* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 15 بهمن 1386 | تعداد بازديد: 330 | |
اذان از ديدگاه فريقين: اجماع اهل بيت ع بر گفتن حي علي خير العمل | ||
پخش صوت
دان لود | ||
15/11/86 بحث بعدي ما ادعاي اجماع اهل بيت عليهم السلام يا عترت است در منابع اهل سنت که اينان همگي در اذان، حي علي خير العمل ميگفتند.
ادعاي اهل سنت مبني بر اجماع اهل بيت عليهم السلام بر گفتن حي علي خير العمل در اذان بحث ما در حي علي خير العمل به اينجا رسيد که 24 نفر از صحابه و تابعين و اتباع تابعين را ذکر کرديم که مقيد بودند به حي علي خير العمل در اذان. بحث امروز روي عبارتي است که در کتب اهل سنت و زيدي مذهبها است مبني بر اجماع اهل بيت عليهم السلام بر حي علي خير العمل. آقاي حموي از استوانههاي علمي اهل سنت و صاحب کتاب معجم الأدباء، از صنعاني در انصاب و در ترجمه عمر بن ابراهيم بن محمد متوفاي 539 که از نوادههاي شهيد زيد است؛ بعد از شرح حال ايشان ميگويد: من زيدي مذهب هستم، ولي بر مبناي ابوحنيفه فتوا ميدهم؛ تا اين که صنعاني ميگويد: وکنت ألازمه طول مقامي بالکوفة في الکور الخمس ما سمعت منه في طول ملازمتي له شيئا في الإعتقاد أنکرته غير أني کنت يوما قاعدا في باب داره وأخرج لي شذرة من مسموعاته وجعلت أفتقد فيها حديث الکوفيين فوجدت فيها جزءا مترجما بتصحيح الأذان بحي على خير العمل فأخذته لأطالعه فأخذه من يدي وقال هذا لا يصلح لک له طالب غيرک ثم قال ينبغي للعالم أن يکون عنده کل شيء فإن لکل نوع طالبا. من در مدتي که در کوفه ملازم وي بودم، چيزي بر خلاف عمل اهل سنت از او نديدم جز اين که روزي در منزل او نشسته بودم و يک اوراقي از نوشتههايش را براي من در آورد و ديدم در آنجا نوشته تصحيح الأذان بحي علي خير العمل؛ برداشتم که مطالعه کنم، ايشان از من گرفت و گفت که صلاح نيست شما اين جزوه را بخواني، اينها يک طالب و مشتري دارد که شما آن نيستي؛ بعد از اين که فهميد من موضوع را فهميدم گفت: سزاوار است براي عالم که همه چيز داشته باشد و هر نوعي از علوم يک طالبي دارد. معجم الأدباء أو إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب، ج 4، ص 428، اسم المؤلف: أبو عبد الله ياقوت بن عبد الله الرومي الحموي، الوفاة: 626، دار النشر: دار الکتب العلمية - بيروت - 1411 هـ - 1991م، الطبعة: الأولى.
بزرگان شيعه در گفتن «حي علي خير العمل» در تقيه به سر ميبردند اينها نشان ميدهد که، عدهاي از بزرگان شيعه که در تقيه به سر ميبردند، يک کتابچه يا جزوهاي داشتند مربوط به تصحيح حي علي خير العمل، در اختيارشان بوده و مقيد بودند که افراد بيگانه آن را نبيند. از علماي بزرگ اهل سنت شوکاني است که مذهب زيديه دارد و حتي وهابيت نيز براي او ارزش بسياري قائل است و مطلب زيبا و مفصلي در اين زمينه دارد که حيف است آن را نگويم، وي ميگويد: وَالتَّثْوِيبُ زِيادَةٌ ثَابِتَةٌ فَالْقَوْلُ بها لازِمٌ، ... وَالْحَدِيثُ ليس فيه ذِکرُ حَي على خَيرِ الْعَمَلِ وقد ذَهَبَتْ الْعِتْرَةُ إلَى إثْبَاتِهِ وَأَنَّهُ بَعْدَ قَوْلِ الْمُؤَذِّنِ حَي على الْفَلاحِ قالوا يقول مَرَّتَينِ حَي على خَيرِ الْعَمَلِ وَنَسَبَهُ الْمَهْدِي في الْبَحْرِ إلَى أَحَدِ قَوْلَي الشَّافِعِي وهو خِلافُ ما في کتُبِ الشَّافِعِيةِ فَإِنَّا لم نَجِدْ في شَيءٍ منها هذه الْمَقَالَةَ بَلْ خِلافُ ما في کتُبِ أَهْلِ الْبَيتِ قال في الانْتِصَارِ إنَّ الْفُقَهَاءَ الْأَرْبَعَةَ لا يخْتَلِفُونَ في ذلک يعْنِي في أَنَّ حَي على خَيرِ الْعَمَلِ ليس من أَلْفَاظِ الْأَذَانِ وقد أَنْکرَ هذه الرِّوَايةَ الْإِمَامُ عِزُّ الدِّينِ في شَرْحِ الْبَحْرِ وَغَيرُهُ مِمَّنْ له اطِّلاعٌ على کتُبِ الشَّافِعِيةِ ، ( احْتَجَّ الْقَائِلُونَ بِذَلِک ) بِمَا في کتُبِ أَهْلِ الْبَيتِ کأَمَالِي أَحْمَدَ بن عِيسَى وَالتَّجْرِيدِ وَالْأَحْکامِ وَجَامِعِ آلِ مُحَمَّدٍ من إثْبَاتِ ذلک مُسْنَدًا إلَى رسول اللَّهِ قال في الْأَحْکامِ وقد صَحَّ لنا أَنَّ حَي على خَيرِ الْعَمَلِ کانت على عَهْدِ رسول اللَّهِ يؤَذَّنُ بها ولم تُطْرَحْ إلَّا في زَمَنِ عُمَرَ وَهَکذَا قال الْحَسَنُ بن يحيى رُوِي ذلک عنه في جَامِعِ آلِ مُحَمَّدٍ وَبِمَا أَخْرَجَ الْبَيهَقِي في سُنَنِهِ الْکبْرَى بِإِسْنَادٍ صَحِيحٍ عن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ أَنَّهُ کان يؤَذِّنُ بِحَي على خَيرِ الْعَمَلِ أَحْيانًا. وروي فيها عن عَلِي بن الْحُسَينُ أَنَّهُ قال هو الْأَذَانُ الْأَوَّلُ وَرَوَى الْمُحِبُّ الطَّبَرِي في أَحْکامِهِ عن زَيدِ بن أَرْقَمَ أَنَّهُ أَذَّنَ بِذَلِک قال الْمُحِبُّ الطَّبَرِي رَوَاهُ بن حَزْمٍ وَرَوَاهُ سَعِيدُ بن مَنْصُورٍ في سُنَنِهِ عن أبي أُمَامَةَ بن سَهْلٍ الْبَدْرِي ولم يرْوِ ذلک من طَرِيقٍ غَيرِ أَهْلِ الْبَيتِ مَرْفُوعًا وَقَوْلُ بَعْضِهِمْ وقد صَحَّحَ بن حَزْمٍ وَالْبَيهَقِي وَالْمُحِبُّ الطَّبَرِي وَسَعِيدُ بن مَنْصُورٍ ثُبُوتَ ذلک عن عَلِي بن الْحُسَينِ. تثويب (الصلاة خير من النوم) در اذان، ثابت و گفتن آن لازم است، حديثي که در اذان است و مشتمل بر تثويب است، ذکر حي علي خير العمل را ندارد؛ عترت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همگي نظرشان بر اثبات حي علي خير العمل در اذان است و مؤذن دو مرتبه حي علي خير العمل را بعد از حي علي الفلاح ميگويد. صاحب کتاب البحر الزخار گفته: يکي از نظرات شافعي، حي علي خير العمل است. در کتابهاي شافعي، ما اين نظريه را نديديم. شوکاني در انتصار ميگويد: فقهاي چهارگانه در اين قضيه اختلاف ندارند که حي علي خير العمل در اذان نيست، کساني که معتقد به حي علي خير العمل هستند احتجاج کردهاند در کتابهاي مذهب اهل بيت عليهم السلام مثل امالي احمد بن عيسى و تجريد و احکام و جامع آل محمد، بر اثبات حي علي خير العمل و نسبت دادهاند آن را به رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)؛ در کتاب احکام گفتهاند: حي علي خير العمل در زمان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده، و به حي علي خير العمل اذان داده ميشد و حي علي خير العمل کنار گذاشته نشد جز در زمان عمر؛ همچنين بيهقي در سنن کبري با سند صحيح از عبدالله بن عمر آورده که او گاهي حي علي خير العمل را در اذان ميگفت و از علي بن حسين (عليهما السلام) روايت ميکند که اين اذان اول است، و... اين نظريه سعيد بن منصور از ابي امامه و زيد بن ارقم از غير طريق اهل بيت (عليهم السلام) نيامده، و ابن حزم و طبري و بيهقي و طبري با سند صحيح آوردهاند که علي بن حسين عليه السلام در اذان مقيد بوده به حي علي خير العمل. نيل الأوطار من أحاديث سيد الأخيار شرح منتقى الأخبار، ج 2، ص 19، اسم المؤلف: محمد بن علي بن محمد الشوکاني، الوفاة: 1255، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1973 القاضي زيد بن محمد بن کلاري که از بزرگان زيديه و از اتباع المؤيد بالله، که از ائمه زيديه است ميگويد: التأذين به (أي بحي علي خير العمل) إجماع أهل البيت لا يختلفون فيه، و لم يرو عن أحد منهم منعه و إنکاره، و إجماعهم عندنا حجة يجب إتباعها. اجماع اهل بيت عليهم السلام اين است که حي علي خير العمل را در اذان ميگفتند و هيچکدام اختلافي ندارند؛ از هيچيک از اهل بيت عليهم السلام در منع و انکار حي علي خير العمل روايتي وارد نشده است؛ و اجماع اهل بيت عليهم السلام نزد ما حجت و تبعيت از اين اجماع براي ما واجب است. شرح قاضي زيد للتحرير محمد بن مطهر متوفاي 728 ميگويد: و يؤذن بحي علي خير العمل، و الوجه لذلک إجماع أهل البيت. اذان بايد به حي علي خير العمل باشد و اين به خاطر اجماع اهل بيت (عليهم السلام) است. المنهج الحلي شرح مسند الإمام زيد بن علي، ج 1، ص 77. علامه صلاح بن احمد متوفاي 1048 ميگويد: أجمع أهل البيت علي التأذين بحي علي خير العمل. اهل بيت عليهم السلام اجماع دارند بر اذان به حي علي خير العمل. شرح الهداية، ص 294. علامه شرفي متوفاي 1055 ميگويد: و على الجملة فهو (أي الأذان بحي على خير العمل) إجماع أهل البيت و إنما قطعه عمر. حي علي خير العمل اجماع اهل بيت عليهم السلام است و کسي که حي علي خير العمل را از اذان جدا کرد، عمر بن خطاب بود. ضياء ذوي الأبصار، ج 1، ص 61. و علامة محقق حسن بن أحمد جلال متوفاى 1048 هجري ميگويد: إتفاق العترة على التأذين بحي على خير العمل: و إجماع العترة و علي عليهم السلام معصومان عن تعمد البدعة. اجماع اهل بيت عليهم السلام و علي عليه السلام بر حي علي خير العمل است که اينان معصوم از بدعت هستند. حي علي خير العمل بين الشرعية و الإبتداع، ص 72. آقاي محمد سالم عزان که محقق کتاب الأذان بحي علي خير العمل حافظ علوي است ميگويد: قال شيخنا السيد العلامة مجد الدين قد صح إجماع اهل البيت. اجماع أهل بيت (عليهم السلام) براي ما ثابت شده و صحيح است به حي علي خير العمل. همچنين در امالي احمد بن عيسي از علماي بزرگ زيدي مذهب ميگويد: ذهب آل محمد أجمع إلي إثبات حي علي خير العمل مرتين في الأذان بعد حي علي الفلاح. تمام آل محمد (عليهم السلام) نظرشان اثبات حي علي خير العمل است. در شرح أزهار، جلد 1، صفحه 223 ميگويد: و منهما (من جملة الاذان و الإقامة) حي علي خير العمل، للأدلة الواردة المشهورة عند ائمة العترة و شيعتهم و أتباعهم و کثير من الأمة المحمدية التي شحنت بها کتبهم، قال الهادي إلي الحق يحيى بن الحسين عليکم في الأحکام و قد صح لنا أن حي على خير العمل کانت على عهد رسول الله صلى الله عليه و آله يؤذنون بها و لم تطرح إلا في وقت عمر بن الخطاب رضي الله عنه، فإنه أمر يطرحها و قال أني أخاف أن يتکل الناس على ذلک و يترکون الجهاد. حي علي خير العمل هم جزء اذان و اقامه است به خاطر أدلهاي که وارد شده و مشهور است نزد ائمه عترت (عليهم السلام) و شيعه و اتباع عترت و أکثر امت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، و کتابهايشان هم مملو از حي علي خير العمل است. و جناب هادي إلي الحق در کتاب احکام ميگويد: اذان به حي علي خير العمل از بين نرفت و منع نشد، مگر در زمان عمر بن خطاب که او امر کرد به کنار گذاشتن حي علي خير العمل، و ميگفت ميترسم مردم به نماز اشتغال بورزند و از جهاد بمانند. أما حي علي خير العمل فلم تزل علي عهد رسول الله حتي قبضه الله، و في عهد أبي بکر حتي مات، و إنما ترکها عمر و أمر بذلک و فقيل له: لم ترکتها؟ قال لئلا يتکل الناس عليها و يترکوا الجهاد. در زمان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تا آخرين لحظات عمرش، حي علي خير العمل گفته ميشد، در زمان ابوبکر هم حي علي خير العمل بود تا اين که از دنيا رفت، در زمان عمر، عمر دستور به ترک آن داد و گفته شد که چرا آن را ترک کردي؟ گفت ترسيدم که مردم تکيه کنند بر نماز و جهاد را ترک کنند. المنتخب، ص30. بعدا إن شاء الله خواهيم گفت که ترک حي علي خير العمل، نوعي مخالفت با ائمه عصمت و طهارت (عليهم السلام) بود؛ چون در روايات شيعه و در برخي روايات أهل سنت آمده که تعبير کردهاند حي علي خير العمل را به ولايت اهل بيت (عليهم السلام) يا به ولايت علي (عليه السلام). صنعاني از علماي بزرگ زيدي و مورد توجه وهابيت است، ميگويد: إن صح أجماع أهل البيت (يعني علي شرعية حي علي خير العمل)، فهو حجة ناهضة. اگر صحيح باشد اجماع أهل بيت (عليهم السلام) ( يعني اجماع بر شرعي بودن حي علي خير العمل)، اين يک حجت محکم است. حي علي خير العمل بين الشرعية و الإبتداع، ص 68 - البحر الزخار، ج 2، ص 191 - شرح الأزهار، ج 1، ص 223 - الأحکام، ج 1، ص 84. و همچنين نقل ميکند از مقبلي ائمه زيدي مذهب: و لو صح ما أدعي من وقوع إجماع أهل البيت في ذلک، لکان أوضح حجة. اگر ادعاي اجماع أهل بيت (عليهم السلام) براي ما ثابت شود، واضحترين حجت است. مقدمه الأذان بحي علي خير العمل محمد سالم عزان، ص17. إن ابن تيميه ذهب في منهاجه علي بدعة حي علي خير العمل في الأذان فهذا تشدد منه، نحن لا نوافق معه في ذلک. ابن تيميه در کتاب منهاج السنه خود ادعا کرده که حي علي خير العمل در اذان بدعت است و اين افراطيگري است و ما در اين مورد با او موافق نيستيم. حاشيه منهيه، ص2 (عبارت ابن تيميه در منهاج السنه، ج4، ص165) در مراتب الإجماع ابن حزم اندلسي، محقق او ميگويد: فلا يکون هذا بدعة الروافض کما يزعم ابن تيميه. بعد از نقل از ابن حزم که صحيح است روايت حي علي خير العمل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و...، ميگويد: اين جمله ابن تيميه که حي علي خير العمل بدعت شيعه است، صحيح نيست. مراتب الإجماع ابن حزم، ص27. ما 24 مورد از صحابه و تابعين و اتباع تابعين نقل کرديم که مقيد به گفتن حي علي خير العمل در اذان بودند؛ بزرگان زيدي و شافعي مذهب را ذکر کرديم بر اين که ادعاي اجماع اهل بيت (عليهم السلام) بر حي علي خير العمل را دارند؛ ولي متاسفانه عدهاي که دنبال احياء سنت اموي بودند، همان را ادامه ميدهند. در صحيح بخاري و مسلم صراحت دارد بر کيفيت صلوات وقتي از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول آيه56 سوره احزاب: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمًا. خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستد اى کسانى که ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملًا تسليم (فرمان او) باشيد. سوره الاحزاب (33)، آيه 56. سؤال شد که چگونه صلوات بفرستيم بر شما؟ فرمود اين گونه صلوات بفرستيد: اللهم صل علي محمد و علي آل محمد کما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم. خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست همانگونه که بر ابراهيم و خانواده او درود فرستادي. صحيح بخاري، ج 7، ص 156 - مجمع الزوائد هيثمي، ج 2، ص 144 - فتح الباري، ج 11، ص 139 - عمدة القاري، ج 15، ص 263 - سنن کبري بيهقي، ج 1، ص 384 - سنن نسائي، ج 6، ص 17 - معجم کبير طبراني، ج 17، ص 252 - شرح مسلم نووي، ج 4، ص 124. اين متن صحيح بخاري است؛ ولي اهل سنت، غير از نماز اين را نميگويند؛ نه در سخنراني و نه در خطبه هاي نماز جمعه و.... آقاي صاوي از علماي بزرگ اهل سنت است و کتابي دارد در اعراب قرآن و حاشيه دارد بر تفسير جلالين: و لا يجوز تقليد ما عدا المذاهب الأربعة و لو وافق قول الصحابة و الحديث الصحيح و الآية، فالخارج عن مذاهب الأربعة ضال مضل؛ و ربما عداه ذلک للکفر، لأن الأخذ بظواهر الکتاب و السنة من أصول الکفر غير از مذاهب اربعه، جائز نيست از ديگري تقليد کنيم؛ حتي اگر با قول صحابه و حديث صحيح و آيه قرآن موافق باشد. يعني اگر آيه قرآن و حديث صحيح داشتيم که مخالف قول مذاهب أربعه بود، بايد آن را کنار بگذاريم و به نظر ائمه أربعه عمل کنيم؛ هر کس خارج از مذاهب أربعه عمل کند، هم گمراه است و هم گمراه کننده؛ چه بسا به کفر ميرساند او را؛ زيرا عمل به ظواهر کتاب و سنت، از اصول کفر است. حاشيه صاوي بر تفسير جلالين، ج 2، ص 10، چاپ دار إحياء التراث العربي بايد اين را بزرگنمائي کرد و در هر سايت و وبلاگ شيعه آورد.
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||