* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 12 آبان 1386 تعداد بازديد: 416 
اذان از ديدگاه فريقين: چگونگي تشريع اذان در کتب فقهي اهل سنت
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

12/08/86

چگونگي تشريع اذان در کتاب‌هاي فقهي اهل سنت

معمولاً در منابع روائي شايد يک نوع رواياتي نقل کنند؛ ولي در منابع فقهي به آن روايات فتوا ندهند در حالي که آنچه براي ما ملاک است آراء فقهاي اهل سنت است. گرچه ما به روايات هم استناد مي‌کنيم؛ ولي اگر روايتي مورد اعراض فقها بود در مقام مناظره آن روايت به کار نمي‌آيد. شما ده تا روايت نقل مي‌کنيد، او مي‌گويد: اين روايات معرض عنه فقهاي ما است. و بلا فاصله شما را خلع سلاح مي‌کند و لذا مي‌رويم سراغ کتاب‌هاي فقهي آنها. قبل از اين که وارد کتاب‌هاي فقهي بشويم، بايد کتاب‌هاي فقهي آنها را بشناسيم. دقت کنيم که کتاب‌هاي فقهي را بر طبق وفات بزرگانشان ملاک قرار بدهيم. مثلا: اولين مذهبي که تأسيس شد، مذهب ابوحنيفه بود. ابوحنيفه متوفاي 150 هـ و معاصر امام صادق عليه السلام است. ملاقات‌هاي متعددي با امام صادق عليه السلام داشته است و دوسالي که امام صادق به کوفه هجرت کردند، در آن دو سال ابوحنيفه پاي درس امام صادق مي‌نشست و اين تعبير را نيز دارد که:

لو لا السنتان لهلک النعمان.

اگر آن دو سال درس خواندن من در مکتب امام صادق عليه السلام نبود هرآينه من هلاک شده بودم.

مختصر تحفه اثنا عشريه، آلوسي، ص 8 و 9.

اين مطلب را در معتبرترين کتابي‌ که از اهل سنت ديدم، مختصر تحفه اثنا عشريه آلوسي، صفحه 8 و 9 بود و از اين معتبرتر نديديم. در منابع شيعه الي ماشاء الله است؛‌ ولي به درد مناظره نمي‌خورد.

تحفه اثنا عشريه از اخبث خبائث وهابي‌ها است. شايد کمتر فرد رذل و پستي مثل دهلوي وجود داشته باشد. او در اين کتابش تا توانسته به شيعه بد و بيراه گفته و همان حرف‌هاي ابن تيميه و ابن روزبهان را به همراه فحش و اهانت تکرار کرده است. و چون اين کتاب دوازده فصل است، اسمش را تحفه اثنا عشريه گذاشته است.

مرحوم قاضي مير حامد حسين در کتاب عبقات الانوار جواب او را داده است. و چون کتاب تحفه اثنا عشريه، مفصل بوده است آلوسي آمده و آن را مختصر کرده است.

 

کتاب‌هاي فقهي مذهب حنفيه

کتاب‌هاي مشهور احناف، تقريباً اولين کتابي که نوشته شد، عبارت است از الجامع الصغير شيباني است که در حقيقت از شاگردان ابوحنيفه و متوفاي 189 هـ بوده است که اخيراً در دو جلد چاپ شده است. بعد از آن در درجه بعدي اهميت مبسوط سرخسي قرار دارد؛ چون اين کتاب نزديک 23 جلد است و غالباً تلاش مي‌کند اقوال ديگر فقها را هم نقل و هم نقد کند. سرخسي متوفاي 483 هـ است.

بعد از آن کتاب البدايع والصنايع کاشاني متوفاي 587 هـ است. اين کتاب نيز از کتاب‌هاي مفصل فقه حنفي است. بعد ار آن البحر الرائق ابن نجيم مصري، متوفاي 970 هـ است. بعد از آن الدر المختار حصکفي متوفاي 1088 هـ است. آخرين کتابي که از احناف است و مورد عنايت حنفي‌ها است، ردّ المحتار في شرح الدر المختار، ابن عابدين است که اين کتاب الآن در ميان احناف ايران، جايگاه ويژه‌اي دارد. اين کتاب، کتاب فقهي استدلالي است.

 

کتاب‌هاي فقهي مذهب شافعيه

مفصل‌ترين کتابي که بنده مراجعه مي‌کنم، کتاب المجموع للفتاوي، نووي متوفاي 676 هـ است. نووي از قهرمانان شافعي مذهب‌ها است. قبل از ابن حجر عسقلاني که او خريط فن است و اصلا حافظ علي الإطلاق اهل سنت است. ابن حجر کتاب فقهي مفصلي ندارد. تنها کتابي که ايشان در فقه نوشته است، تلخيص الحبير است. المجموع نووي حدود 27 جلد است.

البته سيوطي هم که يکي ديگر از قهرمانان اهل سنت متوفاي 911 هـ است. ايشان هم شافعي مذهب است و تقريبا نوآوري‌هاي زيادي در ادبيات، درايه و... دارد. حتي گفته‌اند: وقتي سيوطي از دنيا رفت، اهل سنت گفتند: که علم رسول الله در زير خاک دفن شد و ديگر مادري همانند سيوطي را نخواهد زائيد. ايشان هم يک کتاب کوچکي دارد به نام الحاوي للفتاوي.

 

کتاب‌هاي فقهي مذهب حنبليه

در رابطه با حنابله عرض کرده‌ايم که مفصل‌ترين کتاب فقهي آنها که تمام آراء فقهاي حنبلي، حنفي، مالکي و شافعي را دارد، با نگاه حنبلي مذهب، المغني، ابن قدامه متوفاي 620 هـ است. حدود 28 جلد کتاب قطور چاپ شده است. خود وهابي‌ها نيز به فتاواي ابن قدامه ارزش ويژه‌اي قائل هستند. الفتاوي الکبري ابن تيميه، 728 هـ است که عزيزان از اين کتاب غافل نشوند. اهل سنت براي سخنان او بيش از سخنان پيامبر ارزش قائل هستند. بعد از او شاگردش ابن قيم الجوزيه و ناشر افکار او است که کتابي دارد به نام اعلام الموقعين که اين‌ هم کتاب فقهي استدلالي است. البته الفتاوي الکبري فقه تنها نيست؛ يعني تمام آراء ابن تيميه هم در فقه هم در حديث هم در عقائد و اخلاق آمده است. يعني هر رطب و يابسي (تر و خشکي) که شيطان در ذهن او القاء کرده، در اين کتاب آورده است.

 

کتاب‌هاي فقهي مذهب مالکيه

در رابطه با مالکي‌‌ها، تنها کتابي که مورد توجه همه مالکي‌هاي جهان است، کتاب بداية المجتهد ابن رشد اندلسي قرطبي، متوفاي 595 هـ است. که تقريباً‌ شبيه لمعه و شرح لمعه ما و شبه استدلالي است. قبل از ايشان کتابي نوشته‌اند به نام المدونة الکبري که در حقيقت شرحي است مفصل بر آراء فقهي مالک بن أنس. درحقيقت کل آراء مالک بن أنس را در آن جمع کرده‌اند. تقرييا حالت روائي فقهي دارد. و همچنين ابن عبد البر قرطبي، صاحب کتاب الإستيعاب، متوفاي 463 کتابي دارد به نام الکافي في فقه اهل المدينة. اين‌هم حدود هشت نه جلد است. جديدترين کتابي که اينها نوشته‌اند، مال زرقاني، متوفاي 1122 هـ شرح زرقاني است.

دوستان اگر خواستند مراجعه کنند، دو کتاب را ملاک قرار بدهند، يکي المدونة الکبري، يکي بداية المجتهد. اين دو تا کتاب کنار هم قرار بگيرد، تقريباً آراء مالکي‌ها يافت مي‌شود.

 

کتاب‌هاي فقهي مذهب ظاهريه

در کنار اين چهار مذهب، مذهب ظاهريه است که زماني طرفداران زيادي داشت. ظاهري‌ها در حقيقت اهل حديث و مخالف همه مذاهب هستند. در رأس ظاهري‌ها ابن حزم اندلسي، متوفاي 456 هـ است که کتاب‌هايي متعددي دارد. مفصل‌ترين کتاب ايشان المحلي است که در 11 جلد مي‌باشد. در اين کتاب به همه فقهاي اهل سنت به جزاحمد بن حنبل حمله مي‌کند. خود علماي اهل سنت دل خوشي از ابن حزم ندارند؛ چون قلم خيلي تندي دارد. حتي مي‌گويند قلم ابن حزم و شمشير حجاج به منزله دو تيغه قيچي هستند. کمتر فقيه اهل سنت است که از نيش قلم ابن حزم اندلسي در امان باشند.

مذهب ظاهريه مذهب مستقلي است که عمدتاً ناشر آن نيز خود ابن حزم اندلسي بوده است. نسبت به صحابه هم خيلي تند است و حتي بحث مفصلي دارد که فتواي صحابه نمي‌تواند براي ما ملاک باشد. بعضي از صحابه در زمان پيامبر فتوي مي‌دادند، مورد اعتراض پيامبر واقع مي‌شد، صحابه‌اي که در زمان خود پيامبر فتواهايشان مورد اعتراض آن حضرت بوده چطور بعد از پيامبر مي‌تواند براي ما حجت باشد. يا بعضي از صحابه فتوي صادر مي‌کردند و بعضي ديگر آنها را تکذيب مي‌کردند، آيا آن کسي که فتوي داده است، صادق است يا کسي که تکذيب کرده است؟

نظر ابن حزم راجع به صحابه نزديک به نظر شيعه است. بر عليه شيعه نيز خيلي حرف زده و هر چه لاطائلات است به شيعه نسبت داده است. مرحوم علامه اميني در الغدير يک فصل مفصلي دارد در نقد عقائد ابن حزم اندلسي بر ضد شيعه.

ايشان در جلد 11 کتاب المحلي، صفحه 224، کتاب الحدود باب حد المرتد، روايتي دارد در رابطه با کساني که قصد ترور پيامبر را داشتند. 12 نفر از صحابه در مراجعه از جنگ تبوک قصد ترور حضرت را داشتند.

أَنَّ أَبَا بَکرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبي وَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلى الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ في تَبُوک

ابوبکر و عمر و عثمان و طلحة و سعد بن أبي وقاص نقشه کشيده بودند که پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم را در مسير بازگشت از جنگ تبوک به پايين پرتاب کنند.

المحلى، ج 11، ص 224، اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد الوفاة: 456، دار النشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي.

 

 



آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما