* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 05 ارديبهشت 1389 | تعداد بازديد: 448 | |
نماز تراويح: تشکيک علماي اهل سنت در تعداد رکعات نماز تراويح | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: نماز تراويح 16 تاريخ : 05 / 02 / 89 بحث ما در رابطه با نماز تراويح بود. يك نكتهاي باقي ماند كه در رابطه با نظر بعضي از فقهاي بنام اهل سنّت، مثل إبن قدامه مقدسي است. من ديدم يك نكاتي در اينجا هست توّجه به اين نكات ضروري است. در رابطه با بحث اينكه آيا بدعت است؟ بدعت نيست؟ زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بوده يا نبوده؟ مفصّل بحث كرديم و اقوال فقهاي اهل سنّت را در اينكه بدعت، تقسيمبندي ميشود به بدعت حسنه و سيّئه يا نميشود؟ گفتيم. يكي از مواردي كه خيلي قابل توجه است، عدد ركعات نماز تروايح است كه خود فقهاي اهل سنّت در اينجا گرفتار حيرت شدهاند. يكي گفته 20 ركعت است، يكي گفته 25 ركعت است، 30 ركعت است. اين اختلافي كه در عدد نماز تروايح است، نشان ميدهد كه نماز تروايح، اصل ريشهاي نداشته است. اگر اصل ريشهاي داشت، يعني اگر واقعاً مشخّص بود نماز تروايح يك نماز سنّت هست، يك نماز منطبق با كتاب و سيره نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هست، اينهمه اختلاف، معنا نداشت. عبدالرّحمن إبن قدامه مقدسي ميگويد: و عددها عشرون ركعة و به قال الثوري و أبو حنيفة و الشافعي و قال مالك: ست و ثلاثون و زعم أنه الأمر القديم و تعلق بفعل أهل المدينة عدد ركعات نماز تراويح، 20 ركعت است و نظر ثوري و أبو حنيفه و شافعي همين است و مالك ميگويد: 36 ركعت است. آقاي مالك تصّور كرده بر اينكه نظر شافعي، نظر قديمي و قبلي او است (عمدتاً به نظر شافعي بر ميگردد. شافعي يك فتواي قديم دارد و يك فتواي جديد. وقتي كه آقاي شافعي در بغداد بود يك نظر داشت و وقتي رفت مصر، غالب نظرات قبلياش عوض شد) معمولاً اصطلاحي است در فقه كه نظر قديم شافعي اين بود، نظر جديد اين بود؛ يعني نظر قبل از هجرت به مصر و بعد از هجرت. إبن قدامه مقدسي هم ميگويد: فإن صالحا مولي التوأمة قال: أدركت الناس يقومون بإحدي و أربعين ركعة يوترون منها بخمس و لنا أن عمر رضي الله عنه لما جمع الناس علي أبي بن كعب كان يصلي بهم عشرون ركعة و روي السائب بن يزيد نحوه و روي مالك عن يزيد بن رومان قال: كان الناس يقومون في زمن عمر بن الخطاب في رمضان بثلاث و عشرين ركعة و عن أبي عبد الرحمن السلمي عن علي رضي الله عنه أنه أمر رجلا يصلي بهم في رمضان عشرين ركعة و هذا كالاجماع صالح مولي توأمه را ديدم كه 41 ركعت نماز ميخواندند و آخرش را به پنج ركعت ختم ميكردند. (يعني يك چهار ركعتي و يك تك ركعتي) دليل ما (ابن قدامه مقدسي) اين است كه أبيّ بن كعب كه از طرف خليفه دوم امام جماعت شد، 20 ركعتي ميخواند و بعضيها ميگويند در زمان عمر هم مردم 23 ركعت ميخواندند. أبي عبدالرّحمن سلمي از امير المؤمنين نقل ميكند كه أمر كرد مردي را كه براي مردم، 20 ركعت نماز بخواند [گفتيم كه بياساس و ضعيف است] و اين مانند اجماع است ما نفهميديم مرادشان از كالإجماع چيست؟ يعني زمان عمر يك 20 ركعتي و يك 41 ركعتي و از اين طرف هم أمير المؤمنين (عليه السلام) 20 ركعت ميخواند. آيا نظر حضرت علي (عليه السلام) را ميخواهد بگويد كالإجماع؟ يا اينكه أبي بن كعب 20 ركعتي ميخواند و حضرت علي (عليه السلام) هم به 20 ركعتي دستور داد، كالإجماع است. و أما ما روي صالح فإن صالحا ضعيف، ثم لا يدري من الناس الذين أخبر عنهم و ليس ذلك بحجة، ثم لو ثبت أن أهل المدينة كلهم فعلوه لكان ما فعله عمر و علي و أجمع عليه الصحابة في عصرهم أولي بالإتباع روايتي كه از صالح نقل شد كه 23 ركعت ميخواندند، ضعيف است. اگر اهل مدينه هم 23 ركعتي ميخواندند، ولي ثابت بشود عمر و علي و صحابه در عصر اين دو نفر، 20 ركعت ميخواندند، أولي به تبعيت است از نظريه ديگر قال بعض أهل العلم إنما فعل هذا أهل المدينة لأنهم أرادوا مساواة أهل مكة، فإن أهل مكة يطوفون سبعا بين كل ترويحتين، فجعل أهل المدينة مكان كل سبع أربع ركعات و إتباع أصحاب رسول الله صلي الله عليه و سلم أحق و أولي اين خيلي شنيدني است! اين بحث را كه آوردم، عمدتاً به خاطر همين قضيه است. عزيزان دقّت كنند كه اينها شريعت را بازيچه قرار دادهاند. اهل مدينه كه 20 ركعتي ميخواندند، ميخواستند با مردم مكه برابري كنند. چون اهل مكه، بعد از هر 4 ركعت نمازي كه ميخواندند، يك طواف (7 دور) انجام ميدادند. اهل مدينه هم كه كعبه نداشتند تا به دورش بگردند، گفتند به جاي گرديدن دور كعبه، ما 4 ركعت نماز ميخوانيم تا بتوانيم در نماز تراويح با اهل مكه برابري كنيم. اگر متابعت كنيم از اصحاب پيغمبر، أحق و أولي است الشرح الكبير لعبد الرحمن بن قدامه، ج1، ص748 يعني أهل مدينه، همه اصحاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بودند، ولي اهل مكه اصحاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نبودند. اين آقايان با اين سوابق و با اين فكرشان، به شيعه ميگويند بدعتگزار، شيعه چنين و چنان. مقداري به جوك نزديكتر است تا به واقعيت! اگر اين افرادي كه در مدينه بودند و 20 ركعت ميخواندند، ولي مكهايها به جاي 20 ركعت، دو تا ترويحتين و يك طواف، اگر اهل مدينه، صحابه بودند، صحابه در عصر صحابه بود و اهل مكه هم قطعاً معاصر صحابه، صحابه بودند. اينطور نبود كه در مدينه صحابه باشد، ولي در مكه، نسل صحابه منقرض شده باشد. مگر اين كه بگوئيم اهل مدينه، صحابهتر هستند. چون معمولاً مردم مكه بعد از فتح مكه، صحابه شدند. يك امتيازي مدينهايها دارند كه مكهايها ندارند. اين يك بحثي است كه آقايان 20 ركعت، 23 ركعت، 35 ركعت ، 36 ركعت، 41 ركعت ميخواندند. حكم اللَّه چيست؟ واقعاً آنچه كه شارع مقدّس بيان كرده يا آقاي عمر، كدام را بيان كرده؟ اگر واقعاً مردم بگويند ما تابع عمر هستيم، عمر كه ميگويد من 20 ركعت ميخواندم، اين فتاواي ديگر چيست؟ ركعات بعدي از كجا آمده؟ آيا شما تعبّديتر از نماز سراغ داريد كه توقيفي باشد؟ مباحث عادي مانند غذا خوردن و راه رفتن و امثال اينها و اينكه اين آقايان ميگويند: «شما اگر براي بچّهات ميخواهي جشن تولّد بگيري يا براي خودت سالگرد ازدواج بگيري، بدعت است، چون خلفاي راشدين براي خودشان جشن سالگرد ازدواج نگرفتند، جناب عمر براي خودش و بچّههايش جشن تولّد نگرفته»، حالا اين 23 ركعت، 36 ركعت، 41 ركعت از كجا آمده؟ انسان وقتي ميآيد اين وضع را ميبيند، جز اينكه با تمام وجود شاكر باشد كه خداي عالم به ما توفيق داد، يك توفيق رايگان و مجّاني كه از اوّل طفوليت چشممان را باز كرديم، گفتيم أهل بيت، إن شاء ا... تا آخر عمر هم ميگوئيم اهل بيت و در قيامت هم ميگوئيم اهل بيت و در بهشت هم افتخار ميكنيم به اهل بيت. يعني اين نعمت ولايت و تبعيت از أهل بيت (عليهم السلام)، خدا شاهد است كه نعمتي است كه فوق آن نعمتي نيست و بالاتر از او نعمتي نيست. همان تعبيري كه امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: بِنٰا عُبِدَ الله ، بِنٰا وُحِّدَ الله اگر ما بخواهيم به خدا برسيم، از اين كانال بايد برسيم. به عبادت خدا هم برسيم، از كانال أهل بيت (عليهم السلام) برسيم. يعني غير از اين كانال، كانال ديگري نيست. اين كانالها و طرقي است كه آقايان ميآيند و خودشان حتّي در عدد ركعاتش سرگيجه دارند و دچار حيرت شدند، نميدانند چه كار بكنند؟ در رابطه با نمازها، نسبت به نماز زيارت، ما نماز ميخوانيم. مطلق نماز خواندن، مطلوب شارع است. شما الآن بلند شو اينجا نماز بخوان، من نماز ميخوانم قربة إلي الله، نماز عبادت است، پيغمبر فرمود قرة عيني الصلاة. ولي اينكه شما نماز بخواني، به اين نيّت كه خدا گفته در مدرس شماره 2، اين 2 ركعت نماز را بخواني، اين بدعت و حرام است. مطلقِ خواندن نماز، هيچ اشكالي ندارد؛ هر كجا. بعضي از بزرگان بودند كه حتّي در راه رفتن مشغول نماز بودند. نماز مستحبي را ميشود در راه رفتن هم خواند. در زيارتگاههاي ائمه (عليهم السلام) ما نماز براي خدا ميخوانيم و ثوابش را هديه ميكنيم به روح امام (عليه السلام). در بعضي از جاها هم تصريح دارد در حديث جواديّه: «كسي كه پدرم را زيارت كند و بالاي سرش، 2 ركعت نماز براي خدا بخواند (دو ركعت نماز، نه به عنوان نمازي كه شارع گفته اين جا) و در قنوتش دعا كند، خدا دعاي او را به اجابت ميرساند». بله! اگر ما در حرم امام رضا (عليه السلام) هم بيائيم به قصد ورود نماز بخوانيم، اين نماز باطل است. حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) نماز به قصد ورود بخوانيم، نماز باطل است. در جمكرانش هم به همين شكل، اگر به نيّت ورود باشد، اشكال دارد. ولي اگر قربة إلي الله و به قصد رجاء ميخوانيم، هيچ اشكالي ندارد. به قصد رجاء، شما هر عملي را ميتوانيد انجام بدهيد و شارع مقدّس دست ما را باز گذاشته. اينكه بعضي از عوام النّاس ميآيند به قصد ورود ميخوانند، كار عوام، ملاك قضاوت نيست. اگر در كتابهاي فقهي ما آمده كه شما وقتي وارد حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) ميشويد، مستحب است دو ركعت نماز زيارت حضرت معصومه (سلام الله عليها) بخوانيد. اگر در كتابهاي فقهي ما آمده باشد كه وقتي ميرويد جمكران، مستحب است در جمكران، نماز مسجد جمكران بخوانيد. حرفي نيست و ما موظّف هستيم آنجا جواب بدهيم و اين هم شبيه همين حرف آقايان هست. ولي در كتابهاي فقهي نيست و مفاتيح الجنان كتاب فقهي ما نيست و ايشان يكسري مسائلي را جمع كرده و ملتزم هم نيست مرحوم محدّث قمي (ره) بر اينكه اين مفاتيح الجنان كلّش صحيح است. بلكه در اينجا، هم روايات صحيح دارد، هم روايات ضعيف دارد و در خيلي از موارد هم خود مرحوم محدّث قمي (ره) عنايت دارد كه بگويد اين قصد رجاء هست. اين هم باز خيلي جالب است! من اين كتاب ابن قدامه مقدسي را انتخاب كردم چون بهترين كتاب فقهي و بهترين فقيه حنابله هست و امروز آقايان وهّابيّون هم به اين إبن قدامه مقدسي يك ارادت فوق العاده دارند آقاي ابن قدامه مقدسي ميگويد: (فصل) و الأفضل فعلها في الجماعة نص عليه في رواية يوسف بن موسي و يوتر بعدها في الجماعة لما ذكرنا من حديث يزيد بن رومان. قال أحمد: كان جابر و علي و عبد الله يصلونها في الجماعة و بهذا قال المزني و إبن عبد الحكم و جماعة من الحنفية و قال مالك و الشافعي: قيام رمضان لمن قوي في البيت أحب إلينا، لما روي زيد بن ثابت قال: احتجر رسول الله صلي الله عليه و سلم حجيرة بخصفة أو حصير فخرج رسول الله صلي الله عليه و سلم يصلي فيها قال: فتتبع إليه رجال و جاءوا يصلون بصلاته، ثم جاءوا ليلة فحضروا و أبطأ رسول الله صلي الله عليه و سلم عنهم، فلم يخرج إليهم، فرفعوا أصواتهم و حصبوا الباب، فخرج إليهم رسول الله صلي الله عليه و سلم مغضبا، فقال لهم: «ما زال بكم صنيعكم حتي ظننت أنه سيكتب عليكم، فعليكم الصلاة في بيوتكم، فإن خير صلاة المرء في بيته إلا المكتوبة»، رواه مسلم، و لنا إجماع الصحابة علي ذلك و جمع النبي صلي الله عليه و سلم أهله و أصحابه في حديث أبي ذر و قوله: «إن الرجل إذا صلي مع الإمام حتي ينصرف حسب له قيام ليلة» و هذا خاص في قيام رمضان، فيقدم علي عموم ما احتجوا به وقول النبي صلي الله عليه و سلم لهم ذلك معلل بخشية فرضه عليهم و لهذا ترك القيام بهم معللا بذلك أو خشية أن يتخذها الناس فرضا و قد أمن هذا بعده أفضل اين هست كه نماز تراويح به جماعت خوانده بشود يعني حتي همين آقايان هم صراحت ندارند و فتوا نميدهند بر اينكه ما اين را به جماعت بخوانيم. احمد بن حنبل ميگويد: جابر بن عبدالله انصاري و علي و عبدالله بن مسعود به جماعت ميخواندند و مزني و إبن عبد الحكم و جماعتي از حنفيه بر اين عقيده هستند. مالك و شافعي ميگويند: اگر كسي بتواند در خانهاش نافله رمضان را بخواند، اين بهتر هست. زيرا زيد بن ثابت روايت كرده است: رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد در مسجد و مردم پشت سرش نماز خواندند. پيامبر وقتي ديد مردم پشت سرش نماز ميخوانند، ناراحت شد و مسجد را ترك كرد و وارد خانه شد ... پيامبر با حالتي غضبناك از منزل خارج شد و به طرف مردم رفت و فرمود: بر شما باد كه نماز را در خانه بخوانيد، با اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد غير از نماز واجب، بهتر است نمازهاي مستحبي در منزل خوانده شود، آنوقت ايشان ميگويد الأفضل اين است كه به جماعت بخوانيم. اين اوج سنّت است. يعني بهتر از اين نميشود به سنّت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) عمل كرد. مسلم هم اين روايت را نقل كرده است. دليل ما كه ميگوييم جماعت بهتر است، اين است كه صحابه اجماع دارند بر آن. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميگويد در خانه بخوانيد، ولي چون صحابه به جماعت خواندهاند، عمل صحابه براي ما أولي به اتباع است تا سنّت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله). اينكه ما به اجماع صحابه عمل كرديم و سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را رها كرديم، به خاطر اين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ترسيده بر اينكه اين عمل، باعث وجوب نماز تراويح بشود. چون پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ترسيده و صحابه نترسيدند، لذا قول صحابه براي ما حجّيتش بالاتر از حديث نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. الشرح الكبير لعبد الرحمن بن قدامه، ج1، ص749 ـ المغني لعبد الله بن قدامه، ج1، ص798 اين خلاصه بحث بود. مباحث ديگري هم هست كه اگر بخواهيم وارد شويم، به درازا ميكشد. ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||