* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 16 خرداد 1388 تعداد بازديد: 3469 
جملاتي قصار از آيت الله بهجت (ره) در دفاع از عقائد حقه شيعه
 
اگر شيخين از ظلم خود به حضرت فاطمه ـ عليه االسّلام ـ توبه كرده اند...

چند نفر از علماى عامّه كه معتقد بودند شيخين از ظلم خود به حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ توبه كرده بودند، از بغداد به كربلا آمده بودند تا با علماى شيعه بحث و مناظره كنند.

يك نفر شبانه نزد آخوند دربندى ـ رحمه اللّه ـ رفت و جريان را به اطلاع ايشان رسانيد. ايشان همان شب در مجلسى كه علما در آن اجتماع كرده بودند، به بالاى منبر تشريف برد و فرمود: «أَللّهُمَّ الْعَنِ الاْءَوَّل!» علماى عامّه بسيار ناراحت شدند. ايشان بعد از مدتى فرمود: «أَسْتَغْفِرُ اللّه‏َ.» طولى نكشيد فرمود: «أَللّهُمَّ الْعَنِ الثّانِى!» دوباره استغفار كرد. باز فرمود: «أَللّهُمَّ الْعَنْ فُلانَة!» بار سوم استغفار كرد و از منبر پايين آمد و از مجلس خارج شد.


جنگ با اصحاب و كشتن آن ها جايز است ولى سبّ آن ها جايز نيست!

با اين كه همه ى مسلمانان بر خلافت ظاهرى حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ بعد از عثمان، اتفاق نظر داشتند، اهل تسنّن درباره ى جنگ معاويه با آن حضرت مى گويند: چون اجتهاد كرده، معذور، بلكه مأجور و مُثاب است، منتها چون اجتهاد او خطا بوده، يك اجر و پاداش دارد! 
ولى ما شيعيان، اگر بخواهيم از روى اجتهاد به او فحش بدهيم يا سبّ و لعن كنيم، مى گويند: حق نداريد و جايز نيست! چون حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ فرموده است:

«لا تَسُبُّوا أَصْحابِى.»(1) به صحابه ى من ناسزا نگوييد.
مى گوييم: چرا به معاويه در جنگ و كشتن اصحاب اشكال نمى كنيد، اما مى گوييد سبّ و لعنت آن ها جايز نيست زيرا خلاف اجماع (به نظر شما) است؟!

1. كنزالعمال، ج 11، ص 528؛ مسند احمد، ج 3، ص 11، 54، 63 و... صحيح بخارى، ج 4، ص 195 و...


اعتراف عامّه به وفات حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ با عدم رضايت از شيخين

خود عامّه اعتراف مى كنند كه حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ در حال وفات، از شيخين ناراضى بود، در صحيح بخارى آمده است:

فَوَجَدَتْ فاطِمَةُ عَلى أَبى بَكْرٍ فِى ذلِكَ، فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ يُكَلِّمْهُ حَتّى تُوُفِّيَتْ.» فاطمه به دليل اين [غصب فدك] بر ابوبكر غضب نمود و با او قهر كرد و سخن نگفت تا اين كه وفات نمود.  صحيح بخارى، ج 5، ص 82. نيز ر.ك: ج 8، ص 3.

هم چنين در صحيح بخارى در روايتى از رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ آمده است: «إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّى؛ فَمَنْ أَغْضَبَها، أَغْضَبَنِى.»

فاطمه پاره ى تن من است. بنابر اين هر كس او را غضبناك كند، مرا به خشم آورده است. صحيح بخارى، ج 4، ص 210 و 219.

ما بايد در اين فكر باشيم كه جزوه اى درباره ى اعتقادات حقّه بنويسيم، بدان معتقد باشيم و بر اساس آن عمل كنيم، به گونه اى كه اگر همه ى مردم دست بردارند، ما دست بر نداريم و ثابت قدم باشيم.

 
منبع: پايگاه اطلاع رساني آيت الله العظمي محمد تقي بهجت قدس سره الشريف
http://bahjat.org/fa/


    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  الاحقر     -   تاريخ:  23 خرداد 88 - 00:00:00
خداوند ايشان را رحمت کند و به تنها باقي مانده نسل قديم علما حضرت آيت الله العظمي حاج آقا علي صافي گلپايگاني (مدظله العالي) سلامتي عنايت فرمايد.
2   نام و نام خانوادگي:  عبدالحسين     -   تاريخ:  07 آذر 88 - 00:00:00
سلام خسته نباشيد
چند مطلب ديگر هم هست (از کتاب نکته هاي ناب از بيانات آيت الله العظمي بهجت):
1 ــ مناظره آلوسي و مرحوم مظفر:
در بغداد مجلس مناظره اي بين علماي فرقه هاي اسلامي تشکيل دادند. در آن مجلس از عامه آلوسي به عنوان عالم بزرگ سني ها و از شيعه مرحوم شيخ محمدحسن مظفر(نويسنده کتاب دلائل الصدق) به عنوان عالم بزرگ شيعه حضور داشتند و مجلس از شيعه و سني پر بود.
آلوسي رو کرد به مرحوم مظفر و گفت: اجازه مي دهيد سوال کنم؟ مرحوم مظفر فرمود: سوال کن. آلوسي پرسيد: درباره دستور پيامبر اکرم(ص) به ابوبکر که فرمود به جاي خود براي مردم نماز جماعت بخواند چيست؟
اگر مرحوم مظفر در جواب مي گفت«سند اين سخن ضعيف است» يا «دلالت بر خلافت ندارد» از هر جهت آلوسي او را مي پيچاند و بالاخره جواب معلوم نمي شد و به نظر مي رسيد که حق با آنهاست، ولي مرحوم مظفر بدون تامّل فرمود: «انّ الرّجل ليهجر»(قطعا اين مرد هذيان مي گويد) (توضيح: وقتي که پيامبر اکرم دوات و لوح خواست تا چيزي بنويسد که امت بعد از آن به آن رجوع کنند خليفه دوم درباره پيامبر گفت«انّ الرّجل ليهجر» و مانع اين کار شد. ر.ک : نهج الحق،ص332 ؛ کشف اليقين،ص472 ؛ الطرائف،ج2، ص432؛ بحارالانوار، ج30،ص535؛ صحيح مسلم، ج3، ص1259)
واقعا اين جواب در اينجا معجزه است لذا آلوسي نتوانست نفس بکشد و حرفي نزد. منبع: رضا باقي زاده،نکته هاي ناب از بيانات آيت الله العظمي بهجت،نکته20،صفحه 45

2 ــ تو او را خليفه کردي و او تو را !
در کتاب «مناقب خوارزمي» از اهل تسنن آمده است: خليفه دوم نامه ولايتعهدي خود را از سوي خليفه اول آورد تا در مسجد براي مردم بخواند و گفت: اين نامه از خليفه اول است و من نمي دانم که در آن چه نوشته است، ولي هرچه باشد من مطيع هستم و بدان عمل مي کنم. يک نفر زيرک از پاي منبر گفت: من مي دانم چه نوشته است. خليفه دوم ناراحت شد و به او گفت : تو چه مي داني چه نوشته است؟! گفت: چرا، مي دانم زيرا: « امّرته بالامس و امّرُک اليوم»(ديروز تو او را امير نمودي و امروز او تو را امير نمود) منبع: رضا باقي زاده،نکته هاي ناب از بيانات آيت الله العظمي بهجت،نکته86،صفحه79

3ــ توسل اهل سنت به امام هادي(عليه السلام):
در جريان ابتلاي اهل شهر سامره (در عراق) به طاعون، آقا سيد محمد فشارکي به شيعيان دستور داده بود « سه روز روزه بدارند و زيارت عاشورا بخوانند» از اين رو فوج فوج از اهل سنت مي مردند ولي يک نفر شيعه از دنيا نمي رفت، لذا اهل سنت در صحن مقابل ضريح امام هادي مي آمدند و مي گفتند« يا عليٌ الهادي، نُسَلّمُ عليک مثل ما يَُسلّم عليک الشيعه»(اي امام هادي، ما به تو سلام مي گوييم همانگونه که شيعه يه تو سلام مي گويد) منبع: رضا باقي زاده،نکته هاي ناب از بيانات آيت الله العظمي بهجت،صفحه 33

خداوند شما و آيت الله بهجت را با رسول الله و ائمه اطهار محشور نمايد.
3   نام و نام خانوادگي:  ر.صفايي     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 90 - 19:43:51
همه اينها درست ولي چرا از وحدت صحبت نمي کنيم؟
آيا سکوت و تامل اميرلمومنين از روي خير خواهي و حفظ اسلام نبود؟
آيا رهبر عزيزمان بي جهت لعن و سب را حرام ميکند؟
کسي در پستي و پليدي عمر و ابوبکر شکي ندارد حتي به گمانم سني ها بر افضل بودن اميرالمومنين علي(ع) اعتراف دارند اما حتما مصالحي والاتر در ميان است که سب و لعن آن دو خليفه ي به نا حق را ممنوع مي شود.
به اميد روزي که سطحي نگريها از ميان برداشته شود و ما تمامي اوامر رهبرمان را انجام دهيم و به قول ايشان بصيرت به خرج دهيم.
4   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 90 - 22:46:39
جناب ر.صفايي
اين «رهبر عزيز شما» که بر خلاف نص صريح قرآن کريم «لعن را حرام ميکند» کيست؟ احتمالا عمر و يا مامون نيست؟
«لعن الذين كفروا من بني اسراييل علي لسان داود وعيسي ابن مريم»
يعني اين رهبر شما از حضرت داود و عيسي ابن مريم (عليهم السلام) بيشتر مي‌فهممد؟ و يا بر او وحي غير از قرآن کريم نازل مي‌شود؟
و يا شايد اين رهبر عزيز شما خود را جداي از ناس مومن و فرشتگان الهي مي‌داند؟
«اوليك جزاوهم ان عليهم لعنه الله والملايكه والناس اجمعين»

لطفا سند اين گفته خود مبني بر حرام بودن لعن را آشکار کنيد تا ما هر چه زودتر اين رهبر عزيز شما را شناسايي کنيم.

يا علي
5   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:  19 آذر 90 - 16:15:39
قابل توجه آقاي مومن عبدالله و ر. صفايي
آن چه مراجع حرام دانسته اند لعن علني است، لعن علني ... (تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل)




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما