* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 09 اسفند 1386 تعداد بازديد: 2413 
مسلمان نماهاي حزب شيطان
 

کتب الله عليهم القتل فبرزوا الي مضاجعهم (1)

(زينب دختر علي(ع))


... چنانکه گفتيم در نتيجه ي دستکاري دو قرن اسناد تاريخي بيرون آوردن واقعيتهاي خارجي مخصوصاً درباره ي چنين حادثه که گروههاي مخالف يکديگر در آن نفعي داشته اند، کاري دشوار است. اما خوشبختانه وقايع نويساني در صحنه ي کارزار حضور داشته و خود آنچه را روي داده به چشم خويش ديده اند، و يا نزديک به محل حادثه بوده و چگونگي آن را از ديگر راويان شنيده اند.

بنابراين آنجا که چند گزارشگر در بازگويي حادثه اي همداستانند. احتمال ساختگي بودن نمي رود و يا کمتر مي رود. و نيز آنچه را قرينه هاي خارجي تأييد کنند بهتر مي توان پذيرفت. از مجموع اين داستانهاي ضد و نقيض و مطابق کردن آن با قرينه هاي خارجي مي توان دانست که زمان درگيري دو دسته چندان دراز نبوده است که هفتاد و دو ساعت وقت بخواهد! اما ان اندازه هم کوتاه نبوده است، که اين مرد متملق دين به دنيا فروخته براي يزيد وصف مي کند. زحربن قيس چون به کاخ يزيد درآمد گفت: «ترا مژده باد به پيروزي و ياري خدايي! حسين بن علي با هجده تن از خويشاوندان و شصت تن از پيروان خود نزد ما آمد. به آنها گفتيم تسليم شويد و حکم امير عبيدالله بن زياد را بپذيريد يا جنگ کنيد. آنها جنگ را برگزيدند. همين که آفتاب شعاع خود را بزمين گسترد، گرد آنان را فرا گرفتيم.


از اين داستان بيش از چهل سال نمي گذرد که مي بينيم فرزندان همان مردم، خيمه هاي دختران پيغمبر خود را به آتش مي کشند تا کودکان خردسال حسين و نوه هاي محمد را بسوزانند. راستي کدام يک از اين دو صحنه رقت انگيزتر است؟ چه مي شود که انساني تا اين درجه از نقطه ي اوج فرود آيد و به نقطه ي سقوط برسد؟ چه پيچيده معجوني که مغز انساني نام گرفته است!


آنها چون کبوتراني که از چنگال باز فرار کنند به هرسو رو مي آوردند که پناهگاهي بيابند. اي اميرالمؤمنين! به خدا آن قدر طول کشيد که شتري را بکشند يا کسي در چاشتگاه به خواب رود همه ي آنان را از دم شمشير گذرانديم. اينک تن هاي آنان برهنه، تن پوش آنان خون و چهره هاي آنان خاک آلود است. آفتاب تنشان را مي گدازد و باد از هر سو بر بدنهايشان مي وزد و جز کرکسان کسي به زيارت آنها نمي رود.» (2)

آنچه اين دروغگوي پست نهاد در چنان مجلسي به خاطر خوشايند امير خود گفته است مسلماً حقيقت ندارد، و جز ريشخندي برگوينده و شنونده نيست، چه؛ قسمتي از آن، قسمت ديگر را تکذيب مي کند. کسي که به گفته ي او حاضر به تسليم نمي شود و جنگ را بر مذلت ترجيح مي دهد ديگر از مرگ نمي هراسد و چون کبوتر از چنگ باز نمي گريزد. اين گزارش به قدري ساختگي و مشمئز کننده بود که يزيد نيز دگرگون شد و گفت خدا پسر مرجانه (ابن زياد) را لعنت کند که راضي به قتل حسين نبودم.

به هر حال آنچه مسلم است. جنگ به آن سادگي که پسر قيس گفته است پايان نيافته. به آن شرح و تفصيل هم نبوده است که بعضي مقتل نويسان ساده ضمير نوشته اند، و چون شعري گفته و در قافيه مانده اند ناچار گشته اند روز عاشورا را هفتاد و دو ساعت بدانند، تا بتوان در اين مدت آنهمه رجز گفت و خطبه خواند و جنگ کرد و دشمن کشت.

شمار کشتگان از دو طرف چند تن بوده است؟

يک طرف آن معلوم است. آنچه نرينه در سپاه حسين(ع) بود و سن آنان از چهارده سال مي گذشت به قتل رسيد. در بعضي تاريخها مي خوانيم امام علي بن الحسين را چون به سن بلوغ نرسيده بود رها کردند (3)

اما از سپاه کوفه چند تن کشته شده است باز هم خدا مي داند. رقم کم را هفتاد و سه تن و رقم بيشتر را هزاران تن نوشته اند. آنچه شگفت به نظر مي رسد اين است که در اين صحنه و در ظرف آن چند ساعت روحيه ي خشن و بي رحم طبيعت جاهلي با تمام مظاهر خود جلوه کرد. فرزند همان مرد که تير و کمان بر مي گرفت و آماده ي جنگ مي شد که چرا ديگران مي خواهند ملخهايي را که در سايه ي چادر او خفته اند شکار کنند، در اين جا رنگ عوض مي کند و خاطره ي جنگهاي يسوس و بکر و تغلب و ديگر جنگهاي جاهلي را زنده مي سازد. در آن گيرودار مردي حسين را ندا مي دهد که «حسين! موج آب را مي بيني؟ به خدا از آن نخواهي نوشيد تا از حميم دوزخ بياشامي» بي شرم ديگري به فرزند زاده ي پيغمبر و خاندان رسول چنين مي گويد: «ما پاکيزگانيم و شما ناپاکان.» يا آنکه فرمانده ي سپاه پس از چنان کشتار و حشيانه دستور مي دهد بر تن بي جان کشتگان اسب بتازند.

هيچ باور نمي توان کرد که اين مردم نسل بي واسطه يا نسل دوم مردمي هستند که آب را از کام تشنه ي خود مي گرفتند و به دوست خود مي دادند و او نيز چنين مي کرد تا آنگاه که همگي از تشنگي مي مردند. يا چون شب هنگام مهمان به خانه ي ايشان مي آمد، خوراک خود را پيش وي مي نهادند، و ميزبان نيز در خوراک با او شريک است. چنين مي کردند که مبادا اگر خود هم از آن غذا بخورند، مهمان سير نشود.


آنچه مسلم است. جنگ به آن سادگي که پسر قيس گفته است پايان نيافته. به آن شرح و تفصيل هم نبوده است که بعضي مقتل نويسان ساده ضمير نوشته اند، و چون شعري گفته و در قافيه مانده اند ناچار گشته اند روز عاشورا را هفتاد و دو ساعت بدانند، تا بتوان در اين مدت آنهمه رجز گفت و خطبه خواند و جنگ کرد و دشمن کشت.


  شايد بيشتر شما خوانندگان داستان پسر عاص را در فتح مصر با دو کبوتر شنيده باشيد. عمروابن العاص به هنگام فتح مصر در جايي که امروز "فساط" نام گرفته است خيمه زده بود. روزي که اردو مي خواست از جاي خو برخيزد و به جاي ديگر رود به فرمانده سپاه گفتند، کبوتري بر فراز چادر تو آشيانه کرده و تخم نهاده است. اگر چادر را بچينيم اين تخمها مي شکند و اين کبوتر نر و ماده آزرده مي شوند. پسر عاص گفت چادر برپا بماند! يک تن از سپاهيان همين جا توقف کند تا اين کبوتر بچه هاي خود را پرواز دهد، سپس چادر را برچيند.(4)

از اين داستان بيش از چهل سال نمي گذرد که مي بينيم فرزندان همان مردم، خيمه هاي دختران پيغمبر خود را به آتش مي کشند تا کودکان خردسال حسين و نوه هاي محمد را بسوزانند. راستي کدام يک از اين دو صحنه رقت انگيزتر است؟ چه مي شود که انساني تا اين درجه از نقطه ي اوج فرود آيد و به نقطه ي سقوط برسد؟ چه پيچيده معجوني که مغز انساني نام گرفته است!

 سخن پروردگار بهتر از هر گفتار اين معما را توجيه مي کند: «شيطان بر آنها چيره شد و ياد خدا را از دل آنان برد(5).»

پي‌نوشت ها:


1- خدا کشتن را براي آنان مقدر فرمود پس به قتلگاه خود رفتند.

2- طبري، ج 7، ص 374.

3- طبري، ج 7، ص 387.

4- معجم البلدان، ج 51، س 260.

5- المجادله، 19.

منبع:

دكتر سيد جعفر شهيدي،  پس از پنجاه سال




آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما