* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 13 آبان 1388 | تعداد بازديد: 475 | |
نکاح متعه: پاسخ به شبهات وهابيت در بحث متعه، از قرآن (2) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: نكاح متعه ـ بخش سوم: نظر وهابيت 02 جلسه 24 ـ تاريخ: 13/08/88
بحث ما در رابطه با شبهات وهابيت در رابطه با متعه بود. چند مورد را عرض كرديم و به مواردي ديگر هم اشاره ميكنيم: 4. دهلوي «قال الله تعالى: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ...» (سوره نساء/آيه3)، السكوت في مقام البيان يفيد الحصر، سيما فإنّ المقام يقتضي ذكر جميع ما لا يجب فيه العدل، فلابد من ذكر المتعة و التحليل بطريق أولى، لانّ للنكاح و ملك اليمين بعض الحقوق الواجبة بحيث لو تركت لكان ظلما، بخلاف المتعة حيث لا يجب فيها غير الأجرة : سكوت در مقام بيان، إفاده حصر ميكند. مقام اقتضاء ميكند تمام مواردي را كه عدالت در آن واجب نيست، مانند متعه، بايد ذكر ميشد. زيرا براي نكاح و ملك يمين، برخي حقوق واجبه هست كه اگر آنها ترك شوند، در حق زن، ظلم شده است. بر خلاف متعه كه غير از أجرت، چيز ديگري در آن واجب نيست» ايشان ميخواهد اين را بگويد كه در اين آيه، تمام حقوق واجب مربوط به زن آمده است، اگر متعه هم شرعي بود، بايد حقوق واجب آن را بيان ميكرد، ولي نياورده است. شما شيعيان كه ميگوييد متعه واجب است، در متعه، غير از مهريه، چيز ديگري واجب نيست و اين نشانگر آن است كه متعه، خارج از آيه است و شامل متعه نميشود. وقتي به قسمت جواب رسيديم، خواهيم گفت كه مفسران اهلسنت، روايات متعددي را در صحيح بخاري و صحيح مسلم را به همراه آيه: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» (سوره نساء/آيه24) آوردهاند و تمام مسائل را مطرح كردهاند. 5. دهلوي «قال تعالى: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (سوره نور/33) فلو كانت المتعة و التحليل جائزين ما أحتيج إلى الأمر بالإستعفاف : ... اگر متعه و تحليل فرج، جائز بودند، احتياجي به أمر به استعفاف نبود» يعني: وقتي براي كسي، متعه امكانپذير باشد، استعفاف معني ندارد. إن شاء الله اينها را به حول و قوة إلهي، مفصل جواب خواهيم داد. اولا: حتي برخي افراد هستند كه متعه هم نميتوانند پيدا كنند. پيدا كردن زن متعهاي، مشكلتر از پيدا كردن زن دائمي است و براي پيدا كردن زن متعهاي، راههاي معقولي موجود نيست. ثانيا: بحث درباره متعه نيست. شارع، اين موضوع را ميفرمايد: «كسيكه نميتواند زندگي تشكيل بدهد و به همين خاطر، به فحشاء كشيده ميشود، بايد عفاف را پيشه سازد». چون بايد خانه و شغل و حقوق و درآمد داشته باشد تا بتواند ازدواج كند و در مدتي كه ميخواهد اينها را فراهم كند، بايد چه كند؟ آيا بايد سراغ فساد و فحشاء برود؟ كسانيكه امكانات مالي ندارند و ميتوانند ازدواج كنند، نبايد سراغ فساد و فحشاء بروند. شارع در مقام بيان چيزي نيست كه شما ميگوييد. 6. دهلوي «قال تعالى: «وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ ...» (سوره نساء/آيه25) لو كانت المتعة و التحليل جائزين ما أحتيج إلى الأمر بالإستعفاف : ... اگر متعه و تحليل فرج، جائز بودند، احتياجي به أمر به استعفاف نبود» تحفة إثنا عشرية للدهلوي، ص517 جواب اين هم مانند قبلي است. 7. دهلوي «قال تعالى: «وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ ...» (سوره نساء/آيه25) فلو كانت المتعة أو التحليل جائزين لا داعي للصبر عن نكاح الإماء و الخوف من العنت : ... اگر متعه و تحليل فرج، جائز بودند، دليلي نداشت صبر كند تا ازدواج كند با كنيزان يا دليلي نداشت براي ترس از مشكل» تحفة إثنا عشرية للدهلوي، ص517 ما از ايشان سوال ميكنيم: الآن كه بحث كنيز در دنيا مطرح نيست، چه بايد كرد؟ آيا الآن هيچ مصداقي براي عمل كردن به آيه وجود ندارد؟ آيا بروند زنا كنند؟ آيا به قول بزرگان شما، براي إرضاء خود، از ... استفاده كنند؟ 8. دهلوي «كلما ورد في القرآن تحليل الإستمتاع بالمرأة قيّد بالإحصان: ... «وَ أُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ»(سوره نساء/آيه24)، «إِذَا آَتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ» (سوره مائده/آيه5) و لا إحصان في المتمتع بها و لذا لم تجعل الشيعة التمتع من أسباب الإحصان و لا تجري عليه الرجم و من البديهي أيضا أنّ المتعة سفاح لأنّ الهدف منها أخلاء المني لا الأنجاب ... : هر جا كه در قرآن، حلال بودن استمتاع از زن مطرح شد، مقيد به احصان و پاكدامني شده است، مانند اين دو آيه ... . در حاليكه در متعه، إحصاني وجود ندارد و مردان پاكدامن وجود ندارند [و در هر لحظه ميتوانند با زناني متعه كنند]. لذا، شيعه، متعه را از أسباب إحصان نميداند و بر متعه، رجم جاري نميشود. معلوم است كه متعه، زنا است و هدف از متعه، پاسخ به شهوت است، نه زندگي كردن با هم» تحفة إثنا عشرية للدهلوي، ص612 اينكه شيعه، متعه را از اسباب إحصان نميداند، افتراء است. اگر يك زن، متعه شد، ولو يك ساعت، مكلف است تا عده نگهدارد. اگر مراد شما از رجم، اين است: «زني در عقد موقت مردي است، در زماني كه در عقد اوست، با مرد ديگري همبستر شود، رجم ندارد» ما همچنين چيزي نداريم. هيچ فرقي نميكند، در عقد دائم باشد يا در عقد موقت، اگر زن شوهردار و مرد زن دار، با جنس مخالف خود زنا كند، رجم دارد. اگر هم مراد شما اين است: «كسي كه عقد موقت كرده و با زني همبستر شده، اين عقد موقت او، خلاف قرآن است و عقدي صورت نگرفته است و زنا انجام دادهاند و براي اين زنا، زن و مرد، رجم نميشوند»، ميگوييم: اگر هدف از متعه، پاسخ به شهوت است، تمام فقهاء شما فتوا دادهاند: «كسي كه بخواهد استمناء بكند، با هر چه باشد ـ با دست يا خربزه و هندوانه و ... ـ ، و همچنين زن ـ با خيار و بادمجان و ... ـ با هر چه باشد، اشكالي ندارد». اگر اخلاء مني، موجب رجم باشد، اين هم فتاواي فقهاء شماست و در استمناء كه غير از إخلاء مني، چيز ديگري نيست، بايد حكم به رجم شود. چطور در استمناء ميگوييد اشكالي ندارد، ولي در متعه ميگوييد چون هدف از متعه، إخلاء مني و دفع شهوت است، اشكال دارد و بايد رجم شود؟! اين، عصاره حرف آقايان بود در رابطه با قرآن و از اين آيات، استفاده كردند تا ثابت كنند متعه، يك عمل خلاف كتاب است. جواب إن شاء ا... در جلسات آينده، جواب اينها را خواهيم داد كه كل مفسرين اهل سنت، حتي بعضيها ادعاي اجماع و اتفاق اهل سنت و جماعت كردهاند كه مراد از اين آيه: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» (سوره نساء/آيه24) نكاح موقت است، نه نكاح دائم. الان هم به عنوان مقدمه، جوابي را عرض ميكنم و إن شاء ا... بعدها مفصل جواب خواهيم داد. قرطبي آقاي قرطبي ـ كه تفسيرش، عصاره تفاسير اهل سنت تا قرن هفتم است ـ ميگويد: «و قال الجمهور: المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام : جمهور علماي اهل سنت بر اين عقيده هستند: مراد از اين آيه، نكاح متعهاي است كه در صدر اسلام بود». تفسير القرطبي، ج5، ص130 آقاي دهلوي، إبنتيميه، محمد بن عبد الوهاب! شما كه اينهمه داد و فرياد كرديد و آيات را كنار هم گذاشتيد تا ثابت كنيد اين آيه، دلالت بر عقد موقت نميكند، به اين سخن آقاي قرطبي جواب بدهيد. طبري آقاي طبري ـ كه إبنتيميه صراحت دارد: «تفسير طبري و إبن أبي حاتم، از تفاسير معتمد است و ميتوان به روايات آنها اعتماد كرد» ـ به اسناد خود از مجاهد ميگويد: « «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» يعني نكاح المتعة : مراد از اين آيه، نكاح متعه است». جامع البيان للطبري، ج5، ص18 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص140 ـ فتح القدير للشوكاني، ج1، ص455 ـ تفسير ابن كثير، ج1، ص486 آقاي طبري از سُدّي نقل ميكند: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ إلي أجل مسميً فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ» فهذه المتعة الرجل ينكح المرأة بشرط إلى أجل مسمى و يشهد شاهدين و ينكح بإذن وليها و إذا انقضت المدة فليس له عليها سبيل و هي منه برية و عليها أن تستبرئ ما في رحمها و ليس بينهما ميراث، ليس يرث واحد منهما صاحبه». جامع البيان للطبري، ج5، ص18 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص140 ـ تفسير ابن كثير، ج1، ص486
اين همان فتوايي است كه علماي ما هم گفتهاند. پس چرا خودتان را به در و ديوار ميزنيد تا عكس اين مطلب را ثابت كنيد؟! آيا اين هم در تفاسير غير معتمد است؟ باز هم آقاي طبري از حَكَم بن عُيَيْنَه از شُعبه نقل ميكند: «سألته عن هذه الآية: «وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ» إلى هذا الموضع: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ» أمنسوخة هي؟ قال: لا. قال الحكم: قال علي رضي الله عنه: «لولا أن عمر رضي الله عنه نهى عن المتعة ما زنى إلا شقى» ». جامع البيان للطبري، ج5، ص19 ـ تفسير الثعلبي، ج3، ص286 ـ نواسخ القرآن لإبن الجوزي، ص124 ثعالبي آقاي ثعالبي از ابن عباس و ديگران نقل ميكند: «أن الآية نزلت في نكاح المتعة». شوكاني آقاي شوكاني ميگويد: «قال الجمهور: إن المراد بهذه الآية نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام و يؤيد ذلك قراءة أبي بن كعب و إبن عباس و سعيد بن جبير: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ إلي أجل مسميً فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» ». فتح القدير للشوكاني، ج1، ص449 ابن كثير آقاي ابن كثير دمشقي سلفي ـ كه آقايان وهابيها ميگويند: «حتي يك الف از اين تفسير، براي ما حجت است» ميگويد: «قد استدل في عموم هذه الآية علي نكاح المتعة و لا شك أنه كان مشروعا في إبتداء الإسلام». تفسير ابن كثير، ج1، ص486 كساني كه ميگويند نكاح متعه، نبوده و اصلا مشروع نبوده و اين قضيه دروغي از طرف شيعيان است، ابن كثير ميگويد كه در ابتداء اسلام مشروع بوده است. پس ثابت شد كه متعه در ابتداء اسلام، مشروع بوده و ما هم ادله شما را در مورد نسخ متعه، قبول نداريم. همچنين آقاي ابن كثير ميگويد: «و قد روى عن ابن عباس و طائفة من الصحابة القول بإباحتها للضرورة». تفسير ابن كثير، ج1، ص486 ابن كثير با اينكه قائل به إباحه ميشود، ولي باز هم زهر خود را ميريزد و از باب ضرورت، مباح ميداند. براي اينكه در بعضي از غزوات، بر صحابه فشار ميآمد و به همسرانشان دسترسي نداشتند و خدمت رسول اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند و گفتند: «أ لا نستخصي؟ فنهانا عن ذلك، ثم رخص لنا أن ننكح المرأة بالثوب : آيا خودمان را أخته نكنيم؟ حضرت ما را نهي كرد و سپس متعه را براي ما حلال كرد و ما هم زنان ـ پشت جبهه ـ را با مهريه لباس، متعه ميكرديم». صحيح البخاري، ج6، ص119 صحيح مسلم، ج4، ص130
««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||