* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 23 فروردين 1389 | تعداد بازديد: 540 | |
نماز تراويح: نماز تراويح از ديدگاه فقهاي اهل سنت (2) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: نماز تراويح 09 تاريخ: 23 / 01 / 89
بحث ما در رابطه با قول خليفه دوم بود كه از نماز تراويح، به بدعت تعبير كرد. با اينكه روايات صحيح و نزديك به متواتر داريم كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار. علماء أهل سنت (قديماً و جديداً) در توجيه كلام خليفه دوم، آمدهاند بدعت را تقسيمبندي كردهاند به بدعت حسنه و بدعت سيئه. ما كلام اين آقايان را ميآوريم و بعد هم مخالفت خود آقايان را خواهيم آورد كه بدعت، چيزي نيست كه تقسيمبندي شود؛ همانطوري كه زنا و دزدي و ديگر معاصي تقسيمبندي نميشود.
2. إبن حجر عسقلاني (متوفاي 852 هجري) إبن حجر عسقلاني در فتح الباري في شرح صحيح البخاري، جلد 13، صفحه 212 نقل ميكند: قال الشافعي: البدعة بدعتان محمودة و مذمومة فما وافق السنة فهو محمود و ما خالفها فهو مذموم. و جاء عن الشافعي أيضا ما أخرجه البيهقي في مناقبه قال: المحدثات ضربان: ما أحدث يخالف كتابا أو سنة أو أثرا أو إجماعا فهذه بدعة الضلال و ما أحدث من الخير لا يخالف شيئا من ذلك، فهذه محدثة غير مذمومة. شافعي ميگويد: بدعت 2 قسم است: محمود و مذموم. هر بدعتي كه موافق سنت باشد، محمود است و هر بدعتي كه مخالف سنت باشد، مذموم است. شافعي ميگويد: چيزهايي كه در زمان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نبوده و بعدا انجام شده، 2 قسم است: چيزي كه مخالف با كتاب يا سنت يا اجماع باشد، همان بدعتي است كه ضلالت است و اگر با چيزي مخالف نبود، مذموم نيست. يعني چيزي كه بدعت باشد و موافق سنت، ديگر بدعت نيست. بدعت، چيزي است كه سنت نباشد. مانند اين است كه زنا، اگر با زن أجنبيه باشد، ناپسند است، اگر با همسر خود باشد، پسنديده است. كسي كه با همسر خود زنا كند، زنا حساب نميشود. همچنين ميگويد: و المراد بقوله كل بدعة ضلالة: ما أحدث و لا دليل له من الشرع بطريق خاص و لا عام. فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج13، ص213 ما از إبن حجر سؤال ميكنيم: اگر خليفه دوم نگفته بود: و نعم البدعة هذه. آيا باز هم اين تفسير را ميكرديد؟ يا چون خليفه دوم اين را گفته است، آمديد اين تعبير را ميكنيد و نسبت به ديگر واژههايي كه از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نسبت به محرمات آمده است، تقسيمبندي ميكنيد مثلا به سرقت حسنه و سرقت حسنه؟
3. بيهقي (متوفاي 458 هجري) ايشان هم همين تعبير شافعي را نقل ميكند و ميگويد: و المحدثات من الأمور ضربان: أحدهما: ما أحدث يخالف كتابا أو سنة أو أثرا أو إجماعا فهذه البدعة الضلالة و الثانية: ما أحدث من الخير لا خلاف فيه لواحد من هذا و هذه محدثة غير مذمومة. و قد قال عمر رضي الله عنه في قيام شهر رمضان: نعمت البدعة هذه ـ يعني ـ أنها محدثة لم تكن و إن كانت فليس فيها ردّ لما مضي. اگر چه نماز تراويح، سابقهاي ندارد، ولي ردّي از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) در نماز تراويح نيامده است. معرفة السنن و الآثار للبيهقي، ج2، ص521 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج10، ص70 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج14، ص339
4. إبن حزم آندلسي (متوفاي 456 هجري) البدعة: كل ما قيل أو فعل مما ليس له أصل فيما نسب إليه صلي الله عليه و سلم و هو في الدين كل ما لم يأت في القرآن و لا عن رسول الله صلي الله عليه و سلم إلا أن منها ما يؤجر عليه صاحبه و يغدر بما قصد إليه من الخير و منها ما يؤجر عليه صاحبه و يكون حسنا و هو ما كان أصله الإباحة، كما روي عن عمر رضي الله عنه، نعمت البدعة هذه. بدعت در دين: هر گفته يا عملي كه اصلي نداشته باشد و چيزي باشد كه نه در قرآن آمده و نه از رسول الله؛ مگر اينكه بعضي از بدعتها هست كه بدعتگزار از خداوند پاداش ميگيرد و خود اين بدعت، متصف به حُسن است و اصل اين بدعت، مباح است. چنانچه از عمر (رضي الله عنه) نقل شده است: «اين، چه بدعت خوبي است». الإحكام لإبن حزم الآندلسي، ج1، ص43
5. أبو حامد غزالي (متوفاي 505 هجري) و ما يقال: إنه أبدع بعد رسول الله، فليس كل ما أبدع منهيا، بل المنهي عنه بدعة تضاد سنة ثابتة. گفته نميشود كه هر بدعتي، منهي عنه باشد. بلكه بدعتي منهي عنه است كه مخالف با سنت ثابت باشد. الإحياء العلوم، ج2، ص3، چاپ قديم مصر
6. إبن أثير (متوفاي 630 هجري) و في حديث عمر رضي الله عنه في قيام رمضان «نعمت البدعة هذه»، البدعة بدعتان: بدعة هدي و بدعة ضلال، فما كان في خلاف ما أمر الله به و رسوله صلي الله عليه و سلم فهو في حيز الذم و الإنكار و ما كان واقعا تحت عموم ما ندب الله إليه و حض عليه الله أو رسوله فهو في حيز المدح. بدعت 2 قسم است: بدعتي كه عامل هدايت است و بدعتي كه عامل گمراهي است. هر بدعتي كه مخالف كتاب خدا و سنت باشد، در محدوده ذمّ و إنكار است و هر بدعتي كه تحت عمومات و اطلاقاتي باشد كه خداوند آنها را مستحب كرده است، در محدوده مدح است. النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج1، ص107، ماده بدع اگر از يك عموم يا اطلاق توانستيم موضوعي را استخراج كنيم، اين ديگر بدعت نيست؛ عين سنت است. همانطور كه آقايان در رابطه با تجهيزات مدرن جنگي، وقتي ما ميگوييم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) توپ، تانك، تفنگ و هواپيماي جنگي نداشت، شما چرا آنها را استفاده ميكنيد؟ آيا بدعت نيست؟ ميگويند ما از عمومات فهميديم: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ سوره أنفال/آيه60 قرآن ميفرمايد هر نيرويي كه داريد، در برابر دشمن، بسيج كنيد و اين يك عام است و از اين عام، در آن زمان شمشير، نيزه و كمان استفاده ميكردند و در اين زمان هم توپ و تانك و ... . پس اين بدعت نيست و عين سنت است. وقتي در رابطه با مراسم مداحي و غيره براي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) از عمومات قرآن استفاده ميكنيم، چرا آسمان را بر سر شيعه خراب ميكنيد؟ مگر خود قرآن صراحت ندارد: فَالَّذِينَ آَمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ سوره أعراف/آيه157 عموم تعزير و توقير پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، در قرآن آمده است. قرآن ميفرمايد يكي از وظائف مسلمانان، گراميداشت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، سلام دادن و احترام كردن و: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ سوره حجرات/آيه1 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ سوره حجرات/آيه2 الآن هم مراسم ميگيريم و قرآن ميخوانيم و هديه ميكنيم به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و نماز ميخوانيم و هديه ميكنيم. چرا به اينها بدعت ميگوييد و شيعه را به خاطر اين مسائل، مشرك و مهدور الدم و مهدور المال ميدانيد؟ چرا گزينشي عمل ميكنيد؟ ما از شما سؤال ميكنيم: اينكه شما حرف آقاي خليفه دوم را ميگوييد از عمومات استفاده كردهايد، از كدام عام استفاده كردهايد؟ يك عام از كتاب و سنت به ما نشان بدهيد كه از آن عام، مشروعيت بدعت استفاده شود؟ يك عام به ما نشان بدهيد كه از آن عام، مشروعيت تراويح استفاده شود؟ مگر شما نميگوييد وقتي مردم پشت سر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نماز خواندند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) غضبناك شد؟ مگر شما نميگوييد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت و صحابه نماز تراويح نميخواندند و در زمان أبوبكر و اوائل خلافت عمر هم همينگونه بود؟ پس عمومات شما كدام است؟ يك عام به ما نشان بدهيد كه از آن عام استفاده كرده باشيد؟ واقعا مصيبتي كه ما امروز با آن مواجه هستيم اين است كه هر كجا كه به نفع اين آقايان باشد، مانند كفار و مشركين، به نفع خودشان توجيه ميكنند و هر كجا بخواهند به ضرر شيعه فتوا بدهند، نه عام است و نه اطلاق و 7 آسمان را بر سر شيعه خراب ميكنند. آقاي إبن أثير در ادامه ميگويد: قول عمر رضي الله عنه: «نعمت البدعة هذه». لما كانت من أفعال الخير و داخلة في حيز المدح سماها بدعة و مدحها، لأن النبي صلي الله عليه و سلم لم يسنّها لهم و إنما صلاها ليالي ثم تركها و لم يحافظ عليها و لا جمع الناس لها و لا كانت في زمن أبي بكر و إنما عمر رضي الله عنه جمع الناس عليها و ندبهم إليها، فبهذا سماها بدعة و هي علي الحقيقة سنة، لقوله صلي الله عليه و سلم: «عليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين من بعدي» و قوله: «اقتدوا باللذين من بعدي أبي بكر و عمر» و علي هذا التأويل يحمل الحديث الآخر: «كل محدثة بدعة» إنما يريد ما خالف أصول الشريعة و لم يوافق السنة و أكثر ما يستعمل المبتدع عرفا في الذم. اين فرمايش خليفه دوم، در حقيقت، سنت است؛ زيرا رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرموده است: «بر شما باد به سنت من و سنت خلفاء راشدين بعد از من» و «بعد از من به أبوبكر و عمر إقتداء كنيد». يعني وقتي روايت عام پيدا نكرده است تا تحت آن ببرد و و هيچ اطلاقي هم پيدا نكرده و بلكه خلاف آن را پيدا كرده (كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت و فراديٰ خواندن نماز تراويح ادامه پيدا كرد و در زمان أبوبكر و اوائل خلافت عمر هم همينگونه بود)، ميگويد به دليل اين روايت كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «بر شما باد به سنت من و سنت خلفاء راشدين بعد از من»، فرمايش خليفه دوم سنت است. ما سؤال ميكنيم: اگر سنت خلفاء راشدين با سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در تعارض بود، به كداميك بايد عمل كنيم؟ حتما ميگوييد سنت خلفاء راشدين مقدم است؛ زيرا خلفاء راشدين متأخر بودند و آنچه كه براي شما حجت است، سنت متأخر است. پس قضيه خاتميت و إكمال دين و أسوه بودن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و اختيار نداشتن مؤمنين در برابر دستورات خداوند و رسولش، همه اينها را يا از قرآن حذف كنيم يا براي آنها هم بايد توجيه كنيم. چون وقتي ديوار را بخواهيم خراب كنيم، به تبع آن، سقف آن هم خراب ميشود. گرچه خود إبن تيميه هم ميگويد اين روايت: عليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين من بعدي. دروغ است. چون اصطلاح خلفاء راشدين بعد از زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مصطلح شد و در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نبود و بعد از زمان معاويه معاويه مصطلح شد. إبن حزم آندلسي هم ميگويد: اگر بنا باشد هر حديث جعلي و ساختگي را به نمايش بگذاريم، اولين حديث بايد اين باشد: عليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين من بعدي. ذهبي و إبن حجر و نووي و ساير فقهاء هم ميگويند اشكال دارد.
7. آقاي قرطبي (متوفاي 671 هجري) «و كل بدعة ضلالة» يريد ما لم يوافق كتابا أو سنة او عمل الصحابة. چيزي كه موافق قرآن و سنت و عمل صحابه نباشد، بدعت است. تفسير القرطبي، ج2، ص87 زنده باد به اين تفسير! يعني عمل صحابه، عين شريعت است. يعني اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ـ نستجير بالله ـ كوتاهي كرد و احكامي را بيان نكرد، صحابه به عنوان متمّم، بر شريعت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميافزايند. جناب أبوبكر هم أحاديث پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را هم ميسوزاند. ولي به صحابه كه ميرسند، قول و فعل صحابه حجت است و بايد به عنوان سنت به آن نگريست.
8. إبن كثير دمشقي سلفي و البدعة على قسمين: تارة تكون بدعة شرعية، كقوله: «فإن كل محدثة بدعة و كل بدعة ضلالة» و تارة تكون بدعة لغوية، كقول أمير المؤمنين عمر بن الخطاب عن جمعه إياهم على صلاة التراويح و إستمرارهم: «نعمت البدعة هذه» و قال إبن جرير: «بديع السماوات و الأرض» مبدعهما. بدعت بر 2 قسم است: بدعت شرعي، مانند «فإن كل محدثة بدعة و كل بدعة ضلالة» و بدعت لغوي، مانند قول عمر بن خطاب كه وقتي مردم را بر نماز تراويح جمع كرد، گفت: «نعمت البدعة هذه». تفسير إبن كثير، ج1، ص166 إبن اثير، قول جناب عمر را با اين حديث درست كرد: عليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين من بعدي. إبن كثير ميبينيد اوضاع خيلي خرابتر از اين است كه بتوان اين قول جناب عمر را درست كرد و ميگويد: مراد آقاي عمر، بدعت بغوي است، نه بدعت شرعي. يعني نميخواست يك حكم شرعي را بيان كند و ميخواست يك معناي لغوي را براي مردم بيان كند. امروز هم وهابيت همين تعبير را به كار ميبرند.
8. صالح بن فوزان الفوزان (معاصر) از آقاي صالح بن فوزان الفوزان (از علماء بزرگ وهابي و از مفتيان درجه 3 عربستان سعودي كه عضو هيئت كبار عربستان سعودي است و هم عضو عيئت عالي إفتاء است و يك آدم جنجالي و متشدد و افراطي است) سؤال كردند: آيا ميتوان بدعت را به بدعت حسنه و سيئه تقسيم كرد؟ جواب شبهه بدعت آقاي عمر چيست؟ ايشان جواب داد: ليس مع من قسّم البدعة إلي بدعة حسنة و بدعة سيئة دليل؛ لأن البدع كلها سيئة لقوله صلي الله عليه و سلم: «كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار»، رواه النسائي في سننه، جلد 3، صفحه 188 من حديث جابر و رواه مسلم في صحيحه، بدون ذكر «و كل ضلالة في النار». كساني كه بدعت را به حسنه و سيئه تقسيم كردهاند، دليلي ندارند؛ زيرا تمام بدعتها سيئه است. چون رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرموده است: «هر بدعتي، گمراهي است و هر گمراهي، نتيجهاش آتش جهنم است»... . أما قول عمر: «نعمت البدعة هذه» رواه البخاري في صحيحه، جلد 2، صفحه 252 من حديث عبد الرحمن بن عبد القاري فالمراد بذلك البدعة اللغوية للبدعة الشرعية، لأن عمر قال ذلك بمناسبة جمعه الناس علي إمام واحد في صلاة التراويح. مراد قول عمر، بدعت لغوي است. سپس يك توجيهي ميكند كه از يك شترچران بيابانهاي رياض بعيد نيست، ولي از عالم و فقيه أهل سنت بعيد است. ايشان ميگويد: و صلاة التراويح جماعة قد شرعه الرسول حيث صلاها بأصحابه ليالي ثم تخلف عنهم خشية أن تفرض عليهم و بقي الناس يصلونها فراديٰ و جماعات متفرقة و جمعهم عمر علي إمام واحد، كما كان علي عهد النبي في تلك الليالي التي صلاها بهم، فأحيا عمر تلك السنة، فيكون قد أعاد شيئا قد إنقطع، فيعتبر فعله هذا بدعة لغوية لا شرعية، لأن البدعة الشرعية محرمة لا يمكن لعمر و لا لغيره أن يفعلها و هم يعلمون تحذير النبي من البدع ... . عمر اين سنت رسول الله (صلي الله عليه و سلم) را إحياء كرد و سنتي را كه متروك شده بود، برگرداند. اين بدعت، بدعت لغوي است، نه شرعي؛ زيرا بدعت شرعي حرام است و نه عمر و نه ديگران، نميتوانند آن را انجام دهند. المنتقي من فتاوي فضيلة الشيخ صالح بن فوزان بن عبد الله الفوزان، ج1، ص171، ش94 ما از ايشان سؤال ميكنيم: اگر چنانچه يك سنت ترك شد، إحياء آن، فضيلت است و نميتوان كلمه بدعت را بر روي آن گذاشت. بلكه سنتي است كه متروك شده بود و إحياء شد و بايد ميگفت: هذه سنة تركت و قد أحييتها. اينكه جناب عمر ميگويد «اين نماز تراويح بدعت است» و آقاي صالح بن فوزان هم ميگويد: «مراد، بدعت لغوي است»، بايد بگويد معناي بدعت لغوي چيست؟ إن شاء الله عرض خواهيم كرد كه بدعت در لغت، عبارت است از: «به وجود آوردن چيزي كه سابقه نداشته است». شما كه ميگوييد اين سنت، سابقه داشته است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و صحابه هم سنت متروكه را خواندهاند. بدعت لغوي هم با اين فرمايش شما تطبيق نميكند. چون قافيه تنگ آيد شاعر به جفنگ آيد
««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||