* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 11 آذر 1386 | تعداد بازديد: 290 | |
اذان از ديدگاه فريقين: روايات مجوزه تثويب، توجيه و تأويل آنها | ||
پخش صوت
دان لود | ||
11/09/86
روايات مجوّزه تثويب (الصلوة خير من النوم) و توجيه و تأويل آنها سومين روايت اين است: و عنه (يعني از محمد بن حسن طوسي بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، يعني در اين روايت دو راوي حذف شده است) عن احمد بن الحسن ـ عزيزان دقت کنند؛ در وسائل چند روايت به اين شکل آمده که البته وقتي من نگاه کردم، متوجه شدم که در خود تهذيب هم احمد بن الحسن است؛ ما در اين طبقه احمد بن الحسن به هيچ وجه نداريم. مراد احمد بن محمد بن عيسي است، با توجه به رواياتي که از قبل نقل ميکند و با توجه به آنچه که ميتواند استاد محمد بن علي بن محبوب و شاگرد حسين بن سعيد اهوازي باشد، احمد بن الحسن در اين طبقه وجود خارجي ندارد. چند روايت است که احمد بن الحسن است ولي صحيحش احمد بن محمد بن عيسي است که اين ناشي از اشتباه خطي ميباشد. علي أي حالٍ اين احمد بن محمد بن عيسي است ـ عن الحسين که حسين قبل از حمّاد هميشه حسين بن سعيد اهوازي است، عن الشعيب که ثقه است عن ابيبصير که بحث درباره ابوبصير زياد است که آيا ابوبصير واقفي است يا ابوبصير اسدي است؟ آقاي خوئي رضوان الله تعالي عليه در معجم بعد از بحثهاي متعددي که ميآورد، ميگويد: آنچه که ما از اسانيد و روايات و طبقات فهميديم آن است که ابوبصير مطلق در اسانيد روايات که داراي کتاب است و جزو شخصيتهاي برجسته و يکي از اصحاب اجماع است، ابوبصير اسدي است که مورد ثقه ميباشد و بعد ايشان اعتراض ميکند که برخي از فقهاء ما مثل سبزواري صاحب کفايه الاحکام ميگويند که ابوبصير مردّد است بين ثقه و ضعيف و رواياتش از درجه اعتبار ساقط است. ميفرمايد: نه، اين گونه نيست بلکه ابوبصير مطلق در هر کجا بيايد، انصراف دارد به ابوبصير اسدي يحيي که بعضيها از اصحاب اجماع شمردهاند و مورد وثوق نيز ميباشد. به هر حال حضرت فرمود: عن ابي بصير عن ابي عبد الله عليه السلام: النداء و التثويب في الإقامة من السنة تثويب در اذان و گفتن الصلوه خير من النوم از سنت نبوي است. تهذيب الأحکام، شيخ طوسي، ج 2، ص 62.ـ وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 427. به خاطر اين روايات است که برخي قائل به کراهت يا اباحه تثويب شدهاند. ما بايد معناي روايت را مورد بررسي قرار دهيم.
الصلوه خير من النوم سنت بني اميه وقتي روايات را کنار يکديگر ميگذاريم برخي از آنها برخي ديگر را معنا ميکند همان طور که القرآن يفسر بعضه بعضاً. مثلاً ما رواتي داريم در اصل زيد النرسي که ميگويد:«الصلوة خير من النوم بدعة بنيامية» در اينجا هم صاحب جواهر ميگويد که مراد از اين سنت در روايت، سنت بنياميه است و نميخواهد بگويد که سنت نبوي است. در آنجا که سند محکم شد بايد سراغ فقه الحديث رفت. آيا ميتوانيم به گونهاي توجيه کنيم که منافاتي با ضرورت فقه شيعه نداشته باشد؟ و اگر قطع پيدا کرديم که مخالف با فقه شيعه است در آنجا ميگوئيم که با توجه به موقعيت آن دوران صدور حديث مشکل داشته است و از روي تقيه صادر شده است. لذا وقتي که سند درست شد نميتوان از مضمون دست برداشت. علي أي حالٍ روايت ميگويد: النداء و التثويب في الإقامة من السنة. بعد از اين مرحوم صاحب وسائل ميگويد: يأتي وجهه علي أنّ التثويب لغةً أعمّ من قول الصلوة خير من النوم بعد از اين ذکر خواهد شد که تثويب اعم است از تثويب به معناي لغوي و تثويبي که به معناي الصلوه خير من النوم است وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 427. ببينيد بزرگان ما مثل صاحب وسائل وقتي به اين روايت ميرسند آن را طرد نميکنند، آن را توجيه ميکنند و ميگويند: شايد مراد از تثويب در اينجا تثويب لغوي باشد، اگر کسي نداء بکند و رجوع به نداء بکند يعني نداء را دوباره تکرار کند، اين از سنت است و اشکالي ندارد يعني مراد از تثويب تکرار نداء است. سپس ميگويد: و لعلّ المراد غيره و يحتمل الحمل علي الإنکار شايد مراد چيز ديگري باشد و نيز ميتواند در اين جا جمله انکاريه باشد. وسائل الشيعة (الإسلامية)، شيخ حر عاملي، ج 4، ص 651. يعني احتمال دارد حضرت در مقام انکار فرموده: النداء و التثويب من السنة؟! ببينيد وقتي بزرگان ما به يک روايتي ميرسند که با ضرورت فقه شيعه همخواني ندارد، بلافاصله نميگويند: اين روايت جعلي است يا حتي از روي تقيه صادر شده است. يا همان تعبير صاحب جواهر که گفتيم: منظور روايت سنت بنياميه است با توجه به آن روايت که: الصلوة خير من النوم بدعة بنياميه. اما روايت چهارم ميفرمايد: و عنه (يعني شيخ طوسي بإسناده عن علي بن محمد بن محبوب) عن احمد بن الحسن (که احمد بن محمد بن عيسي درست است) عن الحسين عن فَضالة (بن أيوب) عن علاء (ابن رزين که از ثقات و أجلاء اصحاب شيعه است) عن محمد بن مسلم عن ابيجعفر عليه السلام: کان ابي عليه السلام ينادي في بيته «الصلوة خير من النوم» و لو رددتَ ذلک لم يکن به بأسٌ. امام باقر عليه السلام فرمودند: پدرم در خانه صدا ميزد، الصلوه خير من النوم و اگر اين کار را (در خانه) تکرار کني اشکال ندارد. وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 427. يعني اگر چند بار هم گفتي: الصلوة خير من النوم اشکالي ندارد. اين روايت غير از روايت قبل است که بتوان گفت استفهام انکاري است يا منظور از سنت، سنت بنياميه است بلکه روايت بسيار وضوح دارد در تثويبي که اهل سنت به آن معتقد هستند. لکن کلمه «بيته» در اين روايت اين مطلب را ميرساند که امام ميخواهد اين مطلب را القاء کند که ما درون خانه هم رعايت حال شيعيان را ميکنيم و به خاطر مراعات حال خود و شيعيان الصلوة خير من النوم ميگوئيم؛ يعني روايت در اينجا هم نشان ميدهد که اين تثويب امام از روي تقيه و حفظ جان شيعه است. اين کلمه «بيت» ميگويد که اين گونه نيست که اگر امام در مسجد گفت: الصلوة خير من النوم به جهت تظاهر و تقيه است. نه، بلکه در خانهاش هم اين گونه است. چيزي که ما بارها ميگوئيم که اگر به اهل سنت فحش نميدهيم در جلسات خصوصيمان هم فحش نميدهيم، يعني اين طور تصور نشود که ما در جلوي مردم به خاطر تقيه اين کار را ميکنيم. اين کلمه «ينادي في بيته» يعني اين که مردم بدانيد که امام در خانهاش هم اين طور است؛ اين خود نشان از آن دارد که روايات به خاطر تقيه و حفظ جان شيعه از شر حکومت بنياميه و بني عباس صادر شده است. البته مرحوم شيخ طوسي در تهذيب، جلد 2، صفحه 63 صراحت دارد بر اين که اين روايت و روايت قبلي «محمولان علي التقية لإجماع الطائفه علي ترک العمل بهما» شيعه اجماع دارد بر ترک عمل به آنها، در اين ميان تنها دو نفر قائل به اباحه بودند که آن دو نفر هم در ميان اين همه بزرگان ما ضرر به اجماع نميزند، مخصوصاً اگر اجماع را اجماع کاشف بدانيم مخالفت افراد شناخته شده ضرري نميرساند. صاحب وسائل در ادامه اين روايت ميفرمايد: اقول هذا لا إشعار فيه بکون النداء في الأذان أو الإقامة فلعله لم يکن فيهما . به نظر من اين سخن امام عليه السلام به اين مطلب اشاره ندارد که نداء (الصلوه خير من النوم) جزء اذان و يا اقامه باشد؛ شايد که آن را در اذان و اقامه ذکر نفرموده باشد. وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 427. اصلاً امام عليه السلام وقتي فرزندان خود را از خواب بيدار ميکرد ميفرمود: الصلوة خير من النوم يعني از خواب بيدار شويد و نماز بخوانيد و اين دليل بر اين نيست که امام وقتي اذان ميگفت در اذان خود الصلوة خير من النوم ميافزود؛ اين فرمايش مرحوم صاحب وسائل است. سخن فوق، اجماعي و مورد اتفاق همگان است که اگر کسي الصلوة خير من النوم به قصد اذان نگويد هيچ اشکالي ندارد؛ همان طور که اگر کسي «آمين» بعد از حمد را به قصد جزئيت نماز نگويد، بلکه به قصد دعا بگويد که در اين صورت اشکالي ندارد. اگر چه در خصوص کلمه «آمين» اگر در وسط حمد گفته شود از جهت آن که ترتيب آن را بر هم ميزند اشکال دارد. و آخرين روايت که مرحوم محقق حلي در معتبر، صفحه 166 از کتاب احمد بن محمد بن ابينصر بزنطي (که از ثقات و از اصحاب اجماع است) از عبدالله بن سنان (که وثاقتش اتفاقي است بر خلاف محمد بن سنان که مورد اختلاف است و البته اين دو با هم برادر نيستند و حدود 50 يا 60 سال فاصله زماني دارند) از امام صادق عليه اسلام نقل ميکند: إذا کنت في أذان الفجر فقل الصلوة خير من النوم بعد حي علي خير العمل و لا تقل في الإقامة الصلوة خير من النوم، هذا في الأذان. هنگامي که در اذان صبح هستي بعد از حي علي خير العمل بگو «الصلوه خير من النوم» ولي در اقامه لازم نيست. وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 427. ببينيد، اين روايت هم حي علي خير العمل دارد که شعار شيعه است و امويها آن را به دستور عمَر حذف کردند که در ادامه بيشتر توضيح خواهيم داد که حي علي خير العمل تا زمان عمر در اذانها گفته ميشد، عمَر سه چيز را دستور داد که حذف شود: متعه النساء، متعه الحج و حي علي خير العمل، يعني در زمان عثمان کسي حي علي خير العمل نميگفت. در زمان اميرالمؤمنين هم که حضرت نتوانست اينها را به زمان رسول اکرم باز گرداند. البته صاحب وسائل وقتي که اين روايت را هم نقل ميکند ميفرمايد: هذا محمول علي التقية. در اين روايت دو نکته است: اول اين که حضرت هم حي علي خير العمل را که به عنوان شعار شيعه است مطرح ميکند و هم الصلوة خير من النوم را که به عنوان شعار امويها است، چه رمزي در اين مسأله است؟ اين حکايت از آن ندارد که امام گفتن الصلوة خير من النوم را اجازه داده چرا که امام عليه السلام ميفرمايد: شما هم مثل ساير افراد الصلوة خير من النوم را در اذان بگوئيد ـ اهل سنت هم گفتن الصلوة خير من النوم را در اقامه جائز نميدانند ـ لکن شعار خود که حي علي خير العمل باشد را نيز ترک نکنيد، روايت نميخواهد بگويد که من به خاطر تقيه صادر شدهام ميگويد: وظيفه شما در جوامع غير شيعي، آن است که اين گونه عمل کنيد و در واقع تکليف شما اين است.
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||