* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 02 دي 1385 تعداد بازديد: 475 
وضو از ديدگاه فريقين: اولين مورد اختلاف در وضو
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
  

02/10/85

اولين مورد اختلاف در وضوء

آن‌چه مهم است بحث کنيم، اين است که ببنيم مخالفين ما به چه روايتي استدلال مي‌کنند. خود اهل سنت با توجه به اين‌که غالباً تصريح دارند که قرآن نزل بالمسح، جبرئيل ياد داد وضوي مسحي را، نبي مکرم مسح مي‌کردند،‌ امير المؤمنين و.... مسح مي‌کردند.

اولين موردي که اختلاف افتاد در وضو در زمان عثمان بود. اين نشان مي‌دهد که زمان ابوبکر اختلافي نبود، همه يا مسحي وضو مي‌گرفتند يا غسلي. و عمده روايات ضد و نقيض از خود عثمان است؛ مثلاً شما ببينيد ابوهريره که نزديک 5000 روايت در جوامع روائيه دارد، يک روايت در باره وضو ندارد. از ابوبکر روايتي نداريم. از خيلي از راوياني که بالاي هزار تا روايت نقل کرده‌اند، ما روايتي نداريم. چون وضو يک مسأله مفروغ‌عنه بود، پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم وضو که مي گرفت در منظر عمومي وضو مي‌گرفت. شما همين صحيح بخاري و صحيح مسلم را ملاحظه کنيد، ما روايات متعدد داريم بر اين که پيغمبر وقتي وضو مي‌گرفت به وضوي پيامبرتبر مي‌جستند. بخاري در ج 1 مي‌نويسد:

عن المسور وغيره يصدق کل واحد منهما صاحبه وإذا توضأ النبي صلى الله عليه وسلم کادوا يقتتلون على وضوئه .

 صحيح البخاري، البخاري، ج 1، ص 55 

کلمة «يقتتلون» نشان مي‌دهد که مردم نهايت تلاش خود را مي‌کردند که خود را به آب وضوي رسول خدا برسانند.  يا در جلد سوم نقل مي‌کند:

قال فوالله ما تنخم رسول الله صلى الله عليه وسلم نخامة الا وقعت في کف رجل منهم فدلک بها وجهه وجلده ... وإذا توضأ کادوا يقتتلون على وضوئه.

صحيح البخاري، البخاري، ج 3، ص 180

اگر پيغمبر آب دهاني مي‌ريخت، صحابه آن را مي‌گرفتند و به لباس و پوست‌شان مي‌ماليدند و وضو هم که مي‌گرفت به قدري هجوم مي‌آوردند که نزديک بود يکديگر را بکشند.

نووي در شرح مسلم مي‌نويسد:

فتوضأ فمن نائل بعد ذلک وناضح تبرکا بآثاره صلى الله عليه وسلم وقد جاء مبينا في الحديث الآخر فرأيت الناس يأخذون من فضل وضوئه ففيه التبرک بآثار الصالحين واستعمال فضل طهورهم وطعامهم وشرابهم ولباسهم

شرح مسلم، النووي، ج 4، ص 219

اين خودش يک تو دهني است به وهابي‌ها که حتي دست‌ کشيدن به پرده کعبه را هم حرام مي‌دانند، دست کشيدن به ضريح مطهر نبي مکرم را بدعت مي‌دانند؛ حتي بوسيدن رکن يماني را ولو به قصد تبرک، بدعت و حرام مي‌دانند.

علي اي حال وضوي پيامبر در يک مکان مخفي نبوده است، جلوي مردم وضو مي‌گرفت.

در زمان عثمان هم در آن شش سال اول که هنوز بدعت‌ها شروع نشده بود و هنوز مردم نسبت به عثمان خوشبين بودند، با اين که عليه صحابه موضع مي‌گرفت، عبد الله مسعود را کتک زد و دست و پا و دنده‌هايش را شکست، از عبد الله بن مسعود سؤال کردند که آيا تو بناي مخالفت با عثمان را نداري، گفت :

لا لأن في الخلافة شرٌّ.

خير زيرا در اختلاف شر است.

حتي رواياتي را نقل مي‌کنند که وقتي ابوذر را به ربذه تبعيد کرد با آن وضع رقت بار، تعدادي از صحابه آمدند و گفتند: اباذر! اگر تو قيام کني،‌ ما حاضريم در کنار تو شمشير برداريم عليه عثمان قيام کنيم، ابوذر گفت: اگر عثمان مرا از شرق به غرب تبعيد کند من دست به قيام عليه عثمان نمي‌زنم.

لأن في الخلافة شرٌّ.

افرادي که در آن شش سال اول مورد هجمه عثمان بودند،‌ موارد زيادي است. تمام بدعت‌هاي عثمان در شش سال دوم خلافتش بود. ولي همين ابوذر و عمار و عايشه که مؤيد عثمان بود،‌ در شش سال دوم که بدعت‌ها شروع شد، بدعت‌هاي متعددي که قابل تحمل براي صحابه نبود؛ مثل اين‌که در مني به جاي دو رکعت چهار رکعت نماز بخواند،‌ اموال بيت المال را بين اقوامش بذل و هبه کند، عبد الله بن صرحه؛ مرتدي که پيامبر گفته بود اگر به پرده کعبه هم آويزان بود او را بکشيد، ولي چون برادر رضاعي او بود، حکومت مصر يا يک جاي ديگر را به او داد، يا وليد بن عتبه که آيه «ان جائکم فاسق بنبأ» در باره‌اش آمده است که برادر مادري با عثمان است، حکومت کوفه را داد،‌ صداي تمام صحابه در مي‌آيد.

وضو هم که دو رقم از عثمان نقل شده، يک رقم وضوي مسحي و يک رقم وضوي غسلي، مشخص است که وضوي مسحي مربوط به شش سال اول است که  هنوز بدعت‌هاي آن‌چناني از عثمان ثابت نشده و صحابه خوشبين هستند.

يکي از اساسي‌ترين ادله اهل سنت که در صحيح بخاري و مسلم هم آمده، حکايت عثمان وضوي رسول الله است که مي‌گويد پيامبر پايش را مي‌شست.

اين روايت اولاً مناقض است با وضوي مسحي که خودش از پيامبر نقل کرده است. شايد علماي اهل سنت بگويند که اين وضوي غسلي چون در صحيح مسلم و بخاري است، از اعتبار ويژه‌اي برخوردار است؛ ولي اگر شما به همان روايت وضوي مسحي عثمان هم مراجعه کنيد، مي‌بينيد که در همان‌جا هم اکثر بزرگان اهل سنت صراحت دارند که اين روايت از هر جهت صحيح است. من فقط يکي دو نمونه نقل مي‌کنم. عمدتاً اين روايات از حمران مولاي عثمان است که مي‌گويد:

حدثنا محمد بن بشر قال: حدثنا سعيد بن أبي عروية عن قتادة عن مسلم بن يسار عن حمران قال: دعا عثمان بماء فتوضأ ثم ضحک فقال ألا تسألوني مما أضحک قالوا: يا أمير المؤمنين ما أضحکک قال: رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم " توضأ کما توضأت فمضمض واستنشق وغسل وجهه ثم ثلاثا ويديه ثلاثا ومسح برأسه وظهر قدميه.

المصنف، ابن أبي شيبة الکوفي، ج 1، ص 18

خود احمد بن حنبل در مسند همين روايت را آورده با اين تعبير:

عن حمران بن أبان عن عثمان بن عفان رضي الله عنه انه دعا بماء فتوضأ ومضمض واستنشق ثم غسل وجهه ثلاثا وذراعيه ثلاثا ثلاثا ومسح برأسه وظهر قدميه ثم ضحک.

مسند احمد، الإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 58

جامع المسانيد و السنن، يک کتابي است که جديداً چاپ شده است و من چند سال پيش در نمايشگاه کتاب خريدم که در اين کتاب تمام رواياتي را که در سنن و مسانيد غير از صحيحين آمده است، يک جا جمع کرده‌اند. در جلد 17، ص178 حديث شماره 59 آورده است و محقق کتاب دکتر عبد المعطي امين قلعه‌چي از شخصيت‌هاي برجسته معاصر اهل سنت که اهل مصر و شافعي مذهب است،‌ مي‌گويد:

ورواه البزار في کشف الاستار واسناده صحيح.

هيثمي همين روايت احمد بن حنبل را در مجمع الزوائد نقل مي‌کند و مي‌گويد:

وقد رواه أحمد وأبو يعلى ورجاله ثقات.

مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 1، ص 224

باز در جايي ديگر دارد که دقت کنيد، دست‌هاي امانت‌دار اهل سنت چه کار دارند مي‌کنند. مي‌گويد:

ومسح برأسه وطهّر قدميه.

يعني «ظهر» را تبديل کرده‌اند به «طهر» يک تشديد هم بالاي «ها» گذاشته‌اند. يک کسي نيست که از اين افراد عاقل و امانت‌دار سؤال کند که اين جمله يعني چه؟ يعني سرش را مسح کشيد و پايش را زير آب گرفت و تطهير کرد؟! طاهر کردن يک بار به مسح است و يک بار به غسل. با توجه به روايات متعدد ديگري که داريم «ومسح برأسه و ظهر قدميه» اين روايت هم «ظهر قدميه» است نه «طهر قدميه». علي اي حال در آن‌جا هم هيمثي مي‌گويد:

ورجاله رجال الصحيح وهو في الصحيح بالاختصار.

مجمع الزوائد، الهيثمي، ج1، ص229

متقي هندي در کتاب کنز العمال اين روايت را نقل مي‌کند و مي‌نويسد:

حم والبزار حل ع وصحح.

کنز العمال، المتقي الهندي، ج 9، ص 442 ح 26882

حم، يعني ذکره احمد بن حنبل في مسنده. و مراد از بزار، ابوبکر بزار متوفاي 292 هجري است و مسند دارد و کتاب‌هاي متعددي نوشته است.

حل، يعني ذکره ابونعيم في حلية الأولياء.

ع، کنايه است از ابويعلي متوفاي 307 و کتابي دارد به نام مسند که از کتاب‌هاي مشهور اهل سنت است.

وصحح، يعني ابو نعيم اين روايت را در مسندش نقل کرده و تصحيح کرده است.

همچنين نقل مي‌کنند از ساعاتي مصري شافعي (متوفاي 1371هـ) که قبلاً هم ما از روايتي از ساعتي نقل کرديم که از او تعبير مي‌کنند به «العلامة المعاصر». زرکلي که از شخصيت وهابي اهل سنت است در الأعلام ج1، ص48 وقتي به ساعاتي مي‌رسد، از او تعبير مي کند:

وهو من المشغلين بالحديث .

الباني که از او تعبير مي‌کنند به بخاري دوران يا به تعبير بن باز که مي‌گفت «امام الحديث» در کتاب‌هاي متعدد از ساعاتي عبارت نقل مي‌کند و از او تعبير مي‌کند به علامه معاصر. ترجمه ساعاتي را مي‌توانيد ارواع الغليل، ج8، ص16 و تمام النعمه ص313 ببينيد.

ساعاتي نيز مي‌گويد:

رواه احمد بإسناد جيد وابويعلي ورواه البزار بإسناد صحيح.

اين هم تأييد مي‌کند که روايت عثمان که روايت مسحي است، سند احمد سند جيد است و سند بزار سند صحيح است.

و همچنين آقاي عيني شارح صحيح بخاري در عمدة القاري در ج2، ص240 تعبير مي‌کند:

ذکره احمد بن علي القاضي في کتابه مسند عثمان بسند صحيح أنه توضأ ثم مسح رأسه ثم ظهر قدميه.

اين هم صراحت دارد که اين وضويي که عثمان  نقل مي‌کند و وضوي مسحي است، سند صحيح است.

پس ما مي‌بينيم که اين روايت را که عثمان نقل مي‌کند وضوي مسحي پيامبر را، بزرگان اهل سنت اين روايت را تصحيح مي‌کند. و من هر چه گشتم پيدا نکردم که کسي بيايند اين روايت عثمان را تضعيف کرده باشند. وقتي حدود شش ـ هفت‌تن از علماي برجسته اهل سنت روايت را تصحيح کرده است؛ پس روايت از نظر استناد هيچ مشکلي ندارد؛ سواء که اين روايت در صحيح مسلم و بخاري آمده باشد يا در ساير کتاب‌ها و علما بر صحت آن شهادت داده باشند.

پس بنابراين اين روايت عثمان که عَلم کرده‌اند و در صحيح بخاري آمده است و وضوي پيامبر را وضوي غسلي معرفي مي‌کند، معارض است با روايت خود آقاي عثمان که مي‌گويد وضوي پيامبر وضوي مسحي بوده است. پس يا ما بايد بگويم که بخاري روي آن حساسيتي که نسبت به اين قضايا داشت، چون بنده قبلاً‌ گفته‌ام که در رابطه با مسح تمام کتاب‌هاي ديگر اهل سنت يک طور ديگر نقل کرده‌اند و بخاري يک تغييراتي در آن داده است که اثبات کند اين روايت دال بر مسح نيست و يا به طور کلي حذف مي‌کند. و يا ذيل روايت را حذف کرده است. مثل حديث نزار که وقتي بخاري نقل مي‌کند، ذيل روايت را که مثلا دارد: ومسح رأسه ورجليه، آن‌جا بخاري مي‌نويسد: وذکر رأسه وقدميه. اين خودش نشان‌گر اين است که اين‌ها با يک عداوت خاصي با اين روايات پيامبر برخورد مي‌کردند. بعيد هم نيست همين روايت عثمان هم که در صحيح بخاري و مسلم مبني بر غسل آمده است، اين هم مسح بوده و دست‌هاي بسيار امانت‌دار آقاي بخاري و مسلم خواسته‌اند که يک خدمتي به جامعه اهل سنت و حکومت بکنند، آمده‌اند به جاي کلمه مسح، کلمه غسل گذاشته‌اند. و کم له من نظير.

 پس يکي از اساسي‌ترين دلايل اهل سنت که روايت عثمان است و بر فرض که صحيح هم باشد، با روايت ديگر عثمان تعارضا تساقطا. اين يک مسأله‌اي که شيعه و سني به آن معترف هستند. پس آقايان اهل سنت به روايت عثمان بر غسل

رجلين نمي‌توانند استناد کنند.



آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  علي احمدي ويسي راد     -   تاريخ:  25 خرداد 93 - 17:15:02
بسم الله
سلام عليکم
احسنتم .واقعااهل سنت مصداق بارز ايه 85سوره بقره هستندکه خداوندمي فرمايد-افتومنون ببعض الکتاب وتکفرون ببعض.اينان حتي به کتب صحيح خودشان کافرندودرنزداسلام کافربه کتاب وسنت رسول خدا هستند.




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما