* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 07 آذر 1385 | تعداد بازديد: 406 | |
وضو از ديدگاه فريقين: علت عدم اقتداء اهل سنت به امام جماعت شيعه | ||
پخش صوت
دان لود | ||
07/09/85
علت عدم اقتداء اهل سنت به امام شيعه يکي از بحثهاي مورد توجه اقتداء نکردن اهل سنت به امام شيعه است، عمده حرفشان اين است که وضوي شما باطل است. نه از اذان ما ايراد ميگيرند و نه از اقامه ما و نه از حمد و سوره و... با اين که همه چيز با آنها تفاوت دارد. در هر بخشي از نماز وارد بشويم با آنها تفاوت داريم؛ ولي آنها هيچ کدام از اين تفاوتها را معيار براي بطلان نماز نميدانند؛ بلکه ميگويند: چون وضوي شما باطل است، ما نميتوانيم پشت سر شما نماز بخوانيم. بايد توجه داشت که بسياري از بزرگان و علماي اهل سنت اصلاً فتوي دادهاند به تخيير بين مسح و غسل و گفتهاند اگر کسي وضوي مسحي هم بگيرد نمازش درست است، وضوي غسلي هم بگيرد نمازش صحيح است. من آمار تعدادي از آنهار يادداشت کردهام. مثلاً خود آقاي حسن بصري که از فقهاي بنام اهل سنت و متوفاي 110 هجري است و نظر فقهي ايشان تا قرن پنجم و ششم در ميان اهل سنت مورد عمل بود. اين چهار مذهب رسمي اهل سنت در نيمه قرن هفتم منحصر شدهاند و گرنه قبل از آن در جوامع اهل سنت يکي به مذهب بصري عمل ميکرد، يکي به مذهب اوزاعي، يکي احمد بن حنبل و... که ما حدود 12 مذهب را عرض کرديم. حسن بصري که حدود 150 سال از ابوحنيفه جلوتر بوده است، قائل است به تخيير بين غسل و مسح و هر دو را صحيح ميدانند. کساني که اين قول را نقل کردهاند، اينها هستند: عمدة القاري، عيني، ج2، ص238 و شوکاني در نيل الاوطار، ج 1، ص168، البحر الذخار، ج1، ص67 و مفاتيح الغيب، فخر رازي، ج6، ص164 و بحر المحيط، ج3، ص437 و الجواهر في التفسير، طنطاوي، ج2، ص129، تفسير المنار، محمد رشيد رضا، ج6، ص228 و غرائب القرآن و... همگي نقل کردهاند که حسن بصري گفته است که وضوي مسح و غسلي هر دو مجزي است. نفر دوم که قائل به اين مطلب است، آقاي سفيان ثوري، متوفاي 161 هجري. بزرگان اهل سنت به صراحت نقل کردهاند که ايشان هم قائل بوده به مسح و هم به غسل کسي عمل کند، مجزي است. الميزان الکبري، ج1، ص11 و رحمة الامة، ج1، ص 19 نفر سوم که احمد بن حنبل باشد، ايشان هم قائل است که اگر کسي به مسح عمل کند، مجزي است و هم به غسل. الميزان الکبري، ج1، ص11 و رحمة الامة، ج1، ص 19 ابن جرير طبري که صاحب فتوي بوده و تا قرن پنجم و ششم به فتاواي او عمل ميکردهاند، او هم قائل به تخيير بين مسح و غسل بوده است. الميزان الکبري، ج1، ص 118 و رحمة الامة، ج1، ص19 و البنايه في شرح الهدايه، مرقيناني،ج1، ص100 و عمدة القاري في شرح صحيح البخاري، عيني، ج2، ص238 و نيل الاوطار، شوکاني، ج 1، ص168 و تفسير فخر رازي، ج6، ص164 و تفسير طنطاوي، ج2، ص129 و تفسير المنار، ج2، 228 و غرائب القرآن، ج 6، ص53 و لباب التأويل، ج2، ص16 و بداية المجتهد، ج1، ص11 و المجموع، نووي، ج1، ص 417 و معالم السنن، ج1، ص43 و الجامع لأحکام القرآن، ج6، ص92 و احکام القرآن، ابن عربي، ج2، ص 71 و المغني، ابن قدامه، ج1، ص121، شرح کبير، ابن قدامه (پسر)، ج1، ص3 و... نفر بعدي عبد الملک بن جريج متوفاي 150هـ است. ايشان از فقهاي بزرگ اهل سنت بود و در زمان عبد الله بن زبير قاضي القضات بوده. ذهبي در باره او ميگويد: احد اعلام الثقات و هو في نفسه مجمعة في ثقته. همه اجماع دارند در وثاقت ابن جريج. ابن جريج صاحب فتوي نبود؛ ولي از قاضيان بنام و مشهور اهل سنت است و داراي نظرات فقهي ويژه است. من جمله از کساني که قائل به حليت متعه بود که خود ذهبي در ميزان الاعتدال، ج2، ص 659 ميگويد: قد تزوج نحواً من سبعين امرأة نکاح متعة. بعضيها هشتاد و بعضيها نود آورهاند. و همچنين ميگويد: و کان يري الرخصة في ذلک و کان فقيه اهل مکه في زمانه. حتي موقع وفاتش به بچههايش وصيت کرد که اين هشتاد زن مادران شما هستند، مبادا با آنها ازدواج کنيد قال أبو غسان زنيج : سمعت جريرا الضبي يقول : کان ابن جريج يرى المتعة، تزوج بستين امرأة . وقيل : إنه عهد إلى أولاده في أسمائهن لئلا يغلط أحد منهم ويتزوج واحدة مما نکح أبوه بالمتعة . ( سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 6، ص 331 ) حتي در سير اعلام النبلاء است که هر شب يک اوقيه روغن ميخورد تا بتواند جواب اين هفتاد تا خانم را بدهد. وقال محمد بن عبد الله بن عبد الحکم، سمعت الشافعي يقول : استمتع ابن جريج بتسعين امرأة، حتى إنه کان يحتقن في الليل بأوقية شيرج طلبا للجماع . ( سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 6، ص 333 ) خود ابن جريج فتوايش بر اين بود که هم وضوي مسح صحيح است و هم وضوي غسلي. البحر الذخّار، ج 1، ص67، شرح الازهار، ج1، 89 و المجموع، نووي، ج1، ص417 داود ظاهري متوفاي 270هـ، بنيانگذار مذهب ظاهري است. ظاهريها مخالف همه مکاتب چهارگانه اهل سنت هستند و تا حدودي با حنبليها هم مشرب هستند. ظاهر روايات را حجت ميدانند، هرگونه تأويل در آيات و روايات را جايز نميدانند. بزرگترين فقيه ظاهريها، ابن حزم اندلسي صاحب کتاب المحلي و الفِصَل است. داود ظاهري صاحب مکتب فقهي رسمي بوده و تا قرن هفتم هم مکتب فقهي او مورد توجه همه مجامع اهل سنت بود. ابن حزم اهل سنت را قبول ندارد؛ ولي اهل سنت او را به عنوان يک محقق آزاد انديش قبول دارد. حتي ابن تيميه در کتاب منهاج السنة در چندين مورد به کلام او استناد کردهبود. البته ابن حزم يک خورده بد زبان بود، حتي مشهور است که گفتهاند: زبان ابن حزم و شمشير حجاج کانا شقيقان. در حقيقت اين دو نفر هر دو يک لبه شمشير هستند. کمتر فردي است که از زبان ابن حزم اندلسي در امان مانده باشد؛ ولي با وجود اين، مطالب فقهي و کلامي ايشان مورد قبول اکثريت اهل سنت است. مثل ابن غضائري، با اين که خيلي تند بوده است؛ در عين حال علماي ما نظر او را قبول دارند. ابن ادريس، نوه دختري مرحوم شيخ طوسي، زبانش زبان تند است؛ ولي همه فقها نظر ابن ادريس در سرائر را قبول دارند. و همچنين قلم جناب آقاي تستري، صاحب قاموس الرجال خيل تند است و اصلا ادبياتي که اين مرحوم به کار برده است، دو از ادبيات در بعضي از جاها حوزوي است؛ ولي نظرات رجالي ايشان امروز يک نظر زنده در مجامع فقهي ما مطرح است. علي اي حال، داود ظاهري هم معتقد است که هم وضوي مسحي مجزي است و هم وضوي غسلي. بداية المجتهد، ابن رشد اندلسي، ج1، ص11 ابوعلي جبائي، از شخصيتهاي ممتاز و از بنيانگذاران کلام اهل سنت، متوفاي 303 هـ، کتابهاي متعددي دارد؛ مثل الجامع الکبير، الاجتهاد، الانسان و... و مناظرات متعددي با مرحوم نوبختي متکلم داشته و ايشان هم مبناي فقهياش بر اين است که وضوي مسحي و وضوي غسلي هر دو مجزي است. عمدة القاري في شرح صحيح البخاري، ج2، ص238 و نيل الاوطار، شوکاني، ج1، ص168 و البحر الذخار، ج1، ص 67 و معالم السنن، ج1، ص43 و البنايه في شرح الهدايه، ج1، ص100. محيي الدين عربي، متوفاي 638 هـ که مباني عرفاني او در ميان اهل سنت و شيعه مطرح است که البته اختلاف زياد است که حرفهاي عرفاني او صحيح است يا نه؟ نظرات متفاوت است. او نيز معتقد به ابن بوده است که هم وضوي مسحي و هم وضوي غسلي مجزي است. البته نظر شخصي من هفتاد درصد نسبت به ايشان منفي است؛ چون تعابيري که ايشان دارد، تعابيري است که از هيچ يک از علما و بزرگان و حتي عرفاي بزرگ شيعه نقل نشده است. ما موظفيم در کلماتما عباراتي را استخدام کنيم که مخاطبين ما به زحمت نيفتند بر اين که اين عبارتها را توجيه کنند و معمولا هر مخاطبي، عبارتي را که از زبان مخاطبي بيرون ميآيد، حمل بر ظاهر ميکند و دنبال توجيه نميگردد و قاعدة فقهي: «زع امر اخيک علي احسنه» هم اين موارد را نميگيرد که کسي بيايد يک جملهاي را بگويد که ظهورش کفر است و از آن طرف افرادي بيايند و اين عبارتي را که دال بر کفر است توجيه کنند. نه ائمه از اين عبارتها به کار بردهاند و نه علما و فقهاي ما از شيخ مفيد تا زماننا هذا. و خلاصه اين که به کار بردن اين نوع کلمات بر خلاف سيرة ائمه عليهم السلام است. از اهل سنت، حنبليها و وهابيها قائل به ارتداد ايشان هستند؛ ولي حنفيها و ديگران نظرشان نسبت به ايشان نظر مثبت هست و ظاهراً هم خودش مالکي است. اين يک نوع وجه جمع براي اين که ما بتوانيم مخاطب سني را متقاعد کنيم که شما که ميگوييد پشت سر شيعه نميشود نماز خواند، حد اقل اين همه بزرگان و علماي شما اين چنين نظري داداند. اگر شيعه هم چنين نظري ميدهد، دور از حقيقت نيست. حد اقل در ميان آنها اوزاعي و احمد بن حنبل بود. شما اگر چنانچه پشت سر حنبليها نماز ميخوانيد، نبايد غافل باشيد که پشت سر شيعه هم نماز خواندن اشکالي ندارد؛ چون حنبليها هم بر اين عقيده هستند. حالا عمل نميکنند يک بحث ديگري است؛ ولي فتاواي آنها اين است. اگر يک حنبلي بخواهد به اين فتواي احمد حنبل عمل کند، آيا شما نماز او را باطل ميدانيد يا صحيح؟ وجه دوم اين است که بعضي از فقهاي اهل سنت هست که اينها ميگويند: واجب است بين غسل و مسح جمع کنيم. اگر بخواهيم واقعاً به کتاب و سنت عمل کنيم، بايد جمع کنيم بين غسل و مسح؛ يعني يک بار وضوي مسحي بگيريم و يک بار وضوي غسلي؛ چون کسي اشتغال به ذمه داشته باشد، بخواهد برائت يقينيه حاصل بشود، بايد تمام اطراف شبهه را عمل کند و بهترين راه از اين اشتغال يقيني که برائت يقيني بيايد، اين است که ما دو مرتبه وضو بگيريم، يک مرتبه وضوي غسلي و يک مرتبه وضوي مسحي. اهل سنت اين قول را به عنوان يک قول از حسن بصري نقل کردهاند. يک قول تخيير بود، يک قول هم جمع است. حالا کدام يک از اين دو قول مقدم بوده است که قول مؤخرش قبلي را نسخ کند، معلوم نيست. عمدة القاري، ج2، ص238 و البناية في شرح الهدايه، ج1، ص100 و الکشاف، ج1، ص326 و الجواهر في تفسير القرآن العظيم، ج2، ص129 و لباب التأويل، ج2، ص16 همچنين از آقاي داود ظاهري، که يک قول از ايشان تخيير بين غسل و مسح و يک قول جمع بين غسل و مسح نقل شده است. تفسير المنار، ج6، ص228 و عمدة القاري، ج2، ص238 و مفاتيح الغيب، ج6، ص164 و البحري المحيط و النهر الماد، ج3، ص437 و غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج6، ص53 و الکشاف، ج1، ص326 و الجواهر في تفسير القرآن العظيم، ج2، ص129 و لباب التأويل، ج2، ص16 بعضي از علماي زيدي مذهب به شيعه نزديکترند و بعضي ها به اهل سنت؛ چون خود زيديها فرق مختلفي هستند، بعضي از آنها هم خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را قبول دارند و هم خلافت حضرت امير (عليه السلام) و بعد امام مجتي (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و امام سجاد (عليه السلام) و بعد ميرسند به حضرت زيد و از فرزندان او هر امامي که قيام کند به شمشير و عادل باشد او امام است. هر کسي قيام به شمشير نکند يا عادل نباشد، او را امام نميدانند. و لذا در امامت آقا امام باقر و امام صادق سلام الله عليهما چون اينها قيام به سيف نکردند، اينها دچار گرفتارياند. يکي از ائمه مشهور زيدي به نام الناصر للحق قائل است به وجوب غسل و مسح باهم. المنار، ج6، ص228 و مفاتيح الغيب، ج6، ص164 و البحر المحيط و النهر الماد، ج3، ص437 و غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج6، ص53 و شرح الازهار، ج1، ص89 اينها نظرشان بر اين است که آيه قرآن را ما تارة به نصب ميخوانيم و تارة به نصب. اگر به نصب بخوانيم، لازمهاش وجوب غسل است و اگر به جر بخوانيم، لازمهاش وجوب مسح است. علي اي حال اين هم يک نظريهاي بين اهل سنت که اينها واجب ميدانند جمع بين غسل و مسح را. آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||