* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 24 آبان 1385 تعداد بازديد: 448 
وضو از ديدگاه فريقين: بررسي حديث ويل للاعقاب (1)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
                                                                                                                                                              24/08/85

 

آقاي سبحاني هيچ گونه بحثي روي اين روايات نکردند نه بحث سندي و نه بحث دلالي. اگر با يک وهابي بحث کنيد شما همه اين روايات را بياوريد،‌ او خواهد گفت که اين روايات همگي ضعيف هستند و به درد ما نمي‌خورند، خوب بود که يک بحث دلالي و سندي هم مي‌کردند. اين دو نقض در کارهاي ايشان ديده مي‌شود.

بررسي ويل للاعقاب :

براي بررسي اين حديث به کتب اهل سنت رجوع مي کنيم تا مشخص شود آنها چگونه به اين حديث استدلال مي کنند. ابن قدامه مقدسي، متوفاي 620 مي‌آيد در صفحه 120، ج1، به همين روايت استدلال مي‌کند. يعني مي‌آيد تقريبا روايت ديگري که در همين زمينه «ويل للأعقاب» دارد.

وعن عمر رضي الله عنه أن رجلا توضأ فترک موضع ظفر من قدمه فأبصره النبي صلى الله عليه وسلم فقال " ارجع فأحسن وضوءک " فرجع فتوضأ ثم صلى رواه مسلم.

المغني، عبد الله بن قدامه، ج 1، ص 122

خليفة دوم نقل مي‌کند: مردي وضو گرفت و يک تکه‌اي از روي ناخنش نشسته بود، پيغمبر ديد و فرمود دو باره برگرد و دوباره نماز بخوان.

وفى لفظ أن النبي صلى الله عليه وسلم رأى رجلا يصلى وفي ظهر قدمه لمعة قدر الدرهم لم يصبها الماء فأمره النبي صلى الله عليه وسلم أن يعيد الوضوء والصلاة.

وعن عبد الله بن عمرو أن النبي صلى الله عليه وسلم رأى قوما يتوضؤن وأعقابهم تلوح فقال " ويل للأعقاب من النار.

وعن عائشة وأبي هريرة أن النبي صلى الله عليه وسلم قال " ويل للأعقاب من النار "

تمام اين روايات استدلال شده بر وجوب غسل نه بر وجوب مسح؛ يعني مي‌گويند پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يک بخشي از پا  (آن‌ها وقتي پا را مي‌شويند همه پا؛ حتي پشت و پاشنه پا را مي‌شويند) پاشنه و قسمت عقب پا شسته نشده است، حضرت فرمود: «ويل للأعقاب من النار». اين دليل بر اين است شستن قسمت عقب پا واجب است.

از علماي بزرگ شافعي که حرف براي زدن دارد، نووي است. ايشان دو کتاب دارد بر شرح صحيح مسلم و يک کتابي دارد به نام  المجموع که کليه فتاواي علماي شافعي را در آن‌جا آورده است. ايشان صراحت دارد که:

ومنها ما ثبت في الصحيحين أن رسول الله صلى الله عليه وسلم رأى جماعة توضأوا وبقيت أعقابهم تلوح لم يمسها الماء فقال ويل للأعقاب من النار رواه البخاري ومسلم من رواية عبد الله بن عمرو بن العاص ورويا نحوه من رواية أبي هريرة وفي هذا تصريح بأن استيعاب الرجلين بالغسل واجب وعن عمر بن الخطاب رضي الله عنه أن رجلا توضأ فترک موضع ظفر على قدميه فأبصره النبي صلى الله عليه وسلم فقال ارجع فأحسن وضوءک.

المجموع، محيى الدين النووي، ج 1، ص 418

اين نمونه‌هايي بود که من آوردم و آن بخش‌هايي که آقايان آورده‌اند، از اين خيلي بالاتر است. آن‌هايي که مي‌گويند آيه  «وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم الي الکعبين » اگر در دلالت بر مسح کند حديث «ويل للأعقاب» نسخ مي‌کند حکم آيه را. يعني تا اين اندازه آن‌ها جلو رفته‌اند. همين حديث «ويل للأعقاب» دلالت بر مسح رجلين و نسخ حکم آيه را اگر ما قائل به دلالت بر مسح باشيم.

مخالفين، به ويژه وهابي‌ها اگر شما ده دليل بياوريد، 9 دليل محکم را رها مي‌کنند،‌ اگر يک جا شما جاي هو کردن هست، آن را بر مي‌دارند و عَلَم مي‌کنند و شروع مي‌کنند به هو کردن.و در اين جا هم اين توجه و دقت بايد بشتر باشد.حداقل بايد کتاب هاي فقهي اهل سنت، حتي مشاهير آن‌ها را؛ مثل مبسوط سرخسي‌، مغني ابن قدامه، يا رد المختار ابن عابدين که دم دست است و همه اهل سنت به آن‌ها مراجعه مي‌کنند بايد ببينيم که اين آقايان نسبت به بعضي از اين مسائل نظرشان چي است. همين‌طوري آوردن و شماره دادن که ما 15 روايت را آورده‌ايم هنر نيست. وهابي‌ها مي‌آيند همين را عَلَم مي‌کنند و مي‌گويند و قس علي هذا ساير ادله را.

عجيب اين است که بعضي از اين آقايان؛ مثلا آلوسي در روح المعاني، ج6، ص70 و محمد رشيد رضا در تفسير المنار، ج6، ص228 از سيوطي نقل مي‌کنند که آقاي سيوطي که ارکان علماي اهل سنت است و يک محل اعراب ويژه‌اي نزد اهل سنت دارد، مي‌گويد: اين حديث «ويل للأعقاب » صريح در غسل رجلين است و ناسخ آيه است. و همچنين طحاوي از علماي بزرگ اهل سنت، کتابي دارد به نام شرح معاني الآثار، ج1، ص39 مي‌گويد: حديث «ويل للأعقاب من النار »، ناسخ حکم آيه است. ابن رشد اندلسي که هم المقدمات دارد و هم بداية المجتهد، و تقربيا از پهلوان‌هاي فقهي اهل سنت است، يعني عالم خيلي آزاد است در المقدمات، ج1، ص15، مي‌گويد: «ويل للأعقاب » يدل علي وجوب الغسل و اين ناسخ آيه شريفه است.

اين آقايان در اين حد به اين حديث استناد کرده‌اند. آن وقت ما بياييم و خيلي ساده بگوييم که يکي از رواياتي که دلالت مي‌کند بر وجوب مسح، حديث «ويل للأعقاب»‌ است.! اين ريزه‌کاري‌ها‌ را مخصوصا انتخاب کرده‌ام، براي اين که هميشه حضرت آيت الله شبيري زنجاني به بنده توصيه مي‌کردند در بحث‌هاي که شما داريد با وهابي‌ها يا با اهل سنت، به جاي آوردن ده تا دوازده‌تا دليل ضعيف،‌ دو تا دليل محکم بياوريد، که طرف نتواند در مقابل اين دو تا دليل قد علم کند. و يکي از اشکالاتي که به مرحوم علامه اميني رضوان الله تعالي عليه در الغدير به نظر ما مي‌رسد همين بحث است. که ايشان نسبت به يک مسأله روي کميت حساب باز مي‌کند نه کيفيت. مي‌بينيم که روي يک قضيه بيست تا سي تا چهل تا دليل آورده است. طرف مقابل مي‌آيد از اين بيست تا دليل 18 تا محکمش را رها مي‌کند و يکي از آن‌ها را که ضعيف است عَلَم مي‌کند و به اين در و آن در مي‌زند و مي‌گويد اين آقايان همين هستند و به هر رد و يابسي استدلال مي‌کنند و طرفي هم که مي‌خواند، الغدير را در اختيار ندارد. مي‌گويد الغدير بيست تا دليل آورده است؛ من جمله اين دليل. و اين دو دليل را حسابي مي‌کوبد و مي‌گويد ساير دليل‌هايشان هم به همين شکل است.

اما نسبت به اين حديث من خيلي دوست دارم که دوستان دقت کنند که من مي‌خواهم تکليفم را هم با نووي و هم با ابن حجر هم با ابن رشد اندلسي و هم با ابن قدامه کاملا روشن کنيم که اصلا آيا اين روايت ما باشيم و انصاف ما و ما باشيم دلالت روايت يا فقه الحديث، آيا اين روايت دلالت مي‌کند بر غسل يا دلالت نمي‌کند بر غسل. اين را اول روشن کنيم.

اولا بر اين که اين حضرات که آورده اند و گفته‌اند که اين حديث ناسخ قرآن است. تکليف آن‌ها را روشن کنيم تا نوبت برسد به ابن قدامه.

اين که آيا اين حديث ناسخ قرآن هست؛ يعني ناسخ آية «و اذا قمتم الي الصلاة » است. شما اگر به روح المعاني مراجعه کنيد، در ج6، ص69 و 70  بعد از اين که از سيوطي نقل مي‌کند که ايشان معتقد هست، حديث «ويل للأعقاب » ناسخ حکم آيه است. آيه دلالت مي‌کند بر مسح، سنت دلالت مي‌کند بر غسل. مراد از سنت هم، ويل للأعقاب است، آلوسي مي‌گويد:

و لايخفي أنه اوهن من بيت العنکبوت.

 وزعم الجلال السيوطي أنه لا إشکال في الآية بحسب القراءتين عند المخيرين إلا أنه يمکن أن يدعى لغيرهم أن ذلک کان مشروعا أولا ثم نسخ بتعيين الغسل، وبقيت القراءتان ثابتتين في الرسم کما نسخ التخيير بين الصوم والفدية بتعيين الصوم وبقي رسم ذلک ثابتا، ولا يخفى أنه أوهن من بيت العنکبوت وإنه لأوهن البيوت .

البته آن چه مشخص است، اين است که بحث ما بر سر اين روايت است که آيا ناسخ آيه هست يا نه ؟ ؛ اما اين که منظور آلوسي هم همين روايت باشد، مشخص نيست . ايشان کل نسخ آيه را توسط روايات بحث مي‌کند نه خصوص اين روايت را 

از اين بدتر نمي شود فحش داد. معمولا وقتي مي‌خواهند طرف را بکوبند به او مي‌گويند: اين سخن شما «اوهن من بيت العنکبوت ».

قرطبي در تفسيرش، ج6، ص30 و 31 اين قضيه را نقل مي‌کند و تصريح دارد بر اين که نبي مکرم صلي الله عليه وآله سوره مائده را که در حجة الوداع نازل شد،‌ فرمود:

ايها الناس إنّ سورة المائده آخر ما انزل فاحلوا حلالها و حرموا حرامها.

و خود سيوطي روايات متعددي در درّ المنثور، ج2، ص251 و 252 از عطيه آورده است که مي‌گويد:

قال رسول الله (ص) المائده من آخر القرآن نزولا فأحلوا حلالها و حرموا حرامها.

بعد مي‌گويد: احمد بن حنبل در مسندش، ابو عبيد در فضائلش، نحاس در کتاب ناسخش، نسائي و ابن منذر و حاکم نيشابوري با تصريح بر صحتش، ابن مردويه و بيهقي در سننش، نقل کرده است از زبير بن جبير که:

قال حججت فدخلت على عائشة رضي الله عنها فقالت لي يا جبير تقرأ المائدة فقلت نعم قالت اما انها آخر سورة نزلت فما وجدتم فيها من حلال فاستحلوه وما وجدتم من حرام فحرموه هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه.

المستدرک، الحاکم النيسابوري، ج 2، ص 311

و مشابه آن را از علماي اهل سنت زياد داريم که صراحت دارند بر اين که سوره مائده هيچ يک از آياتش نسخ نشده است. صراحت دارند حتي سيوطي نقل مي‌کند از عمرو بن شرحيل که:

لم ينسخ من المائدة شيء

وأخرج أبو داود والنحاس کلاهما في الناسخ عن أبي ميسرة عمر بن شرحبيل قال : لم ينسخ من المائدة شئ . ( فتح القدير، الشوکاني، ج 2، ص 3 )

شما اگر کتاب‌هاي تفسيري را در اول سوره مائده مراجعه کنيد، همه به اين قضيه اذعان دارند که هيچ آيه‌اي از آيات مائده نسخ نشده است. پس بنابراين، اين حضراتي که فرمودند؛ مثل ابن رشد اندلسي، يا خود سيوطي و طحاوي که «ويل للأعقاب » ناسخ آيه شريفه «وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم» هست، خود علماي اهل سنت جوابش را داده است و نيازي به گفتن ما نيست. اضافه بر اين که نمي‌شود با يک خبر واحد قرآن را نسخ کرد. تمام علماي اهل سنت اذعان دارند که با خبر واحد نمي‌شود قرآن را نسخ کرد؛ چون قرآن يک حکم قطعي است و نسخ نمي‌شود مگر به حکم قطعي مثل خودش؛ مثل تواتر. که آن آقايان اهل سنت معتقدند حديث متواتر مضمونش در حکم آيات قرآن است. به اين مطلب صراحت دارند. حديثي که به تواتر برسد، به منزله نزول آن در قرآن است.

من يک عبارتي را که در خود صحيح بخاري هست بخوانم و بعد ما نقد اساسي که بر اين حديث داريم، ببينيم واقعا اين حديث دال بر غسل است يا دال بر مسح.



آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما