* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 14 آبان 1386 تعداد بازديد: 372 
اذان از ديدگاه فريقين: تشريع اذان از ديدگاه مذاهب اربعه اهل سنت (1)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

 

14/08/86

کيفيت تشريع اذان از منظر مذهب حنفي

بحث ما در تشريع اذان بود. قبلاً اين مبحث را از ديدگاه کتاب‌هاي روائي اهل سنت بحث و بررسي کرديم. و اما در رابطه با کتب فقهي اهل سنت مي‌خواهيم بدانيم آيا در مقام فتوا نيز به استناد آن روايات فتوايي نيز صادر ‌کرده و يا نظري داده‌اند.

 

تشريع اذان از منظر سرخسي

از جمله علماي حنفي، سرخسي است که ايشان مفصل روي اين قضيه بحث کرده است. سرخسي متوفاي 483 هـ است. وي که تقريباً معاصر با مرحوم شيخ طوسي متوفاي 460 هـ. است در کتاب المبسوط جلد 1،‌ صفحه 127 و 128 که کتابي فقهي است بابي باز کرده به نام الأذان و مي‌گويد:

باب الاذان:

الأذان في اللغة الاعلام ومنه قوله تعالى «وأذان من الله ورسوله» الآية وتکلموا في سبب ثبوته فروى أبو حنيفة رحمه الله تعالى عن علقمة بن مرثد عن أبي بردة عن أبيه قال مر أنصاري بالنبي صلى الله عليه وسلم فرآه حزينا وکان الرجل ذا طعام فرجع إلى بيته واهتم لحزنه صلى الله عليه وسلم فلم يتناول الطعام ولکنه نام فأتاه آت فقال أتعلم حزن رسول الله صلى الله عليه وسلم مماذا هو من هذا الناقوس فمره فليعلم بلالا الأذان وذکره إلى آخره. والمشهور أنه صلى الله عليه وسلم لما قدم المدينة کان يؤخر الصلاة تارة ويعجلها أخرى فاستشار الصحابة في علامة يعرفون بها وقت أدائه الصلاة لکي لا تفوتهم الجماعة فقال بعضهم ننصب علامة حتى إذا رآها الناس أذن بعضهم بعضا فلم يعجبه ذلک. وأشار بعضهم بضرب الناقوس فکرهه لأجل النصارى وبعضهم بالنفخ في الشَبُور فکرهه لأجل اليهود وبعضهم بالبوق فکرهه لأجل المجوس فتفرقوا قبل أن يجتمعوا على شئ. قال عبد الله بن زيد بن عبد ربه الأنصاري فبت لا يأخذني النوم وکنت بين النائم واليقظان إذ رأيت شخصا نزل من السماء وعليه ثوبان أخضران وفى يده شبه الناقوس فقلت أتبعيني هذا فقال ما تصنع به فقلت نضربه عند صلاتنا فقال ألا أدلک على ما هو خير من هذا فقلت نعم فقام على حذم حائط مستقبل القبلة فأذن ثم مکث هنيهة ثم قام فقال مثل مقالته الأولى و زاد في آخره قد قامت الصلاة مرتين فأتيت رسول الله صلى الله عليه وسلم وأخبرته بذلک فقال رؤيا صدق أو قال حق ألقها على بلال فإنه أمد صوتا منک فألقيتها عليه فقام على سطح أرملة کان أعلى السطوح بالمدينة وجعل يؤذن فجاء عمر رضى الله تعالى عنه في إزار وهو يهرول ويقول لقد طاف بي الليلة ما طاف بعبد الله إلا أنه قد سبقني فقال صلى الله عليه وسلم هذا أثبت. وروى أن سبعة من الصحابة رضى الله تعالى عنهم أجمعين رأوا تلک الرؤيا في ليلة واحدة. وکان أبو حفص محمد بن علي ينکر هذا ويقول: تعمدون إلى ما هو من معالم الدين فتقولون ثبت بالرؤيا کلا ولکن النبي صلى الله عليه وسلم حين أسرى به إلى المسجد الأقصى وجمع له النبيون أذن ملک وأقام فصلى بهم رسول الله صلى الله عليه وسلم وقيل نزل به جبريل عليه الصلاة والسلام حتى قال کثير بن مرة أذن جبريل في السماء فسمعه عمر بن الخطاب رضى الله تعالى عنه.ولا منافاة بين هذه الأسباب فيجعل کأن ذلک کان.

... از بريده روايت شده که مردي از انصار در حالي که محزون و غمگين بود از کنار رسول خدا صلى الله عليه [وآله] وسلم عبور ‌کرد و چون غذا و طعامي همراه داشت مردم به گرد او جمع شدند و بعد براي خواندن نماز وارد مسجد شد که در اين حال او را خواب فرا گرفت که در عالم خواب شخصي سراغ او آمد و به او گفت: من علت ناراحتي تو را مي‌دانم از اين رو قصه اذان را به او خبر داد و او هم پيامبر را از اين موضوع با خبر کرد و پيامبر هم فرمود: بلال را اين گونه تعليم دهيد تا به اين شکل اذان بگويد. مشهور اين است که در ابتداي هجرت رسول خدا صلّي الله عليه وآله به مدينه گاهي آن حضرت‌ نماز را با تعجيل و گاهي با تأخير اقامه مي‌نمود. تا اين که پيامبر اکرم در اين باره با صحابه مشورت نمود تا براي اين کار راه حلي بيابند بعضي پيشنهاد دادند تا پرچمي نصب شود که حضرت آن را نپذيرفت. ‌بعضي پيشنهاد ساخت ناقوس دادند اما پيامبر اکرم به خاطر تشابه با نصارا آن را نپذيرفت و بعضي پبشنهاد ساخت شيبور دادند اما پبامبر آن را به خاطر شباهت به يهود نپذيرفت. و بعضي پيشنهاد ساخت بوق دادند اما باز هم پيامبر اين پيشنهاد را به خاطر شباهت با مجوس نپذيرفت. با اين پيشنهاد‌ها صحابه بيشتر به اختلاف و تفرقه افتادند. تا اين که عبدالله بن زيد انصاري گفت: شب خوابيده بود اما بين خواب و بيداري بودم که شخصي را ديدم که دو جامه سبز بر تن داشت و در دست ناقوسي حمل مي‌نمود به او گفتم: آيا آن را به من مي‌فروشي؟ گفت: با‌ آن مي‌خواهي چه کار کني؟ گفتم: مي‌‌خواهم تا آن را به هنگام نماز بنوازم تا با آن مردم را براي نماز با خبر سازم. او گفت: آيا مي‌خواهي تو را به کاري بهتر از آن راهنمايي کنم؟ گفتم: آري. او بر بلنداي ديواري ايستاد و رو به قبله نمود و لختي سکوت کرد و مانند آنچه که در مرتبه اول گفته بود را تکرار کرد و با اين تفاوت که در انتهاي آن قد قامت الصلاة را دو مرتبه افزود. من نيز آمدم و رسول خدا صلّي الله عليه وآله را از اين خواب با خبر ساختم. حضرت‌ فرمود اين رؤياي صادقه‌اي بوده است. تو نيز آن را به بلال بياموز که او از تو صدايي رساتر دارد. بلال هم بر بلندايي از مدينه ايستاد و شروع به اذان گفتن نمود. تا اين که عمر آمد و در حالي که ردايي بر دوش داشت و دوان دوان مي‌آمد. به رسول خدا صلّي الله عليه وآله عرض نمود ديشب همين خواب بر من هم عارض شد الاّ اين که شخص ديگري از صحابه در اين کار بر من سبقت گرفت. رسول خدا صلّي الله عليه وآله هم فرمود با اين خواب تو اين موضوع بيشتر تثيبت گرديد. و نيز روايت شده است که در همان شب هفت نفر از صحابه همين خواب را ديدند. ابو حفص اين موضوع را انکار کرده و مي‌گويد: به خواب و رؤيايي اعتماد مي‌کنيد و مي‌گوييد: با خواب اين موضوع ثابت گرديده است؟ هرگز! بلکه رسول خدا صلّي الله عليه و آله در آن شبي که به مسجد الاقصي و بعد از آن به معراج سير داده شد و در آنجا تمام انبياء خداوند جمع بودند ملکي از ملائک خداوند اذان و اقامه گفت، و رسول خدا صلّي الله عليه و آله هم با آنها به نماز ايستاد و قولي هم گفته جبرائيل بر آن حضرت نازل شد و در آسمان اذان گفت و به اين شکل عمر بن خطاب متوجه شد و آن را شنيد. و بين تمام اين اقوال منافاتي نيست و تمام اين اقوال مي‌تواند به وقوع پيوسته باشد.

المبسوط للسرخسي، ج 1، ص 127، اسم المؤلف: شمس الدين السرخسي الوفاة: 483، دار النشر: دار المعرفة – بيروت

کلمه «تکلموا» که مي‌آيد، به سخن اختلافي اشاره دارد. ما اين روايت را به طور مفصل از جامع المسانيد ابوحنيفه، مسند ابو حنيفه، مجمع الزوائد و... نقل کرديم. اين نقلي است که از ابوحنيفه بيان مي‌کند و نمي‌خواهد به اين روايت استناد کند. اهل سنت براي شهرت ارزش ويژه‌اي قائلند البته اگر از نظر سند، عالي السند باشد؛ ولي چنانچه مخالف مشهور باشد، اصلاً واژه صحيح به او اطلاق نمي‌کنند. يکي از شرايط صحت روايت، عدم شذوذ است. ما مي‌گوييم صحيح است؛ ولي مخالف مشهور است؛ ولي آنها اصلا صحيح نمي‌گويند. يعني شروع نماز پيامبر بستگي به جمع شدن صحابه داشت.

آقاي سرخسي از استوانه‌هاي علمي اهل سنت است، دارد اساس مشروعيت اذان را بيان مي‌کند. همه اينها پيام دارد. مي‌خواهد اين را برساند که تشريع امور ديني از ناحيه پيامبر اکرم نيست. پيامبر هم اجتهادي مي‌کرده است و براي صحابه ارزش قائل بوده است، حتي اگر خوابي مي‌ديدند، اين خواب نما شدن صحابه مصدر تشريع شريعت مي‌شد.

با اين که قضيه تشريع مربوط به سال اول هجرت است؛ و حال آن که قضيه استقبال قبله، در سال سوم هجرت اتفاق افتاده است.

دقت کنيد که ما داريم کتاب فقهي مي‌خوانيم نه کتاب روائي؛ يعني يک فقيه مي‌خواهد بر اساس روايات يک نظر فقهي صادر کند. بعد نوع استنباط سرخسي را مقايسه کنيد با نحوه استنباط احکام در کتاب‌هاي شيعه.

در حقيقت اين نظر يک فقيه حنفي است و مي‌خواهد بعد از نقل روايات و اقوال، خودش نظر بدهد. مي‌گويد: تمام اينها در تشريع اذان دخيل بوده، هم خواب عبد الله بن زيد، هم خواب عمر بن الخطاب، هم شنيدن آقاي عمر از جبرئيل، هم تأذين جبرئيل و هم نزول جبرئيل؛ با اين که بين اينها تناقض و تعارض غير قابل جمع است. اين روايات صد در صد مانعة الجمع است. اگر جبرئيل نازل شده، راهي نبوده که پيامبر اکرم سر گردان باشد. يا جبرئيل نازل شده که در آن صورت خواب صحابه ارزشي ندارد.

 

تشريع اذان از منظر مذهب مالکي

امام مالک،‌ متوفاي 179 هـ در کتاب المدونة الکبري، جلد 1، صفحه 57 و 58 مي‌گويد:

يعني در وسط صفحه عنوان مي‌دهد. عنواني که سرخسي داده بود، اين بود: باب الأذان. مالک مي‌گويد:

في الأذان:

قال مالک الأذان الله أکبر الله أکبر أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن محمدا رسول الله أشهد أن محمدا رسول الله قال ثم يرجع بأرفع من صوته أول مرة فيقول أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن محمدا رسول الله أشهد أن محمدا رسول الله قال فهذا قول مالک في رفع الصوت ثم حي على الصلاة حي على الصلاة حي على الفلاح حي على الفلاح الله أکبر الله أکبر لا إله الا الله.

مالک مي‌گويد: اذان اين گونه است «الله أکبر الله أکبر أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن محمدا رسول الله أشهد أن محمدا رسول الله» گفت: سپس با بلند‌‌ترين صدا از ابتدا اين گونه مي‌گويد: أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن محمدا رسول الله أشهد أن محمدا رسول الله سپس با صداي بلند مي‌گويد: حي على الصلاة حي على الصلاة حي على الفلاح حي على الفلاح الله أکبر الله أکبر لا إله الا الله.

المدونة الکبرى، ج 1، ص 57، اسم المؤلف: مالک بن أنس، الوفاة: 179، دار النشر: دار صادر - بيروت

تفاوتي که در نظر مالک با سرخسي وجود داشت در اين بود که تکبير و شهادتين را دوبار بايد تکرار کند، يک بار آهسته و يک بار با صداي بلند.

قال فإن کان الأذان في صلاة الصبح في سفر أو حضر قال الصلاة خير من النوم الصلاة خير من النوم مرتين بعد حي على الفلاح.

اگر اذان براي نماز صبح بود چه در سفر چه در حضر دو مرتبه بعد از حي علي الفلاح بايد بگويد: الصلاه خير من النوم الصلاة خير من النوم.

المدونة الکبرى، ج 1، ص 57، اسم المؤلف: مالک بن أنس، الوفاة: 179، دار النشر: دار صادر - بيروت

در رواياتي که ما خوانديم، خبري از «الصلاه خير من النوم» نبود. که ان شاء الله بعدا بحث خواهيم کرد که اين هم از اختراعات عمر بن الخطاب بوده است.

وأخبرني ابن وهب عن عثمان بن الحکم بن جريج قال حدثني غير واحد من آل أبي محذورة أن أبا محذورة قال قال لي رسول الله صلى الله عليه وسلم اذهب فأذن عند المسجد الحرام قال قلت کيف أؤذن يا رسول الله قال فعلمني الأذان الله أکبر الله أکبر أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن لا إله الا الله...

ابن وهب از عثمان بن حکم بن جريج روايت کرده است که تعدادي از خاندان أبو محذوره روايت کرده‌اند ابو محذورة گفت: رسول خدا صلي الله عليه [وآله‌] و سلم به من فرمود: برو و در مسجد الحرام برو و در مسجد الحرام اذان بگو. عرض کردم: يا رسول الله چگونه اذان بگويم. مي‌گويد: رسول خدا صلّي الله عليه [وآله] وسلم اذان را به من آموخت: الله أکبر الله أکبر أشهد أن لا إله الا الله أشهد أن لا إله الا الله...

المدونة الکبرى، ج 1، ص 57، اسم المؤلف: مالک بن أنس، الوفاة: 179، دار النشر: دار صادر - بيروت

ان شاء الله به روايت ابو محذوره خواهيم رسيد. بعضي از اعاظم تصور کرده‌اند که اين اذان در کنار بيت الله الحرام بوده است و لذا منافات دارد با روايت خواب عبد الله بن زيد، عمر و... ابو محذوره جزء مسلمين سال فتح مکه و جزء طلقاء است.

 



آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما