* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 28 دي 1388 | تعداد بازديد: 407 | |
نکاح متعه: تلخيص بحثهاي گذشته (3) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: نكاح متعه ـ خلاصه مباحث 03 جلسه 44 ـ تاريخ: 28/10/88
بحث ما در رابطه با خلاصهاي از مباحث متعه بود كه از اول سال تا الان داشتيم.
يكي از طعنههايي كه وهابيت يا أهل سنت به شيعه ميزنند اين است كه شيعيان، بچه صيغه و زنازاده هستند. در كتابي كه در داخل كشور چاپ شده با عنوان معاويه را بهتر بشناسيم نوشته أيوب گنجي از طلبههاي وهابي سنندج، در صفحات آخر ميگويد:
شيعهها نسبت به معاويه إهانت ميكنند كه او زنازاده بوده است، همه مراجع شيعه صيغهزاده و زنازاده هستند.
در سايتهاي أهل سنت هم اين واژه را زياد ميبينيد كه شيعيان همه صيغهزاده و زنازاده هستند.
گرچه زنازاده بودن معاويه، از ضروريات تاريخ إسلام است. يعني اگر كسي در اين شك كند، بايد در وجدان و عقل او شك كرد. چون نه يك دليل و ده دليل، بلكه بيش از اينها دليل داريم. حتي خود امير المومنين (عليه السلام) در نهج البلاغه، صراحت بر زنازاده بودن معاويه دارد. زمخشري هم صراحت دارد:
در به دنيا آمدن معاويه، 4 نفر بر سر او دعوا ميكردند كه بچه آنهاست. تا اينكه ابوسفيان پول زيادي به هند جگر خوار داد و او هم گفت كه اين بچه را من از ابوسفيان حامله شدهام.
اين بحث را حدود 2 سال قبل در برنامه شبكه سلام هم عرض كرديم و بعضي از وهابيها كه روي خط ميآمدند، اين مسئله را ميگفتند. من هم در همان زمان تحقيقي گسترده انجام دادم در مورد صحابه و تابعيني كه تاريخ گفته است اينها صيغهزاده هستند:
الذين ولدوا من المتعة
1. عبد الله بن زبير
آقاي طحاوي ميگويد:
سمعت عبد الله بن الزبير يخطب و هو يعرض بإبن عباس يعيب عليه قوله في المتعة، فقال إبن عباس: يسأل أمه إن كان صادقا. فسألها، فقالت: صدق بن عباس، قد كان ذلك. فقال بن عباس رضي الله عنهما: لو شئت لسميت رجالا من قريش ولدوا فيها.
شنيدم كه عبد الله بن زبير خطبه ميخواند و به إبن عباس تعريض ميكرد و از او عيب ميگرفت كه متعه را حلال ميداند. إبن عباس گفت: اگر عبد الله بن زبير راست ميگويد، از مادرش سوال كند. عبد الله بن زبير از مادرش سوال كرد و مادرش گفت: إبن عباس راست ميگويد و تو از صيغه متولد شدهاي. إبن عباس گفت: اگر بخواهم، تعدادي از مردان قريش را كه صيغهزاده هستند، نام ميبرم.
شرح معاني الآثار لأحمد بن محمد بن سلمة، ج3، ص24
عير عبد الله بن الزبير عبد الله بن عباس بتحليله المتعة، فقال له: سل أمك كيف سطعت المجامر بينها و بين أبيك، فسألها فقالت: ما ولدتك إلا في المتعة.
عبد الله بن زبير از إبن عباس عيبجويي ميكرد در مورد اينكه او متعه را حلال ميداند. إبن عباس به او گفت: برو از مادرت سوال كن كه اين مسائل ميان مادرت و پدرت چه بوده است؟ عبد الله بن زبير از مادرش سوال كرد و مادرش گفت: تو از متعه به دنيا آمدهاي.
المحاضرات للراغب الإصفهاني، ص2، ص214
2. عروه بن زبير
قال عروة لإبن عباس: أ لا تتق الله ترخص في المتعة؟ فقال إبن عباس: سل أمك يا عرية! فقال عروة: أما أبو بكر و عمر فلم يفعلا! فقال إبن عباس: والله! ما أراكم منتهين حتى يعذبكم الله، نحدثكم عن رسول الله صلى الله عليه و سلم و تحدثونا عن أبي بكر و عمر.
عروه بن زبير به إبن عباس گفت: از خدا نميترسي كه متعه را جائز ميداني؟ إبن عباس گفت: برو از مادرت بپرس اي عروه حقير. عروه گفت: أبوبكر و عمر متعه نميكردند. إبن عباس گفت: ميبينم كه شما از لجاجت دست برنميداريد تا اينكه عذاب خداوند شما را نابود ميكند. ما از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) روايت ميكنيم و شما از أبوبكر و عمر؟!
إمتاع الأسماع للمقريزي، ج9، ص31 ـ الإستذكار لإبن عبد البر، ج4، ص61 ـ التمهيد لإبن عبد البر، ج8، ص207 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص195 ـ أضواء البيان للشنقيطي، ج4، ص352 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج16، ص519 ـ مسند احمد، ج1، ص337
3. عمرو بن حريث
إستمتع إبن حريث و إبن فلان، كلاهما ولد له من المتعة زمان أبي بكر و عمر.
كنز العمال للمتقي الهندي، ج16، ص518 ـ المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج7، ص497 ـ التمهيد لإبن عبد البر، ج10، ص114 ـ تاريخ المدينة لإبن شبة النميري، ج2، ص719
4. فرزندان سلمة بن أمية
نقل ميكنند:
زني كه همسر سلمة بن أمية بود در مورد متعه از خليفه دوم سوال كرد:
فسألها عمر عن حملها، فقالت: إستمتع بي سلمة بن أمية بن خلف، فلما أنكر صفوان على إبن عباس بعض ما يقول في ذلك، قال: فسل عمك هل إستمتع؟
المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج7، ص498 ـ التاريخ الصغير للبخاري، ج1، ص170
قال العسقلاني: سنده صحيح
فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص151
5- عبد الله بن صفوان بن أمية
6. معبد بن أمية
اينها شخصيتهاي متعددي از صحابه و تابعين هستند كه مشهور به إبن المتعة بودند. كساني كه شيعيان را متهم به صيغهزاده ميكنند و طعنه ميزنند، در مورد اين آقايان به ما جواب بدهند.
إبن عباس معتقد به حليت متعه بود
نكتهاي كه قبلا مطرح نكرده بوديم، در مورد إبن عباس است كه يكي از بزرگترين ناقلين و ناشرين حلّيت متعه است.
اولا:
إبن حجر در فتح الباري تلاش ميكند تا ثابت كند إبن عباس ابتداء قائل به حليت متعه بود و بعد از نظرش برگشت:
قال إبن بطال روى أهل مكة و اليمن عن إبن عباس إباحة المتعة و روى عنه الرجوع بأسانيد ضعيفة و إجازة المتعة عنه أصح
فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص150 ـ نيل الأوطار للشوكاني، ج6، ص271
ثانيا:
آقاي قرطبي هم ميگويد:
و جزم جماعة من الأئمة بتفرد إبن عباس بإباحتها و لكن قال إبن عبد البر: أصحاب إبن عباس من أهل مكة و اليمن على إباحتها
فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص150 ـ نيل الأوطار للشوكاني، ج6، ص271
ثالثا:
إبن رشد آندلسي ـ صاحب كتاب بداية المجتهد، از مشهورترين كتب فقهي مالكيها ـ ميگويد:
إشتهر عن إبن عباس تحليلها ـ المتعة ـ و تبع إبن عباس على القول بها أصحابه من أهل مكة و أهل اليمن
بداية المجتهد، ج2، ص58
إبن جريج متعه ميكرد
اولا:
إبن جريج ـ از شخصيتهاي برجسته أهل سنت ـ ذهبي در مورد او ميگويد:
هو أحد الأعلام الثقات و هو في نفسه مجمع علي ثقته، قد تزوج نحوا من سبعين إمرأة نكاح المتعة، كان يرى الرخصة في ذلك و كان فقيه أهل مكة في زمانه
ميزان الإعتدال للذهبي، ج2، ص659
ثانيا:
آقاي مزي ميگويد:
و أما إبن جريج فإنه أوصى بنيه بستين إمرأة و قال: لا تزوجوا بهن، فإنهن أمهاتكم و كان يرى المتعة
فرزندانش را وصيت كرد به 60 زن كه آنها همسران متعهاي او بودند و با آنها ازدواج نكنند چون مادرانشان هستند
تهذيب الكمال للمزي، ج4، ص544 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج7، ص264 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج9، ص11 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج12، ص96
ثالثا:
إستمتع إبن جريج بتسعين إمرأة
إبن جريج 90 زن متعهاي داشت
تذكرة الحفاظ للذهبي، ج1، ص171 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج6، ص333
نسخ متعه؟!
از مباحثي كه بايد جوابهايي آماده داشته باشيم اين است كه وقتي ثابت كرديم قرآن، تحليل متعه را بيان كرده و راهي براي إنكار حليت متعه در كتاب نيست و در سنت هم روايات متعددي آورديم از صحيح بخاري و صحيح مسلم بر تحليل متعه و صحابه و تابعين هم قائل به تحليل و جواز متعه هستند، در برابر اين أدلهاي كه ما ميآوريم، عمده جواب أهل سنت اين است:
قبول ميكنيم كه در قرآن و سنت، حلّيت متعه آمده است و بعضي از صحابه عمل كردهاند، ولي نسخ شده است. همانند دهها مسائل فقهي ديگر كه در صدر اسلام بود و بعداً به صلاحديد شارع مقدس، نسخ شد و رفت.
عمده رواياتي كه اينها در اين موضوع مطرح ميكنند، روايت أمير المؤمنين (عليه السلام) است. اينها روايات ديگري هم دارند، ولي روايت أمير المؤمنين (عليه السلام) را بيشتر مطرح ميكنند. اگر ما بتوانيم اين روايت را كه در صحيح بخاري وصحيح مسلم آمده، خوب جواب بدهيم، آقايان خلع سلاح خواهند شد.
در 4 جاي صحيح مسلم و در يك جا در صحيح بخاري اين روايت نقل شده است:
عن علي بن أبي طالب أن رسول الله صلى الله عليه و سلم نهى عن متعة النساء يوم خيبر و عن أكل لحوم الحمر الإنسية
صحيح مسلم، ج4، ص134 و ص135 و ج6، ص63 ـ صحيح بخاري، ج5، ص78
جواب اول: استمرار حليت متعه تا زمان عمر بن خطاب
اولا:
اين روايت معارض است با رواياتي كه دلالت ميكند بر إستمرار حلّيت متعه كه آن روايات هم در صحيح مسلم است:
جابر بن عبد الله يقول: كنا نستمتع بالقبضة من التمر و الدقيق الأيام على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم و أبى بكر
ما صحابه در زمان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و أبوبكر، مدتها زنان را در برابر مشتي خرما و آرد متعه ميكرديم
صحيح مسلم، ج4، ص131
اين حديث هم در صحيح مسلم است. اگر واقعا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) متعه را نسخ كرده، آيا صحابه به قول پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) عمل نميكردند و زنا ميكردند؟! اگر نسخ ثابت است، لازمهاش عدم إلتزام صحابه به قول پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. در اينصورت، اين هم يكي از مواردي است كه عدالت صحابه را نقض ميكند.
ثانيا:
إن إبن عباس و إبن الزبير إختلفا في المتعتين، فقال جابر: فعلناهما مع رسول الله صلى الله عليه و سلم، ثم نهانا عنهما عمر فلم نعد لهما
إبن عباس و إبن زبير با همديگر بر سر متعه زنان و متعه حج اختلاف كردند و جابر گفت: ما و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هر دو نوع متعه را انجام ميداديم تا اينكه عمر ما را از آن دو منع كرد
صحيح مسلم، ج4، ص59 و 131
بهترين جواب ما از اين قضيه، در خود صحيح مسلم است بر إستمرار حلّيت متعه.
آيا صحابه متوجه نسخ شدهاند يا نه؟ اگر متوجه نسخ شدهاند و دوباره اين عمل را انجام دادند، «عدم إلتزام صحابه به شريعت اسلامي» ثابت ميشود. اگر نسخ شد و به گوش صحابه نرسيد، «مرجعيت علمي صحابه» زير سوال ميرود. كسي كه جاهل به شريعت باشد، نميتواند مرجعيت علمي جامعه اسلامي را به عهده بگيرد.
ثالثا:
عن قيس قال: قال عبد الله: كنا نغزو مع رسول الله صلى الله عليه و سلم و ليس لنا شئ، فقلنا: أ لا نستخصي؟ فنهانا عن ذلك، ثم رخص لنا أن ننكح المرأة بالثوب، ثم قرأ علينا: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (سوره مائده/آيه87»
صحيح بخاري، ج6، ص119 ـ صحيح مسلم، ج4، ص130
اين هم خيلي واضح و روشن است. اگر براي عبد الله بن مسعود، نسخ، ثابت شده بود، بر او بود كه نسخ را بيان ميكرد. در حاليكه هيچ اشارهاي به اين موضوع ندارد. اگر نسخ شده و بيان نكرده، حيثيت علمي او زير سوال ميرود و اگر نسخ نشده كه نشده، اين مطلب ثابت ميكند إستمرار حلّيت متعه را در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و بعد از ايشان.
««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||