* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 26 آذر 1386 | تعداد بازديد: 325 | |
اذان از ديدگاه فريقين: تثويب از ديدگاه بزرگان اهل سنت (2) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
26/09/86
تثويب بدعت است اما از بدعتهاي نيکو!!! ابوحنيفه در جامع مسانيد نقل کرده: سئلت ابراهيم عن التثويب قال هو مما احدثه الناس و هو حسن مما احدثوه و ذکر ان تثويبهم کان حين يفرغ المؤذن من اذانه «إن الصلوة خير من النوم» مرتين. از ابراهيم در باره تثويب سؤال نمودم گفت: اين از آن چيزهايي است که مردم آن را ايجاد نمودهاند و گفتهاند اين از بدعتهاي خوب است و نيز گفتهاند: تثويب بعد از اتمام اذان است که مؤذن دو مرتبه آن را تکرار ميکند. جامع المسانيد، خوارزمي، ج 1، ص 296. يعني اين بدعتي است از سوي مردم ولي از بدعتهاي نيکو است، تثويب واقعي آن است که بعد از تمام شدن اذان، مؤذن دو مرتبه بگويد: الصلوة خير من النوم. فتواي خود ابوحنيفه نيز همين بوده که اين از بدعتهاي حسنه است نه از بدعتهاي سيئه.
آيا بدعت خوب هم داريم؟!! از نکات مهمي که بايد مدّ نظر قرار داد راجع به معناي بدعت و اين که آيا ميتوان بدعت را به احکام خمسه (واجب، مستحب، مباح، مکروه، حرام) تقسيم کرد؟ اينها آمدهاند و به خاطر گفتار خليفه دوم که گفت: «نعم البدعة هذه» برخي بدعتها (مثل نماز تراويح) را از کلام پيغمبر که فرمود: «کل بدعة ضلالة» را تخصيص زده و به پنچ دسته تقسيم نمودهاند و حال آن که از مواردي که نميتوان عموم را تخصيص زد جائي است که مشتمل بر ادوات مصرحة جمع مثل کلّ، جميع، اجمع، اکتع و غيره باشد؛ چرا که در اين صورت تخصيص اکثر لازم ميآيد الا اين که شارع خود، کلام خود را به طور استثناء متصل تخصيص بزند مثل «جائني القوم کلهم الا زيد» که در اين موارد باز تخصيص ميخورد. مسأله بدعت از مسائل مبتلابه جامعه امروز ماست و در واقع حربهاي است در دست مخالفين شيعه به ويژه وهابيت و اهل سنت داخل کشور، که با اين حربه، مقدسات شيعه و حتي برخي از مقدسات خود اهل سنت را زير سؤال ميبرند.
بدعت دانستن جشن ميلاد رسول خدا توسط بن باز بنباز مفتي اعظم عربستان سعودي که چند سال قبل مُرد ميگويد: لايجوز الاحتفال لمولد الرسول و لا غيره لأن ذلک من البدع المحدثة في الدين لان الرسول لميفعله و لا خلفائه الراشدون و لا غيرهم من الصحابه رضي الله عنهم و لا التابعون لهم باحسان في القرون المفضله جائز نيست کسي براي ميلاد پيغمبر يا ميلاد ديگران جشن و مراسم سرور بگيرد براي اين که اين از بدعتهائي است که در دين احداث شده زيرا پيغمبر براي خودش هم جشن ميلاد نگرفته است و خلفاء راشدين و صحابه و تابعين هم در آن قرون طلائي براي او جشن نگرفتند. مسلمانان سراسر جهان در روز 12 يا 17 ربيع مراسم و محافل عظيمي براي ولادت رسول اکرم ميگيرند و تمام کساني که آن حضرت را قبول دارند براي آن بزرگوار اين چنين جشن و پايکوبي ميکنند؛ آن وقت شما ميآييد و قداستي را که در بين همه مسلمين به عنوان «و من يعظم شعائر الله» و يا از باب «و وقّروه و عزّروه» بوده و هست را زير سؤال ميبريد و بدعت ميخوانيد چون پيغمبر اين کار را براي خود انجام نداده است؛ اين يک نوع مغلطه علمي و در واقع يک نوع عناد است. بايد از اينها پرسيد مگر در شريعت ملاک ما فقط «عمل» پيغمبر است مثلاً پيغمبر زن خود را طلاق نداده؛ آيا بگوئيم که طلاق حرام است؟ خيلي از احکامي را که ما داريم پيغمبر انجام نداده است. پيغمبر با هواپيما و ماشين سفر نميکرد آيا بگوئيم سفر کردن با هواپيما و ماشين حرام است؟ يا مثلاً اين که شما ختم صحيح بخاري ميگيريد آيا پيغمبر يا صحابه اين کار را انجام ميدادند؟ ببينيد اينها خودشان هزاران مورد نظير اين را دارند ولي حکم به بدعت آن نميکنند حتي خود ابنتيميه عبارتي دارد که « اصل در اشياء اباحه است مگر آن که خلافش ثابت شود».
جشن ميلاد پيامبر اکرم و اولياء و صالحين شرک است لجنه عالي فتواي وهابيت ميگويد: لايجوز الاحتفال بمن مات من الانبياء و الصالحين و لا إحياء ذکراهم بالمواليد لان جميع ما ذکر من البدع المحدثة في الدين و من وسائل الشرک. جائز نيست مراسم گرفتن براي روز رحلت پيغمبران و صالحين، چون اينها جزو بدعتهاي در دين است و از وسائل شرک هم ميباشد. آيا کساني که براي رحلت پيغمبر يا شهادت حضرت امير مراسم ميگيرند و يا در اين مراسم حاضر ميشوند ـ نستجير بالله ـ در آنجا پيغمبر پرستي يا علي پرستي ميکنند که ميگوئيد مشرک هستند؟ يا نه پيغمبر را به اين عنوان که پيغمبر خداست گرامي ميدارند يا علي را به اين عنوان که خليفه پيغمبر خدا است گرامي ميدارند که تمامي اينها باز ميگردد به الله نه به پيغمبر يا علي؟
صلوات بر پيامبر اکرم قبل و بعد از اذان بدعت است وقتي از اين هيئت عالي افتاء سؤال شده که اگر کسي قبل و بعد از اذان بر پيغمبر صلوات بفرستد چه حکمي دارد؟ گفته است: ذکر الصلوة و السلام علي الرسول قبل الاذان و هکذا الجهر بها بعد الاذان و مع الاذان من البدع المحدثة في الدين و قد ثبت عن النبي من احدث في امرنا هذا ما ليس منه فهو ردٌ و من فعل تلک البدعة و من أقرّها و من لميغيرها و هو قادر علي ذلک فهو آثم. يعني صلوات فرستادن بر پيغمبر قبل از اذان يا بعد از اذان و يا در وسط اذان از بدعتهاي ديني است و هر کس در دين ما چيزي اضافه کند که جزو دين نيست مردود است... و اگر کسي که قدرت دارد جلوي اين فعل (يعني صلوات بر پيغمبر) را بگيرد ام اين کار را نکند گنه کار است. اگر کسي در وسط اذان الصلوة خير من النوم بگويد اين بدعت است لکن از بدعتهاي حسنه و فاعل آن گناه کار نيست اما اگر کسي در وسط نماز بعد از « اشهد ان محمداً عبده و رسوله » صلوات بفرستد اين کار حرام انجام داده چراکه مرتکب بدعت شده است. در جلسهاي که با روحانيون کاروانها داشتيم عرض کرديم که ما بايد به جاي اين که حالت تدافعي بگيريم حمله کنيم و همين مطالب را در اختيار حجاج قرار دهيم تا بفهمند که اين وهابيت چه چهرهاي دارد و اين که اساس وهابيت براي خاموش کردن شعائر اسلامي است به نام اسلام و اينها همان سياست بنياميه و معاويه را دارند که گفت: قسم به خدا آرام نمينشينم تا روزي که نام پيغمبر را زير خاک دفن کنم.
دستور محمد بن عبدالوهاب بر کشتن پير مرد نابينا به جرم صلوات بر پيامبر در حين مطالعه به مطلبي دست يافتم که برايم بسيار قيمتي بود و آن اين که«زيني دحلان» مفتي مکه ـ که متوفاي 1305 هجري است و چندين کتاب نوشته که در آنها حملههاي شديدي عليه وهابيت دارد و البته روحيهاي ضد شيعه دارد و متهم به تشيع هم نيست ـ در کتاب فتنة الوهابية ميگويد: محمد بن عبدالوهاب دستور داد که کسي حق ندارد بر روي منبر و پس از اذان، بر پيامبر صلوات بفرستد. مرد صالح نابينائي بود که اذان ميگفت و پس از اذان بر رسول اکرم صلوات فرستاد، او را نزد محمد بن عبدالوهاب آوردند و دستور داد اين مؤذن نابينا را به جرم درود بر حضرت بکشند و بلافاصله او را کشتند.
زيني دحلان و نقل اين گونه داستانها زيني دحلان بعد از نقل اين داستان ميگويد: و لو تتبعت لک ما کانوا يفعلون من امثال ذلک ملئت الدفاتر و الاوراق و في هذا القدر کفاية
يعني اگر بخواهم از اين جنايتهائي که وهابيها انجام دادند بيان کنم دفاتر و کاغذها پر شود همين اندازه کفايت ميکند.
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||