* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 21 بهمن 1386 | تعداد بازديد: 309 | |
اذان از ديدگاه فريقين: انگيزه خليفه دوم از حذف (حي علي خير العمل) از اذان | ||
پخش صوت
دان لود | ||
21/11/86 انگيزه عمر از حذف حي علي خير العمل چه بود؟ آيا واقعا جنگ با اصحاب ردّه علت حذف «حي علي خير العمل» از اذان بود؟ اگر علت اين بود، در زمان رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم هم جنگها و غزوات بيشتري اتفاق افتاد و هم خطرش براي اسلام بيشتر بود، چرا نبي مکرم صلي الله عليه و آله و سلم اين کار را نکردند؟ اگر به خاطر جهاد ترک شدن بود، چرا بعد از تمام شدن جنگها، حي علي خير العمل به جاي خودش باز نگشت؟ اگر بر فرض، دستور، دستور حکومتي بوده و در زمان ضرورت صادر شده، بايد بعد از رفع ضرورت اين حکم برداشته ميشد، حال آن که بعد از نهي عمر، هنوز حي علي خير العمل به اذان بر نگشته است.
عمر سه چيز حلال را بر مردم حرام نمود تفتازاني تعبيري دارد در شرح تجريد: أن عمر بن الخطاب خطب الناس و قال: أيها الناس! ثلاث کن علي عهد رسول الله و أنا أحرمهن و أعاقب عليهن: متعة النساء و متعة الحج و حي علي خير العمل. سه چيز در زمان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود و من آن سه چيز را نهي ميکنم و هر کس آنها را انجام دهد، او را معاقبه و تنبيه ميکنم: متعه زنان و متعه حج و حي علي خير العمل. شرح تجريد قوشجي، المقصد الخامس الإمامة، ص 374 - طبري در المسترشد، ص 15. اين حديث صراحت دارد بر اين که عمر، به قول آقايان اهل سنت، از ولايت تشريعي يا حکومتي خود استفاده کرده است.
اهل سنت براي عمر حق تشريع قائلند آقايان اهل سنت به شيعه اعتراض ميکنند که شما براي ائمه عليهم السلام ولايت تشريعي قائل هستيد. اگر ما براي ائمه عليهم السلام ولايت تشريعي قائل هستيم، براي کساني است که آية تطهير و آيه مباهله و آيه أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منکم در شأن آنان نازل شده و حديث ثقلين صراحت دارد؛ ولي خليفه دومِ شما، تا سال 7 يا 8 بعثت مشغول بت پرستي بود، حتي خيلي از افراد از ترس عمر جرأت مسلمان شدن هم نداشتند. بعد از مسلمان شدن عمر تعداد زيادي از قريش اسلام آوردند، که حتي بعضي اين را جزء کرامات عمر دانستهاند و ميپندارند که به قدري قدم عمر مبارک بود که با مسلمان شدنش، افراد زيادي اسلام آوردند. بله! ما هم اين را قبول داريم؛ ولي اينها از ترس او جرأت اسلام آوردن نداشتند و بعد از اسلام آوردن او، اين ترس رفت. نه تنها اين فضيلت نيست، بلکه يک نقطة ضعف بود که جلوگيري ميکرد از اسلام آوردن عدهاي که از صميم قلب ميخواستند مسلمان شوند.
حافظ علوي که مورد تأئيد ذهبي و ابن حجر است عمر را مانع گفتن حي علي خير العمل ميداند غير از اين روايت، روايات متعددي در کتاب اهل سنت هست که خود خليفه دوم مانع از گفتن حي علي خير العمل بود. مثلا آقاي حافظ علوي که مورد تأئيد ذهبي و ابن حجر و ديگران است، از صائب بن مالک نقل ميکند: عن عمر کان يؤذن بحي علي خير العمل، ثم ترک ذلک و قال عمر أخاف أن يتکل الناس. عمر در اذان، حي علي خير العمل ميگفت: سپس آن را ترک کرد و ميگفت ميترسم که مردم به نماز تکيه کنند و از امور ديگر باز بمانند. الأذان بحي علي خير العمل حافظ علوي، ص 99 - حي علي خير العمل محمد سالم عزان، ص 34. همچنين در کتاب الإحکام که از کتب زيديه است، نقل ميکند از يحيي بن الحسين: قد صح لنا أن حي علي خير العمل کانت علي عهد رسول الله، يؤذن بها و لم تطرح إلا في زمن عمر بن الخطاب و إنه أمر بطرحها و قال أخاف أن يتکل الناس عليها و أمر بإثبات الصلاة خير من النوم مکانها. با سند صحيح براي ما ثابت است که (حي علي خير العمل» در زمان رسول خدا صلّي الله عليه و آله در اذان بوده است؛ و از اذان حذف نشد مگر در زمان عمر بن خطاب به بهانه اين که ميترسم موجب مشقت و سختي مردم شود امر به حذف آن نمود و به جاي آن (الصلاه خير من النوم» را در اذان قرار داد. الإحکام، ج 1، ص 84. همچنين در الأذان بحي علي خير العمل، صفحه 79 آمده که: آقا امام باقر عليه السلام ميفرمايد: پدرم امام سجاد عليه السلام در اذانش حي علي خير العمل ميگفت. و کان عمر لما خاف أن يثبت الناس عن الجهاد و يتکلوا، أمرهم فکفوا عنها. عمر ترسيد که مردم به نماز تکيه کنند و جهاد را کنار بگذارند، دستور داد که مردم از گفتن حي علي خير العمل دست برداشتند. باز هم در کتاب الأذان بحي علي خير العمل، صفحه 63 از خود زيد بن علي عليه السلام نقل ميکند: مما نقم المسلمون علي عمر، أنه نهي من النداء في الأذان حي علي خير العمل، قد بلغت العلماء کان يؤذن بها لرسول الله حتي قبضه الله عزوجل، کان يؤذن بها لأبي بکر حتي مات و طرفا من ولاية عمر حتي نهي عنها. از چيزهائي که مسلمانان بر عمر انتقاد ميکردند، نهي او از حي علي خير العمل در اذان بود، رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم هم در زمان خود، حي علي خير العمل ميگفت و ابوبکر هم ميگفت و عمر هم در مقداري از زمان ولايت خود، حي علي خير العمل را ميگفت، ولي بعدا آن را نهي کرد. از ائمه عليهم السلام هم روايات متعددي نقل کردهاند و همچنين قاضي زيد کلاري که از بزرگان زيديه است ميگويد: فأما حي علي خير العمل فکانت في الأذان فسمعها عمر يوما، أمر بالإمساک فيه عنها و قال إذا سمعها الناس ضيعوا الجهاد لموضعها و يتکلوا عليها. عمر گفت اگر مردم احساس کنند که نماز بالاتر و برتر از جهاد است، به نماز تکيه ميکنند و از جهاد باز ميمانند. الأذان بحي علي خير العمل، ص153، به نقل از شرح تحرير قاضي زيد. روايت ديگري از حسن بن يحيي بن حسين بن زيد مي گويد: لم يزل النبي يؤذن بحي علي خير العمل حتي قبضه الله و کان يؤذن بها في زمن ابي بکر، فلما ولي عمر قال: دعوا حي علي خير العمل لا يشتغل الناس عن الجهاد. رسول خدا صلّي الله عليه و آله همواره در اذان خود (حي علي خير العمل» الإعتصام بحبل الله المتين، جلد 1، صفحه 296 باز هم به همين شکل ميگويد: فقال عمر بن الخطاب إني أخاف أن يتکل الناس علي الصلاة إذا قيل (حي علي خير العمل) و يدع الجهاد، فأمر أن يطرح من الأذان حي علي خير العمل. عمر بن خطاب گفت: من ميترسم با گفتن (حي علي خير العمل» در اذان مردم براي نماز به سختي بيافتند و جهاد را ترک کنند، از اين رو امر کرد تا (حي علي خير العمل» را از اذان حذف کنند. الإعتصام بحبل الله المتين، جلد 1، صفحه 296. اشکال ديگري که در اينجا مطرح است، اگر حي علي خير العمل مانع از جهاد بوده، سختترين جنگ براي هيئت حاکمه، جنگ با اصحاب ردّه در زمان ابوبکر بوده و هيچ کس حاضر نبود برود. حتي ابوبکر فرستاد دنبال عمر و با او مشورت کرد و گفت که مردم به جهاد نميروند، اگر علي را بتواني تهديد و وادار کني که به جهاد بيايد، همه ميآيند؛ عمر گفت: اين کار به صلاح نيست؛ چون اگر او بيايد و پيروزي نصيب شود، به نام او تمام ميشود و مردم به سمت او ميروند و اين به صلاح ما نيست. بگذار او در مدينه بماند و از او مشورت بگير. حال سؤال اين است که چرا در اين شرايط سخت، حي علي خير العمل ترک نشد؟ و شايسته بود که او اين کار را انجام ميداد.
آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||