* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 09 آبان 1386 تعداد بازديد: 383 
اذان از ديدگاه فريقين: نقش وحي در تشريع اذان و انکار ابن کثير
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

09/08/86

 

نقش وحي در تشريع اذان و انکار ابن کثير

دسته پنجم: از روايات آن است که اذان به وحي الهي مشروعيتش تصويب شد روايتي را بزار در مسند خود از امير المؤمنين عليه السلام نقل مي‌کند که به زودي مي‌بينيم که همين روايت نيز توسط ابن کثير انکار مي‌شود:

لما أراد الله ان يعلم رسوله الاذان أتاه جبرائيل عليه السلام بدابة يقال لها البراق فذهب يرکبها فاستصعبت فقال لها اسکني فوالله ما رکبک عبد أکرم على الله من محمد قال فرکبها حتى انتهى إلى الحجاب الذي يلي الرحمن تبارک وتعالى فبينا هو کذلک إذ خرج ملک من الحجاب فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم يا جبرائيل من هذا قال والذي بعثک بالحق اني لأقرب الخلق مکانا وان هذا الملک ما رايته منذ خلقت قبل ساعتي هذه فقال الملک الله أکبر الله أکبر قال فقيل له من وراء الحجاب صدق عبدي انا أکبر انا أکبر ثم قال الملک أشهد أن لا إله إلا الله قال فقيل له من وراء الحجاب صدق عبدي انا لا اله الا انا ثم قال الملک اشهد ان محمدا رسول الله فقيل له من وراء الحجاب صدق عبدي انا أرسلت محمدا ثم قال الملک حي على الصلاة حي على الفلاح ثم قال الملک الله أکبر الله أکبر فقيل له من وراء الحجاب صدق عبدي انا أکبر انا أکبر ثم قال لا إله إلا الله قال فقيل من وراء الحجاب صدق عبدي انا لا اله الا انا قال ثم اخذ الملک بيد محمد صلى الله عليه وسلم فقدمه فأم أهل السماء فمنهم آدم ونوح

زماني که خداوند خواست تا اذان را به پيامبر آموزش دهد جبرائيل عليه السلام را براي آن حضرت‌ مرکبي را که براق ناميده مي‌شد براي پيامبر آورد و حضرت‌ را سوار بر آن کرد آن مرکب اظهار خستگي کرد جبرائيل به او گفت: آرام باش به خدا سوگند بنده‌اي با کرامت‌تر از محمد نزد خداوند سوار تو نشده است. رسول خدا صلّي الله عليه وآله سوار بر آن شد تا آن که به محل حجابي که براي خداوند رحمن بود رسيد در همين حال بود که ملکي از پشت حجاب بيرون آمد رسول خدا صلّي الله عليه وآله سؤال کرد: اي جبرائيل اين ملک کيست؟ گفت: سوگند به آن خدايي که تو را بر حق مبعوث نمود او نزديک‌ترين خلق خدا از حيث مکان به خداوند است و من اين ملک را تا اين لحظه هرگز نديده بودم. آن ملک گفت: الله أکبر الله أکبر از پشت حجاب گفته شد: بنده من راست گفت، من بزرگ‌تر از هر چيزي هستم. سپس ملک گفت: أشهد أن لا إله إلا الله. از پشت حجاب گفته شد: بنده من راست گفت، به غير از من هيچ معبودي نيست. سپس ملک گفت: أشهد أن محمدا رسول الله. از پشت حجاب گفته شد: بنده من راست گفت، من محمد را به رسالت بر انگيختم. سپس ملک گفت: حي علي الصلاه حي علي الفلاح الله اکبر الله اکبر. از پشت حجاب گفته شد: بنده من راست گفت، من بزرگترم من بزرگ‌ترم و غير از من هيچ معبودي نيست. سپس ملک دست پيامبر اکرم را گرفت و او را نزد اهل آسمان از جمله آدم و نوح بودند برد.

مسند البزار، ج 2، ص 146، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق البزار الوفاة: 292، دار النشر: مؤسسة علوم القرآن, مکتبة العلوم والحکم - بيروت, المدينة - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله.

نصب الراية لأحاديث الهداية، ج 1، ص 260، اسم المؤلف: عبدالله بن يوسف أبو محمد الحنفي الزيلعي الوفاة: 762 ، دار النشر: دار الحديث - مصر - 1357، تحقيق: محمد يوسف البنوري.

الخصائص الکبرى، ج 1، ص 15، اسم المؤلف: أبو الفضل جلال الدين عبد الرحمن أبي بکر السيوطي، الوفاة: 911هـ  ، دار النشر: دار الکتب العلمية - بيروت - 1405هـ - 1985م.

به خوبي مشخص است که سناريويي درست کرده‌اند تا بتوانند اين قضايا را به عنوان مسائل و احکام شرعي به خورد مردم دهند.

کتاب «نصب الراية» از آقاي زيلعي که از فقها و محدثين مشهور اهل سنت است و نيز سيوطي هم اين روايت را نقل کرده‌اند.

اين مطلب نشان مي‌دهد که مشروعيت اذان توسط خداي عالم آن هم توسط ملکي که جبرئيل مقرب هم او را تا به حال نديده بوده نازل شده است.

يعني اينجا ديگر نه عمر و نه عبد الله بن زيد و نه ابوبکر و نه غيره در کار نيستند، بلکه مستقيماً مي‌گويد: تشريع اذان توسط خداي عالم صورت گرفته است. آن هم توسط ملکي که حتي جبرئيل هم او را نديده است.

از عبد الله بن عمر نقل مي‌کنند:

وعن ابن عمر أن النبي صلى الله عليه وسلم لما أسري به إلى السماء أوحى الله إليه بالاذان فنزل به فعلمه جبريل.

از ابن عمر روايت شده که چون پيامبر را به معراج سير دادند خداوند اذان را به او وحي نمود و جبرئيل اذان را به او آموزش داد. 

مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 1، ص 329، اسم المؤلف: علي بن أبي بکر الهيثمي، الوفاة: 807 ، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الکتاب العربي - القاهرة, بيروت – 1407.

و اما در ميان آراء فقهاء اهل سنت نظر ابن کثير قابل توجه است تا ببينيم نظر وهابيت درباره وحي اذان چيست؟ ابن کثير در البدايه و النهايه به اين روايت که مي‌رسد تعبيرش اين است که مي‌گويد: سهيلي که از شارحين نهج البلاغه و شارحين صحيح بخاري هم هست مي‌گويد:

لما يعضده و يشاکله من حديث الاسراء

اين حديث، حديث صحيحي است. صحيح و ساير روايات مربوط به معراج پيغمبر هم اين روايت را تأييد مي‌کند

اما با اين وجود ابن کثير مي‌گويد: اين روايت که دلالت مي‌کند اذان وحي از جانب خداوند است روايتي منکر است.

فهذا الحديث ليس کما زعم السهيلي أنه صحيح بل هو منکر تفرد به زياد بن المنذر أبو الجارود الذي تنسب إليه الفرقة الجارودية وهو من المتهمين. ثم لو کان هذا قد سمعه رسول الله صلى الله عليه وسلم ليلة الاسراء لأوشک أن يأمر به بعد الهجرة في الدعوة إلى الصلاة.

اين حديث آن گونه که سهيلي به صحت آن گمان برده نيست بلکه آن روايتي مورد انکار و منفرد است که زياد بن منذر ابو الجارود تنها کسي است که اين روايت را نقل کرده است و ابو الجارود کسي است که فرقه جاروديه به او منتسب است. يعني: بنيانگذار فرقه جاروديه از فرق زيديه که او از متهمين است. اگر واقعا قضيه چنين بود که در شب معراج پيامبر شنيده بود لازم بود که نبي مکرم بعد از هجرت مردم را دستور بدهد به اين اذان و حال آن که اين چنين نيست.

البداية والنهاية، ج 3، ص 233، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن کثير القرشي أبو الفداء، الوفاة: 774، دار النشر: مکتبة المعارف – بيروت.

سيره نبوي ابن کثير، ج 2، ص 337 ـ امتاع الإسماع، مقريزي، ج 10، ص 122ـ الدر المنثور، سيوطي، ج 4، ص 154.

اين پنج دسته رواياتي بود که بيان نموديم، البته ممکن است جز اين پنج دسته، روايات ديگري نيز باشد.

خلاصه اين پنج دسته از روايات اين است که: تشريع أذان يا به خواب عبد الله بن زيد، يا به پيشنهاد عمر بن الخطاب، يا نظريه ابو بکر، يا به مشورت صحابه، يا به وحي از سوي خداوند تبارک و تعالي صورت گرفته است.

ما در آن بخشي که مي‌خواهيم روايات را نقل کنيم آنجا موارد تعارض را کنار هم مي‌گذاريم و عرض مي‌کنيم که هيچ وجه جمعي بين اين روايات نمي‌شود درست کرد؛ يعني تعارض به قدري شديد است که امکان وجه جمع بين اين روايات نيست. حالا ممکن است نسبت به خواب‌ها وجه جمعي درست کنيم؛ گرچه آنجا هم وجه جمع خيلي قابل قبولي نيست. متن روايات و مضمون روايات عاري از وجه جمع است. يعني در همان خواب چه خواب عبد الله بن زيد که با سندهاي متعدد آمده، چه خواب عمر بن الخطاب و چه خواب ابو بکر اينها همه از نظر محتوا تعارضش فراتر از آن است که انسان بتواند وجه جمعي براي اين روايات پيدا کند.

 



آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما