* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 23 آبان 1386 | تعداد بازديد: 313 | |
اذان از ديدگاه فريقين: نقد روايات اهل سنت در کيفيت تشريع اذان (3) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
23/08/86
نقد روايات اهل سنت در تشريع اذان برگرديم به موضوع بحث. بحث ما در نقد و مناقشه رواياتي بود که اهل سنت براي تشريع اذان آورده بودند. در روايتي که از ابو داود، جلد 1، صفحه120 نقل کردهايم مشکلات حديث از اين جا شروع ميشود: عمير بن أنس، عن عمومة له من انصار. عمير بن أنس از تعدادي از عموهايش که از انصار بودند اين روايت را نقل کرده است. حالا عموهايش چه کساني هستند، الله اعلم. و تنها روايتي هم که نقل شده همين يک روايت بيش نيست. خود «عمومة» مجهول بلکه مجاهيل هستند. چون ما نميدانيم اين عموهايش که اين روايت را نقل کردهاند، ثقه هستند يا غير ثقه. وقتي که مشخص نشد راوي ثقه هست يا غير ثقه، نتيجه تابع اخس مقدمات است، از اينرو راوي غير ثقه و ضعيف ميشود. و خود أبو عمير بن أنس هم مسأله دار است زيرا بعضي او را توثيق کردهاند، ولي ابن عبد البر که از استوانههاي علمي اهل سنت است، ميگويد: مجهول لا يحتج به. التمهيد، ابن عبد البر، ج 14، ص 360. أبو عمير بن انس، مجهول است و رواياتش قابل استناد نيست. پس يکي از اساسيترين رواياتي که أبوداود براي مشروعيت اذان و استناد به خواب نقل کرده بود، گذشته از اشکال دلالي که بعداً بررسي خواهيم کرد، اشکال سندي دارد. روايت دومي که از أبو داود خوانديم ميرسيد به عبد الله بن زيد. اين هم در سندش اشکالات متعددي دارد. اولاً: در سند روايت محمد بن ابراهيم بن حارث خالد تيمي است. البته در تمام رواياتي که آقايان براي مشروعيت اذان آوردهاند که برخي از صحابه خواب نما شده بودند، اين دو سه نفر راوي مشترک است. در حقيقت اگر تلاش کرده و يک جا تکليف اين دو سه راوي را مشخص کنيم، يعني در حقيقت به اين شکل ده دوازده روايت اينها با مبناي خودشان زير سؤال ميرود. ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب، جلد 12، صفحه 188 از قول ابن عبد البر که از استوانههاي علمي اهل سنت است، در باره أبو عمير بن أنس ميگويد: «مجهول لا يحتج به.» حال سخن در باره محمد بن ابراهيم بن حارث تيمي است که متوفاي حدود 120 هـ است. عقيلي که کتابي دارد در ضعفاء الرجال به نام الکامل في ضعفاء الرجال، مطرح کرده است و از احمد بن حنبل که خودش رجالي بوده و غالب نظريات ابن حجر و... که حسابي ميخواهند يک راوي را بکوبند، از نظريات احمد بن حنبل نقل ميکنند. عقيلي وقتي از او نام ميبرد، ميگويد: في حديثه شيء يروي احاديث مناکير او منکرة. تهذيب الکمال، ج24، ص304. يعني احاديث او ضعيف بوده است. ايشان احاديث منکر نقل ميکند. از جمله احاديث منکر او همين خواب نما شدن آقاي عبد الله بن زيد است. کلمه منکرة، يعني اين که ما نميتوانيم به آن راوي و روايتش احتجاج کنيم. البته اگر مؤيد داشته باشد، ميشود احتجاج کرد. يکي از ويژگيهاي رجال اهل سنت اين است که آمدهاند تمام رواتشان که ضعيف است و ضعفشان اتفاقي است، جدا کردهاند. حدود 35 جلد کتاب دارند در باره ضعفاء. خود ذهبي الضعفاء دارد، عقيلي دارد، ابن جوزي دارد و... حدود ده دوازده نفر آمدهاند آنچه را که از ديدگاه خودشان ضعيف بوده آنها را جدا کردهاند. البته در رابطه با ثقات هم دارند؛ مثلا ابن حبان کتابي دارد به نام الثقات که 8 جلد است. از آن گذشته، محمد بن اسحاق، صاحب تاريخ مشهور که اساس سيره ابن هشام هم به همين ابن اسحاق بر ميگردد. از يحيي بن مَعين نقل ميکند که نسبت به محمد بن اسحاق ميگويد: ضعيفٌ. و قال النسائي ليس بقوي. (و در جاي ديگري دارد) سقيم ليس بالقوي. ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 3، ص 21 تا 24، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي، دار النشر: دار الکتب العلمية - بيروت - 1995، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود. ـ تهذيب التهذيب، ج 9، ص 38 تا 46. آدمي است که در مسائل روائي بيمار است و روايتش از بيماريهاي ضعف در امان نيست. علي اي حال نسبت به ابن اسحاق صاحب سيره آقايان اهل سنت مطالب زيادي گفتهاند. معمولاً روايتي که محمد بن اسحاق در او قرار گرفته باشد، عمل نميکنند. نکته سوم خود عبد الله بن زيد است. خود ايشان مسأله دار است. با اين که از صحابه پيامبر بوده و در جنگ احد هم شهيد شده است، اما در تمام عمرش يک روايت از او نقل شده است آن هم همين قضيه روايت خواب اذان بوده است که نقل شده و غير از اين روايتي از او نقل نشده است. خود اين مسأله ما را به شک مياندازد که اين چطور صحابي است که غير از اين يک مورد هيچ روايت ديگري را نقل نکرده است؟ يعني خود قليل الرواية بودن يک راوي مسأله آفرين است. البته اگر به تناسب بحث صحابه را داشته باشيم، شايد نود در صد صحابه که آقايان اهل سنت براي آنها اهميت قائل هستند و آنها را در برابر اهل بيت قرار دادهاند و حتي حديث ثقلين را نيز تغيير دادهاند و کتاب الله و سنتي کردهاند و احاديث جعلي اصحابي کالنجوم را آوردهاند، نود در صد صحابه يا يک روايت و يا دو روايت از صحابه آوردهاند. اين نشان ميدهد که براي صحابه نقل روايت از پيامبر جايگاهي نداشته است و اصلا اهميتي نداشته است. چطور شد از ابو هريره که 18 ماه با پيامبر بوده نزديک 5460 روايت نقل شده است. اگر واقعاً نقل روايت ممنوع بوده، چطور شد که براي ابوهريره و کعب الأحبار يهودي ميدان باز است.
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||