* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 18 فروردين 1389 | تعداد بازديد: 513 | |
نماز تراويح: مناقشه در روايات اهل سنت | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: نماز تراويح 06 تاريخ: 18 / 01 / 89 بحث ما در رابطه با نماز تراويح بود. أقوال ائمه (عليهم السلام) و علماء شيعه مطرح شد و در جلسه گذشته، رسيديم به رواياتي از صحيح بخاري و صحيح مسلم. بحث در مناقشه دلالي اين روايات بود. در بحث سندي، چون اين روايات درصحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است و آقايان أهل سنت بر اين باورند كه تمام روايات اين كتاب، بلا إستثناء صحيح است، معمولا كم اتفاق ميافتد كه مناقشه سندي بكنيم؛ گرچه راه براي مناقشه سندي در صحيح بخاري و صحيح مسلم باز است و بعضي از علماء أهل سنت هم جديدا آمدهاند باب مناقشه در صحيحين را مفتوح كردهاند و خودشان بر اين باورند كه نميتوان گفت تمام روايات صحيحين، صحيح است. اخيرا رئيس إخوان المسلمين كتابي نوشت در تلخيص صحيح بخاري و تمام رواياتي را كه به نظرش در صحيح بخاريضعيف بود كه تقريبا حدود 35٪ از روايات بود، حذف كرد. فقط يك مورد را گفت اشكال دارد، ولي به خاطر احترام به عايشه، حذف نكرد كه مربوط به رضعات خمس بود كه مثلا اگر يك مرد 30 ساله از يك زني شير بخورد، آن مرد به آن زن، مَحْرم ميشود. روش عايشه هم اين بود كه اگر كسي را ميخواست از نامحرمها به منزلش بيايد، آن شخص را به نزد خواهرش ميفرستاد تا شير خواهرش را بخورد تا با عايشه مَحْرم شود. چند سال پيش هم يكي از مفتيان الأزهر همچنين فتوايي داد و سر و صداي زيادي ايجاد كرد. بايد سؤال كرد آيا اين آقاياني كه اينچنين فتوايي ميدهند، اجازه ميدهند يك مرد نامَحْرم چند بار از سينه همسرشان شير بخورد؟ آيا غيرتشان اجازه ميدهد يا فقط در مقام فتوا براي ديگران هستند؟ اگر واقعا اينچنين فتوايي ميدهند: هنيئا لأرباب النعيم نعيمهم. در رابطه با اين رواياتي كه ذكر شد، مناقشه ما اين است: مناقشه اول: تعارض در تعداد ركعات است. در يك روايت آمده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) يك شب آمد و در روايت ديگر آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) 2 شب آمد و مردم پشت سرش به جماعت خواندند و در روايت ديگري آمده است كه 3 يا 4 شب. همين اختلاف در ركعات، انسان را مظنون ميكند كه در أصل صدور روايات شك كند. بايد ببنيم كه اگر ثابت شد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در شب سوم يا چهارم اعتراض كرده است، چرا در شبهاي قبلي اعتراض نكرده است؟ چرا همان لحظهاي كه نماز ميخواندند، در همان شب اول اعتراض نكرد؟ مگر در همان شب اول متوجه نشد؟ اگر اين مبنا [به جماعت خواندن نافله ماه رمضان] خلاف شرع بود، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بايد آن را ابلاغ ميكرد. با اينكه آقايان ميگويند نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد وقتي من نماز ميخوانم، شما را پشت سرم ميبينيم. مناقشه دوم: اين اشكال، اساسي است و خود بزرگان أهل سنت هم در مخمصه افتادهاند و احساس كردهاند كه در بنبست گير كردهاند و آن اين است كه عبارت: خشيت أن تفرض عليكم فتعجزوا عنها. من ميترسم اين نماز تراويح كه شما ميخوانيد، باعث وجوب آن بر شما شود. صحيح بخاري، ج2، ص252، كتاب صلاة التراويح يعني وجوب نماز تراويح، منوط بر خواست مردم است. حال آنكه همه (شيعه و سني) معتقديم بر اينكه تمام أحكام خمسه، تابع مصالح واقعي است، نه تابع خواست مردم. حتي خود إبن حجر هم متوجه اين اشكال شده و ميگويد: أن ظاهر هذا الحديث أنه صلي الله عليه و سلم توقع ترتب إفتراض الصلاة بالليل جماعة علي وجود المواظبة عليها و في ذلك إشكال. ظاهر حديث اين است كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) وجوب تراويح را مترتب كرده است بر مواظبت و خواست و إصرار مردم و اين خودش داراي اشكال است. فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص10 البته إبن حجر حدود 30 سطر در اين رابطه حرف دارد تا به نوعي اين مشكل را درست كند. حاشيه بحث اگر اينطور باشد كه خواست مردم، دليل بر وجوب و حرمت باشد، در بعضي از كشورها، مردم، همجنسبازي را دوست دارند و به آن علاقه دارند. همچنين خيلي از قضايا در صدر اسلام بود كه خواست مردم بود، ولي خداوند خلاف آن را دستور داد. مثلا مردم دوست داشتند شراب بخورند. حتي به گونهاي بود كه شارع مقدس حرمت شراب را يكدفعه بيان نكرد تا مردم در برابر اين حكم إلهي بايستند. بلكه به تدريج آن را حرام فرموده است: يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا سوره بقره/آيه219 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَي سوره نساء/آيه43 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ سوره مائده/آيه90 البته آقايان أهل سنت ميگويند كه بعضي از بزرگانشان، بهويژه خود خليفه دوم در دوران خلافتش، گاهي شراب ميل ميفرمودند. حتي يكي از صحابه آمد از مَشْك آقاي خليفه دوم شراب خورد و مست شد و خليفه دوم هم شلاق زد. آن صحابه اعتراض كرد كه جناب خليفه، من از مَشْك شما شراب خوردم. خليفه دوم هم ديد كه خيلي بد شد، گفت: من كه شلاق زدم، به خاطر اين است كه مست شدي، نه به خاطر اينكه شراب خوردي. يعني [به اعتقاد خليفه دوم] خوردن شراب اشكالي ندارد، فقط نبايد مست شد. اينها در كتابهاي خودشان است و به ما ربطي ندارد و مال بد و خوب، بيخ ريش صاحبش است. الان در شبكه ماهوارهاي نور، شروع كردهاند آنچه كه مربوط به تنقيص مقام أهل بيت (عليهم السلام) است، كتابهاي شيعه را جستجو ميكنند تا مطالبي كه خلاف عقل است، پيدا كنند و در ماهوارهشان به نمايش بگذارند. چندي پيش هم براي اينكه كار خليفه دوم را توجيه بكنند، نسبت شراب خوردن را به أمير المؤمنين (عليه السلام) دادند. البته ما در سايتمان نسبت به اين شبهه، مفصل جواب دادهايم. ادامه بحث مناقشه سوم: اشكال اساسي ديگر اينكه عملكردي كه امروز آقايان أهل سنت دارند، مخالف است با عملكرد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از نظر تعداد ركعات. روايت كردهاند كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) با مردم 8 ركعت نافله ماه رمضان خوانده است و هر 3 روايت، تصريح دارد بر 8 ركعت؛ نه كمتر و نه بيشتر. و در مجموع 30 روز، 240 ركعت ميشود. حال آنكه امروز علماء أهل سنت، هر شب 20 ركعت ميخوانند و در طول ماه رمضان، 600 ركعت ميشود. ما از اين آقايان سؤال ميكنيم كه اين 600 ركعت را از كجا آوردهاند؟ مگر عبادت، توقيفي نيست؟ مگر شما نميگوييد ما أهل سنت، پيرو سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هستيم؟ اين 20 ركعت در هر شب را از كجا آوردهايد؟ در هيچ روايتي نداريم كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در هر شب، يك جزء قرآن در نوافل ماه رمضان خوانده باشد. حال آنكه آقايان أهل سنت ملتزم و مصرّ هستند كه در هر شب از ماه رمضان، يك جزء قرآن بخوانند و در پايان، يك ختم قرآن انجام دهند. آيا اين كار بدعت نيست؟ از كجا آمده است؟ آقاي قسطلاني (از شارحين صحيح بخاري) ميگويد: إن النبي (صلي الله عليه و سلم) لم يسن لهم الإجتماع لها و لا كانت في زمن الصديق و لا أول الليل و لا كل ليلة و لا هذا العدد. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نماز جماعت در نافله ماه رمضان را براي مردم تشريع نكرده است. در زمان أبوبكر صديق هم اين عمل نبود و در اول شب هم نبوده و نه در هر شب بود و نه اين عدد بود. إرشاد الساري شرح صحيح البخاري للقسطلاني، ج3، ص425 آقاي عبد الرحمن جزيري در كتاب الفقه علي المذاهب الأربعة، جلد 1، صفحه 251 نكات زيبايي در اين مورد آورده است و ميگويد: روي الشيخان أنه (صلي الله عليه و آله و سلم) خرج من جوف الليل ليالي من رمضان و هي ثلاث متفرقة: ليلة الثالث و الخامس و السابع و العشرين و صلي في المسجد و صلي الناس بصلاته فيها و كان يصلي بهم ثماني ركعات و يكملون باقيها في بيوتهم، فكان يسمع لهم أزيز، كأزيز النحل و قال: و من هذا يتبين أن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) سن لهم التراويح و الجماعة فيها و لكن لم يصل بهم عشرين ركعة، كما جري عليه من عهد الصحابة و من بعدهم إلي الآن و لم يخرج إليهم بعد ذلك، خشية أن تفرض عليهم، كما صرح به في بعض الروايات و يتبين أن عددها ليس مقصورا علي الثماني ركعات التي صلاها بهم، بدليل أنهم كانوا يكملونها في بيوتهم و قد بين فعل عمر (رض) أن عددها عشرون، حيث إنه جمع الناس أخيرا علي هذا العدد في المسجد و وافقه الصحابة علي ذلك. بخاري و مسلم نقل كردهاند: رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) در نيمه شبي از ماه رمضان در شب سوم و پنجم و بيست و هفتم در مسجد نماز خواند و مردم هم پشت سر او نماز خواندند و فقط 8 ركعت با مردم نماز خواند ... از اينجا روشن ميشود كه رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) نماز تراويح را سنت قرار داده است، ولي نه 20 ركعت. چنانچه در زمان صحابه و بعد از آنها 20 ركعت ميخواندند. البته اينكه ميگويد: أن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) سنّ لهم التراويح و الجماعة فيها. بر خلاف روايات شيخان [بخاري و مسلم] است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اعتراض كرد بر اينها و غضبناك شد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از ترس واجب شدن نماز تراويح بر مردم، دستور داد نوافل ماه رمضان را در منازل خود بخوانند. بررسي روايت چهارم كساني كه در بحث نماز تراويح وارد شدهاند، بر روي اين روايت، كمتر مانور دادهاند. اين روايت در صحيح مسلم و صحيح بخاري آمده است كه ابوهريره نقل ميكند: أن رسول الله صلي الله عليه و سلم قال: من قام رمضان ايمانا و احتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه، قال إبن شهاب: فتوفي رسول الله صلي الله عليه و سلم و الأمر علي ذلك، ثم كان الأمر علي ذلك في خلافة أبي بكر و صدرا من خلافة عمر رضي الله عنهما. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرمود: كسي كه به تنهايي قيام بكند براي نماز و خدا را عبادت كند، خداوند گناهان گذشتهاش را ميبخشد. إبن شهاب زهري ميگويد: رسول الله (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت در حاليكه نافله ماه رمضان به همان صورت انفرادي برگزار ميشد. سپس در زمان خلافت أبوبكر و اوائل خلافت عمر هم به همين شكل بود. صحيح بخاري، ج2، ص252، كتاب صلاة التراويح ـ صحيح مسلم، ج2، ص177 اين را كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت و در زمان خلافت أبوبكر، نافله ماه رمضان به صورت فراديٰ برگزار ميشد و شارحين توضيح دادهاند كه: و الأمر علي ذلك. يعني چه؟ كلام شارحين صحيح بخاري و صحيح مسلم در «و الأمر علي ذلك» 1. إبن حجر عسقلاني أي علي ترك الجماعة في التراويح و لأحمد من رواية إبن أبي ذئب عن الزهري في هذا الحديث: و لم يكن رسول الله صلي الله عليه و سلم جمع الناس علي القيام. يعني ترك جماعت در نماز تراويح ... و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هم مردم را جمع نكرد تا نافله ماه رمضان را به صورت جماعت بخوانند. فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج4، ص218 همچنين إبن حجر ميگويد اينچنين روايتي را هم درست كردهاند: و أما ما رواه إبن وهب عن أبي هريرة خرج رسول الله صلي الله عليه و سلم و إذا الناس في رمضان يصلون في ناحية المسجد فقال: ما هذا؟ فقيل: ناس يصلي بهم أبي بن كعب، فقال: أصابوا و نعم ما صنعوا. مردم در ماه رمضان در گوشهاي از مسجد نماز ميخواندند. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرمود: اين چيست؟ گفته شد: مردم پشت سر أبي بن كعب نماز تراويح ميخوانند. حضرت فرمود: كار خوبي است. ذكره إبن عبد البر و فيه مسلم بن خالد و هو ضعيف و المحفوظ أن عمر هو الذي جمع الناس علي أبي بن كعب. اين روايت را إبن عبد البر نقل كرده و به خاطر مسلم بن خالد، ضعيف است. آنچه ثابت است، اين است كه عمر بود كه دستور داد مردم پشت سر أبي بن كعب نماز تراويح بخوانند. فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج4، ص218 ببينيد! در دوران بني أميه، براي اينكه عملكرد خلفاء، صورت شرعي بگيرد، حديثسازان در هر موضوعي كه مرتبط به خلفاء بوده، يك يا دو حديث ساختهاند و وارد روايات كردهاند. بعضي وقتها آش اينقدر شور ميشود كه صداي آشپز هم درميآيد. 2. عيني آقاي عيني هم مانند همين جملات را ميآورد و ميگويد: و الأمر علي ذلك. يعني: ترك الجماعة في التراويح. ترك جماعت در نماز تراويح. عمدة القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج11، ص125 2. قسطلاني آقاي قسطلاني هم همين مطالب را ميگويد. إرشاد الساري شرح صحيح البخاري، ج3، ص425 4. نووي آقاي نووي (از فقهاء بنام شافعي) در شرح صحيح مسلم هم ميگويد: معناه إستمر الأمر هذه المدة علي أن كل واحد يقوم رمضان في بيته منفردا، حتي إنقضي صدرا من خلافة عمر، ثم جمعهم عمر علي أبي بن كعب، فصلي بهم جماعة و إستمر العمل علي فعلها جماعة. يعني تمام مردم در طول ماه رمضان در زمان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و أبوبكر، نافله ماه رمضان را به صورت فراديٰ در منازل خود ميخواندند. در زمان عمر، ايشان دستور داد نماز تراويح را به امامت أبي بن كعب به صورت جماعت بخوانند و اين عمل بعد از زمان عمر استمرار داشت تا زمان حاضر. شرح مسلم للنووي، ج6، ص40 اين آقايان معمولا شيعه را متهم ميكنند كه بدعتگزار است و مراسم ميلاد و وفات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را برگزار ميكنند و اينها تعبدي است و تعبديات، توقيفي است. آيا از اين بهتر توقيفي داريم كه در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و أبوبكر، نافله ماه رمضان به صورت انفرادي برگزار شده است و در زمان عمر، به صورت جماعت خوانده شد و خودش گفت: نعم البدعة هذه. صحيح البخاري، ج2، ص252 در بخش بعدي، رواياتي كه صراحت دارد عمر گفته است: نعم البدعة هذه. را خواهيم آورد. در تاريخ مدينة، 2 روايت آمده است كه يكي از آنها صحيح است و اينگونه آمده است: نعمت البدعة هذه. تاريخ المدينة لإبن شبة النميري، ج2، ص714 و 715 در كتابهاي متعدد ديگر از عبد الله بن عمر سؤال ميكنند كه نظر شما درباره نماز تراويح چيست؟ گفت: نعمت البدعة. بدعت خوبي است. برخي به سراغ إبن عمر نرفتهاند و فقط عبارت عمر را مطرح كردهاند. بعضي از فقهاء بنام، از صحابه و تابعين هم إقتداءاً به جناب خليفه دوم، كلمه نعمت البدعة استعمال كردهاند. ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||