمد بن عيسي؛ 3. احمد بن محمد بن خالد برقي. که همه افراد آن مشخص هستند و در ميان آن‌ها افرد موثق وجود دارد.

من نديدم کسي از بزرگان شيعه در باره عدة من اصحابنا که در اول سند کافي وجود دارد، ترديدي کرده باشد.

کسي در اين چهارده قرن به اندازه مرحوم کلباسي در اين باره کار نکرده است. ايشان 33 سال عمرش را گذاشته است و يک کتاب 500 صفحه‌اي نوشته است. بنده هم سه سال از عمرمان را در تحقيق آن گذاشتم که شايد همين براي من سرماية علمي در بُعد رجال شد.

علي اي حال اين روايات شيعه در اين باره بود که طرح کرديم. شما اگر اقوال بزرگان علماي شيعه؛ مثل سيد مرتضي، مرحوم مفيد، شيخ طوسي و... همگي ادعاي اجماع کرده‌اند و حتي گفته‌اند که مسح بر رجلين از ضروريات مذهب شيعه است.

روايات شيعه دال بر غسل :

بعضي از رواياتي را ما در شيعه داريم که مبني بر غسل است که جواب آن را خواهيد داد. در تهذيب، ج1، ص64 ح 180، استبصار ج 1، ص64، ح 195. روايت اين است:

الوضوء بالمسح و لايجب فيه الا ذلک و من غسل فلا بأس.

اگر همين را يک سني بيارود، که مکاتبه هم هست و ارزشش از روايت هم بيشتر است؛ چون دست‌خط امام هم هست، شما چه جواب خواهيد داد؟

در اين جا غسل به معني نظافت پا قبل از مسح است. يعني شخصي پاهايش کثيف است قبل از وضو يا قبل از مسح، آنرا مي‌شويد سپس مسح مي کشد.  همانطور که در ادامه حديث جناب شيخ صوسي مي فرمايد:

فأما ما رواه سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد عن أيوب بن نوح قال: کتبت إلى أبي الحسن عليه السلام أسأله عن المسح على القدمين، فقال: الوضوء بالمسح ولا يجب فيه الا ذاک ومن غسل فلا بأس. قوله: عليه السلام ومن غسل فلا بأس محمول على التنظيف لأنه قد ذکر قبل ذلک فقال: الوضوء بالمسح ولا يجب فيه الا ذلک فلو کان الغسل أيضا من الوضوء لکان واجبا وقد فصل ذلک في رواية أبي همام التي قدمناها حيث قال: في وضوء الفريضة في کتاب الله المسح، والغسل في الوضوء للتنظيف. 

الاستبصار، الشيخ الطوسي، ج 1، ص 65

در حديث 192 نيز مي گويد:

وأخبرني الحسين بن عبيد الله عن أحمد بن محمد بن يحيى عن أبيه عن محمد بن علي بن محبوب عن أحمد بن محمد عن أبي همام عن أبي الحسن عليه السلام في وضوء الفريضة في کتاب الله قال: ( 2) المسح، والغسل في الوضوء للتنظيف.

 الاستبصار، الشيخ الطوسي، ج 1، ص 64

بررسي نظر علماء‌ اهل سنت

ما بايد روي چند مسأله کار کنيم:

1. روايات اهل سنت دال بر مسح رجلين و مؤيد روايات شيعه هستند؛

2. اقوال صحابه و تابعين و اتباع تابعين مبني بر مسح  رجلين؛

3. رواياتي که آن‌ها دارند مبني بر غسل، بايد جواب داده شود.

اگر ما روايات اهل بيت عليهم السلام آورديم، روايات اهل سنت را هم اضافه کرديم، اقوال صحابه را هم آورديم، او هم روايات دال بر غسل را مي‌آورد، يا مي‌گويد مسح رجلين مقدم بوده است و روايات غسل آن را نسخ کرده است، يا اگر تنزل کند،‌ مي‌گويد تخيير؛ همان‌طوري که ابن جرير طبري و ديگران دارند و ما به مراد خودمان نمي‌رسيم. روايات مبني بر غسل رجلين هم بايد بررسي بشود در چه تاريخي و روي چه هدفي نقل شده است و هم از نظر دلالت و سند و عرضه بر قرآن چه وضعيتي دارد.

مرحوم آمدي حدود 70 روايت آورده است مبني بر مسح رجلين که آقاي سبحاني حدود 15 تا از آن‌ها را آورده است.

روايت اول:

حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا ابن الأشجعي ثنا أبي عن سفيان عن سالم أبى النضر عن بسر بن سعيد قال أتى عثمان المقاعد فدعا بوضوء فتمضمض واستنشق ثم غسل وجهه ثلاثا ويديه ثلاثا ثلاثا ثم مسح برأسه ورجليه ثلاثا ثلاثا ثم قال رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم هکذا يتوضأ يا هؤلاء أکذاک قالوا نعم لنفر من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم عنده

مسند احمد، الإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 67

 البته الزليعي هم اين روايت را از طريق ديگر نقل مي‌کند : حديث آخر أخرجه الدارقطني عن بسر بن سعيد قال أتى عثمان المقاعد فدعا بوضوء فمضمض واستنشق ثم غسل وجهه ثلاثا ويديه ثلاثا ورجليه ثلاثا ثلاثا ثم مسح برأسه ثم قال رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يتوضأ هکذا يا هؤلاء کذلک قالوا نعم لنفر من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم . ( نصب الراية، الزيلعي، ج 1، ص 91) .

شما فرض کنيد که يک استانداري مي‌آيد و تعدادي از شهروندان را جمع مي‌کند و فرضا مي‌گويد: فلان آقا اين طوري نگفت؟. مردم اگر بگويند نه، پدرش را در مي‌آورد. خود همين که مي‌پرسد آيا همين‌طور است يا نه، نشانه اين است که مردم در اين باره اختلاف نظر داشته‌اند.

پس روايت غسل رجلين هم مال عثمان است و اگر اين دو تا را در مقابل هم بگذاريم، تعارضا، تساقطا.

روايت دوم:

حدثنا محمد بن بشر قال: حدثنا سعيد بن أبي عروية عن قتادة عن مسلم بن يسار عن حمران قال: دعا عثمان بماء فتوضأ ثم ضحک فقال ألا تسألوني مما أضحک قالوا: يا أمير المؤمنين ما أضحکک قال: رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم " توضأ کما توضأت فمضمض واستنشق وغسل وجهه ثم ثلاثا ويديه ثلاثا ومسح برأسه وظهر قدميه.

 المصنف، ابن أبي شيبة الکوفي، ج 1، ص 18 . احمد حنبل و هيثمي هم همين روايت را نقل کرده‌اند ؛ اما با کمي تفاوت : حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا محمد بن جعفر ثنا سعيد عن قتادة عن مسلم بن يسار عن حمران بن أبان عن عثمان بن عفان رضي الله عنه انه دعا بماء فتوضأ ومضمض واستنشق ثم غسل وجهه ثلاثا وذراعيه ثلاثا ثلاثا ومسح برأسه وظهر قدميه ثم ضحک فقال لأصحابه ألا تسألوني عما أضحکني فقالوا مم ضحکت يا أمير المؤمنين قال رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم دعا بماء قريبا من هذه البقعة فتوضأ کما توضأت ثم ضحک فقال ألا تسألوني ما أضحکني فقالوا ما أضحکک يا رسول الله فقال إن العبد إذا دعا بوضوء فغسل وجهه حط الله عنه کل خطيئة أصابها بوجهه فإذا غسل ذراعيه کان کذلک وان مسح برأسه کان کذلک وإذا طهر قدميه کان کذلک (مسند احمد، الإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 58، 59) .

 و جالب اين جا است که هيمثي در آخر روايت مي‌گويد که تمام روات آن از ثقات هستند : قلت هو في الصحيح باختصار وقد رواه أحمد وأبو يعلى ورجاله ثقات . (مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 1، ص 224) .

 و ابن حبان هم در صحيح خودش روايتي را با همين مضمون آورده است : أخبرنا محمد بن عبيد الله بن الفضل الکلاعي بحمص قال حدثنا عمرو بن عثمان بن سعيد قال حدثنا أبي قال حدثنا شعيب بن أبي حمزة عن الزهري قال أخبرني عطاء بن يزيد عن حمران بن أبان مولى عثمان أنه رأى عثمان دعا بوضوء فأفرغ على يديه من إنائه فغسلهما ثلاث مرات ثم أدخل يمينه في الوضوء فتمضمض واستنشق واستنثر وغسل وجهه ثلاثا ويديه إلى المرفقين ثلاث مرات ثم مسح برأسه ثم غسل کل رجل من رجليه ثلاث مرات ثم قال رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يتوضأ نحو وضوئي هذا ثم قال من توضأ مثل وضوئي هذا ثم قام فصلى رکعتين لا يحدث فيهما نفسه ورجاله له ما تقدم من ذنبه ذکر الزجر عن إدخال المرء يده في الإناء في ابتداء الوضوء قبل غسلهما ثلاثا إذا کان مستيقظا من نومه (صحيح ابن حبان، ابن حبان، ج 3، ص 343، 344) .

روايت داد مي‌زند که حالت، حالت تآمر مانندي است که وضو مي‌گيرد و يک پوزخندي مي‌زند که خود همين يک ضعفي براي يک خليفه مسلمين است که بايد يک وزنه‌اي باشد.

نکته جالب اين جا است که مي‌گويد:پيامبر مثل من وضو مي‌گرفت نه مي‌گويد که من مثل پيامبر وضو مي‌گيرم.

آقاي سبحاني اين روايت از کنز العمال نقل کرده است. کتاب کنزالعمال مثل بحارالانوار ما مي‌ماند و آمده يک سري روايات را از جوامع روايي، صحاح، مسانيد، سنن و تفاسير و از هر جا که روايت به دستش آمده است نوشته است و در آخر روايت هم اشاره کرده است که من اين روايت را از فلان کتاب نقل کرده‌ام. آدرس دادن به کنزالعمال نقص تحقيق است. البته اگر از چند صحاح و مسانيد آدرس داديم و در کنارش گفتيم که کنز العمال هم داشته اشکالي ندارد؛ ولي اگر فقط از کنزالعمال آدرس بدهيد نقص است. و اگر در بحث‌ها از کنزالعمال آدرس بدهيد همان اول به شما خواهند گفت که کنزالعمال مثل بحار شما است، در آن‌جا همه نوع روايت را جمع کرده است.

روايت سوم:

وفي مسند عبد الله بن زيد المازني أنّ النبي (ص) توضأ فغسل وجهه ثلاثاً و يديه مرتين و مسح رأسه و رجليه مرتين.

المصنف،  ابن أبي شيبة الکوفي، ج1، ص18

روايت چهارم:

عن أبي مطر قال: بينما نحن جلوس مع علي في المسجد جاء رجل إلى علي وقال: أرني وضوء رسول الله صلى الله عليه وسلم فدعا قنبر فقال: أئتني بکوز من ماء فغسل يديه ووجهه ثلاثا، فأدخل بعض أصابعه في فيه واستنشق ثلاثا، وغسل ذراعيه ثلاثا، ومسح رأسه واحدة ثم قال: يعني الاذنين خارجهما وباطنهما من الوجه ورجليه إلى الکعبين، ولحيته تهطل على صدره، ثم حسا حسوة بعد الوضوء، ثم قال: أين السائل عن وضوء رسول الله صلى الله عليه وسلم کذا کان وضوء رسول الله صلى الله عليه وسلم.

کنز العمال، المتقي الهندي، ج 9، ص 448



آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما