* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 10 آذر 1386 تعداد بازديد: 288 
اذان از ديدگاه فريقين: مبحث دوم: تثويب در اذان (الصلوه خير من النوم)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

10/09/86

مبحث دوم:

«تثويب» (الصلوة خير من النوم) در اذان

بحث امروز در رابطه با موضوع دوم امسال ما «تثويب» است. «تثويب» از ثاب يثوب يا ثوّبَ يثَوِّبُ است. در حقيقت «تثويب» عبارت ديگر «الصلوة خيرٌ من النوم» است.

 

وجه تسميه تثويب

اين که چرا به اين موضوع «تثويب» مي‌گويند، خود اهل سنت در پاسخش مانده‌اند. معناي تثويب يعني «رجوع»، از باب اين که بعد از آن که مي‌گويند: حي علي الصلوة و حي علي الفلاح دوباره مي‌گويند: الصلوة خيرٌ من النوم، در حقيقت رجوعي است به دعوت به نماز و عبارتٌ أخراي حي علي الصلوة است. روي اين جهت، وقتي مؤذن مي‌گويد: حي علي الصلوة و بعد دوباره برمي‌گردد و مي‌گويد: الصلوة خيرٌ من النوم، يعني رجوعٌ إلي الدعوة المجدّدة الي الصلوة. لکن برخي در کتاب‌هاي لغت مثل فيروز آبادي و جوهري و غيره مي‌گويند: تثويب يعني الصلوة خير من النوم، يعني معناي تثويب مصطلح شده در الصلوة خير من النوم. چه اين که اين الصلوة خير من النوم در وسط اذان باشد يعني بعد از حي علي الفلاح، يا بين اذان و اقامه باشد، چون اهل سنت بر هر دو اعتقاد هستند. اينها همه نتيجه دور افتادن از اهل بيت و توصيه نبي مکرم به ثقلين است که وقتي انسان شريعت را از منبع و سرچشمه اصلي که متصل به وحي هستند نگيرد خالص‌ترين اعمال انسان هم که نماز است، دستخوش تغيير مي‌شود. خود مالک در موطأ نقل مي‌کند که: أنس بن مالک غلام و صحابه پيامبر اکرم را در شام ديدم در حالي که گريه مي‌کند. گفتم: ما يبکيک؟ چرا گريه مي‌کني؟ گفت: از شريعت پيامبر جز نماز چيزي نگذاشته بودند که آن را هم تغيير دادند. يا در تعبير ديگري که شافعي در کتاب الأمّ از حسن بصري دارد، مي‌گويد: اگر صحابه پيغمبر زنده شوند و به اعمال شما مسلمان‌ها نگاه کنند، هيچ آثاري از سنت پيغمبر در ميان شما نمانده است!

 

نماز امير المؤمنين عليه السّلام‌ مردم را به ياد نماز پيامبر اکرم انداخت

در صحيح ابن ماجه دارد که: وقتي اميرالمؤمنين بعد از پايان جنگ جمل در بصره نماز جماعت خواند، صحابه‌اي که يه حضرت‌ اقتدا نموده بودند گفتند:

صَلَّى بِنَا عَلِي يوم الْجَمَلِ صَلَاةً ذَکرَنَا صَلَاةَ

اين نماز خواندن علي [عليه السلام] ما را به ياد نماز‌هاي پيامبر انداخت.

سنن ابن ماجه، ج 1، ص 296، اسم المؤلف: محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275، دار النشر: دار الفکر - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي.

يعني بعد از مدتي به يادشان آمد که نماز پيغمبر چگونه بوده است. اين هم از مصائب روزگار است که بعد از 20 يا 25 سال بعد از پيامبر اسلام آن قدر اينها در شريعت نبوي تحريفات و تغييرات انجام دادند، بدعت‌ها گذاردند که آقا اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «اين دين در دست اشرار گرفتار بود به قدري تغيير دادند (که حدود 40 بدعت را نام مي‌برد) که اگر من بخواهم اين بدعت‌ها را تغيير دهم و به زمان پيامبر بازگردانم، همه حتي همين‌ها که در اطرافم هستند از اطراف من پراکنده مي‌شوند». (مضمون روايت) [فإن هذا الدين قد کان أسيرا في أيدي الأشرار يعمل فيه بالهوى، وتطلب به الدنيا (نهج البلاغه، خطبه‌هاي امير المؤمنين عليه السّلام‌، ج 3، ص 95)]

ظاهراً در همين قضيه جنگ جمل بوده که وقتي حضرت به کوفه آمد، ديد که مردم در حال خواندن نماز تراويح هستند. حضرت به امام حسن فرمود: برو و به اينها بگو که اين بدعت است و آن را کنار بگذاريد. امام حسن سلام الله عليه آمد و وقتي اشاره کرد که اين نماز تراويح بدعت است و نمي‌شود به جماعت خواند، مردم از گوشه و کنار مسجد فرياد برآوردند که: وا سنة عمراه. اميرالمؤمنين فرمود: حسن جان! چه گفتند؟ عرض کرد: وقتي گفتم که اين نماز تراويح بدعت است گفتند وا سنة عمراه.( رجوع شود به: شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد معتزلي، جلد 2، صفحه 283 و جلد 1، صفحه 269) حضرت فرمود: اينها را به حال خودشان رها کن.

 اينها همه نشانه و اثر دور افتادن جامعه از اهل بيت عصمت و طهارت است که از جمله اين مسائل همين قضيه تثويب و اضافه کردن الصلوة خير من النوم است.

 

اقوال علماي شيعه در مسئله تثويب(الصلوة خير من النوم)

ما در هر بحثي که وارد مي‌شويم تلاش مي‌کنيم که ابتداء نظر فقهاي شيعه و رواياتي که شيعه در اين زمينه دارد مطرح شود و بعد مي‌بينيم که در کنار آنچه که اهل بيت دارند، اهل سنت چه آورده‌اند و چه ساخته و پرداخته‌اند؟

در کتاب «الموسوعة الفقهية الميسّرة» که نويسنده آن آقاي محمد علي انصاري است و کتاب خوبي هم است مي‌گويد:

و أما بالنسبة الي حکمه ففيه أقوالٌ: الأول القول بالتحريم

در رابطه با حکم تثويب چند قول است: قول اول قول به تحريم است.

الموسوعة الفقهية الميسرة، شيخ محمد علي انصاري، ج 1، ص 385.

 

قول اول: قول به حرمت

برخي از علماء قائل به حرمت هستند و (مثلاً) مي‌گويند اگر کسي در وسط اذان بگويد: الصلوة خير من النوم حرام است. مختار شيخ طوسي در نهايه، صفحه 67 همين است. همچنين ابن‌حمزه در الوسيله، صفحه 92 نظرش تحريم است، نظر ابن‌ ادريس نيز در سرائر، جلد 1،  صفحه 212 همين است، علامه حلي هم در قواعد، جلد 1، صفحه 266 و در مختلف، جلد 2، صفحه 131 قائل به تحريم است، مرحوم محقق کرکي يا همان محقق ثاني در جامع المقاصد، جلد 2، صفحه 190 قائل به تحريم است، مرحوم صاحب مدارک شاگرد مقدس اردبيلي در مدارک، جلد 3، صفحه 291 قائل به تحريم است و همچنين بزرگان زيادي قائل به تحريم هستند.

 

قول دوم: قول به کراهت

بعضي از بزرگان ما قائل به کراهت هستند؛ سيد مرتضي در کتاب الإنتصار، صفحه 39 مي‌گويد: تثويب مکروه است، شيخ طوسي در المبسوط، جلد 1، صفحه 95، کلمه «يکرَهُ» دارد، همين واژه را صاحب جواهر هم دارد. مرحوم محقق حلي استاد علامه حلي در شرائع، جلد 1، صفحه 76 قائل به کراهت است.

يک قول هم قائل به بدعت است.

در رابطه با بدعت و حرمت، شکي نيست که اگر در اين زمينه قائل به حرمت شويم، چون ما رواياتي که نشانگر اين باشد که بتوانيم الصلوة خير من النوم بگوئيم، نداريم؛ ولي از آنجائي که صاحب وسائل و صاحب مستدرک رواياتي از امام صادق عليه السلام آورده‌اند که؛

إذا کنت في اذان الفجر فقل الصلوة خير من النوم بعد حي علي خير العمل و لا تقل في الإقامة الصلوة خير من النوم إنّما هذا في الأذان

زماني که اذان صبح مي‌گويي بعد از حي علي خير العمل بگو: الصلوه خير من النوم و در اقامه اين چنين نگو! چرا که اين جمله از آن اذان است.

وسائل الشيعة (آل البيت)، الحر العاملي، ج 5، ص 427.

ما يکي، دو روايت داريم. بعضي از کساني که قائل به کراهت شده‌اند، گفته‌اند: وجه جمع روايات دلالت کننده بر حرمت و روايات دالّ بر جواز آن است که حرمت را حرمت تنزيهي بدانيم و حمل بر کراهت کنيم. بنده ابتدءً اقوال را عرض مي‌کنم تا وقتي به روايات رسيديم، ببينيم که با اين روايات چه کار کنيم. چند روايت وجود دارد که ظاهر آنها جواز گفتن «الصلوة خير من النوم» در اذان صبح است و اينها از حيث سند هم ايرادي ندارند. پس قول اول قول به حرمت و قول دوم قول به کراهت است که ما توانستيم تنها چهار قائل براي کراهت پيدا کنيم؛ سيد مرتضي، شيخ طوسي که البته در نهايه قائل به حرمت ولي در مبسوط قائل به کراهت است، محقق حلي در شرائع و شهيد اول در ذکري و ادله اين بزرگواران را خواهيم آورد که صاحب جواهر اقوال و ادله هر کدام را مطرح کرده است.

 

قول سوم: قول به بدعت بدون اشاره به کراهت و يا حرمت

اما قول سوم که تعبير کرده‌اند به اين که: التثويب بدعة، بدون اين که بگويند حرام است يا مکروه است. علامه حلي در غالب کتب فقهي‌اش تعبير به «بدعة» دارد. شهيد ثاني در شرح لمعه، مرحوم سبزواري در ذخيره، مرحوم کاشاني در وافي قائل به بدعت هستند که صاحب جواهر اين اقوال را در کتاب خود رديف کرده است.

 

قول چهارم: قول به اباحه

قول ديگر اين است که کساني قائل به اباحه هستند و مي‌گويند: تثويب اشکالي ندارد، مثل ابن‌جنيد اسکافي و محمد بن احمد بن ابراهيم جعفي، اين قول را شهيد در دروس، جلد 1، صفحه 162 از اين دو بزرگوار نقل مي‌کند.

پس چهار قول در بين فقهاء در اين زمينه داريم: تحريم، کراهت، بدعت و اباحه.

 

روايات عدم جواز تثويب در کتاب وسائل الشيعه

اما روايات تثويب را مرحوم صاحب وسائل در وسائل، جلد 5، صفحه 425 در باب مستقلي به نام «باب عدم جواز التثويب في الاذان و الاقامه و هو قول الصلوة خير من النوم» جمع کرده است.

اولين روايت را ايشان از شيخ طوسي نقل مي‌کند که اين روايت صحيحه است و هيچ مشکل سندي ندارد و اين چنين آورده است معاويه بن وهب مي‌گويد:

سئلت اباعبدالله عليه السلام عن التثويب الذي يکون بين الأذان و الأقامة، فقال: ما نعرفه.

از امام صادق عليه السلام در باره تثويبي که بين اذان و اقامه است سؤال شد حضرت فرمودند: ما چنين چيزي نمي‌شناسيم.

الاستبصار، شيخ طوسي، ج 1، ص 308 ـ من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج 1، ص 289 ـ تهذيب الأحکام، شيخ طوسي، ج 2، ص 63.

در اينجا واژه بين «الاذان و الأقامة» را دو نوع مي‌توان معنا کرد: اول تثويبي که بين اذان است يعني گفتن الصلوة خير من النوم بعد از حي علي الفلاح و در اذان نيز همين طور. دوم اين که بعد از آن که اذان را گفته و مي‌خواهد اقامه را شروع کند، در بين اين دو مي‌گويد: الصلوة خير من النوم. ظاهر روايت هم اين معناي دوم را مي‌رساند و بعضي از علماء اهل سنت هم قائل هستند به جواز الصلوة خير من النوم بين اذان و اقامه ضمن اين که در ميان اهل سنت قائل به عدم جواز نيز وجود دارد که ان شاء الله در بخش اقوال اهل سنت اشاره خواهيم کرد.

اين روايت را مرحوم شيخ صدوق هم در من لايحضر، جلد 1، صفحه 188 آورده است که سند او هم سند صحيحي است. کليني روايت را از علي بن ابراهيم از محمد بن عيسي بن عُبيد يقطيني از يونس و... که دوباره به معاويه بن وهب مي‌رسد، نقل مي‌کند که باز هم سند صحيح است و اگر در مورد محمد بن عيسي بن عبيد بخواهيم تأمل کنيم، چون شيخ صدوق آن را با سند صحيح آورده پس سند کليني مؤيد مي‌شود و از درجه اعتبار نمي‌افتد. مرحوم ابن ‌ادريس صاحب سرائر هم در آخر کتاب سرائر، روايت را با سند ويژه خودش آورده؛ محمد بن علي بن محبوب از عباس بن معروف که ثقه است، از عبدالله بن مغيره که ثقه است تا اين که دوباره به معاويه بن وهب مي‌رسد. در حقيقت در اين باره ـ اگر سند کافي را صحيح بدانيم ـ چهار سند صحيح داريم که از امام سؤال مي‌کنند از تثويب بين اذان و اقامه و حضرت مي‌فرمايد: ما نعرفه. اين روايت اول از کتاب وسائل بود. عزيزان در اين باره مي‌توانند کتاب الإنصاف آقاي سبحاني، صفحه 151 و کتاب المنتهي علامه حلي و جواهر و خلاف شيخ طوسي را مطالعه داشته باشند.

روايت دوم؛ شيخ طوسي بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب عن احمد بن محمد ـ که منظور احمد بن محمد بن عيسي است، گرچه مي‌تواند احمد بن محمد بن خالد نيز باشد ولي چون از طرف ديگر، عبدالله بن ابي‌نجران در سند وجود دارد راهي نداريم جز اين که بگوئيم او احمد بن محمد بن عيسي رئيس قمّيين است، شکي در ثقه بودنش نيست و از اصحاب اجماع هم مي‌باشد، عبدالله بن ابي‌نجران هم ثقه است ـ عن حمّاد بن عيسي که از اصحاب اجماع است، عن حريض بن عبدالله که او هم ثقه و از اصحاب اجماع است، عن زراره که باز هم ثقه و از اصحاب اجماع مي‌باشد. اين روايت صحيحه اعلائي نيست ولي تمام رواتش از راويان معتبر درجه اول شيعه مي‌باشند. زراره مي‌گويد:

قال: قال لي أبو جعفر عليه السلام، - في حديث - : إن شئت زدت على التثويب حي على الفلاح مکان الصلاة خير من النوم.

امام باقر عليه السلام فرمودند: اگر خواستي مي‌تواني بر تثويب حي علي الفلاح به جاي «الصلوه خير من النوم» دو بار ديگر «حي الفلاح» را اضافه بگوئي. (يعني به جاي «الصلوه خير من النوم» چهار مرتبه حي علي الفلاح بگويي)

وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 426.

 اين روايات، خود نشانگر اين است که امام عليه السلام به صراحت نمي‌تواند حکم شرعي را بيان کند.

شيخ حر عاملي بعد از نقل روايت فوق مي‌گويد: شيخ طوسي بعد از اين روايت چنين مي‌گويد:

قال الشيخ لو کان ذکر «الصلوة خير من النوم» من السنة لما سوّغ له العدول عنه الي تکرّر

شيخ طوسي مي‌گويد: اگر گفتن «الصلوه خير من النوم» سنت مي‌بود نبايد امام عليه السلام عدول از آن را جايز دانسته و به جاي آن تکرار حي علي الفلاح را جايز بداند.

وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 427.

يعني همين نشان مي‌دهد که الصلوة خير من النوم جزء سنت نيست، اگر جزء سنت بود و جزء اذان مشروع بود نمي‌شد که امام دستور بدهد که ما يک عضو اساسي اذان مشروع را حذف کنيم و به جاي آن حي علي الفلاح را تکرار کنيم، مي‌گويد: همين تعبير امام که «إن شئت زدت علي التثويب حي علي الفلاح مکان الصلوة خير من النوم» به اين معناست که «الصلوة خير من النوم» سنت نبوي نيست، چرا که اگر سنت نبوي مي‌بود عدول از آن و گفتن حي علي الفلاح به جاي آن جايز نبود.

 

 




آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما