* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 15 اسفند 1388 | تعداد بازديد: 431 | |
متعه الحج: تعداد عمره هايي که رسول خدا ص انجام داده | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: متعة الحج 09 تاريخ: 15/12/88
بحث ما در رابطه با «متعة الحج» بود.
سوال: در جلسه قبل، يكي از دوستان اين سوال را مطرح كردند: در بعضي از روايات، از عبد الله بن عمر نقل شده است كه وقتي از او در رابطه با «متعة الحج» سوال ميكنند، ميگويد: فعله رسول الله (صلي الله عليه و سلم) رسول الله (صلي الله عليه و سلم) «متعة الحج» را انجام داده است يا فعلنا مع رسول الله (صلي الله عليه و سلم) ما با رسول الله (صلي الله عليه و سلم) «متعة الحج» را انجام داديم يا: اگر پدرم نهي كرده، رسول الله (صلي الله عليه و سلم) أمر كرده است. مراد از فعله يا فعلنا چيست؟
جواب: نبي مکرم (صلي الله عليه و آله) چه تعداد عمره انجام داده است؟ در كتب شيعه، مرحوم كليني (ره) و مرحوم شيخ صدوق (ره) صراحت دارند كه نبي مکرم (صلي الله عليه و آله) 3 مرتبه عمره انجام داد: إعتمر رسول الله (صلي الله عليه و آله) عمرة الحديبية و قضي الحديبية من قابل و من الجعرانة حين أقبل من الطائف ثلاث عمر كلهن في ذي القعده الكافي للكليني، ج4، ص252 ـ من لا يحضره الفقيه للشيخ الصدوق، ج2، ص450 تمام اين عمرهها در ذي القعده بود. با اينكه عرب جاهلي، عمره را در أشهر الحج از أفجر الفجور [بدترين گناهان] ميدانستند. در صحيح بخاري آمده است: إعتمر رسول الله صلي الله عليه و سلم أربع عمر كلهن في ذي القعدة إلا التي كانت مع حجته، عمرة من الحديبية في ذي القعدة و عمرة من العام المقبل في ذي القعدة و عمرة من الجعرانة حيث قسم غنائم حنين في ذي القعدة و عمرة مع حجته صحيح البخاري، ج5، ص62 روايتي كه امام صادق (عليه السلام) فرموده است نبي مکرم (صلي الله عليه و آله) 3 عمره انجام داده است، عمره مستقل بوده است و عمرهاي كه ضميمه حجة الوداع بوده را بيان نكرده است و اين روايات با هم تعارض ندارد. در روايت ديگري آمده است: إعتمر النبي صلي الله عليه و سلم حيث ردّوه و من القابل عمرة الحديبية و عمرة في ذي القعدة و عمرة مع حجته صحيح البخاري، ج2، ص 199 در روايت ديگري آمده است: عن عائشة قالت: ما اعتمر رسول الله صلي الله عليه و سلم عمرة إلا شهدتها و ما اعتمر إلا في ذي القعدة المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج4، ص234 إبن حجر عسقلاني در فتح الباري شرح صحيح البخاري، أقوال مختلف را نقل ميكند كه عمره در أشهر الحج چگونه است؟ اتفاق نظر ميان اهل سنت است كه عمره در غير ذي الحجه را قائل به جواز هستند. ولي بعضيها مانند شافعي مكروه ميدانند. بعضي از آقايان با تبعيت از عمر، نهي عمر را حمل كردهاند بر كراهت. بعضي از آقايان هم فعل رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) را حجت ميدانند. بعضي هم فعل عمر را حجت ميدانند؛ چون متأخر از فعل رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) است. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) هم مجتهد بود، عمر هم مجتهد بود. با توجه به اينكه نهي كرده، ميان حج عمره جمع نميكنند. اين مطالب در بدائع الصنائع أبو بكر كاشاني جلد 2، صفحه 227 آمده است. إبن حجر عسقلاني هم در ذيل روايت عبد الله بن عمر، أقوال زيادي را آورده است. روايتي را از ابوذر نقل ميكند بر اينكه رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) در حجة الوداع، به قصد عمره نيامده بود. إبن حجر در فتح الباري شرح صحيح البخاري و عيني در عمدة القاري في شرح صحيح البخاري آوردهاند كه قول اين صحابي، مخالف كتاب خداوند است.
(حاشيه بحث) وقتي به ابوذر ميرسند، ميگويند: قول هذا الصحابي مخالف لكتاب الله ولي وقتي به عمر بن خطاب ميرسند، ميگويند: عليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين بعدي أصحابي كالنجوم بأيهم إقتديتم إهتديتم اين عبارت إبن حجر و عيني، ثابت ميكند كه صحابه بر خلاف قرآن هم حرف ميزنند و قول صحابه نميتواند مرجع براي شريعت باشد. همچنين نشان ميدهد كه اين آقايان، گزينشي حرف ميزنند. وقتي به قول ابوبكر ميرسند كه گفت: نحن معاشر الأنبياء لا نورث ميگويند: قول هذا الصحابي مخصص لكتاب الله قول ابوبكر، قرآن را تقييد، تخصيص يا نسخ كرده است. چون قرآن صراحت دارد كه هر انساني از پدرش إرث ميبرد. أنبياء (عليهم السلام) هم از پدرانشان إرث بردهاند؛ مانند حضرت زكريا و سليمان (عليهما السلام). قول آقاي ابوبكر كه ميگويد: نحن معاشر الأنبياء لا نورث كتاب خدا را نسخ كرده است. ولي وقتي به أبوذر ميرسند، ميگويند: قول هذا الصحابي مخالف لكتاب الله آقايان اهل سنت كه دَم از صحابه ميزنند، حسن بن فرهان مالكي ـ از انديشمندان بيدار اهل سنت و وهابيت معاصر ـ ميگويد: ما اهل سنت كه دم از صحابه ميزنيم، مرادمان از صحابه، چند نفر بيشتر نيست؛ ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير ... . اگر كسي به غير اينها متعرّض شود، صدايمان در نميآيد. همانطور كه امير المومنين (عليه السلام) را اينهمه در دوران بنيأميه بر بالاي منابر ناسزا گفتند و هيچ حساسيتي نشان نداديم. ولي اگر نسبت به عمر و ابوبكر اينچنين كاري كرده بودند، آسمان و زمين را به هم ميريختيم من بارها گفتهام كه اختلاف اساسي ما با اهل سنت، خلافت يا عصمت يا امامت ائمه (عليهم السلام) و خلافت ابوبكر و عمر و عثمان نيست؛ اينها همه متفرّع بر بحث صحابه است. يعني اساسيترين اختلاف ما با اهل سنت، بحث صحابه و اهل بيت (عليهم السلام) است. اگر بياييم هزاران ساعت در رابطه با صحابه بحث و مطالعه كنيم، باز هم كم كار كردهايم. تمام مباحث اختلافي ما، مترتّب بر بحث امامت است. يعني اگر ما بگوييم اينهمه روايت در رابطه با خلافت حضرت علي (عليه السلام) داريم، از حديث دار تا حديث غدير و حديث ثقلين، آنها ميگويند: صحابه هم اين احاديث را شنيدهاند و بهتر از ما ميفهميدند. ميگويند مگر ميشود صحابه بشنوند از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) كه حضرت علي (عليه السلام) خليفه است و مخالفت كنند؟ امكانپذير نيست. اگر قضيه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را مطرح كنيم، ميگويند: مگر صحابه نسبت به دختر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) همچنين جسارتي ميكنند. تمام اين قضايا را كه مطرح ميكنيد، حربهاي به عنوان عدالت و قداست صحابه درست كردهاند و عَلَم ميكنند. در کتابهاي رجالي، وقتي به صحابه ميرسند، ميگويند: صحابي و هو فوق الوثاقة يكي از بزرگان اهل سنت ميگويد: ما به شيعيان اعتراض ميكنيم كه قائل به عصمت 12 نفر از ائمهشان هستند. ولي ما اهل سنت معتقد به عصمت 120 هزار صحابه هستيم و گفتار و كردار صحابه را مانند وحي منزل ميدانيم و سنت صحابه را در رديف سنت رسول الله (صلي الله عليه و سلم) قرار ميدهيم.
(ادامه بحث) رسيديم به اينجا كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در همان حجة الوداع، هم عمره انجام داده و هم تمتع و اينكه عبد الله بن عمر ميگويد: فعله رسول الله (صلي الله عليه و سلم) به اين معناست: تمتع رسول الله صلي الله عليه و سلم في حجة الوداع بالعمرة إلي الحج و أهدي فساق معه الهدي من ذي الحليفة و بدأ رسول الله صلي الله عليه و سلم، فأهل بالعمرة، ثم أهل بالحج، فتمتع الناس مع النبي صلي الله عليه و سلم بالعمرة إلي الحج، فكان من الناس من أهدي فساق الهدي و منهم من لم يهد، فلما قدم النبي صلي الله عليه و سلم مكة قال للناس: من كان منكم أهدي، فإنه لا يحل لشئ حرم منه، حتي يقضي حجه و من لم يكن منكم أهدي، فليطف بالبيت و بالصفا و المروة و ليقصر و ليحلل، ثم ليهل بالحج ... صحيح البخاري، ج2، ص181 در روايت ديگري آمده است: قال عبد الله بن عبد الله بن عمر رضي الله عنهم لأبيه: أقم، فإني لا آمنها أن ستصدّ عن البيت، قال: إذاً أفعل كما فعل رسول الله صلي الله عليه و سلم و قد قال الله: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (سوره أحزاب/آيه21)»، فأنا أشهدكم أني قد أوجبت علي نفسي العمرة، فأهل بالعمرة، قال: ثم خرج حتي إذا كان بالبيداء أهل بالحج و العمرة و قال: ما شأن الحج و العمرة إلا واحد، ثم اشتري الهدي من قديد، ثم قدم، فطاف لهما طوافا واحدا، فلم يحل حتي حل منهما جميعا صحيح البخاري، ج2، ص182 عبد الله بن عمر، هم طواف عمره را انجام داد و هم طواف تمتع را و بعد هم خارج شد.
««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||