صبح امروز چهارشنبه 1 ابانماه 87 مطابق با 22 شوال 1429 ايت الله العظمي وحيد خراساني (دام ظله) به مناسبت ايام سالروز شهادت رييس مکتب حقه تشيع ، حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در مسجد اعظم قم در جمع طلاب علوم ديني به بيان گوشه اي از شخصيت و عظمت ايم امام همام اشاره کردند و از دلباختگان اهل بيت عصمت و طهارت خواستند ايام شهادت امام صادق (عليه السلام) را هر چه با شکوه و عظمت برگزار نمايند متن کامل اين سخنراني به شرح زير است : بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدو اله الطاهرين سيما بقيه الله في الارضينو اللعن علي اعدائهم الي يوم الدين بحث ما در اسم خدا بود . اسماءالله دو قسم است . يک قسم اسماء لفظيه و يک قسم اسماءتکوينية . امروز به مناسبت شهادت يکي از اسماء حُسناي تکوينيه بحث در اين مطلب است و ان اسم حسني همان کسي است که قبل از آمدنش به دنيا ، اسمش را رسول خدا معين کرد . و او را مسمي کرد به صادق . اين تسميه بسيار عميق است . «يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقين» . ان صادقي که اسمش را شخص اول عالم صادق بگذارد کسي است که مذهب امروز به نام او مزين است منتهي تأسف اين است که نه مذهب شناخته شد و نه رئيس مذهب . اما اين مذهب وقتي معلوم ميشود که تمام مذاهب مورد نظر واقع بشود و مقايسه بشود ان وقت روشن ميشود مذهب جعفري يعني چه مالک بن انس شخصيتي است که شافعي ، امام مذهب شافعية در مورد او تعبيرش اين است که در ميان علماء مالک نجم است اين تعبير شافعي است نسبت به مالک بن انس بن مالک امام مالکية و اعظم فقهاء عامه در دار الهجرة . ابو حنيفه که امام اعظم عامه است در مقابل مالک اينچنين است . اين مطالبي که امروز گفته ميشود فقط در حدّ افق فکر مثل فخر رازي است يا شمس الدين ذهبي . اگر اهل انصاف و کساني که مستعدّ علم و حکمت هستند در اين قسمت تأمل کنند خواهد فهميد مطلب از چه قرار است . تمام آنچه که الان گفته ميشود در حدّي از استحکام است که در ظرف هزار و چهار صد سال احدي نتواند خدشه کند چون آنچه که الان ميگويند از زير نظر امام المنقدين ، که در تاريخ عامه او اول منقّد است همه از زير نظر او گذشته . در مقابل مالک ابو حنيفه مثل صبيّي مي نشست . اين هم وضع ابو حنيفه نسبت به مالک . بعد از شافعي و بعد از امام اعظم عامه ، ابو حنيفه ، نوبت مي رسد به احمل بن حنبل ، امام حنبليه اين روايتي که الان مي خوانم روايتي است که احمد بن حنبل ، امام مذهب حنبليه و کل حنابله در حجاز و غير حجاز ، او از سُريج بن نعمان ، روايت ميکند چون در اين قسمت بحث با اعيان علماء عامه است لذا بر طبق مسالک مقبول عند العامه حرف مي زنيم . اين مرد کسي است که از شيوخ بخاري است صاحب صحيح . يعني راوي اول کسي است که صاحب صحيح بخاري از او روايت ميکند . و تعبير اساطين رجال عامه نسبت به او اين است که کان ثقة . اما چه ثقه اي ، عندهم . اين شخص اول است بعد از امام حنبليه . او از عبد الله بن نافع روايت ميکند . عبد الله بن نافع کسي است که باز تعبير ذهبي در مورد او اين است که صدوق . او از مالک بن انس نقل ميکند خوب اهل فن دقت کنند همه علماءعامه در سرتاسر مملکت اسلامي در اين چند جمله تأمل کنند ببينند آيا به کجا منتهي ميشود ؟ هر کس عقيده به قرآن دارد هر کس مؤمن به اسلام است «الذين يستمعون القول فيتّبعون احسنه» ، امروز روز مقايسه مذهب جعفري است با تمام مذاهب . مستند هم در اين حدّ از قوت است . مالک چه گفت ؟ آنچه احمد بن حنبل از آن شيخ بخاري و او از عبد الله بن نافع و او از مالک نقل کرد اين است : «الله في السماء و علمه في کل شيئ» اين متن حديث است . اين عين کلام امام الائمه عامه است . خدا در آسمان است و علم خدا در هر مکان است اين جمله بايد تحليل بشود . خدا در آسمان است نسبت بين خدا و بين آسمان ميشود نسبت ظرف و مظروف . هر ظرفي محيط است هر مظروفي محاط است در نتيجه آسمان ميشود محيط ، خدا ميشود محاط . آسمان ميشود ظرف ، خدا ميشود مظروف . اين جا بايد فهميد مذهب يعني چه ؟ اينجا بايد بيدار بشود دنيا که اگر نبود زبان جعفر بن محمد و اگر نبود مذهب جعفري ، اثري از توحيد نبود . نشاني از تسبيح نبود خبري از تحليل و تکبير و تحميد نبود . بعد که اين مطلب روشن شد روشن ميشود که اگر او نبود خدا شناخته نمي شد . وقتي خدا در آسمان بود ان هم اين کلمه اي است که سرتاسر دنيا اگر هزار فخر رازي سر از خاک بر دارد ديگر نمي تواند بگويد نيست اين نقل احمد بن حنبل است ان هم به دو واسطه از شخص مالک بن انس ان هم مالکي که نزد شافعي ستاره آسمان همه علماء اهل سنت است . ان هم مالکي که ابو حنيفه پيش او طفل دبستان است اينچنين کسي عقيده اش نسبت به خدا اين است . اگر خدا در آسمان است لازمه موجود متمکن در مکان ، جسميت است پس بايد خدا جسم بشود . اگر جسم شد مرکب مي شود خواه ناخواه هر جسمي يا مرکب است از ماده و صورت ، يا مرکب است از اجزاء . علي اي حال تجسّم مساوق است با ترکّب . مرکب محتاج است به اجزاء . اجزاء مرکَّب محتاج است به مرکِّب . خداي مالک از دو راه ميشود گدا . خداي مالک و خداي چهار مذهب هم ميشود محتاج به اجزاء هم ميشود محتاج به مؤلّف. اجزاء منقلب مي شود خالق به مخلوق. منقلب ميشود واجب به ممکن اين نتيجه اين است که خدا در آسمان است . هر مظروفي در ظرف محصور است در اين ترديدي نيست . اگر خدا در آسمان است خواه ناخواه محصور است به آسمان . وقتي محصور شد ، محدود است هر محدودي محتاج است هر محدودي متناهي است باز منقلب ميشود خالق به مخلوق باز بر ميگردد واجب به ممکن . غوغائي است در اينجا ولي همين اندازه بس است . جمله دوم : «علمه في کل مکان» . خدا خودش در آسمان است اما علمش در همه جاست . اين کلمه يعني چه ؟ اين کلمه تجزيه علم است از خدا . خدا در آسمان است علم در همه جا . سئوال ميشود کو کسي که جواب بدهد ؟ در سرتاسر دنياي اسلام اگر کسي قدرت دارد در مقابل اين مطالب دم بزند ان هم نه براي خود ببافد بيايد اينجا تا مطلب يکسر بشود يا ان طرف يا اين طرف . يا اينها هست يا نيست اگر هست خدا در آسمان است علمش در همه جا . علم پس جدا شد از ذات . اگر خدا عين علم است پس خدا در همه جا است نه در آسمان . اگر خدا غير علم است پس ذات از علم جدا شد . در مرتبه ذات علم نيست . علم که نبود چيست؟ جهل است. توأم شد خداي امام ائمه عامه با جهل و ناداني . اين است مذهب در تمام عالم اسلام جدايي علم از خدا . سئوال ميشود از مالک سئوال ميشود از ابو حنيفه . سئوال ميشود از شافعي . سئوال ميشود از احمد بن حنبل تو که از افتخارات مالک اين روايت را آوردهاي شمس الدين ذهبي که اينقدر غوغا در دنياي عامه از جهت سيطره علمي بپا کردي چه جواب مي دهي ؟ اگر علم غير از خدا شد يا قديم است يا حادث است همه اينها بين نفي و اثبات است شقّ ثالث ، غير معقول است اگر قديم است دو خدا لازم ميآيد يکي ذات ، يکي علم و اين شرک است اگر حادث است پس علم خدا قديم نيست . خدا بوده و علم نبوده بعد علم پيدا شده اين علم از کجا پيدا شده . خود خدا علم خود را به وجود آورده . فاقد شيئ که معطي شيئ نميشود غير خدا علم خدا را به وجود آورده ؟ پس علم خدا مخلوق غير خدا است . اين است مذهب آنان اما مذهب جعفري ، اينجا است که بايد خون گريه کرد بر غربت اين مذهب و بر غربت رئيس اين مذهب . چند کلمه بس است : سبحان – اين بيان مالک بود اين بيان جعفر بن محمد است خوب دقت کنيد ديگر شرح لازم نيست چون قسمت عمده شما اساتيد سطوح عاليه قم هستنيد قسمتي از شما هم اساتيد خارج فقه و اصول هستيد «سبحان من لا يعلم کيف هو الا هو» . لا اله الا الله . سبحان من لا يعلم کيف هو الا هو. منزه است ان پروردگاري که نميداند چگونه است او الاّ خود او. نه هيچ پيغمبر مرسلي نه هيچ ملک مقربي در اين مرحله ديگر راه ندارد اين است عظمت اين مذهب . ليس کمثله شيئ و هو السميع البصير . اينجا کي کلمه لازم است ان هم طرف گفتگوي من نه شيخ ازهر است نه ان ملاي عربستان است طرف گفتگوي من ، خود مالک ابن انس اين طرف حساب من الان خود شافعي است خود ابو حنيفه است خود احمد بن حمبل است از آنها مي پرسم ميگويم خدا در آسمان است يا نيست ؟ اگر در آسمان است چنانکه خود شما اعتراف کرديد ، مثل ذهبي با ان ديد تيز بينش نوشت اگر خدا در آسمان است خورشيد در آسمان است پس خورشيد شد مثل خدا ، خدا شد مثل خورشيد ليس کمثله شي . هم با عقل مخالف هم با وحي مخالف . اين است مذهب .؟ اين است ملت . اين است معرفت به پروردگار عالم و آدم ؟ ليس کمثله شيئ و هو السميع البصير . لا يحدّ و لا يحث و لا يجس و لا يمس و لا تدرکه الحواس و لا يحيط به شيئ . چيزي به او احاطه نميکند اي مالک سر از خاک بردار تو آسمان را محيط به خدا کردي بيا درس بگير ببين جعفر بن محمد چه ميگويد . و لا يحيط به شيئ . ان الله تبارک و تعالي لا يشبه شيئا و لا يشبهه شيئ . شق القمر ميکند در هر جمله اي . نه شبيه هست به چيزي نه چيزي شبيه اوست . و کل - غوغا اينجا است – و کل ما وقع في الوهم فهو بخلافه . آنچه در وهم هر متوهمي آنچه در عقل هر عاقلي آنچه در درک هر مدرکي در بيايد او مخلوق اوست نه خالق او. او ذاتي است که در وههم ميگنجد در عقل نمي آيد فقط عقل به ايات حکمت او به نشانه هاي قدرت او به مقام اثبات او مي رسد ان هم در حد خروج از حد تعطيل و حد تشبيه . بعد مهم اين است : لم يزل الله عز و جلّ و العلم ذاته . اين است معني معرفت او ميگويد خدا در آسمان است علمش آمده تو مسجد اعظم تو شهرها . پراکنده شده او ميگويد اينچنين اين مي گويد لم يزل الله عز و جل و العم ذاته و لا معلوم. ديگر وقت نيست که بگويم در اين کلمات چه قدرتهايي نشان داده . حالا فکر کنيد آنچه که گفتم عصاره خدا شناسي چهار مذهب بود . آنچه که از امام ششم گفتم قطره اي بود از اقيانوس بي پاياني که او در معارف الهيه آورده اين مذهب او است اين توحيد اوست . شما اهل علم ، اهل فکر ، کار کنيد در روايات او . اين انوار را به دنيا اضائه کنيد . قياس بشود آنچه ديگران دارند با آنچه شما داريد . مردانه به ميدان بياييد . اينقدر باج به يک عده مردم ندهيد که حدّشان اين قدر است اين حدّ امامشان است مردمي که امامشان در اين مرتبه اند خودشان در چه حد هستند . اين همه کوچکي اين همه پستي اين همه دنائت ان هم ظلم به اين مذهب ستم به رئيس اين مذهب؟ ان هم کسي که مالک بن انس خودش ميگويد چشم من در روزگار به صورت کسي نيفتاده افضل از جعفر بن محمد . اين مذهبش اما نمونهاي بود خودش چه بود ان عقلي که اينجور فاني شده در معرفت الله ان اراده اي که انچنان محو شده در عبادت الله و در اراده الله که اياک نعبد و اياک نستعين ان اندازه گفت تا از گوينده اين آيه شنيد . او اينچنين کسي است . صفوان بن يحيي گفت عُبيدي به من گفت که زن من اهل من آرزوي زيارت جعفر بن محمد را دارم گفتم من چيزي در بساط ندارد گفت من همه زيورم را ميدهم خرج سفر را آماده کن مرا ببر به زيارت اما ششم گفت حلي و زيور اين زن را وسيله سفر کردم وقتي رسيد نزدي ک مدينه افتاد و به حال احتضار در آمد . من سراسيمه رفتم نزد امام پرسيد عبيدي حال تو چطور است گفتيم آمده ام با اهلم براي زيارتت اما ماجرا اين است فرمود تو براي اين قضيه غمگيني؟ گفتم بله يا ابن رسول الله فرمود الان برو زن تو نشسته ان زن خدمتکار دارد فلان غذا را به کام او مي گذارد اي قلب عالم و او اي روح پيکر هستي گفت سراسيمه حرکمت کردم ديدم زن در کمال سلامت نشسته همان طوري که گفتيم بود زن خدمتگزار هم همان غذا را به او ميداد گفتم ماجراي چيست گفت ماجري اين است حال مرا ديدي عزائيل آمد روح مرا بگيرد ناگهان ديدم يک اقايي وارد شد گفت وقتي نشانها را گفت ديديم همان کسي است که من الان از خدمت او آمده ام . لباسش را گفت . خصوصياتش را گفت . گفت وارد شد تا وارد شد عزرائيل سلام کرد وقتي سلام کرد ان آقا به عزائيل فرمود مگر تو مأمور نيستي به اطاعت ما؟ گفت بلي ايها الامام . تعبير عزرائيل هم اين بود بله اين امام من مامور به اطاعتت هستم فرمود من به تو امر ميکنم برو تا بيست سال ديگر به سراغ اين زن نيا . اين است خودش اين هم مذهبش. روز شهادتش بايد اين مملکت يک پارچه جعفر بن محمد بگويد عالم و جاهل بايد حق اين مذهب و رئيس مذهب را به قدر ميسور ادا کند ان زن زيورش را فروخت که به زيارتش بيايد اينجور جزايش را داد اي غزادارها در سرتاسر ممکلت ايران اگر روز شهادتش دستههاي عزا را در بياوريد براي غربت او قبر خراب شده اش به سر وسيسنه بزنيد آيا دعاي او با شما چه خواهد کرد؟ اللهم ارحم الصرخه التي کانت لنا .
ايت الله العظمي وحيد خراساني |