* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 09 بهمن 1386 | تعداد بازديد: 337 | |
اذان از ديدگاه فريقين: سيره صحابه در گفتن حي علي خير العمل (1) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
09/11/86
عقيل بن ابي طالب از صحابهاي است، که در اذان «حي علي خير العمل» ميگفت عقيل برادر اميرالمؤمنين عليه السلام است که حافظ علوي ميگويد: أن عقيل بن ابيطالب کان يؤذن بحي علي خير العمل إلي أن فارق الدنيا. عقيل بن ابي طالب تا آخرين لحظات عمرش، در اذان، حي علي خير العمل ميگفت. الأذان بحي علي خير العمل حافظ علوي، ص 28
زيد بن ارقم از صحابهاي است، که در اذان «حي علي خير العمل» ميگفت يکي ديگر از صحابه، زيد بن ارقم است که شوکاني در نيل الأوتار، جلد 2، صفحه44 نقل ميکند: أن زيد بن أرقم کان يؤذن بحي علي خير العمل. زيد بن ارقم در اذان خود (حي علي خير العمل( ميگفت. ايشان ميگويد «کان يؤذن»، يعني بر اين عمل استمرار داشت.
عبد الله بن عباس از صحابهاي است، که در اذان «حي علي خير العمل» ميگفت نهمين نفر از صحابه، عبدالله بن عباس حبر الأمة است که باز حافظ علوي نقل ميکند که: کان علي بن ابيطالب و الحسن و الحسين و عقيل بن ابيطالب و إبن عباس و عبدالله بن جعفر و محمد بن حنفيه يؤذنون إلي أن فارقوا الدنيا فيقولون حي علي خير العمل و يقولون لم يزل في الأذان. علي بن ابي طالب و حسن و حسين و عقيل بن ابي طالب و ابن عباس و عبدالله بن جعفر و محمد بن حنفيه تا پايان عمر خود در اذان (حي علي خير العمل) ميگفتند. الأذان بحي علي خير العمل حافظ علوي، ص 54 – همين کتاب با تحقيق محمد سالم عزان، ص 109
عبدالله بن عمر از صحابهاي است، که در اذان «حي علي خير العمل» ميگفت دهمين نفر از صحابه، عبدالله بن عمر است. از او روايات زيادي (بيش از 20 روايت) داريم که در اذان حي علي خير العمل ميگفت. روايت در سنن بيهقي است که ميگويد: أنه يقول ذلک (حي علي خير العمل) في أذانه. عبد الله بن عمر در اذان خود(حي علي خير العمل» ميگفت. سنن کبري بيهقي، ج 1، ص 425. عبدالرزاق استاد بخاري متوفاي 235 هجري، ميگويد: أن إبن عمر کان إذا قال في الأذان حي علي الفلاح قال حي علي خير العمل. فرزند عمر هر گاه اذان ميگفت:(حي علي الفلاح» و(حي علي خير العمل» ميگفت. المصنف عبدالرزاق، ج 1، ص 460، ح 1786 – جامع إبن أبي شيبه، ج 1، ص 145 – محلي ابن حزم، ج 3، ص 160 – سيره حلبي، ج 2، ص 105 – کنز العمال، ج 8، ص 342، ح 23174 و ص 345، ح 23188. در کتاب الأذان حافظ علوي و الإعتصام بحبل الله المتين قاسم بن محمد زيدي متوفاي 1029 هجري نقل ميکنند: عن زيد بن محمد عن نافع: أن إبن عمر کان إذا أذن قال حي علي خير العمل. از ابن عون از نافع روايت شده: فرزند عمر هميشه در اذن خود(حي علي خير العمل» ميگفت. و در کتاب مراتب الإجماع ابن حزم اندلسي، صفحه 27، از جمله مواردي که ادعاي اجماع کرده، همين قضيه حي علي خير العمل عبدالله بن عمر است و بعد از نقل اين بحث، ميگويد: و بحثت عن هذين الإسنادين في حي علي خير العمل، فوجدتهما صحيحين إلي إبن عمر و زين العابدين. من هر دو سند روايت(حي علي خير العمل» را بررسي کرده و هر دو سند را که ابن عمر و زين العابدين ميرسد را صحيح يافتم. احکام الأحکام ابن حزم، ج4 ، ص 593 – الروض النضير، ج 1، ص 542 - الإعتصام بحبل الله المتين، ج 1، ص 310. اينها رواياتي است که دلالت ميکند بر اين که عبدالله بن عمر، به صورت ثابت و مستمر، در اذانش حي علي خير العمل ميگفت. بعضي از روايات هم هست که ميگويد بعضي وقتها ميگفت و بعضي وقتها نميگفت. بيهقي در سنن نقل ميکند از نافع که: کان إبن عمر أحيانا إذا قال حي علي الفلاح قال علي إثرها حي علي خير العمل. ابن عمر گاهي از اوقات در اذان خود پس از(حي علي الفلاح» ، (حي علي خير العمل» ميگفت. سنن البيهقي الکبرى، ج 1، ص 1102، اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بکر البيهقي الوفاة: 458، دار النشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة - 1414 - 1994، تحقيق: محمد عبد القادر عطا. باز در همان صفحه از سندي ديگر نقل ميکند که: کان إبن عمر لا يؤذن في سفره و کان يقول حي علي الفلاح و أحيانا يقول حي علي خير العمل. فرزند عمر در سفر اذان نميگفت و هر گاه (حي علي الفلاح» ميگفت گاهي (حي علي خير العمل» ميگفت. سنن البيهقي الکبرى، ج 1، ص 1102، اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بکر البيهقي الوفاة: 458، دار النشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة - 1414 - 1994، تحقيق: محمد عبد القادر عطاـ مصنف إبن أبي شيبه، ج 1، ص 196 باز هم در همان صفحه از سنن بيهقي از ليث سعد از نافع نقل ميکند که: کان إبن عمر ربما زاد في أذانه حي علي خير العمل. ابن عمر گاهي در اذان خود (حي علي خير العمل» ميگفت. سنن البيهقي الکبرى، ج 1، ص 1102، اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بکر البيهقي الوفاة: 458، دار النشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة - 1414 - 1994، تحقيق: محمد عبد القادر عطاـ مصنف إبن أبي شيبه، ج 1، ص 196 عبد الرزاق استاد بخاري در کتاب المصنف، جلد 1، صفحه 464، حديث 1797 ميگويد: عن إبن عمر أنه کان يقيم الصلاة في السفر، يقولها مرتين أو ثلاثا يقول حي علي الصلاة حي علي الصلاة، حي علي خير العمل. فرزند عمر در سفر اقامه ميگفت و دو مرتبه يا سه مرتبه ميگفت: (حي علي الصلاه، حي علي الصلاه، حي علي خير العمل». المصنف، ج 1، ص 464، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211 ، دار النشر : المکتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي
در سفر فقط اقامه ميگفت و اذان را نميگفت و در اقامه گاهي دو مرتبه و گاهي سه مرتبه ميگفت: حي علي الصلاه حي علي الصلاه، حي علي خير العمل. اينها مسائل دين را به بازي گرفتهاند و دل بخواهي عمل ميکنند و تعبد در کار نيست و اين از مصائب تاريخ اسلام است. اينها ميگويند نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مجتهد بود و ما هم مجتهد، ما هم به اجتهاد خود عمل ميکنيم و.... يکي از الطاف الهي خداوند بر ما، همين ائمه عصمت و طهارت (عليهم السلام) و ولايت ايشان است و قدر اين نعمت را نميدانيم. ابن حزم تعبيري دارد و ميگويد: وَلَقَدْ کان يلْزَمُ من يقول في مِثْلِ هذا عن الصَّاحِبِ مِثْلُ هذا لاَ يقَالُ بِالرَّأْي أَنْ يأْخُذَ بِقَوْلِ ابْنِ عُمَرَ في هذا فَهُوَ عنه ثَابِتٌ بِأَصَحِّ إسْنَادٍ. از اين سخن ابن عمر لازم ميآيد که اگر کسي (حي علي خير العمل) بگويد، قول به رأي نگفته و عمل به اجتهاد کرده و اين جمله در اذان از ابن عمر، با صحيحترين سندها ثابت است. المحلى، ج 3، ص 160، اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد، الوفاة: 456، دار النشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي زين الدين عراقي که از فقهاي بنام اهل سنت است، نقل ميکند: أما حي علي خير العمل فذکر ابن حزم أنه صح عن عبدالله بن عمر عن أبي أمامه، سهل بن حنيف، أنهما کانا يقولان في أذانهما حي علي خير العمل. اما حي علي خير العمل را ابن حزم ذکر کرده و سند اين سخن از عبد الله بن عمر از ابي امامه از سهل بن حنيف صحيح است و آن دو نفر در اذان خود (حي علي خير العمل» ميگفتند. الروض النضير، ج 1، ص 541 - الإعتصام بحبل الله المتين، ج 1، ص 311. در مختصر از شرح ابن دقيق العيد بر کتاب عمده که عزيزان دقت کنند و بعدا شايد به اين دو کتاب بيشتر برخورد کنيم و يکي از شخصيتهاي برجسته اهل سنت که وهابيت هم حساسيت دارند بر او، ابن دقيق العيد است و اسمش احمد بن علي متوفاي 723 هجري است. ايشان کتابي دارد بر کتاب عمدة بدر الدين ابن فرهون متوفاي 679 هجري و از کتابهاي معتبر فقهي اهل سنت است و برايش ارزش قائلاند و حدود 12 شرح عمده نوشتهاند براي او، و اين کتاب مثل کتاب شرائع و عروه ما است که شرحهاي زيادي بر آن نوشته شده؛ و در خيلي از دروس خارج اهل سنت، ملاک استنباط احکام، غالبا شروحي است که بر عمده ابن فرهون نوشته شده است. آقاي ابن دقيق العيد تعبيرش اين است که: قد صح بالسند الصحيح أن زين العابدين و عبدالله بن عمر أذنا بحي علي خير العمل إلي أن ماتا. با سند صحيح ثابت شده و امام زين العابدين عليه السلام و عبدالله بن عمر، تا هنگام مرگ، در اذان، حي علي خير العمل را ميگفتند. الروض النضير، ج 1، ص 542. البته روايات در مورد عبدالله بن عمر زياد است و من اين چند روايت را گزينش کردهام.
جابر بن عبد الله انصاري از صحابهاي است، که در اذان «حي علي خير العمل» ميگفت يازدهمين نفر جابر بن عبدالله انصاري متوفاي حدود 68 هجري است. ايشان نقل ميکند که در زمان رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم: کان علي عهد رسول الله يقول المؤذن بعد قوله حي علي الفلاح، حي علي خير العمل؛ فلما کان عمر بن الخطاب في خلافته نهي عنه؛ کراهةً عن ينکل عن جهاد. در زمان رسول خدا صلّي الله عليه و آله مؤذن در اذان خود (حي علي الفلاح و حي علي خير العمل» ميگفت؛ اما عمر در زمان خلافتش به خاطر ترس از اين که جهاد ترک شود از اين کار نهي نمود. عمر وقتي به خلافت رسيد، از حي علي خير العمل نهي کرد؛ و ترسيد براي اين که مردم از جهاد روي بگردانند و روي به نماز ببرند. در زمان عمر که فتوحات زيادي انجام شد، مردم به جهاد رغبتي نشان نميدادند و حتي از فضائل جهاد هم زياد گفته ميشد، ولي مردم ميگفتند اگر واقعا جهاد اين همه فضيلت داشت، چرا به جهاد خير العمل نميگويند و به نماز ميگويند؟ و ما همين جا در مدينه ميمانيم و عمل به حي علي خير العمل ميکنيم؛ و اين واژه حي علي خير العمل، بهانهاي بود براي فرار از جهاد و به خاطر همين قضيه، عمر دستور داد که حي علي خير العمل را از اذان حذف کنند و ديگر در اذان گفته نشد. اين دلالت ميکند بر اين که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آن را نسخ نکرده است؛ مانند متعه که در زمان رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم اجرا مي شد، ولي عمر آن را حرام کرد به همراه متعه حج.
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||